طلسمات

خانه » همه » آموزشی » دیه صوت و گویایی

دیه صوت و گویایی

در این بحث از مطالب مربوط به دیه ، به چگونگی محاسبه دیه صوت و گویایی در کتاب تفصیلالشریعهفیشرحتحریرالوسیله(الدیات،ص: 248) و قانون مجازات اسلامی اشاره شده:

ذهاب صوت بر دو قسم است:

  الف: گاهی صدا به کلی از بین می‌رود، یعنی تارهای صوتی آنچنان لطمه می‌بیند که اصلاً صدا در نمی‌آید.

 ب: گاهی جنایت به گونه‌ای است که صدا در می‌آید،‌منتها یا از بینی است که به آن غنّه می‌گویند، یا به صورت گرفتگی است که به آن بح می‌گویند. دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)در اولی قائل به دیه کاملة است،‌ولی در دومی می‌فرماید: (الظاهر الحکومة) یعنی ارش .

کتاب تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله –(الدیات، ص: 248)

الثامن: فیذهابالصوتکلّهالدیهکامله

توضیح : فیذهابالصوتکلّهالدیهکامله،وإذاوردنقصعلیٰالصوتکماغنأوبحفالظاهرالحکومهوالمرادبذهابالصوت، أنلایقدرصاحبهعلیٰالجهرولاینافیقدرتهعلیٰالإخفاتمنذلکبعدیومأوأیامأیضاًکمالایخفیٰ .

قانون مجازات اسلامی مبحث ششم – دیه صوت و گویایی

ماده ۶۹۷ / از بین بردن صوت به طور کامل به گونه ای که شخص نتواند صدایش را آشکار کند، دیه کامل دارد گرچه بتواند با اخفات و آهسته صدایش را برساند.

(1) أمّاثبوتالدیهالکاملهفیذهابالصوتکلّهفقدوردفیروایهالأصبغبننباتهالوارده ، فیرجلضربرجلًاعلیٰهامتهفادعیٰالمضروبإنهلایبصر (بعینه) شیئاًولایشمالرائحهوإنهقدذهبلسانه (خرسفلاینطق) الدالهعلیٰإنأمیرالمؤمنین (علیهالسّلام) قالإنصدقفلهثلاثدیات. وفیهاأیضاًإنعلامةصدقدعواهفیاللسانإنهیضربعلیٰلسانهبإبرهفإنخرجالدمأحمرفقدکذبوإنخرجالدمأسودفقدصدق.

ماده ۶۹۸ / قانون مجازات اسلامی مبحث ششم – دیه صوت و گویایی

از بین بردن گویایی به طور کامل و بدون قطع زبان، دیه کامل و از بین بردن قدرت ادای برخی از حروف به همان نسبت دیه دارد.

وکیفکانفموضوعالحکمبثبوتالدیهإنماهوذهابالصوتکلهوأمّاإذاوردنقصعلیٰالصوتفلمیقعفیهتقدیرشرعیفالظاهرفیهالحکومه(ارش) کماإنالظاهرإنالمرادبذهابالصوتکلهلیسهوعدمالقدرهعلیهمطلقاً.

در ماده 69 تصریح شده -جنایتی که موجب پیدایش عیبی در گفتار یا اداء حروف گردد و یا عیب موجود در آن را تشدید کند موجب ارش است و طبق ماده 700 قانون مجازات اسلامی جنایتی که باعث شود مجنی علیه حرفی را به جای حرف دیگر اداء نماید مانند آن که به جای حرف “ل” حرف “ر” تلفظ نماید اگر عرفا عیب تلقی شود موجب ارش است.

تبصره ـ شخصی که دارای لکنت زبان است و یا به کندی یا تندی سخن میگوید یا برخی از حروف را نمی تواند تلفظ کند، گویا محسوب می شود و دیه از بین بردن ادای هر حرف با توجه به تعداد حروف زبان تکلم مجنیٌ علیه تعیین می شود. مانند اینکه از بین بردن قدرت ادای یک حرف شخص فارسی زبان، یک سی ودوم دیه کامل است.

لوجنیعلیهفذهبصوتهکاملهونطقهکلّه

جنی علیه فذهب صوته کامله و نطقه کلّه فعلیه الدیتان

ماده ۷۰۳

درصورتی که جنایت، علاوه بر زوال صوت، موجب زوال نطق نیز گردد، دو دیه ثابت می شود.

سوال : اگر جانی بر کسی جنایتی وارد کرد،که هم صدای او از بین رفت و هم سخن گفتنش،‌یعنی نطق هم از بین رفت، حکمش چیست؟

 دیدگاه : حضرت امام می‌فرماید دو دیه دارد (دیتان)، بحث در این است که آیا دو منفعت از بین رفته یا یک منفعت؟

 ‌کسانی که می‌گویند دو دیه دارد، می‌گویند در اینجا دو منفعت است، صوت یک منفعت است و منطق یک منفعت دیگر است.

أمّا ثبوت دیتین فلأنهما منفعتان متبائنان ذاتاً و محلًا فإن الصوت ینشأ من الهواء الخارج من الجوف لا یدخل فیه اللسان و لکل منهما دلیل علیٰ حکمه لکنه استشکل فیه فی القواعد، و فی التحریر قال: أن فی الصوت الدیه فإن أبطل مع حرکه اللسان فدیه و ثلثا دیه اللسان إن لحقه حکم الشلل و فیهما ما لا یخفیٰ علیٰ المتدبر.

در واقع صحبت از صوت و گويايى است كه اين دو از يكديگر جدا هستند, چون صوت همان صداى انسان است و گويايى قدرت تكلم اوست كه با هم فرق دارند .

لو ذهب صوته بالنسبه إلیٰ بعض الحروف و بقی بالنسبه إلیٰ بعض

 لو ذهب صوته بالنسبه إلیٰ بعض الحروف و بقی بالنسبه إلیٰ بعض ، یحتمل فیه الحکومه و یحتمل التوزیع کما مر فی أصل التکلم و الأحوط التصالح.

ماده ۶۹۹

جنایتی که موجب پیدایش عیبی در گفتار یا ادای حروف گردد و یا عیب موجود در آن را تشدید کند، موجب ارش است.

ماده ۷۰۰

جنایتی که باعث شود مجنیٌ علیه حرفی را به جای حرف دیگر اداء نماید، مانند آنکه به جای حرف «ل»، حرف «ر» تلفظ نماید اگر عرفاً عیب تلقی شود، موجب ارش است.

ماده ۷۰۱

جنایتی که موجب عیبی در صوت مانند کاهش طنین صدا، گرفتگی آن و یا صحبت کردن از طریق بینی شود، ارش دارد.

ماده ۷۰۲

از بین رفتن صوت بعضی از حروف، موجب ارش است.

تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله – الدیات، ص: 249

فی ذهاب الصوت بالإضافه إلیٰ بعض الحروف من دون أن یکون هناک جنایه علیٰ اللسان أصلًا یحتمل الحکومه بعد عدم ثبوت التقدیر الشرعی فی هذا الفرض و یحتمل التوزیع کما مرّ فی قطع بعض اللسان المؤدی إلیٰ ذهاب بعض الحروف و قد ذکر فی المتن إن الأحوط التصالح و هو کذلک.

ماده 399:  هر گاه مقدارى از زبان را، کسى قطع کند که باعث از بین رفتن قدرت اداى مقدارى از حروف باشد و مقدار دیگر را که باعث از بین رفتن  باقى حروف گردد، دیه به نسبت از بین رفتن قدرت اداى حروف است.

ماده 398:  تعیین مقدار دیه جنایتى که بر زبان وارده شده و موجب از بین رفتن حروف نشود با اين حال موجب عیب گردد با تعیین حاکم خواهد بود.

فی ذهاب المنافع التی لم یقدر لها دیه الحکومه

فی ذهاب المنافع التی لم یقدر لها دیه الحکومه کالنوم و حصول الخوف و الرعشه و العطش و الجوع و الغشوه و حصول المرض علیٰ أصنافها.

ماده ۷۰۸

از بین بردن یا نقص دائم یا موقت حواس یا منافع دیگر مانند لامسه، خواب و  نیز به وجود آوردن امراضی مانند لرزش، تشنگی، گرسنگی، ترس و غش، موجب ارش است.

 

 گردآورنده : سجاد حویزاویان

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد