دیپلماسی به شیوه مسالمتآمیز سیاسی در حلوفصل منازعات بینالمللی گفته میشود و نقطه مقابلِ استفاده از شیوه نظامی بدین منظور است. در واقع تحقق منافع، استراتژیها و اهداف ملی یک ملت را میتوان به صورت عینی در چارچوب دیپلماسی مشاهده کرد. دیپلماسی شیوه تعامل میان دولتها صرفنظر از رقابت، خصومت یا همزیستی است. دیپلماسی در حقیقت بستر دادوستدهای سیاسی فیمابین کشورها است که زمینه را برای تعاملات دیگر به شکل مناسب و فارغ از جنگ و درگیریهای نظامی و استفاده از قدرت سخت فراهم میکند.
به گزارش ایسنا، جواد شعرباف، عضو گروه مطالعات غرب آسیا در دانشکده مطالعات جهان نوشته است: به تعبیر یکی از صاحب نظران سیاسی، دیپلماسی به روابط میان حکومتها از طریق مداخله دیپلماتهای حرفهای برای اجرای سیاست خارجی اطلاق میشود و راهکاری مناسب در جهت عملیاتیکردن اهداف، منافع، سازوکارها در محیط بینالمللی است (قوام, 1384).
دیپلماسی در حقیقت راه بسیار کمهزینه، معقول، منطقی و مبتنی بر تعامل در معنای وسیع آن، با هدف حفظ و گسترش هویت، پرستیژ و اعتبار یک ملت و کمک به تحقق اهداف موردنظر از طریق بهترین و مناسبترین روشها است. تامین اهداف و منافع بلندمدت یک واحد سیاسی از مسیر مذاکرات و همکاریهای میان کشورها، به گزینه مطلوب و ارجمند برای همه کشورهای جهان اعم از پیشرفته یا در حال توسعه تبدیل شده است.
بر اثر تجربه دو جنگ جهانی و جنگهای متعدد دیگری که در جهان و منطقه رخ داده، دیرزمانی است که گزینه های دیگر مورد توجه و عنایت ویژه رهبران منطقه قرار گرفته است. به دلیل بالابودن هزینههای جنگ، کشورها از راهکارهای مسالمتآمیز دیپلماتیک در تعامل با دیگران بهره می گیرند و سینما یکی از محبوبترین و تاثیرگذارترین ابزارهای ارتباطی است. سینما اگرچه خود مستقلا به عنوان یک رسانه اثرگذار مورد توجه قرار دارد اما در عرصه عمومی و فضای سیاسی نیز به شدت تاثیرگذار است و از همین رو مورد عنایت ویژه سیاستمداران و نظام های سیاسی قرار دارد. از این رو، سینما در حوزه سیاست همواره به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای ارتباطی و رسانه تسهیلگر در حوزه دیپلماسی عمومی، نقش و اهمیت ارجمندی مییابد.
رسانه پرقدرت سینما به عنوان یک ابزار دیپلماسی عمومی، معمولا در مقایسه با سایر ابزارهای دیپلماسی، عمیقتر، چندلایه و پیچیدهتر است و تاثیرگذاری آن نه مقطعی بل قطعی و دراز مدت است. برای مثال، در دوران جنگ سرد، نظام سلطه آمریکا از ابزارهای مختلفی برای مقابله با حکومت شوروی استفاده میکرد، اما رسانه سینما در میان ابزارها و سایر رسانهها، نقش و موقعیت ممتازی داشت. آمریکا با استفاده از سینمای هالیوود و تولیدات سینمایی دیگر، اشتیاق و علاقهای کاذب اما وافر به فرهنگ و زندگی آمریکایی را برای کشورهای بلوک کمونیستی رقم زده بود. آنان ناخودآگاه در خود تمایلی برای پیوستن به بلوک غرب احساس کردند. (توسلی رکن آبادی & اسماعیلی, 2013).
اهمیت و جایگاه دیپلماسی سینمایی در کشور
سینما به عنوان رسانه جمعی، اگر هدفمند و برنامهریزیشده به کار گرفته شود ابزار دیپلماتیک قوی برای القای محتوا، معرفی فرهنگ و بیان واقعیت به مخاطب بینالمللی است. در تعامل با جهان خارج در عرصه فرهنگی، به مدیریت تعاملات فرهنگی با دیگر کشورها نیاز است. مجموعههای فرهنگی نظیر سینما باید میزان تعاملات یک کشور با جهان خارج را بررسی و بهرهبرداری از این اصل مهم را مورد پیگیری قرار دهد. یک کشور میتواند از سینما به عنوان رسانهای تاثیرگذار برای صیانت از منافع ملی و ارتقاء موقعیت خود در جهان استفاده کند و در واقع، این مقوله پیشبرنده اهداف سیاست خارجی در جهان است. عملکرد سینما به عنوان ابزار دیپلماسی عمومی، نسبت به سایر ابزارها پیچیدهتر است و تاثیرگذاری تدریجی دارد و در این راستا قدرت نرم یک کشور به طور تدریجی بسط و گسترش مییابد.
کارکرد اساسی و بنیادین رسانهها عبارت است از بازنمایی واقعیتهای جهان خارج برای مخاطبان، و اغلب دانش و شناخت ما از جهان به وسیله رسانههایی نظیر روزنامهها، تلویزیون، تبلیغات و فیلمهای سینمایی و … ایجاد میشود (قوام, 1384). تلفیق حوزه دیپلماسی با سینما، به تولید مفهوم علمی جدید و میانرشتهای به نام دیپلماسی سینمایی منجر شده است که در تعاملات سیاسی و فرهنگی، میان کشورها از شرق تا غرب عالم و به همه زبان های جهان، باب نوینی گشوده است. بنا به گفته شیخی و همکاران (1398)، دیپلماسی سینمایی به عنوان ابزار مهم دیپلماتیک عمل کرده و در تلاش است پلهای فرهنگی و همکاری همراه با روابط صلحآمیز میان کشورها ایجاد کند. کشورها در چند دهه اخیر از آن برای حفظ و تقویت منافع و موقعیت خود در جهان استفاده میکنند (شیخی, سلطانیفر, & مظفری, 1398). از این ابزار ارزشمند فرهنگی که میتواند میان فرهنگهای مختلف و کشورهای رقیب و متخاصم، پل بزند به خوبی میتوان برای کاهش تنش و تشنج و انتقال پیام صلح و دوستی و ارزشهای نظام جمهوری اسلامی به دیگر کشورها استفاده کرد.
در میان کشورهای صاحب سبک سینمای جهان، سینمای ایران قبل و خصوصا بعد از انقلاب، جایگاه قابل توجهی داشته است. در سالهای پس از انقلاب اسلامی، علاوه بر کمیت، کیفیت تولیدات سینمای ایران نیز رشد چشمگیری داشته است. سینمای نجیب و اخلاقمحور و مبتنی بر آموزههای اسلامی، بهتدریج در میان سینمای کشورهای جهان و خصوصا کشورهای اسلامی و منطقه حرفهای بسیاری برای گفتن داشته و توانسته در میان بزرگان سینمای جهان، موقعیت خویش را اثبات و تثبیت نماید. این سینما در عین آن که ملی و بومی است، همزمان نمایانگر فرهنگ و هنر ایرانی_اسلامی است. بفیلم ابزاری برای انتقال پیامهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و روایتها در نظر گرفته میشود. فیلمهای سینمایی نقش اجتماعی مهمی در حوزههای سیاسی، هنری و تجاری ایفا میکنند. سینمای ایران این نقش را به خوبی در داخل و خارج از کشور ایفا کرده و در دفاع از منافع ملی و مرزهای عقیدتی و اخلاقمحور، چهره تاثیرگذاری از خود در جهان به تصویر کشیده است. در حقیقت، دیپلماسی سینمایی برگردان منافع ملی و سیاسی کشور از مسیر سینما و دریچه دوربین و انعکاس آن در جهان خارج با هدف جلب توجه به واقعیتها و حقیقت موجود در کشور است. بیان هنری تجارب یک ملت در مقابله با مشکلات اجتماعی، دشمنان بیرونی، تهدیدات خارجی، جنگ و تحریمهای ظالمانه و ارائه زبان هنری در باره مقاومت اسلامی است. این سینما واجد ویژگیهای ممتاز زیر است و به خوبی می تواند دستگاه سیاست خارجی را در رسیدن به اهداف خود از مسیر قدرت نرم، عمیق و هوشمند خود یاری رساند.
– دارابودن قابلیت نفوذ در میان افکار عمومی جهان
– بکارگیری قابلیتهای تولیدات سینمایی در پیشبرد اهداف سیاست خارجی
– ارائه تصویری ملموس، دقیق و حقیقی از سینمای نجیب، پاک و با نگاه اخلاق محور
– بازیابی جایگاه تمدنی و فرهنگی ایران با استفاده از ظرفیتهای شگرف بومی و فرهنگی اسلامی
– همسو کردن مخاطب جهانی برای آگاهی از فرهنگ، تمدن و هویت کشور
– شناخت تصویر دقیقی از ویژگیهای ذهنی، رفتاری و علایق ایرانیان و ارائه بستری مناسب برای تعاملات بینالمللی
– ایجاد انگیزه مناسب برای دیدن آثار فرهنگی و سینمایی ایران در میان ملل دیگر با هدف شناخت بیشتر و بهتر این مرز و بوم
سینما به عنوان ابزار دیپلماسی رسانهای و فرهنگی سهم بسزایی در پیشبرد اهداف سیاسی کشور در منطقه و جهان ایفا میکند. لذا تمرکز بر مقولههای اصلیِ تعالی این صنعت، بهعنوان راهکاری برای مواجهه با چالش فقدان رابطه وثیق میان دو بخش سینما و دیپلماسی، ضروری به نظر میرسد. گسترش استفاده از قدرت سخت یا قدرت نظامی برای تحتتاثیر قراردادن رفتار و علایق طرفهای سیاسی در راستای رسیدن به اهداف دیپلماتیک به سرعت در حال دگرگونی است. از جمله سازوکارهای بینالمللی دولتها برای تاثیر بر علایق و جذب مخاطب خارجی و همسو کردن آنها به نفع سیاستهای کشور و بهبود روابط، استفاده از قدرت نرم است. به عقیده شیخی و همکاران (1398)، اگرچه امروزه سینما به تنهایی میتواند نگاه مثبت مخاطبان را نسبت به ایران تقویت کند ولی سیاستهای خارجی و داخلی به عنوان مکمل در این امر عمل میکنند و به نوعی میتوان گفت مقدّم بر این رسالت در سینما هستند (شیخی, سلطانیفر, & مظفری, 1398).
دسترسی به قدرت نرم از جمله اهداف مهم دیپلماسی کشورهاست. بنا به تعریف جوزف نای، قدرت نرم از طریق ایجاد جاذبه و کشش و همسو کردن اذهان و افکار عمومی ملل دیگر با خود در رسیدن به اهداف ایجاد میشود. به بیان سادهتر، قدرت نرم توانایی دولتها در ایجاد جاذبه است؛ جاذبهای که تاثیرگذاری بر مخاطب را آسانتر میکند (Vyas, 2013). پس باید در جهت رسیدن به اهداف و منافع ملی، یکی از ابزارهای اعمال قدرت و ظرفیتهای فرهنگی از جمله سینما را، درکنار قدرت سیاسی و نظامی (قدرت سخت)، در کشور ارتقا داد و درصدد تحکیم بنیانهای معرفتی فرهنگ خود، تعمیم ارزشها، دانشها و نگرشهای تولید شده به فراسوی مرزهای جغرافیایی خود و گسترش روابط سیاسی بود.
امروزه، دیپلماسی سینمایی به عنوان ابزار دیپلماسی رسانهای و فرهنگی از اهمیت بیشتری برخوردار شده و بازیگران آن باید به خوبی آماده شوند. دیپلماسی سینمایی به یک سازوکار مهم برای دیپلماتها تبدیل شده و از سوی دیگر سینماگران در حقیقت به نوعی پیام آوران غیررسمی نظام ها و حکومت ها و فعالان “مسیر دوم” محسوب می شوند. میزان موفقیت در ایفای این نقشِ مهم، نیازمندِ داشتن مهارت متناسب با دیپلماسی امروز جهان است. ضرورت برگزاری دوره مهارت دیپلماسی سینمایی نه تنها برای دیپلماتهای دولتی بلکه برای سینماگران به خصوص سینماگران علاقهمند به حوزههای سیاست، اقتصاد، علوم اجتماعی، بازاریابی داخلی و بینالملل فیلم و تولید مشترک با سایر کشورها مفید خواهد بود. به دلایل ذیل میتوان مشارکت در دورههای دیپلماسی سینما را ضروری دانست:
– آشنایی فعالان این حوزه با روندها و جریانهای حاکم و سازوکارهای مسلط فکری و نظری در حوزه سینمای بینالملل.
– تامین بسترهای لازم برای برقراری ارتباط شایسته و هدفمند با همتایان خارجی
– تقویت همکاریهای سینمایی بین المللی و استفاده از تجارب عملی آنان در حوزه سینما
– شناخت دقیق و هماندیشی و تعامل با نهادهای مرتبط
– تلاش در جهت بسط و توسعه تعاملات فراملی در حوزه سینما
– کمک به رشد و توسعه صنعت سینما و تقویت بنیه مالی این صنعت در خارج از کشور
– آشنایی با فن مذاکره و اصول قرارداد نویسی و تعاملات تجاری در حوزه سینما
مشارکت در این دورهها و بهرهمندی کارشناسان، مدیران، بازیگران مطرح و چهره های شاخص، میتواند بر دانش و بینش سیاسی و نقشآفرینی ایشان در حوزه دیپلماسی عمومی و فرهنگی بیفزاید و روحیه ملیگرایی و دفاع از میهن و ارزشهای حاکم بر نظام را تقویت نماید. افزون بر آن این اهداف را نیز میتوان مد نظر قرار داد:
– جلب و جذب فعالان جهانی حوزه سینما با هدف کاستن از ابهامات و نگرانیها و بازنمایی منفی درباره ایران
– جذب منابع ارزی پاک از محل بازاریابی محصولات و تولیدات سینمای ایران در مجامع بینالمللی
– شناخت سازوکارهای حاکم بر مجامع و جشنوارههای بینالمللی و چگونگی حضور فعال و موثر در آنها
– انتقال پیامهای شفاف در دفاع از منافع کشور و ملت ایران با زبان هنری در مجامع سینمایی
دیپلماسی سینمایی و مسئولیت اجتماعی دانشگاه
سینما را ابزاری برای تبادل تجربههای مشترک و فرهنگ میان کشورها قلمداد کردهاند. قدرت برتر در دوران جدید، از آنِ کشوری خواهد بود که بتواند به ظریفترین شکل ممکن، هدف مورد نظر خود را بر ذهن و زبان مخاطب تحمیل کند. ایران با استفاده دیپلماتیک از این رسانه میتواند اهداف صلحطلبانه خود را علاوه بر بیان صریح، به شکل و زبان هنری و مفهوم برای جامعه جهانی، به مخاطب خویش در اقصی نقاط جهان نشان دهد (تابش, 2019). دانشگاه تهران در راستای بینالمللی کردن دانشگاه از سویی و عمل به مسئولیتهای اجتماعی خویش، باب جدیدی را در تعامل با نهادهای مختلف با هدف کمک به تامین اهداف و منافع گشوده است. برگزاری دورههای بلندمدت دیپلماسی با هدف برطرف کردن معضلات کشور در عرصه بینالمللی و آموزش فعالیت در گستره جهانی، یکی از مهمترین روشهای تحقق اهداف کلان در حوزه بینالملل است.
قطعا برقراری همکاریهای علمی، آموزشی، پژوهشی و عملیاتی میان دانشگاه تهران و نهادهای فعال و مرتبط برای بالابردن مهارت فعالان دولتی و غیردولتی در خصوص مسائل مرتبط با سینما و سیاست خارجی در پیشبرد اهداف کشور در این زمینه موثر خواهد بود. برقراری معاهدات و موافقتنامههای دوطرفه و چندگانه میان دولت، سازمانها و نهادهای فرهنگی با دانشگاهها و برقراری تعامل و مذاکره میان آنها نیز در توسعه کشور نقش بسزایی خواهد داشت. دانشگاه تهران در راستای مسئولیتهای اجتماعی خویش و نیز با هدف بینالمللیکردن فعالیتهای آموزش پایه، در این زمینه میتواند به محور جذب و آموزش فعالان حوزه سینما تبدیل شود. بی تردید منفعت این تعامل دوسویه، نصیب کشور و همه علاقهمندان تعالی و سربلندی ایران عزیز خواهد بود.
به نظر می رسد سینمای امروز ایران نیازمند برگزاری دورههای آموزشی در زمینه دیپلماسی سینمایی به منظور افزایش مهارتهای لازم در تعاملات فراملی و پرورش فعالان سینمایی مدافع کشور با نگاه بین المللی است تا بیشترین منافع را از پتانسیل شکلگیری روابط دیپلماتیک در حوزه سینما به دست آورد. با توجه به اهمیت توجه به استراتژی دیپلماسی سینمایی در مقطع کنونی، ایجاد دورههای آموزشی در دانشکدههای فعال در حوزه دیپلماسی و روابط خارجی و همکاری سازمانهای فرهنگی، وزارتخانههای مرتبط و وزارت امور خارجه برای پیشبرد اهداف آموزشی ضروری است؛ به گونهای که زمینه آموزش مهارتهای دیپلماسی، مذاکره و علوم مرتبط متناسب را برای یک فعال هنری فراهم آورد. دانشکده مطالعات جهان در راستای عمل به وظایف آموزشی و انجام مسئولیتهای اجتماعی و ایفای نقش اصلی در بینالمللی کردن هر چه بیشتر دانشگاه، در این زمینه گامهای بلندی برداشته است. دانشکده با برگزاری دورههای آموزشی دیپلماسیمحور و با هدف توسعه و ترویج مفهوم دیپلماسی و کاربردی کردن این مفهوم در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بینالمللی میکوشد در ترویج تعاملات مدنی و همکاریهای دولتی- غیردولتی نقش موثری ایفا کند. برگزاری دورههای (DBA) دیپلماسی، نخستین گام بلند دانشکده در این حوزه است و میتوان آن را به عنوان پلی ارتباطی میان دو حوزه نظر و عمل و تلفیقی از تجربه عینی حوزه سینما و نظام فکری دانشگاهی در راستای توسعه تعاملات بینالمللی دانشگاهی تلقی کرد.
منابع:
1- Vyas, U. (2013). Soft Power in Japan–China. Routledge.
2-تابش, ع. (2019). نقش رسانه سینما به عنوان ابزار دیپلماسی در القای بین المللی محتوای هدف و فرهنگ ایرانی. فصلنامه رسانه, 30(1), 101-117.
3- توسلی رکن آبادی, م., & اسماعیلی, ب. (2013). بررسی جایگاه سینمای هالیوود در دیپلماسی رسانه ای آمریکا: بازنمائی، هژمونی فرهنگی و پیشبرد اهداف سیاست خارجی. فصلنامه علمی تحقیقات سیاسی و بین المللی, 5(16), 117-141.
4- شیخی, ح., سلطانیفر, م., & مظفری, ا. (1398). شناسایی عوامل مؤثر بر دیپلماسی فرهنگی در سینمای ایران. مطالعات رسانه ای, 14.
5- قوام, س. (1384). از دیپلماسی مدرن به دیپلماسی رسانهای. پژوهش حقوق عمومی, 7, 7-18.
انتهای پیام