صلوات فرستادن یکی از اذکار است . ذکر دارای مراتبی است مرتبه اول آن ذکر زبانی است ، ذکر زبانی گاهی باهمراهی ذکر قلب است ، وگاهی بدون همراهی ذکر قلب ؛ وهر کدام نیز اقسامی دارد، سخن در ذکر زبانی (بدون همراهی قلب) است که آن نیز اقسامی دارد ذکر زبانی با توجه و ذکر زبانی بی توجه ، امکان دارد که شخص، مشغول کاری بشود و فکر و ذهنش مشغول آن کار باشد اما با توجه، اذکاری را نیز به زبان بیاورد, ولی این امکان برای انسان نیز هست که بدون توجه اذکاری را بر زبان بیاورد ، در حالی که اراده گفتن آن اذکار را نداشته است ، مثل اینکه شخص در اوقاتی باتوجه ذکر گفته ، اما اکنون به سبب عادت کردن ؛ ذکر می گوید ، زبان حرکت کند و ذکر بگوید اما نه تنها قلب اورا همراهی نکند بلکه به آنچه می گوید بی توجه باشد .
سخن دراین موضوع احتیاج به کارشناسی دقیق دارد ؛ اولا آیا می توان چنین شخصی را( که ذاکر است اما بی توجه وبی همراهی قلب)؛ بالکل بی توجه و غافل دانست ، خود بحثی دارد ،به این دلیل که ساخت وساز انسانی چنین است که داشتن چنین حالتی از او، حکایت از ضمیر ناخود آگاه وفطرت پاک است ،محال است که از انسان چیزی بدون دلیل صادر شود ، اگر چنین حالتی عینا از شخص صادر شود ولی به جای ذکر صلوات ،کلمات یک ترانه هجو باشد ، آیا این تفاوت ،حکایت از تفاوت در ضمایر اشخاص نمی کند؟ قطعا چنین است و که حکایت از تفاوت مراتب وشخصیت افراد می کند.
درهر صورت پاسخ سؤال چنین است که : اولا: سعی کنید بهترین مراتب و حالات ذکر ، که همان ذکر قلبی و جوارحی است ، به دست آورید و اگر آن نشد مرتبه پایین ترو… أعراف: 205 «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً …» و یاد کن پروردگار خود را در نفس خود با حال تضرع و خوف
ثانیا : این مرتبه (یعنی ذکر زبانی بدون توجه و بدون همراهی قلب) نیز برای کسی به آسانی به دست نمی آید ؛ اگر کسی در زندگی همتش به اذکار باطل باشد، در اوقات دیگر نیز همان اباطیل نسیبش می شود و بالعکس اگر کسی همتش اذکار پسندیده و حمد تسبیح خدا و صلوات بر اولیائش باشد در اوقات غیر ارادی نیز همانها ملکه جانش شده ونصیب او می شود واز ثواب و پاداش بی حساب الهی بهره مند خواهد شد ،ان شاالله
سخن دراین موضوع احتیاج به کارشناسی دقیق دارد ؛ اولا آیا می توان چنین شخصی را( که ذاکر است اما بی توجه وبی همراهی قلب)؛ بالکل بی توجه و غافل دانست ، خود بحثی دارد ،به این دلیل که ساخت وساز انسانی چنین است که داشتن چنین حالتی از او، حکایت از ضمیر ناخود آگاه وفطرت پاک است ،محال است که از انسان چیزی بدون دلیل صادر شود ، اگر چنین حالتی عینا از شخص صادر شود ولی به جای ذکر صلوات ،کلمات یک ترانه هجو باشد ، آیا این تفاوت ،حکایت از تفاوت در ضمایر اشخاص نمی کند؟ قطعا چنین است و که حکایت از تفاوت مراتب وشخصیت افراد می کند.
درهر صورت پاسخ سؤال چنین است که : اولا: سعی کنید بهترین مراتب و حالات ذکر ، که همان ذکر قلبی و جوارحی است ، به دست آورید و اگر آن نشد مرتبه پایین ترو… أعراف: 205 «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً …» و یاد کن پروردگار خود را در نفس خود با حال تضرع و خوف
ثانیا : این مرتبه (یعنی ذکر زبانی بدون توجه و بدون همراهی قلب) نیز برای کسی به آسانی به دست نمی آید ؛ اگر کسی در زندگی همتش به اذکار باطل باشد، در اوقات دیگر نیز همان اباطیل نسیبش می شود و بالعکس اگر کسی همتش اذکار پسندیده و حمد تسبیح خدا و صلوات بر اولیائش باشد در اوقات غیر ارادی نیز همانها ملکه جانش شده ونصیب او می شود واز ثواب و پاداش بی حساب الهی بهره مند خواهد شد ،ان شاالله