خانه » همه » مذهبی » رابطه اخلاق با دانش

رابطه اخلاق با دانش


رابطه اخلاق با دانش

۱۳۹۳/۰۸/۰۳


۲۳۴ بازدید

اخلاق مهمتر است یا دانش؟

با سلام؛
هر یک از اخلاق و دانش، جایگاه خاص خود را دارند؛ ولی مهم این است که بدانیم اگر عالم و دانشمند از فضایل اخلاقی به دور باشند و یا افراد با اخلاق، جاهل باشند، هر کدام بسان یک بال می‌مانند که به تنهایی و بدون بال دیگر قدرت پرواز ندارند.
البته لازم به ذکر است که اگر کسی بخواهد در جهت متخلق شدن به اخلاق حسنه گام بردارد، می‌بایست ابتدا در بخش نظری با مطالعه و درس و بحث بکوشد. اگر عمل به دنبال علم باشد، علم افزون بر ماندگارى، شکوفایى نیز مى یابد.
«توضیحی کوتاه در خصوص علم و عمل در اخلاق اسلامی»
در متون روایات به موارد متعددی برمی خوریم که علم مقدم بر عمل است و مقدمه انجام عمل می باشد. عقل سلیم نیز این مطلب را اثبات می نماید.تا علم نباشد عملی تحقق پیدا نمی کند و تا انسان دانا نباشد توانا نمی شود: «و العلم یهتف بالعمل فإن أجابه و إلّا ارتحل عنه – علم عمل را صدا می زند و می طلبد، اگر اجابت کرد (می ماند) وگرنه کوچ می کند» کافی ج 1 ص 44. این علم است که ابتدا در صحنه دل می نشیند، آنگاه انسان را دعوت به عمل می کند.
در مقابل این روایات که علم را مقدم بر عمل دانسته و عمل را متوقف بر آن می شمارد، روایات دیگری وجود دارد که عکس این مطلب را اثبات می نماید. این روایات مؤید آن است که عمل، علم آور است و عمل مقدم بر علم می باشد. تقواست که تولید علم می کند و با عمل می توان به علم دست یافت.
از برخی از آیات قرآن نیز می توان این معنا را دریافت: «ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا – اگر متقی باشید، خداوند بینشی به شما عطا خواهد کرد که بتوانید خیر و شر را درک کنید و بین حق و باطل تمیز دهید» (انفال 29). پس اگر عمل و تقوی نباشد، فرقان و عمل به تشخیص حق و باطل هم نخواهد بود.
روایت مشهور زیر نیز در این قسمت مورد استناد قرار می گیرد: «من اخلص لللّه اربعین صباحا اجری اللّه ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه – هرکسی حد اقل چهل روز به اعمال و رفتار خود رسیدگی کند و آنها را از تعلق به غیر خدا مصون دارد، خداوند چشمه های حکمت و دانش را از قلبش به زبان جاری می نماید»(بحار الانوار ج 53 ص 326). پس کسب علم و دانش منوط به اخلاص و پاکیزگی اعمال می باشد.
نتیجه ای که از این دو مقدمه بدست می آید، مستلزم یک دور کامل است. بدین مفهوم که عمل توقف بر علم دارد و علم مقدمه عمل است و علم نیز متوقف بر عمل بوده و عمل مقدم بر آن می باشد. با اندکی دقت می توان دریافت که این دو مطلب با یکدیگر تنافی نداشته بلکه مکمل هم می باشند. آری،در مرحله اول علم زمینه ای است که انسان بدون آن قادر به انجام هیچ عملی نیست. اعمال صحیح فکری، بدنی، اعتقادی و یا قلبی، همه و همه، توقف بر دانش دارد. تا دانش ایجاد نشود و تا معمار انسانیت خشت اول را بر زمین ننهد، بنای کمال و تخلص به اخلاق الله و تأدب به آداب اللّه بوجود نخواهد آمد. شروع هر عملی با علم است و آنگاه عمل تحقق می یابد. اما نکته مهم و اساسی این است که اگر به دنبال علم، عمل واقع شود آن عمل خود زمینه علم دیگری شده و موجب ایجاد یک علم ثانوی، خواهد گردید.
این است که اگر انسانی به دانشی دست یافت چنانچه پس از کسب علم بدان عمل نکند، آن علم از لوح وجود او محو شده و یا ثمره اش از بین خواهد رفت. اما اگر به دنبال علم عمل بیاید و شخص خود را مقید نماید که بدانچه یاد گرفته عمل کند، آن عمل خود علم دیگری را ایجاد خواهد کرد. بدیهی است آن علم دیگر باعث عمل دیگری است که روح انسان بدین استمرار تعالی می یابد و در مسیر تکامل واقعی خویش قرار می گیرد. به تعبیر دیگر میان علم و عمل تقابل است؛ خدمات متقابل و تأثیرات متقابل.
موفق و پیروز باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد