خانه » همه » مذهبی » رابطه اخلاق و دین

رابطه اخلاق و دین


رابطه اخلاق و دین

۱۳۹۲/۰۹/۰۵


۸۰ بازدید

رابطه اخلاق و دین چیست؟ آیا اخلاق زیر مجموعه دین است؟

در پاسخ به مطالب زیر توجه کنید . الف. اخلاق چه رابطه ای با دین و مذهب دارد؟قواعد عام اخلاقی، عقلانی هستند و حسن و قبح آنها را عقل به تنهایی می فهمد. خوبی عدالت و بدی ظلم بر همه روشن است. اما اخلاق، فقط به دانستن برخی قواعد اخلاقی ختم نمی شود بلکه در لایه ها و طبقات جامعه با مسائل فراوان مانند شریان حیانی درجریان است.
دین به عنوان پشتوانه مفهومی و اجرایی اخلاق، تکمیل کننده خواهد بود. یکی از معانی روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود:« إنّـما بـُعثت لِأتمّم مکارم الاخلاق» این است که: [بخشی از مکارم اخلاق و زیبایی های اخلاقی را شما درک می کنید و می فهمید] من مبعوث شده ام تا [این] مکارم اخلاقی را برای شما تکمیل نمایم. به عبارتی، بخش مهمی از اخلاقیات از دسترس اندیشه ما دور است. به عنوان مثال، کانت می گوید: دروغ در هر حالی بد است. باید پرسید: حتی اگر یک دروغ جان صدها انسان بی گناه را نجات دهد، باز هم بد است؟
سخن این جاست که اندیشه بشری نهایتاً به جایی می رسد قابل خدشه، مبهم و بدون پشتوانه است. اما اگر به دین مراجعه کردیم، می بینیم که فلسفه دین موافق اخلاق است و بخش مهمی از احکام ارزشی که از طرف خداوند به ما رسیده، ناظربه مسائل و جزئیات اخلاقی است.
پیامبر با اتصال به سرچشمه وحی الهی، این بخش مهم را نیز برای انسان ها روشن می نماید و دین، تکمیل کننده اخلاق است. ریشه قواعد اخلاقی در وجود و روح انسان است و او بسیاری از خوب و بد ها را با وجدان خویش می یابد اما در، یافتِ بسیاری دیگر از احکام ارزشی ناتوان است و دین به عنوان یک کاتالیزور و سرعت بخش، ما را در رسیدن به قواعد اخلاقی یاری می رساند. هدف اخلاق، آراسته شدن به ملکات شایسته و فضایل و پیراسته شدن از رذایل، برای نیل به قرب الهی است. این مهم با اخلاق سکولار به دست نمی آید.
اخلاق بدون دین در بسیاری مسائل به بن بست می خورد. این دین است که می تواند اخلاق را از بن بست بیرون بکشدو به عنوان مثال یک انسان اخلاقی نمی تواند قبول کند که شخصی که هزاران نفر به دست او کشته شده اند، با یک گلوله یا با طناب دار در چند لحظه کشته شده و قضیه تمام شود. خون هزاران نفر را چه کسی پاسخ خواهد داد؟ دین در این جا راهکار دارد و زندگی را منحصر در دنیای مادی نمی داند.
هم چنین یک انسان اخلاقی ممکن است از خود سؤال کند که اخلاقی بودن برای چه؟ برای زندگی بهتر. زندگی بهتر برای چه؟ مثلاً برای آرامش بیشتر. آرامش بیشتر برای چه؟ و … در نهایت این اخلاق به بن بست می رسد. دین و مذهب در این جا حرف دارد. هدف اخلاق، رسیدن به قرب الهی است.
شهید مطهری می فرماید: خداشناسی پایه اخلاق است.انسانیت و آدمیت و اخلاق بدون شناختن خدا معنا ندارد یعنی هیچ امر معنوی بدون اینکه آن سر سلسله معنویات پایش به میان آید معنا ندارد … وقتی که پایه ای در روح بشر نباشد چرا انسانیت ؟ به من چه مربوط ؟ … [ این اخلاق ] پایه و اساس ندارد و نمی تواند داشته باشد … دین …اساس داشته و تجربه و آزمایش، صحت آن را ثابت کرده و چطور انضباطهای اخلاقی محکم پولادین را به وجود آورده و بعد از این هم به وجود خواهد آورد.( .(مجموعه آثار شهید مطهری، ج22، ص510).
یک سؤال بسیار مهم: اگر بدون ایمان نمی توان اخلاقی بود پس چرا برخی جوامع اروپایی وآمریکایی مذهبی نیستند اما از دروغ و نفاق و تزویر و دزدی وخیانت پرهیز می کنند ؟ پس معلوم می شود که می توان اخلاقی بود بدون اینکه متکی به ایمان و معرفت باشد.
شهید مطهری می فرماید: این سخن را شما زیاد شنیده اید ، خود من هم زیاد شنیده ام و شاید مدتها هم به آن معتقد بودم که چنین چیزی می شود ،استاد شهید در ادامه سه نوع «خود» را مطرح می کند که بیانی به این مضمون دارد.
1- خود شخصی
انسان گاهی اوقات فقط خودش را می بیند و از آن حیطه تجاوز نمی کند.
دایره ای کشیده اند که خودشان در داخل آن و غیر خودشان همه بیرون از آن هستند همه چیز را برای خودشان می خواهند . این ، نوع ضعیف خود پرستی است .
2- خود خانوادگی
برخی اوقات، انسان فقط خانواده خود را می بیند و با آنان بسیار محترمانه، مهربانانه و عادلانه رفتار می کند. اما در خارج محیط خانواده تمام صفات رذیله وجود دارد.
3- خود ملی
گاهی می بینیم که خود توسعه پیدا کرده، خود ملی می شود. افراد ملت در داخل خودشان مثل همان فرد در داخل خانواده اند که نسبت به خانواده خودش راستگو است. نسبت به ملت خود امین است ، دزد نیست. در واقع برای شخص خودش دزد نیست، برای شخص خودش دروغ نمی گوید، ظلم نمی کند، یکی از سیئات اخلاقی را مرتکب نمی شود.
اینکه ما می بینیم امروز فرد نسبت به فرد ظلم نمی کند ولی ملت ها بدترین اقسام ظلم را نسبت به ملل دیگر می کنند و این را هم زشت نمی دانند (ناشی از همین فکر است ). رجال درجه اول اروپا مظالمی را که نسبت به ملل استعمار زده مرتکب شده اند برای خودشان افتخار می دانند همین فردی که در داخل ملت و کشور خودش این قدر عادل و امین است و ممکن نیست کوچک ترین خیانت و عمل ضد اخلاقی بکند، وقتی که پای ملتی دیگر به میان می آید می گوید این مفاهیم معنی ندارد.
جمله ای از الکسیس کارل نقل می کنند که : در دنیا در زیر پرده کلمه های عفت، تقوا، حق و عدالت چقدر نفع نهفته است! یعنی اینها کلماتی است تو خالی… آن طوری که باید حقیقت ندارد، داخل آن خالی است، مثل گردو یا بادامی است که پوست دارد ولی مغز ندارد … رمز این که هر چه دنیا عالِم تر می شود بی عقیده تر می گردد و پایبندی اش به اصول اخلاقی کمتر می شود، همین است که غالباً اصول اخلاقی که به بشر تعلیم کرده اند، منطق نداشته، پشتوانه نداشته، اعتبار نداشته، پایه نداشته.(ر.ک مجموعه آثار شهید مطهری، ج22، ص508-509)
و درنتیجه : اگر ایمان نباشد (اخلاق) مثل اسکناسى است که پشتوانه نداشته باشد. … اگر ایمان نباشد ، افراد حرف های بسیار زیبا و اخلاقی می زنند اما پای عمل که می رسد به خصوص زمانی که روی لجاجت بیفتند ؛خلاف حرف هایشان را عمل می کنند.(آثاراستادشهیدمطهرى، ج 22، ص515-516)
کسى که تکیه گاه اخلاق و شخصیتش غیر خدا باشد، مانند این است که بر پرتگاه مشرف به سقوطى گام برمى دارد، هر لحظه احتمال سقوط دارد.( مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج 23، ص 763)
اما هنگامی که اخلاق درارای پشتوانه ایمان به خدا باشد :
1.علاوه بر ظاهر عمل ، نیت هم در ارزشمند بودن عمل تاثیر دارد.
در جهان امروز در ارزش گذارى به کارهاى انسان، رویه کار (ظاهر عمل) را ملاک قرار داده و آن را به نوعى ارزیابى مى کنند. مثلا هرگاه مردى در انظار عمومى به راز و نیاز خدا بپردازد وبا زارى و گریه از خدا طلب پوزش نماید ویا مرد متمکنى براى مستمندان درمانگاه و بیمارستانى بسازد عمل او را ستوده و جزء ارزشها به شمار مى رود و با انگیزه عمل او کارى ندارند و این که او واقعا از خوف خدا مى گریست یا انگیزه او ریاکارى وجلب نظر مردم بود، و یا او بیمارستان را به انگیزه بشر دوستى و نوع پرورى و اظهار همدردى بابیچارگان ساخته است یا این که انگیزه هاى مادى پشت سر این پدیده به ظاهر نیک هست و مى خواهد در انتخابات شهرى و یا استانى راى مردم را بخرد و….
در حالى که در نظام اخلاقى اسلام (اخلاقی که پشتوان آن دین است)، نیکى و آراستگى ظاهر عمل یکى از پایه هاى ارزش است ولى تا اصل دیگرى به آن ضمیمه نگردد نمى توان عمل انسان را جزء ارزشها شمرد و آن اصل دیگر عبارت است از : نیت و انگیزه پاک که سرچشمه عمل به شمار مى رود; از این جهت هر نوع عمل زیبا اما به انگیزه مادى شایسته ستایش نبوده و ارزش شمرده نمى شود.و نظام اخلاقى اسلام با تمام نظامات اخلاقى یونان باستان وغرب امروز در طرح این شرط فاصله مى گیرد و عملى را کار اخلاقى مى داند که از ایمان انسان به خدا و اخلاص وى سرچشمه بگیرد نه از هوا و هوس و….
2. هنگامی که ایمان و خدا پشتوانه اخلاق باشند گزاره های اخلاقی ضمانت اجرایی دارند و افراد بشر انگیزه بیشتری برای انجام فضائل و ترک لذائذ دارند به گونه ای که حتی در تنهایی و خلوت هم کار نیک انجام می دهند و یا از کار ناپسندی اجتناب می کنند.
3. هنگامی که ایمان و خدا پشتوانه اخلاق باشند عمل او در صورتى نام ارزش به خود مى گیرد که با کمال آگاهى و آزادى از او سر زند مثلا اگر از روى جبر مالیات بپردازد ویا زکات مال بدهد، به بیمارن خدمت کند و … وظیفه را انجام داده ولى کار او فعل اخلاقى نخواهد بود(رابطه اخلاق و دین،آیة الله جعفر سبحانى،مجله معرفت،شماره41)
شما دوست عزیز در این زمینه می توانید به کتاب های زیر مراجعه نموده از مطالب بیشتری بهره ببرید.
1- فلسفه اخلاق شهید مطهری
2- اخلاق اسلامی ) انتشارات معارف)
3- نقد و بررسی مکاتب اخلاقی(آیت الله مصباح)
4- فلسفه اخلاق(آیت الله مصباح)

 
 
ب.  برای آگاهی بیشتر در مورد این سوال به سایت زیر رجوع کنید. موفق باشید . http://akhlagh.porsemani.ir/term78

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد