طلسمات

خانه » همه » مذهبی » رابطه دین و انسانیت

رابطه دین و انسانیت

علت توحش داعشیان، قاتلین سیدالشهدا علیه‌السلام و … نه‌تنها دین‌داری آن‌ها نیست، بلکه عدم اعتقاد به بخشی از اصول دین یعنی امامت و همچنین تحریف معنوی قرآن است.
gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - رابطه دین و انسانیت

پرسش:

آیا این درست است که بگوییم دین بدون انسانیت شوخیه لذا کسی که رحم و صبر و حیا ندارد ایمان ندارد؟ بعضی می گویند خیلیها دین دارن ولی ایمان ندارن. تدین آدم بد رو بدتر میکنه و میشه مثل داعش چون برای بی رحمیش توجیه قوی پیدا میکنه. (دلیل: آیه شفا). آیا چنین استدلال کردن درست است؟!

پاسخ:
مقدمه
دین و انسانیت، در تقابل با هم نیستند؛ دین آمده تا انسانیت را در انسان شکوفا کند. به نظر می­رسد در این سؤال، انسانیت و ایمان تقریباً هم‌معنی و مرحله پیش از دین در نظر گرفته‌شده‌اند و به این ترتیب دین بدون انسانیت و بدون مصادیق ایمان (ازجمله رحم و صبر و…)، چیزی خطرناک تلقی شده­؛ درحالی‌که طبق آیات و روایات، گرویدن به دین مراحلی دارد، ادعای اسلام مرحله ابتدائی است و مرحله بعدی پایبندی به دستورات دین از طریق ایمان داشتن به آن‌ها است؛ در سوره حجرات آیه 14 می‌‏خوانیم: ﴿قالَتِ الْأَعْراب ُآمَنَّا قُل ْلَمْ تُؤْمِنُوا و َلکِن ْقُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمان ُفِی قُلُوبِکُمْ﴾؛ اعراب بادیه‌نشین گفتند: ایمان آورده‏‌ایم، [ای رسول خدا] به آن‌ها بگو: شما ایمان نیاورده‏‌اید، بگوئید اسلام آورده‏‌ایم، ولی هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است. (۱) امام رضا علیه‌السلام درباره حقیقت ایمان این‌گونه توضیح می‌دهند که ایمان دارای سه ویژگی است: اعتقاد قلبی، اقرار زبانی و عمل کردن به‌وسیله اعضا و جوارح؛ ﴿عَقْدٌ بِالْقَلْبِ وَ لَفْظٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْجَوَارِحِ لاَ یَکُونُ اَلْإِیمَانُ إِلاَّ هَکَذَا﴾؛ (۲) به این ترتیب ایمان همان اعتقاد، اظهار و عمل به دستورات دین و پایبندی به آن است.

ـ برنامه‌های سه‌گانه اسلام

برنامه‌هایی که از سوی اسلام برای انسان ارائه‌شده، به سه دسته تقسیم می‌شوند:

1-برنامه‌های اعتقادی یا اصول دین: مجموعه اعتقاداتی است که در رابطه با پایه‌گذاری فکر و اعتقادات صحیح انسان است که شامل مباحثی پیرامون اثبات توحید خدا، عدل، نبوت، امامت و معاد است.

2- دستورهای عملی (فروع دین یا احکام): برنامه‌هایی عملی است مشتمل بر بایدها و نبایدهایی که انسان در زندگی روزمره خود با آن‌ها روبرو است که بر پنج قسم (واجب، مستحب، مباح، مکروه، حرام) می­ باشد.
3- مسائل اخلاقی: برنامه‌هایی در رابطه با پرورش روح و سلامت روان آدمی است که شیوه تقویت صفات پسندیده مانند عدالت، سخاوت، شجاعت و عزت در نهاد انسان­ها و مبارزه­ با صفات زشت و ناپسند مثل حسد، بخل، نفاق و … را بیان می­کند. (۳)

علت جداسازی انسانیت از پایبندی به دین توسط بعضی افراد، این مسئله است که تنها همان بخش فروع دین و مناسک عبادی مانند نماز و روزه و… را دین حساب کرده و ملاک دین‌داری افراد به شمار آورده و بخش اعتقادات و اخلاق را نادیده می‌انگارند.

ـ خسارت ظالمین از قرآن

خداوند در قرآن می‌فرماید: ﴿وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَسارا﴾؛ و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل می‌کنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمی‌افزاید. (۴) در اینجا می‌توان سؤال کرد که شفابخشی قرآن برای چه کسانی است و ظالمین که قرآن خسارت آن‌ها را بیشتر می­کند، چه کسانی هستند؟

شفابخشی قرآن از بیماری‌های دل و روح ازآن‌روست که صفحه دل را از انواع مرض‌ها و انحرافات و آلودگی‌های معنوى و روحانى مانند بخل و کینه و حسد و جبن و شرک و نفاق و امثال این‌ها که همه از بیماری‌های روحى و معنوى است پاک مى‏کند و زمینه را براى جاى دادن فضائل آماده مى‏سازد؛ به‌این‌ترتیب مراد از ظالمین در آیه، غیر مؤمنین یعنى کفار هستند و علت آنکه به‌جای واژه کافرین از ظالمین استفاده کرده آن است که به علت حکم هم اشاره کرده باشد و بفهماند که قرآن در ایشان جز زیادشدن خسران اثرى ندارد، به خاطر اینکه با ارتکاب کفر به خود ظلم و ستم کردند. (۵)

و چنانچه بیماری‌های جسمی نیز مدنظر آیه بوده باشد (همان‌گونه که بعضی مفسران گفته‌اند)(۶) به این معناست که همان‌طور که به کمک آیه‌های قرآن و نوشتن و خواندن آن، مرض‌ها و ناخوشی‌های روح برطرف مى‏شود، همچنین از همان راه، دشمنى دشمنان دین و ظلم ظالمین و کید کافرین دفع و باطل می‌گردد و درنتیجه باز قرآن جز خسران اثرى براى کفار ندارد. (۷)

ـ عمومیت شفابخشی قرآن

در کنار آیه قبل، آیات دیگری در قرآن وجود دارد که عمومیت شفابخشی قرآن را برای همگان مورد تأکید قرار می‌دهد. البته چنانچه از آن رویگردان نشده و از موعظات آن بهره‌مند گردند، مانند آیه زیر که با خطاب ﴿یا أَیُّهَا النَّاسُ﴾ آغاز شده و به فراگیری این موعظه و شفابخشی اشاره دارد؛ ﴿یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ﴾؛ اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است؛ و درمانى براى آنچه در سینه ‏هاست؛ (درمانى براى دل‌های شما)؛ و هدایت و رحمتى است براى مؤمنان‏. (۸)

این آیه چهار مرحله از مراحل تربیت و تکامل انسان را در سایه‏ قرآن شرح می‌دهد؛

مرحله اول، موعظه و اندرز است.

مرحله دوم، پاک‌سازی روح انسان از انواع رذائل اخلاقى است.

مرحله سوم، هدایت است که پس از پاک‌سازی انجام می‌گیرد.

و مرحله چهارم مرحله‌ای است که انسان لیاقت آن را پیداکرده است که مشمول رحمت و نعمت پروردگار شود.

هر یک از این مراحل به دنبال دیگرى قرار دارد و قرآن این داروى شفابخش هیچ‌گونه اثر نامطلوب روى جان و فکر و روح آدمى ندارد، بلکه به‌عکس تمام آن خیروبرکت است. (۹) دریکی از عبارات نهج‌البلاغه می‌خوانیم: «شِفَاءً لَا تُخْشَى أَسْقَامُهُ؛ قرآن داروى شفابخشى است که هیچ بیمارى از آن برنمی‌خیزد». (10)

به‌این‌ترتیب قرآن نسخه‌ای است براى بهبودى فرد و جامعه از انواع بیماری­هاى اخلاقى و اجتماعى و این همان حقیقتى است که مسلمانان آن را به دست فراموشى سپرده و به‌جای اینکه از این داروى شفابخش بهره گیرند، درمان خود را در مکتب‌های دیگر جستجو می‌کنند. بهترین دلیل براى اثبات این واقعیت، مقایسه وضع عرب جاهلى باتربیت شدگان مکتب پیامبر صلی‌الله­ علیه­ و آله در آغاز اسلام است که چگونه آن قوم خون‌خوار و نادان که انواع بیماری‌های اجتماعى و اخلاقى سر تا پاى وجودشان را فراگرفته بود، با استفاده از این نسخه شفابخش، نه‌تنها درمان یافتند بلکه با برادری و اتحاد، قدرت‌های دنیا را به‌زانو درآوردند. (11)

با توجه به مطالبی که گذشت، علت توحش داعشیان، قاتلین سیدالشهدا علیه‌السلام و همه تکفیریان، نه‌تنها دین‌داری آن‌ها نیست، بلکه عدم اعتقاد به بخشی از اصول دین یعنی امامت و همچنین رویگردانی آن‌ها از بخش اعظمی از دستورات قرآن کریم و تحریف معنوی قرآن به نفع خواسته‌های خودشان است.

نتیجه
دین در تقابل با انسانیت نیست، بلکه درصدد و در راستای شکوفایی انسانیت است.

ایمان مرحله‌ای بالاتر از گرویدن به دین اسلام است؛ زیرا طبق آیات و روایات، ایمان همان اعتقاد، اظهار و عمل به دستورات دین و پایبندی به آن است.

برنامه‌هایی که از سوی اسلام برای انسان ارائه‌شده است، به سه دسته تقسیم می‌شوند: برنامه‌های اعتقادی یا اصول دین، دستورهای عملی یا فروع دین و مسائل اخلاقی.

علت جداسازی انسانیت از پایبندی به دین توسط بعضی افراد، این مسئله است که تنها همان بخش فروع دین و مناسک عبادی مانند نماز

قرآن نسخه‌ای براى بهبودى فرد و جامعه از انواع بیماری­هاى اخلاقى و اجتماعى است. شفابخشی قرآن از بیماری­های دل و روح ازآن‌روست که صفحه دل را از انواع مرض­ها و انحرافات و آلودگی‌های معنوى و روحانى پاک می‌کند و زمینه را براى جاى دادن فضائل آماده می‌سازد.
مراد از ظالمین در آیه شفا، غیر مؤمنین یعنى کفار هستند و علت آنکه به‌جای واژه کافرین از ظالمین استفاده کرده آن است که بفهماند که قرآن در ایشان جز زیادشدن خسران اثرى ندارد، به خاطر اینکه با ارتکاب کفر به خود ظلم و ستم کردند.

با توجه به مطالبی که گذشت، علت توحش داعشیان، قاتلین سیدالشهدا علیه‌السلام و … نه‌تنها دین‌داری آن‌ها نیست، بلکه عدم اعتقاد به بخشی از اصول دین یعنی امامت و همچنین تحریف معنوی قرآن به نفع خواسته‌های خودشان است.

منابع برای مطالعه بیشتر

1- مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، (سخنرانی‌های استاد در مسجد ارگ)، صص 279-292.

https://lib.eshia.ir/50024/1/279
2. مصباح یزدی، محمدتقی و شریفی، احمد حسین، کتاب فلسفه اخلاق، تهران، موسسه انتشارات امیرکبیر، فصل نهم (رابطه دین و اخلاق)، 1382 ش، از ص 220.

3. جماعتی، حسین، مقاله بررسی و نقد نظریه تقدّم اخلاق بر دین، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم، فصل‌نامه پاسخ 9.

کلیدواژه:
دین، ایمان، انسانیت، اخلاق، تدین، آیه شفا، شفابخشی قرآن، داعش
پی‌نوشت‌ها:
1. سوره حجرات، آیه ۱۴.

2. ابن‌بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه‌السلام، تهران، نشر جهان، بی­تا، ج ۱، ص ۲۲۷.

3. فلاح زاده، محمدحسین، آموزش فقه، انتشارات الهادی، ۱۳۸۶، صص ۱۹-۲۰.

4. سوره اسراء، آیه ۸۲.

5. ر.ک: طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین، چاپ پنجم، 1417 ق، ج 13، ص 184/ ر.ک: طباطبایی، سید محمدحسین، سید محمدباقر موسوى همدانى‏، ترجمه تفسیر المیزان، قم، جامعه‏ مدرسین حوزه علمیه قم‏، چاپ پنجم، 1374 ش، ج 13، ص 204.
6. ر.ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق محمدجواد بلاغی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ ش، ج ۶، ص ۶۷۳.

7. ر.ک: طباطبایی، پیشین، ج 13، ص 255.

8. سوره یونس، آیه 57.

9. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ اول، 1374 ش، ج‏12، ص 241.

10. شریف الرضی، محمد بن حسین‏، نهج­البلاغه، محقق / مصحح: صبحی صالح، قم: هجرت‏، 1414 ق‏، چاپ اول‏، خطبه 198.

11. مکارم شیرازی، پیشین، ج‏8، ص 319.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد