رابطه عرفان حلقه با عرفان و آموزه های اسلامی
۱۳۹۲/۱۰/۱۲
–
۴۹۸ بازدید
هر چند بنیانگذاران عرفان حلقه مدعی آن هستند که عرفان حلقه اسلامی میباشد، اما وقتی به آموزههای عرفان حلقه و رفتار بنیانگذار این جریان مراجعه میکنیم، مشخص میشود که این جریان در تضاد و تقابل آشکار با عرفان اسلامی قرار دارد؛ هرچند به ظاهر، مدعی پیروی از تعالیم اسلامی میباشد. در ادامه به چند مورد تضاد میان عرفان حلقه با عرفان اسلامی، اشاره خواهیم کرد.
بنیانگذار این جریان عرفانی، از یکسو در تعریف و ماموریت عرفان حلقه، هویت عرفان حلقه را عرفانی ایرانی بر میشمارد. در عرفان حلقه عنوان می¬شود که «یکی از رسالت¬های ما اعتلای عرفان ایران است» (انسان از منظر دیگر ص 60). هم چنین مولف عرفان کیهانی پیشگفتار کتابش را تحت عنوان «ایران و دنیای عرفان» تنظیم نموده است که بحث مفصلی در مورد «عرفان ایران» است. در همین مقدمه پیش از 10 بار واژه «عرفان ایران» تکرار شده است. آنچه در این باب قابل ذکر است نگاه مولف به عرفان است.
روشن است که تمامی آیین¬ها و مکاتبی که نوعی از معنویت را عرضه کرده-اند، در ابتدا کار خود را از مکان جغرافیایی خاصی شروع کرده¬اند و ایرادی ندارد که ما خاستگاه یک آیین را کشوری خاص یا منطقه جفرافیایی خاص بدانیم. اما جغرافیا تعیین کننده هویت یک عرفان نیست و برای بیان حقیقتِ یک عرفان از آموزه¬ها و تعالیم و مضامین باید صحبت شود، نه از خاستگاه جغرافیایی آن. اما سوال این است که آیا عرفان بر آمده از دین است یا از جغرافیا؟ به عبارت روشن¬تر برای عارف شدن باید سراغ دین رفت و تعریف عرفان را از متون دینی جویا شد یا این که عرفان ارتباطی با ادیان ندارد و مستقل از دین هم می¬توان جویای عرفان شد؟
واضح است اگر کسی ماهیت عرفان را دینی بداند و حقیقت عرفان را دینداری بداند در آن صورت بیش از آن که بر جغرافیا تاکید کند، بر دین متمرکز می¬شود و ماموریت خود را احیای آموزه¬های دینی (که پشتوانه عرفان محسوب می شود) معرفی می¬کند. این در حالی است که بنیانگذار عرفان حلقه ماهیت و ماموریت عرفان حلقه را، عرفانی ایرانی بر میشمارد.
همچنین در رابطه با رابطه عرفان حلقه و آموزههای اسلام میبینیم که در متون عرفان حلقه، آموزه¬های وحیانی و تعالیم دینی حداکثر موّید عرفان¬اند، نه مصدر و زیر بنای عرفان. در عرفان حلقه گفته می¬شود که نه تنها خاستگاه و زادگاه عرفان حلقه، بلکه ماهیت این جریان و هویت آن، ایرانی است و استفاده از آیات قرآن و روایات در متون آن، در حد شاهد و قرینه است نه در حد دلیل.
آنچه از شواهد دینی و اسلامی در متون عرفان حلقه منعکس شده است، تنها با این نگاه است که ادیان الهی تایید کننده عرفان¬اند و عرفان را پذیرفته-اند، نه این که راه انحصاری عرفان از ادیان می¬گذرد. به همین جهت است که پیروان دیگر مکاتب مانند مسیحیت و یهودیت، بدون اینکه احساس کنند به دین داری ـ طبق آموزه¬های دینی خودشان ـ نیازی دارند، با هدف دست یافتن به عرفان، در جلسات عرفان حلقه حضور می¬یابند.
در عرفان حلقه از یک سو به شریعت و آداب و مناسک ادیان دعوت نمی¬شود و اساساً خود را با اعتقادات و مبانی هیچ یک از ادیان درگیر نمی¬کنند و از سوی دیگر تعالیم و آموزه¬های خود را نجات بخش و برای کسب رشد و تعالی، کافی می¬دانند و پایان راه در عرفان حلقه را کمال می¬دانند. چنان که آمده است: «هدف از این شاخه عرفانی (عرفان حلقه) کمک به انسان در راه رسیدن به کمال و تعالی است، حرکتی از عالم کثرت به وحدت». (عرفان کیهانی ص 56)
حتی در در اساس نامه خود نوشته اند که عرفان حلقه با بخش اختصاصی روبنای فکری انسان ها که شامل اعتقادات و مراسم و مناسک مختلف است، برخورد و مداخله ای ندارد. (عرفان کیهانی.ص71) بنابراین آنها اعتقادات و اعمال و مناسک دینی را که از ارکان و ضروریات اسلام است کنار گذاشته اند و از اسلامی دیگری سخن می گویند که خودشان ساخته اند. پایهگذاران عرفان حلقه معتقدند که حلقه های عرفان عملی این فرقه، حلقه های رحمت عام الهی است. که شامل حال همه انسان ها صرف نظر از نژاد، ملیت، جنسیت، سن و سال، سودا و معلومات، استعداد و لیاقتهای فردی، دین و مذهب، گناهکاری و بیگناهی، پاکی و ناپاکی و… میشود )انسان از منظری دیگر ص15) و تأکید می کنند که رحمت الهی نیاز به هیچ مکملی ندارد، لذا چیزی تحت هر نام و عنوان، قابل اضافه کردن به آن نیست. (عرفان کیهانی ص103( اما خودشان را واسطه تفویض حلقه های رحمت عام الاهی و حفاظ های حلقهها معرفی می کنند! این در حالی است که به بهانه بی نیازی رحمت عام الاهی از عوامل اضافه ارتباط با پیامبر و اهل بیت او و زیارت آنان را نفی و رد میکنند و حتی ایمان به خداوند و اصول اخلاقی نظیر پاکدامنی و راستگویی را برای عرفان عملی و اتصال با حلقه ها لازم نمی دانند.
فرقه حلقه حتا تکریم قران کریم را کتابپرستی میپندارد و از خواندن آن که شفا و رحمت است، بر بالین بیماران جلوگیری میکند. و تنها راه اتصال با رحمت خداوند را مرکزیت عرفان حلقه و اساتید فرقه می معرفی می کنند. مرکزیت عرفان حلقه تنها راه ارتباط با رحمت عام الاهی است! و مربیان عرفان حلقه که اتصال را از مرکز عرفان حلقه دریافت کردهاند میتوانند آن را به دیگران انتقال دهند. یعنی اتصال به رحمت عام الاهی با وساطت فیض در سلسله مراتب عرفان حلقه امکان پذیر است! با این وصف یک مربی عرفان حلقه اگر چه دروغ گو باشد و یا به ناپاکیهای دیگر آلوده باشد، چون اتصال به رحمت عام الاهی فراتر از این قیدهاست، و او اتصال را از مرکزیت و سلسله مراتب عرفان حلقه دریافت کرده و اجازة تفویض را هم گرفته است، میتواند آن را به دیگران منتقل کند، اگرچه گیرندة اتصال از مربیخود پرهیزکارتر باشد، در غیر این صورت شاید، بلکه قطعاً به رحمت عام الاهی نمیرسد!
بنابراین رحمت عام الاهی با اجازة مرکزیت عرفان حلقه در دسترس بندگان خدا قرار میگیرد. توسل و توجه به انبیاء و اولیاء و واسطة فیض بودن آنها مردود است و تنها مرکزیت عرفان حلقه و سلسله مراتب مربیان آن واسطة فیض شعور الاهی و اتصال به رحمت عام حق تعالی هستند.
نکته دیگری که پیرامون عرفان حلقه باید گفته شود، تناقضات بیشمار آن با آیات و روایات میباشد. در بسیاری از موارد تفسیر این عرفان از آیات و روایات در تناقض آشکار با اصول اساسی اسلام میباشد که در مقاله تناقض عرفان کیهانی با آیات قرآن به تفصیل به آنها اشاره شده است.
نادیده گرفتن نقش دین در سلوک معنوی، شریعت ستیزی، به حاشیه راندن عقل، موحد پنداشتن شیطان، ترک نماز، خارج شدن از دامن پاک اهل بیت(ع) و اختلاط مرد و زن از جمله محورهایی میباشد که در عرفان اسلامی و عرفان حلقه، تفاوت اساسی دارد.
بنابراین همانطور که مشاهده میشود علیرغم ادعای بنیانگذار و مروجین عرفان حلقه در ارائه عرفان اسلامی، عرفان حلقه در اصول کلی تفاوتهای اساسی با آموزههای عرفانی و الهی اسلام دارد و بیشتر از آموزههای عرفان شرقی تاثیر پذیرفته است.
جهت مطالعه بیشتر به تفاوت میان عرفان اسلامی به مقالات تناقض عرفان کیهانی با آیات قرآن و اشکالات و آسیبهای عرفان حلقه که در سایت میباشد، مراجعه شود.