علما و محدثین امامیه، از جمله علامه مجلسی، شیخ مفید، شیخ صدوق (ره) و… اتفاق بر آن دارند که حضرت مهدی (عج) در نیمه شعبان سال 255 در سامرا چشم به جهان گشود. و از علمای اهل سنت افراد متعددی این مطلب را نقل کرده اند که می توان به موارد ذیل اشاره کرد:1. ابن خلکان که از محققین و مورخین اهل سنت است می گوید: ابوالقاسم محمد فرزند حسن عسکری فرزند علی الهادی فرزند محمد جواد، دوازدهمین امام شیعه است. لقب معروف او حجت است… او در نیمه شعبان سال 255 متولد شد. در هنگام درگذشت پدر، عمر او پنج سال بود. نام مادر او، خمط و برخی نرجس هم گفته اند
2. ابن مسعود مورخ معروف می گوید: ابومحمد حسن بن علی العسکری، در هنگام وفات 29 سال داشت او پدر مهدی منتظر است.
3. عبدالوهاب شعرانی از عرفای اهل سنت می باشد آورده است: مهدی از اولاد امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ است. او در نیمه ماه شعبان سال 255 متولد شد. او زنده است تا این که با عیسی بن مریم ملاقات کند.
پس همان گونه که اصل مسأله مهدویت در میان علمای اسلامی یک امر مسلم و قطعی است، تولد و حیات او نیز یک امر مسلم می باشد. و بسیاری از محققان اتفاق نظر دارند که او زنده است و به مصلحت الهی ظهور می کند. این که گفته می شود که امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ عقیم بوده و فرزند نداشته است ادعایی بیش نیست.
و روایات متعدد خلاف مدعای فوق را اثبات می کند که در ذیل به چند نمونه اشاره می شود:
1. شیخ صدوق (ره) به روایت احمد بن اسحاق نقل می کند که پس از حضور به خدمت امام حسن عسکری وسوال از امام آینده… آن حضرت کودکی سه سالة را آورده که چهره او مثل ماه می درخشید و فرمود: اسم او اسم پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و کنیه او کنیة آن حضرت است. بعد از من امام است و جهان را پر از عدل می کند… .
2. شیخ الاسلام جوینی (حموینی) در حدیث طولانی نقل می کند که: … خداوند در صلب امام حسن عسکری نطفة پاک و مبارک قرار داده است که امام تقی و نقی است و به عدل حکم می کند.
3. ابن خلکان می گوید: امام مهدی از از اولاد امام حسن عسکری است.
4. عبدالوهاب شعرانی می گوید، مهدی از اولاد امام حسن عسکری است…و… .
در نتیجه: آن چه که از روایات متعدد به نقل از علمای فریقین بیان گردید، برخلافت مدعایی است که می گوید: حضرت مهدی از اولاد امام حسن ـ علیه السلام ـ و او تاکنون به دنیا نیامده است، و یا این که امام حسن عسکری عقیم بوده است( مراجعه شود به: الامام المهدی عند اهل السنة فقیه الایمانی، مهدی، تحقیق: مؤسسه اهل البیت، قم، 1418. که در این تحقیق، 67 کتاب از کتب اهل سنت را با تمام مشخصات ذکر کرده است که از حیات و تولد امام مهدی (عج) و این که او فرزند امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ می باشد سخن گفته اند.)
ولادت حضرت در احادیث خاص و عام
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام از تولد فرزندی برای امام حسن عسکری علیه السلام خبر می دهند که بعد از به دنیا آمدن، از دیدگان پنهان می شود و زمین را پر از قسط و عدل خواهد کرد و ایمان به ایشان، برای هر مؤمنی ضروری است .
شیخ صدوق، در کمال الدین، این احادیث را در ابواب زیر، تنظیم کرده است:
1- اخبار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از حضرت مهدی (عج) (45 حدیث) ;
2- اخبار امام علی علیه السلام از امام مهدی (عج) ;
3- اخبار حضرت زهرا علیها السلام از امام مهدی (عج) (4 حدیث) ;
4- اخبار امام حسن علیه السلام از امام مهدی (عج) (2 حدیث) ;
5- اخبار امام حسین علیه السلام از امام مهدی (عج) (5 حدیث) ;
6- اخبار امام سجاد علیه السلام از امام مهدی (عج) (9 حدیث) ;
7- اخبار امام باقر علیه السلام از امام مهدی (عج) (17 حدیث) ;
8- اخبار امام صادق علیه السلام از امام مهدی (عج) (57 حدیث) ;
مجموع روایات موجود در کافی و الغیبة و کمال الدین و دیگر کتب، بیش از هزار حدیث است . ابن عباس، روایت می کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: «آگاه باش که خداوند تبارک و تعالی، من و امامان معصوم علیهم السلام را حجت بر بندگان اش قرار داده است . از صلب حسین، امامانی قرار داده است که امر مرا به پا می دارند و وصیت و سفارش مرا محافظت می کنند . امام نهم از آنان، قائم اهل بیت من و مهدی امت من است . او، در شمائل و افعال و اقوال، شبیه ترین مردم به من است . وی، بعد از یک غیبت طولانی ظهور می کند . . .» . (کمال الدین، ص 257، ح 2; کفایة الاثر، ص 10)
علاوه بر این احادیث پرشماری هست که از مسلمات بین امامیه و غیر امامیه شمرده می شود .در این احادیث، هر چند نام حضرت نیامده است، اما دلالت بر ولادت حضرت دارند . در این زمینه، سه حدیث نقل می کنیم:
الف) حدیث ثقلین
این روایت، میان امامیه و برادران اهل سنت، متواتر است و سند آن، قابل خدشه نیست . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم این حدیث شریف را در مواقف و مواطن متعددی، از جمله حجة الوداع، بازگو کرده است . اختلافاتی که در بعضی الفاظ حدیث دیده می شود، برگرفته از گوناگونی مواقف صدور حدیث است .
حدیث ثقلین، چنین است:
انی تارک فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی اهل بیتی . احدهما اکبر من الآخر . و لن یفترقا حتی یردا علی الحوض;
من، در میان شما، دو چیز گران بها به جای می گذارم: کتاب خدا و عترتم، اهل بیت ام . یکی از آن دو، از دیگری بزرگ تر است . این دو، از هم جدا نمی شوند تا زمانی که در حوض، بر من وارد شوند .
جمله ی «لن یفترقا حتی یردا علی الحوض » بر استمرار همراهی اهل بیت علیهم السلام با قرآن کریم دلالت دارد و این پیوستگی در همراهی، جز با فرض تولد یافتن حضرت علیه السلام و پنهان بودن ایشان از دیدگان، امکان ندارد; زیرا، اگر حضرت علیه السلام، در آینده تولد یابد، می باید در این زمان، قرآن، از اهل بیت علیهم السلام جدا باشد . و حال آن که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است، این دو از هم جداناشدنی هستند .
دلالت این حدیث بر ولادت امام مهدی (عج) روشن است . این حدیث، از آغاز، در شان امام مهدی (عج) وارد نشده و برای موضوع دیگری آمده است، ولی التزاما، ولادت امام مهدی علیه السلام از آن استفاده می شود .
اشکال: امام مهدی علیه السلام هنوز متولد نشده و آن هنگام که رجعت فرا رسد و امام عسکری علیه السلام بار دیگر پا به این جهان گذارد موعود تولد می یابد .
بنابراین بین صدق حدیث و عدم ولادت امام (عج) سازگاری ایجاد می شود،
جواب: لازمه این سخن، جدایی بین اهل بیت و قرآن در زمان قبل از رجعت است زیرا در این هنگام امام مهدی (عج) و اهل بیت واقعیت خارجی نداشته و قرآن از آنها جدا می باشد .
ب) حدیث «دوازده خلیفه »
این حدیث، از مسلمات میان امامیه و اهل سنت است .
از اهل سنت، بخاری و مسلم، و از امامیه، شیخ صدوق در کمال الدین این خبر را حکایت کرده اند .
متن حدیث، این چنین است:
جابر بن سمره نقل می کند: «با پدرم، به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم رسیدیم و شنیدم که می فرمایند: «ان هذا لاینقضی حتی یمضی فیهم اثنا عشر خلیفة .» . سپس پیامبر، آهسته سخن گفت . به پدرم گفتم: «پیامبر چه فرمود؟» .
پدرم گفت: «ایشان می فرمایند، همه ی آنان، از قریش هستند .» .
برخی تلاش کردند تا این حدیث را بر خلفای راشد و دو یا سه نفر از بنی امیه و دو یا سه نفر از بنی عباس منطبق کنند . چنین تطبیقی، پذیرفته نیست . و تنها مصداق مورد پذیرش خبر غیبی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ائمه ی اثنی عشر علیهم السلام می باشند .
این حدیث، بر ولادت امام مهدی (عج) دلالت التزامی دارد; زیرا، اگر فرض کنیم از حضرت عسکری علیه السلام فرزندی به نام مهدی علیه السلام متولد نشده باشد، خلفای حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم، یازده تن خواهند بود و این، یعنی، نادرست گویی از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که امری محال است .
پس باید وقوع ولادت امام علیه السلام را پذیرفت و در غیر این صورت، این حدیث، مطابقت خارجی ندارد .
ج) حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه . . .»
این حدیث هم میان امامیه و اهل سنت، از مسلمات است و همه، آن را روایت کرده اند . متن حدیث این چنین است:
«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة;
کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، با مرگ جاهلیت مرده است .»
اگر امام مهدی علیه السلام هنوز به دنیا نیامده باشد، پس ما، معرفتی از امام زمان مان نداریم و گرفتار مرگ جاهلی شده ایم; زیرا، بنابراین حدیث، در هر زمان، امامی وجود دارد و لازم است معرفت به او وجود داشته باشد و در صورت متولد نشدن امام مهدی (عج) چنین شناختی حاصل نمی شود .
دیدن آن حضرت دلیلی دیگر بر وجود ایشان
مجموعه ای از روایات، از دیدن امام زمان علیه السلام از سوی جمعی از شیعیان خبر می دهند . علی رغم این که امامان معصوم علیهم السلام تاکید و توصیه ی زیادی داشتند تا نام و خبر ولادت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پنهان باشد و منتشر نشود، ولی دستگاه حاکم، از خلال سنت نبوی و اخبار اهل بیت علیهم السلام دریافته بودند که برای امام حسن عسکری علیه السلام فرزندی خواهد بود که زمین را پر از قسط و عدل می کند و حکومت های ظالم، به دستان مبارک اش نابود می شوند . بنابراین، همان گونه که فرعون بر تولد حضرت موسی علیه السلام آگاه بوده و مراقب زنان و قابله ها بود، بنی عباس هم در زمان معتمد عباسی کاملا بر اوضاع محافظت و نظارت داشت، ولی همان گونه که حضرت موسی علیه السلام متولد شد، حضرت مهدی علیه السلام نیز دور از چشمان جاسوسان بنی عباس، به دنیا آمد و گروهی از شیعیان خالص، توفیق پیدا کردند، در کودکی آن حضرت را ببینند .
ابوالقاسم جعفری داود بن قاسم از امام هادی علیه السلام نقل می کند: یقول: «الخلف من بعدی الحسن ابنی، فکیف لکم بالخلف من بعد الخلف فقلت و لم جعلنی الله فداک؟ قال انکم لاترون شخصه ولایحل لکم ذکره باسمه » فقلت: فکیف نذکره؟ قال: «قولوا الحجة من آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم » جانشین من پس از من فرزندم حسن است شما چگونه باشید در جانشین بعد از آن جانشین؟ عرض کردم . قربانت گردم چرا؟ فرمود: شخص او را نبینید و بردن نام او برای شما روا نباشد، عرض کردم: پس چگونه او را ذکر کنیم؟ فرمود: بگویید حجت از آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم
به هر حال علی رغم اینکه ائمه علیهم السلام تلاش نمودند که خبر ولادت حضرت منتشر نشده و مخفی بماند ولی جماعتی از شیعه موفق به زیارت حضرت مهدی علیه السلام شدند .
شیخ کلینی، از محمد بن عبدالله و محمد بن یحیی، از عبدالله بن جعفر حمیری، روایت کرده است که او گفت: نزد احمد بن اسحاق بودیم . احمد بن اسحاق، با چشم به من اشاره کرد که از «جانشین » سؤال کنم . به او گفتم: «ای ابا عمرو! من می خواهم از تو راجع به چیزی بپرسم . البته، نسبت به آن چه که درباره ی آن از تو سؤال می کنم، شک ندارم، عقیده ی من، این است که زمین، از حجت خالی نیست . . . ولی دوست دارم یقین ام زیاد شود . ابراهیم علیه السلام از خداوند خواست که به او نشان دهد چه گونه مردگان را زنده می کند . خداوند فرمود: آیا ایمان نداری؟ ; ابراهیم عرض کرد: می خواهم قلب ام مطمئن شود . احمد بن اسحاق، از امام هادی علیه السلام به من خبر داد و گفت: از امام، پرسیدم: با چه کسی نشست و برخاست کنم و از چه کسی مطلب اخذ کنم و قول چه کسی را قبول کنم؟ . امام علیه السلام فرمود: «عمری، ثقه است . هر چه از طرف من به تو رسانید، مطمئنا از من رسانده است . و هر چه از طرف من به تو گفت، مطمئنا، از جانب من می گوید . پس به حرف او گوش فرا ده و از او اطاعت کن; زیرا، او، ثقه و مورد اعتماد است » .
ابوعلی به من خبر داد که از امام حسن عسکری علیه السلام پرسیدم، امام علیه السلام فرمود: «عمری و پسرش، ثقه هستند . پس هر چه از جانب من به تو رساندند، مطمئنا از من رسانده اند و هر چه به تو می گویند، مطمئنا، از طرف من می گویند . حرف آن دو را گوش کن و از آن دو اطاعت کن; زیرا، این دو، مورد اعتماد هستند» .
این، سخن دو امام در حق شما بود .» .
عبدالله بن جعفر گفت، ابو عمرو، سجده کرد و گریست . سپس گفت: «حاجت خود را بخواه .» . به او گفتم: «آیا جانشین بعد از امام حسن عسکری علیه السلام را دیده ای؟» . گفت: بله . . .» .
به او گفتم: «یک سؤال باقی ماند .» . به من گفت: «بیا جلو» . گفتم: «اسم او چیست؟» . گفت: بر شما حرام است که از آن سؤال کنید . این را از جانب خود نمی گویم . و من، حق ندارم چیزی را حرام یا حلال کنم، بلکه این را از امام حسن عسکری می گویم . گمان حاکم و سلطان، این بود که ابا محمد وفات کرده و فرزندی به جا نگذاشته و میراث او هم تقسیم شده است . از خدا بترسید و از این کار خود داری کنید .» .
دلالت این حدیث، صریح بوده و قابل اجتهاد شخصی نیست . اصولیان، در مسئله ی حجیت خبر ثقه، به آن استدلال کرده اند و شهید صدر قدس سره هم یاد آور می شود که: این روایت، به تنهایی، افاده ی یقین می کند .
در این جا اشکال شده است که «این روایت، خبر واحد است . چه گونه می توان به آن بر حجیت خبر واحد استدلال کرد؟ این گونه استدلال کردن، دور است .» .
شهید صدر گفته است، این روایت، افاده ی یقین می کند; زیرا، هر زمانی که شیخ کلینی، خبری را نقل کند و بگوید: «اخبرنی » ، در خبرش تردیدی نیست .
مرحوم کلینی، این خبر را از محمد بن عبدالله و محمد بن یحیی عطار که هر دو از بزرگان شیعه هستند و احتمال کذب ایشان نمی رود نقل کرده است . عبدالله بن جعفر حمیری هم از بزرگان است .
حکیمه، دخت گران مایه ی امام جواد علیه السلام هم داستان مشهوری را نقل می کند که به بخشهایی از آن، اشاره می شود:
حسن به علی، کسی را به نزد من فرستاد و فرمود: «عمه جان! امشب که نیمه ی شعبان است، در منزل ما افطار کن; زیرا، خداوند تبارک و تعالی، امشب، تو را با ولی و حجت خود بر خلق اش و جانشین بعد از من، مسرور می کند .» . حکیمه گفت: «به خاطر آن، بسیار مسرور شده و فورا لباس پوشیده و در همان ساعت از منزل خارج شده تا به محضر ابی محمد شرفیاب شدم . او، در صحن خانه اش نشسته بود و کنیزان اش گرداگرد او بودند . گفتم: «فدایت شوم ای آقایم! جانشین تو از چه کسی متولد می شود؟» . امام علیه السلام فرمود: «از سوسن » .
حکیمه گفت:
«وقتی نماز مغرب و عشاء را خواندم، سفره را آوردند و من و سوسن، افطار کردیم . با سوسن، در یک اتاق خوابیدیم . خواب کوتاهی رفتم و بیدار شدم . و پیوسته، در فکر آن چیزی بودم که ابو محمد از امر ولی الله به من وعده داده بود .
قبل از زمانی که هر شب برای نماز شب بیدار می شدم، بیدار شدم و نماز شب را خواندم . تا به نماز وتر رسیدم، سوسن، ترسان از جا پرید و ایستاد و ترسان خارج شد . وضو گرفت و برگشت و نماز شب را خواند تا به نماز وتر رسید، به دلم الهام شد که فجر نزدیک است . بلند شدم تا نگاه کنم دیدم فجر اول طلوع کرده است .
در دلم، نسبت به وعده ی ابی محمد علیه السلام شک و تردید افتاد . امام، از حجره اش به من ندا داد که: «شک نکن که در همین ساعت، تو، به مطلب می رسی .» .
حکیمه گفت:
«از ابی محمد علیه السلام به سبب آن چه در قلب ام خطور کرد، خجل شده و شرم کردم . خواستم برگردم که ناگهان سوسن، نماز را قطع کرده و ترسان خارج شد . نزد او رفتم . به او گفتم: «پدر و مادرم فدایت باد! آیا چیزی درک می کنی؟» . گفت: «بله .» . گفتم: «ان شاء الله، ترسی برای تو نیست .» . بالشی برداشتم و در وسط خانه گذاشتم . و او را به گونه ای که آماده ی زایش باشد، بر روی آن نشاندم . او را فشار دادم، به گونه ای که ناله ی شدیدی کرد . تشهد گفتم، در این حال، ولی خدا را دیدم که سجده کنان بر روی زمین است .» .
شیخ طوسی، حدیثی نقل کرده می گوید:
چهل مرد از شیعیان دارای وجاهت، در خانه ی امام حسن عسکری علیه السلام جمع شدند تا از حجت بعد از امام حسن عسکری سؤال کنند . عثمان بن سعید عمری قیام کرد، گفت: «ای پسر رسول خدا! می خواهم از شما راجع به چیزی سؤال کنم که شما نسبت به آن، از من عالم تر هستی .» . امام به او فرمود: «ای عثمان! بنشین .» .
عثمان، ناراحت شد و خواست که خارج شود . امام فرمود: «هیچ کس خارج نشود .» . پس هیچ کس از ما خارج نشد . پس از لحظاتی، امام عسکری علیه السلام عثمان را صدا کرد . عثمان، روی زانو ایستاد . امام فرمود: «آیا شما را خبر دهم که برای چه آمده اید؟» . گفتند: «ای پسر رسول خدا! بله .» . امام فرمود: «آمده اید تا از حجت بعد از من سؤال کنید؟» . گفتند: «آری .» . در این حال، پسری که مثل قرص ماه بوده و شبیه ترین مردم به ابی محمد علیه السلام بود، وارد شد . امام حسن عسکری فرمود: «این پسر، پس از من، امام شما، و جانشین من بر شما است . از او اطاعت کنید و بعد از من متفرق نشوید که در دین تان هلاک می شوید . آگاه باشید که بعد از این روز، شما، او را نمی بینید تا عمر او تمام شود . هر چه عثمان می گوید، قبول کنید و در امورتان به او مراجعه کنید . سخن او را بپذیرید که او، جانشین امام شما است و امر به دست او است .» .
مکان حضرت مهدی (ع) در عصر غیبت کبرا
از روایات بسیاری استفاده می شود که امام زمان (ع) مکان معیّنی ندارد . امام زمان(ع) در خطاب خود به ابراهیم بن مهزیار فرمود: « پدرم مرا وصیّت کرده که در سرزمین های مخفی و دور سکنی گزینم تا امرم از مردم مخفی بماند و محلّم از کید های اهل ضلالت و ارتداد و از حوادث امت های گمراه محفوظ بماند . لذا این سفارش ، مرا به تپه های بلند کشانده است » .
آری ، مطابق برخی از روایات ، مکان خاصی برای حضرت وجود دارد که تنها خواص از شیعیانش از آن اطلاع دارند . اسحاق بن عمّار از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود: « للقآئم غیبتان : احداهما قصیره و الأخری طویله8 ، الغیبه الأولی لا یعلم بمکانه فیها إلّا خاصّه شیعته ، و الأخری لا یعلم بمکانه فیها إلّا خاصّه موالیه » ؛ « برای قائم دو غیبت است : یکی کوتاه و دیگری طولانی ، در غیبت کوتاه کسی غیر از خواص از شیعیانش از مکان او اطّلاع ندارند. ودر غیبت طولانی نیز تنها خواص از دوستدارانش از مکان او آگاهند .»
2. ابن مسعود مورخ معروف می گوید: ابومحمد حسن بن علی العسکری، در هنگام وفات 29 سال داشت او پدر مهدی منتظر است.
3. عبدالوهاب شعرانی از عرفای اهل سنت می باشد آورده است: مهدی از اولاد امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ است. او در نیمه ماه شعبان سال 255 متولد شد. او زنده است تا این که با عیسی بن مریم ملاقات کند.
پس همان گونه که اصل مسأله مهدویت در میان علمای اسلامی یک امر مسلم و قطعی است، تولد و حیات او نیز یک امر مسلم می باشد. و بسیاری از محققان اتفاق نظر دارند که او زنده است و به مصلحت الهی ظهور می کند. این که گفته می شود که امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ عقیم بوده و فرزند نداشته است ادعایی بیش نیست.
و روایات متعدد خلاف مدعای فوق را اثبات می کند که در ذیل به چند نمونه اشاره می شود:
1. شیخ صدوق (ره) به روایت احمد بن اسحاق نقل می کند که پس از حضور به خدمت امام حسن عسکری وسوال از امام آینده… آن حضرت کودکی سه سالة را آورده که چهره او مثل ماه می درخشید و فرمود: اسم او اسم پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و کنیه او کنیة آن حضرت است. بعد از من امام است و جهان را پر از عدل می کند… .
2. شیخ الاسلام جوینی (حموینی) در حدیث طولانی نقل می کند که: … خداوند در صلب امام حسن عسکری نطفة پاک و مبارک قرار داده است که امام تقی و نقی است و به عدل حکم می کند.
3. ابن خلکان می گوید: امام مهدی از از اولاد امام حسن عسکری است.
4. عبدالوهاب شعرانی می گوید، مهدی از اولاد امام حسن عسکری است…و… .
در نتیجه: آن چه که از روایات متعدد به نقل از علمای فریقین بیان گردید، برخلافت مدعایی است که می گوید: حضرت مهدی از اولاد امام حسن ـ علیه السلام ـ و او تاکنون به دنیا نیامده است، و یا این که امام حسن عسکری عقیم بوده است( مراجعه شود به: الامام المهدی عند اهل السنة فقیه الایمانی، مهدی، تحقیق: مؤسسه اهل البیت، قم، 1418. که در این تحقیق، 67 کتاب از کتب اهل سنت را با تمام مشخصات ذکر کرده است که از حیات و تولد امام مهدی (عج) و این که او فرزند امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ می باشد سخن گفته اند.)
ولادت حضرت در احادیث خاص و عام
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام از تولد فرزندی برای امام حسن عسکری علیه السلام خبر می دهند که بعد از به دنیا آمدن، از دیدگان پنهان می شود و زمین را پر از قسط و عدل خواهد کرد و ایمان به ایشان، برای هر مؤمنی ضروری است .
شیخ صدوق، در کمال الدین، این احادیث را در ابواب زیر، تنظیم کرده است:
1- اخبار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از حضرت مهدی (عج) (45 حدیث) ;
2- اخبار امام علی علیه السلام از امام مهدی (عج) ;
3- اخبار حضرت زهرا علیها السلام از امام مهدی (عج) (4 حدیث) ;
4- اخبار امام حسن علیه السلام از امام مهدی (عج) (2 حدیث) ;
5- اخبار امام حسین علیه السلام از امام مهدی (عج) (5 حدیث) ;
6- اخبار امام سجاد علیه السلام از امام مهدی (عج) (9 حدیث) ;
7- اخبار امام باقر علیه السلام از امام مهدی (عج) (17 حدیث) ;
8- اخبار امام صادق علیه السلام از امام مهدی (عج) (57 حدیث) ;
مجموع روایات موجود در کافی و الغیبة و کمال الدین و دیگر کتب، بیش از هزار حدیث است . ابن عباس، روایت می کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: «آگاه باش که خداوند تبارک و تعالی، من و امامان معصوم علیهم السلام را حجت بر بندگان اش قرار داده است . از صلب حسین، امامانی قرار داده است که امر مرا به پا می دارند و وصیت و سفارش مرا محافظت می کنند . امام نهم از آنان، قائم اهل بیت من و مهدی امت من است . او، در شمائل و افعال و اقوال، شبیه ترین مردم به من است . وی، بعد از یک غیبت طولانی ظهور می کند . . .» . (کمال الدین، ص 257، ح 2; کفایة الاثر، ص 10)
علاوه بر این احادیث پرشماری هست که از مسلمات بین امامیه و غیر امامیه شمرده می شود .در این احادیث، هر چند نام حضرت نیامده است، اما دلالت بر ولادت حضرت دارند . در این زمینه، سه حدیث نقل می کنیم:
الف) حدیث ثقلین
این روایت، میان امامیه و برادران اهل سنت، متواتر است و سند آن، قابل خدشه نیست . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم این حدیث شریف را در مواقف و مواطن متعددی، از جمله حجة الوداع، بازگو کرده است . اختلافاتی که در بعضی الفاظ حدیث دیده می شود، برگرفته از گوناگونی مواقف صدور حدیث است .
حدیث ثقلین، چنین است:
انی تارک فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی اهل بیتی . احدهما اکبر من الآخر . و لن یفترقا حتی یردا علی الحوض;
من، در میان شما، دو چیز گران بها به جای می گذارم: کتاب خدا و عترتم، اهل بیت ام . یکی از آن دو، از دیگری بزرگ تر است . این دو، از هم جدا نمی شوند تا زمانی که در حوض، بر من وارد شوند .
جمله ی «لن یفترقا حتی یردا علی الحوض » بر استمرار همراهی اهل بیت علیهم السلام با قرآن کریم دلالت دارد و این پیوستگی در همراهی، جز با فرض تولد یافتن حضرت علیه السلام و پنهان بودن ایشان از دیدگان، امکان ندارد; زیرا، اگر حضرت علیه السلام، در آینده تولد یابد، می باید در این زمان، قرآن، از اهل بیت علیهم السلام جدا باشد . و حال آن که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است، این دو از هم جداناشدنی هستند .
دلالت این حدیث بر ولادت امام مهدی (عج) روشن است . این حدیث، از آغاز، در شان امام مهدی (عج) وارد نشده و برای موضوع دیگری آمده است، ولی التزاما، ولادت امام مهدی علیه السلام از آن استفاده می شود .
اشکال: امام مهدی علیه السلام هنوز متولد نشده و آن هنگام که رجعت فرا رسد و امام عسکری علیه السلام بار دیگر پا به این جهان گذارد موعود تولد می یابد .
بنابراین بین صدق حدیث و عدم ولادت امام (عج) سازگاری ایجاد می شود،
جواب: لازمه این سخن، جدایی بین اهل بیت و قرآن در زمان قبل از رجعت است زیرا در این هنگام امام مهدی (عج) و اهل بیت واقعیت خارجی نداشته و قرآن از آنها جدا می باشد .
ب) حدیث «دوازده خلیفه »
این حدیث، از مسلمات میان امامیه و اهل سنت است .
از اهل سنت، بخاری و مسلم، و از امامیه، شیخ صدوق در کمال الدین این خبر را حکایت کرده اند .
متن حدیث، این چنین است:
جابر بن سمره نقل می کند: «با پدرم، به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم رسیدیم و شنیدم که می فرمایند: «ان هذا لاینقضی حتی یمضی فیهم اثنا عشر خلیفة .» . سپس پیامبر، آهسته سخن گفت . به پدرم گفتم: «پیامبر چه فرمود؟» .
پدرم گفت: «ایشان می فرمایند، همه ی آنان، از قریش هستند .» .
برخی تلاش کردند تا این حدیث را بر خلفای راشد و دو یا سه نفر از بنی امیه و دو یا سه نفر از بنی عباس منطبق کنند . چنین تطبیقی، پذیرفته نیست . و تنها مصداق مورد پذیرش خبر غیبی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ائمه ی اثنی عشر علیهم السلام می باشند .
این حدیث، بر ولادت امام مهدی (عج) دلالت التزامی دارد; زیرا، اگر فرض کنیم از حضرت عسکری علیه السلام فرزندی به نام مهدی علیه السلام متولد نشده باشد، خلفای حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم، یازده تن خواهند بود و این، یعنی، نادرست گویی از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که امری محال است .
پس باید وقوع ولادت امام علیه السلام را پذیرفت و در غیر این صورت، این حدیث، مطابقت خارجی ندارد .
ج) حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه . . .»
این حدیث هم میان امامیه و اهل سنت، از مسلمات است و همه، آن را روایت کرده اند . متن حدیث این چنین است:
«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة;
کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، با مرگ جاهلیت مرده است .»
اگر امام مهدی علیه السلام هنوز به دنیا نیامده باشد، پس ما، معرفتی از امام زمان مان نداریم و گرفتار مرگ جاهلی شده ایم; زیرا، بنابراین حدیث، در هر زمان، امامی وجود دارد و لازم است معرفت به او وجود داشته باشد و در صورت متولد نشدن امام مهدی (عج) چنین شناختی حاصل نمی شود .
دیدن آن حضرت دلیلی دیگر بر وجود ایشان
مجموعه ای از روایات، از دیدن امام زمان علیه السلام از سوی جمعی از شیعیان خبر می دهند . علی رغم این که امامان معصوم علیهم السلام تاکید و توصیه ی زیادی داشتند تا نام و خبر ولادت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پنهان باشد و منتشر نشود، ولی دستگاه حاکم، از خلال سنت نبوی و اخبار اهل بیت علیهم السلام دریافته بودند که برای امام حسن عسکری علیه السلام فرزندی خواهد بود که زمین را پر از قسط و عدل می کند و حکومت های ظالم، به دستان مبارک اش نابود می شوند . بنابراین، همان گونه که فرعون بر تولد حضرت موسی علیه السلام آگاه بوده و مراقب زنان و قابله ها بود، بنی عباس هم در زمان معتمد عباسی کاملا بر اوضاع محافظت و نظارت داشت، ولی همان گونه که حضرت موسی علیه السلام متولد شد، حضرت مهدی علیه السلام نیز دور از چشمان جاسوسان بنی عباس، به دنیا آمد و گروهی از شیعیان خالص، توفیق پیدا کردند، در کودکی آن حضرت را ببینند .
ابوالقاسم جعفری داود بن قاسم از امام هادی علیه السلام نقل می کند: یقول: «الخلف من بعدی الحسن ابنی، فکیف لکم بالخلف من بعد الخلف فقلت و لم جعلنی الله فداک؟ قال انکم لاترون شخصه ولایحل لکم ذکره باسمه » فقلت: فکیف نذکره؟ قال: «قولوا الحجة من آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم » جانشین من پس از من فرزندم حسن است شما چگونه باشید در جانشین بعد از آن جانشین؟ عرض کردم . قربانت گردم چرا؟ فرمود: شخص او را نبینید و بردن نام او برای شما روا نباشد، عرض کردم: پس چگونه او را ذکر کنیم؟ فرمود: بگویید حجت از آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم
به هر حال علی رغم اینکه ائمه علیهم السلام تلاش نمودند که خبر ولادت حضرت منتشر نشده و مخفی بماند ولی جماعتی از شیعه موفق به زیارت حضرت مهدی علیه السلام شدند .
شیخ کلینی، از محمد بن عبدالله و محمد بن یحیی، از عبدالله بن جعفر حمیری، روایت کرده است که او گفت: نزد احمد بن اسحاق بودیم . احمد بن اسحاق، با چشم به من اشاره کرد که از «جانشین » سؤال کنم . به او گفتم: «ای ابا عمرو! من می خواهم از تو راجع به چیزی بپرسم . البته، نسبت به آن چه که درباره ی آن از تو سؤال می کنم، شک ندارم، عقیده ی من، این است که زمین، از حجت خالی نیست . . . ولی دوست دارم یقین ام زیاد شود . ابراهیم علیه السلام از خداوند خواست که به او نشان دهد چه گونه مردگان را زنده می کند . خداوند فرمود: آیا ایمان نداری؟ ; ابراهیم عرض کرد: می خواهم قلب ام مطمئن شود . احمد بن اسحاق، از امام هادی علیه السلام به من خبر داد و گفت: از امام، پرسیدم: با چه کسی نشست و برخاست کنم و از چه کسی مطلب اخذ کنم و قول چه کسی را قبول کنم؟ . امام علیه السلام فرمود: «عمری، ثقه است . هر چه از طرف من به تو رسانید، مطمئنا از من رسانده است . و هر چه از طرف من به تو گفت، مطمئنا، از جانب من می گوید . پس به حرف او گوش فرا ده و از او اطاعت کن; زیرا، او، ثقه و مورد اعتماد است » .
ابوعلی به من خبر داد که از امام حسن عسکری علیه السلام پرسیدم، امام علیه السلام فرمود: «عمری و پسرش، ثقه هستند . پس هر چه از جانب من به تو رساندند، مطمئنا از من رسانده اند و هر چه به تو می گویند، مطمئنا، از طرف من می گویند . حرف آن دو را گوش کن و از آن دو اطاعت کن; زیرا، این دو، مورد اعتماد هستند» .
این، سخن دو امام در حق شما بود .» .
عبدالله بن جعفر گفت، ابو عمرو، سجده کرد و گریست . سپس گفت: «حاجت خود را بخواه .» . به او گفتم: «آیا جانشین بعد از امام حسن عسکری علیه السلام را دیده ای؟» . گفت: بله . . .» .
به او گفتم: «یک سؤال باقی ماند .» . به من گفت: «بیا جلو» . گفتم: «اسم او چیست؟» . گفت: بر شما حرام است که از آن سؤال کنید . این را از جانب خود نمی گویم . و من، حق ندارم چیزی را حرام یا حلال کنم، بلکه این را از امام حسن عسکری می گویم . گمان حاکم و سلطان، این بود که ابا محمد وفات کرده و فرزندی به جا نگذاشته و میراث او هم تقسیم شده است . از خدا بترسید و از این کار خود داری کنید .» .
دلالت این حدیث، صریح بوده و قابل اجتهاد شخصی نیست . اصولیان، در مسئله ی حجیت خبر ثقه، به آن استدلال کرده اند و شهید صدر قدس سره هم یاد آور می شود که: این روایت، به تنهایی، افاده ی یقین می کند .
در این جا اشکال شده است که «این روایت، خبر واحد است . چه گونه می توان به آن بر حجیت خبر واحد استدلال کرد؟ این گونه استدلال کردن، دور است .» .
شهید صدر گفته است، این روایت، افاده ی یقین می کند; زیرا، هر زمانی که شیخ کلینی، خبری را نقل کند و بگوید: «اخبرنی » ، در خبرش تردیدی نیست .
مرحوم کلینی، این خبر را از محمد بن عبدالله و محمد بن یحیی عطار که هر دو از بزرگان شیعه هستند و احتمال کذب ایشان نمی رود نقل کرده است . عبدالله بن جعفر حمیری هم از بزرگان است .
حکیمه، دخت گران مایه ی امام جواد علیه السلام هم داستان مشهوری را نقل می کند که به بخشهایی از آن، اشاره می شود:
حسن به علی، کسی را به نزد من فرستاد و فرمود: «عمه جان! امشب که نیمه ی شعبان است، در منزل ما افطار کن; زیرا، خداوند تبارک و تعالی، امشب، تو را با ولی و حجت خود بر خلق اش و جانشین بعد از من، مسرور می کند .» . حکیمه گفت: «به خاطر آن، بسیار مسرور شده و فورا لباس پوشیده و در همان ساعت از منزل خارج شده تا به محضر ابی محمد شرفیاب شدم . او، در صحن خانه اش نشسته بود و کنیزان اش گرداگرد او بودند . گفتم: «فدایت شوم ای آقایم! جانشین تو از چه کسی متولد می شود؟» . امام علیه السلام فرمود: «از سوسن » .
حکیمه گفت:
«وقتی نماز مغرب و عشاء را خواندم، سفره را آوردند و من و سوسن، افطار کردیم . با سوسن، در یک اتاق خوابیدیم . خواب کوتاهی رفتم و بیدار شدم . و پیوسته، در فکر آن چیزی بودم که ابو محمد از امر ولی الله به من وعده داده بود .
قبل از زمانی که هر شب برای نماز شب بیدار می شدم، بیدار شدم و نماز شب را خواندم . تا به نماز وتر رسیدم، سوسن، ترسان از جا پرید و ایستاد و ترسان خارج شد . وضو گرفت و برگشت و نماز شب را خواند تا به نماز وتر رسید، به دلم الهام شد که فجر نزدیک است . بلند شدم تا نگاه کنم دیدم فجر اول طلوع کرده است .
در دلم، نسبت به وعده ی ابی محمد علیه السلام شک و تردید افتاد . امام، از حجره اش به من ندا داد که: «شک نکن که در همین ساعت، تو، به مطلب می رسی .» .
حکیمه گفت:
«از ابی محمد علیه السلام به سبب آن چه در قلب ام خطور کرد، خجل شده و شرم کردم . خواستم برگردم که ناگهان سوسن، نماز را قطع کرده و ترسان خارج شد . نزد او رفتم . به او گفتم: «پدر و مادرم فدایت باد! آیا چیزی درک می کنی؟» . گفت: «بله .» . گفتم: «ان شاء الله، ترسی برای تو نیست .» . بالشی برداشتم و در وسط خانه گذاشتم . و او را به گونه ای که آماده ی زایش باشد، بر روی آن نشاندم . او را فشار دادم، به گونه ای که ناله ی شدیدی کرد . تشهد گفتم، در این حال، ولی خدا را دیدم که سجده کنان بر روی زمین است .» .
شیخ طوسی، حدیثی نقل کرده می گوید:
چهل مرد از شیعیان دارای وجاهت، در خانه ی امام حسن عسکری علیه السلام جمع شدند تا از حجت بعد از امام حسن عسکری سؤال کنند . عثمان بن سعید عمری قیام کرد، گفت: «ای پسر رسول خدا! می خواهم از شما راجع به چیزی سؤال کنم که شما نسبت به آن، از من عالم تر هستی .» . امام به او فرمود: «ای عثمان! بنشین .» .
عثمان، ناراحت شد و خواست که خارج شود . امام فرمود: «هیچ کس خارج نشود .» . پس هیچ کس از ما خارج نشد . پس از لحظاتی، امام عسکری علیه السلام عثمان را صدا کرد . عثمان، روی زانو ایستاد . امام فرمود: «آیا شما را خبر دهم که برای چه آمده اید؟» . گفتند: «ای پسر رسول خدا! بله .» . امام فرمود: «آمده اید تا از حجت بعد از من سؤال کنید؟» . گفتند: «آری .» . در این حال، پسری که مثل قرص ماه بوده و شبیه ترین مردم به ابی محمد علیه السلام بود، وارد شد . امام حسن عسکری فرمود: «این پسر، پس از من، امام شما، و جانشین من بر شما است . از او اطاعت کنید و بعد از من متفرق نشوید که در دین تان هلاک می شوید . آگاه باشید که بعد از این روز، شما، او را نمی بینید تا عمر او تمام شود . هر چه عثمان می گوید، قبول کنید و در امورتان به او مراجعه کنید . سخن او را بپذیرید که او، جانشین امام شما است و امر به دست او است .» .
مکان حضرت مهدی (ع) در عصر غیبت کبرا
از روایات بسیاری استفاده می شود که امام زمان (ع) مکان معیّنی ندارد . امام زمان(ع) در خطاب خود به ابراهیم بن مهزیار فرمود: « پدرم مرا وصیّت کرده که در سرزمین های مخفی و دور سکنی گزینم تا امرم از مردم مخفی بماند و محلّم از کید های اهل ضلالت و ارتداد و از حوادث امت های گمراه محفوظ بماند . لذا این سفارش ، مرا به تپه های بلند کشانده است » .
آری ، مطابق برخی از روایات ، مکان خاصی برای حضرت وجود دارد که تنها خواص از شیعیانش از آن اطلاع دارند . اسحاق بن عمّار از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود: « للقآئم غیبتان : احداهما قصیره و الأخری طویله8 ، الغیبه الأولی لا یعلم بمکانه فیها إلّا خاصّه شیعته ، و الأخری لا یعلم بمکانه فیها إلّا خاصّه موالیه » ؛ « برای قائم دو غیبت است : یکی کوتاه و دیگری طولانی ، در غیبت کوتاه کسی غیر از خواص از شیعیانش از مکان او اطّلاع ندارند. ودر غیبت طولانی نیز تنها خواص از دوستدارانش از مکان او آگاهند .»