۱۳۹۲/۱۰/۱۲
–
۶۹۹ بازدید
برای بررسی رابطه اندیشههای راندا برن و آموزههای اسلامی، باید به دو مطلب پرداخته شود.
برای بررسی رابطه اندیشههای راندا برن و آموزههای اسلامی، باید به دو مطلب پرداخته شود.
قبل از ورود به بحث باید گفت، اولا صرف مشابهت میان اندیشههای بعضی افراد و مکاتب فکری با اسلام، دلیل بر تطبیق کامل و درستی تمام مطالب آنان نمیباشد. اینکه برخی از گزارههای مطرح در این نظریّه، در متون دینی نیز وجود دارد، به معنی تطابق این نظریّه با عقائد اسلامی نیست. اسلام با هر مکتب فکری دیگری مثل مارکسیسم یا لیبرالیسم هم در برخی گزاره ها ممکن است اشتراک ظاهری داشته باشد؛ امّا باید توجّه داشت که یک مکتب یا نظریّه، تنها مشتی گزاره نیست بلکه یک چهارچوب به هم پیوسته است که گزارهها بخشی از مصالح آن هستند.
ثانیا، برای قانون جذب، تقریرها و بیانهای گوناگونی وجود دارد که بعضی از آنها در آموزههای اسلامی مورد توجه و تاکید قرار گرفته است که از جمله آن، داشتن تفکر مثبت، تلقین، تمرین و مداومت در انجام کاری برای رسیدن به آن، میباشد.
الف) اگر شما هدفی را در نظر گرفته و مدام به آن فکر کنید در مغز شما شبکه های عصبی خاصی برای رسیدن به آن هدف ایجاد خواهد شد و باعث خواهد شد که شما به راحتی به آن هدف نائل شوید مثل بندبازی که با تمرین و مداومت مغز خود را عادت می دهد تا تعادل او را بر روی طناب بندبازی، حفظ کند. در این که مغز چنین قابلیتی دارد از نظر زیست شناسی هیچ شکی نیست ولی گاه در روانشناسی موفقیت روی این مطلب اغراق می شود.
ب) اگر شما هدفی را انتخاب و آن را مشغله ذهنی خود قرار دهید این هدف در ذهن ناخودآگاه شما جای خواهد گرفت و ضمیر ناخودآگاه شما تمام قوای وجود شما را از جمله ذهن خودآگاهتان را برای رسیدن به آن هدف به کار خواهد گرفت. این مطلب نیز در روانشناسی کلاسیک به اثبات رسیده است لکن باز در روانشناسی موفقیت در مورد آن اغراق می شود.
بیان اول در واقع همان اصل تمرین و تداوم است و بیان دوم نیز همان اصل تقلین است و شاید بتوان هر دوی اینها را یکی تلقی کرد یا حداقل آنها را مکمل و معین هم دانست. در اسلام به اصل استمرار فکر و عمل و اصل تلقین اهمیت بسزایی داده شده است. بقدری که می توان گفت اکثر قریب اتفاق احکام و اخلاق اسلام از این رو وسیله تربیتی مدد جسته اند. امام علی(ع) می فرمایند: «قلیل تدوم ارجی من کثیر مملول منه»(نهج البلاغه حکمت 278)؛ کمی که آن را ادامه دهی امیدوار کنندهتر است از زیادی که خسته کننده باشد» و باز فرموده اند: « اگر حلیم و بردبار نیستی خود را به بردباری بزن زیرا کم است کسی که خود را شبیه به افرادی می کند مگر آنکه امید است از آنان شود. ( از آنها نشود).»(نهج البلاغه حکمت207) یعنی اگر هدف شما حلیم شدن باشد با تشبه مداوم به اهل حلم مغز و روان شما در مسیر حلیم شدن تغییر میکند. و باز می فرمایند: « هر کسی مصیبتهای کوچک را بزرگ شمارد خدا او را به مصائب بزرگ گرفتار می کند.»(نهج البلاغه حکمت 457). یعنی سنت خدا این است که افراد منفی باف که یک حادثه منفی جزئی را بزرگ می بینند دچار همان حادثه بزرگ بشوند و باز فرمودند: « کسی که چیزی را طلب کند به کل آن یا به قسمتی از آن میرسد.»(نهج البلاغه حکمت393) باز فرمودند: « کسی از شما نگوید که دیگری به کار خیر کردن از من سزوارتر است که به خدا سوگند همین طور خواهد شد.»(نهج البلاغه حکمت 422) و باز فرمودند: « تفأّل بالخیر تنجح»(غرر الحکمو درر الحکم حدیث1858)؛ فال خیر بزن تا پیروز شوی.
در بسیاری از احکام عبادی و غیرعبادی اسلام به استمرار و تلقین توجه خاص شده است که نمونه بارز آن نماز است. در نماز علاوه از این که تکرار و استمرار وجود دارد تلقین نیز وجود دارد. به شرط آنکه آن را با توجه اقامه کند. حتی در نماز هدف گزاری نیز موجود است همچنین مدل سازی که همه اینها امروزه در روانشناسی موفقیت مورد توجه است. در اخلاق اسلامی روی مشارطه، مراقبه و محاسبه تأکید فراوانی وجود دارد. اگر این متد تربیتی تشریح شود به جرأت میتوان ادعا کرد که اکثر فرمولهای روانشناسی موفقیت را در خود دارد.
ج) اما آن تقریری که با آموزههای اسلام سازگاری ندارد و در فرضیه راز بر آن تکیه میشود «قدرت خداگونه ذهن» یا همان « تجسم » است. در حالی که تئوری راز در مورد سایر استعدادهای بشری ساکت مانده، معتقد است که ذهن انسان قادر است بر پدیدههای خارجِ از وجود انسان، اثر بگذارد و امور بیرون از وجود آدمی را به سودی وی تغییر دهد؛ بدین معنا که ادعای این تئوری تاثیرگذاری افکار بر امور خارج از وجود انسان است و نه تاثیرگذاری بر روان و درون انسان ( که در روایات نیز به آن اشاره شده است)؛ به این صورت که انسان میتواند با استفاده ازنیروی خلاق ذهن بر امور بیرون از جسم، تصرف کند. البته آنها صرفا معتقدند به تاثیرپذیری از امور خارجی از فکر و ذهن نیستند، بلکه از خالقیت ذهن و خلق و آفرینش ذهن صحبت میکنند و مدعیاند ذهن انسان هر چه را – مثبت یا منفی- تجسم نماید، به صورت یقینی و قطعی در عالم خارج به وقوع میپیوند و در واقع رابطه میان ذهن و امور تجسم شده را، رابطه علت تامه نسبت به معلولش میدانند که قطعا تحقق پیدا میکند. در کنار این، معتقدند که قدرت خداگونه ذهن نه از جهان بینی انسانها تاثیر میپذیرد و نه از عمل انسانها. به عبارت دیگر، تقوا و پرهیزگاری افراد و نظام باورها و اعتقادات انسانها، تاثیر منفی یا مثبت بر ذهن ندارد و صرف « همراه داشتن تصویر» و تجسم آن، باعث جذبِ خواستهها میشود.
بنابراین نباید تصور شود که منظور از قانون جذب، فقط مثبت اندیشی، تلقین، خوش بینی، حمل بر صحت و اموری از این قبیل است که بعضا در روایات به آن پرداخته شده است که به تعدادی از آنها اشاره شد و حتی به زیبایی امام علی(ع) در خطبه 31 نهج البلاغه به این مطلب میپردازد.
اما از افرادی که مدعی هستند که فرضیه راز ( به معنای خالق بودن ذهن در امور خارج) در آموزههای اسلام نیز به آن تصریح شده است، باید پرسید اگر ذهن در رسیدن به مطلوب و خواسته خود اینقدر معجزه آسا عمل میکند، جایگاه دیگر مفاهیم معنوی مرتبط مثل دعا، توکل، توسل، واجبات، محرمات، قناعت و دهها آموزه دینی دیگر در این فرضیه کجاست. آیا قدرت تجسم توسط ذهن در عرض دعا است یا در طول آن؟!