خانه » همه » مذهبی » راههای خودشناسی

راههای خودشناسی


راههای خودشناسی

۱۳۹۲/۰۳/۲۱


۲۷۳ بازدید

راههای خودشناسی؟

با سلام خدمت شما پرسشگر گرامی:
خودشناسی دارای دو مرحله است.
یکم. (انسان شناسی) یعنی شناخت نوع رابطه و مظهریت انسان نسبت به خداوند که قرآن کریم با خلیفه الله بودن انسان و روح الهی داشتن و کرامت انسان می خواهد این معنا را روشن کند.
دوم. خودشناسی, یعنی انسان محاسبه نفس کند و ببیند چه مقدار این مظهریت در او محقق شده است. در این مرحله باید جزء به جزء بررسی کند ببیند در اندیشه و اعتقاد به چه چیزی ایمان و یقین دارد. اخلاقش چگونه است. رزایل و فضایل تحقق یافته در نفس خود را بررسی کند و نسبت به رفتار فردی و اجتماعی خود هم مطالعه داشته باشد و ببیند نوع معاشرت و منش او چگونه است, آیا مطابق عقل و شرع رفتار می کند یا نه. آیا در اندیشه و اخلاق و عمل خدایی شده است یا نه. مهم این است که انسان خدایی شود و هدف دین همین است, بنابراین به طور کلی می توان گفت: در خودشناسی مقدار و کیفیت خدایی شدن ابعاد وجودی و شخصیتی انسان بررسی می شود تا در مرحله خودسازی هر چه غیر خدایی است از درون انسان پاکسازی شود و خداوند و انگیزه ها, کنش و منش الهی جایگزین آن گردد.
به عبارت دیگر رابطه خود را با خداوند بررسی کند و ببیند چه مقدار مطیع خداوند بوده و خواسته های خدا را بر خواسته خود ترجیح داده است و چه مقدار خودخواهانه عمل کرده و دنبال هوای نفس و شیطان بوده است. در خودشناسی باید نقایص خود را در بعد اندیشه و اخلاق و رفتار مشخص نماید تا در مرحله خودسازی بتواند نقاط ضعف شناسایی شده را به قوت تبدیل نماید و خود را کامل و به خدا نزدیک سازد.
و اما چگونه خودشناسی سبب تهذیب نفوس مى شود؟ دلیل آن روشن است زیرا:
اولا: انسان از طریق خود شناسى به کرامت نفس و عظمت این خلقت بزرگ الهى و اهمیت روح آدمى که پرتوى از انوارالهى و نفحه اى از نفحات ربانى است پى مى برد; آرى! درک مى کند که این گوهر گرانبها را نباید به ثمن و بهاى ناچیز فروخت و به آسانى از دست داد!
امیر المومنین علی (ع) در کلام بسیار حکیمانه ای فرموده است: کسی که کرامت و بزرگواری نفس خویش را بدرستی بشناسد ، آنقدر بدان مشغول می شود که تمام تمنیات دنیوی ، زرق و برق و لذتهای آن در نظر او بی رنگ و کم اهمیت جلوه می کند. چنین شخصی دیگر حاضر نمی شود که خود و ارزش های وجودی خود را در مقابل بهای ناچیز مال و مقام دنیوی معامله نماید.
تنها کسانى خود را آلوده رذائل اخلاق مى کنند و گوهر پاک روح انسانى را به فساد و نابودى مى کشانند که از عظمت آن بى خبرند.
ثانیا: انسان با شناخت خویشتن به خطرات هواى نفس و انگیزه هاى شهوت و تضاد آنها با سعادت او پى مى برد، و براى مقابله با آنها آماده مى شود.
بدیهى است کسى که خود را نشناسد از وجود این انگیزه ها بى خبر مى ماند و شبیه کسى است که گرداگرد او را دشمن گرفته، اما او از وجود آنان غافل و بى خبر است; طبیعى است که چنین کسى خود را آماده مقابله با دشمن نمى کند و سرانجام ضربات سنگینى از سوى دشمن دریافت مى دارد.
ثالثا: انسان با شناخت نفس خویش به استعدادهاى گوناگونى که براى پیشرفت و ترقى از سوى خداوند در وجود او نهفته شده است پى مى برد و تشویق مى شود که براى پرورش این استعدادها بکوشد، و آنها را شکوفا سازد; گنجهاى درون جان خویش را استخراج کند و گوهر خود را هویدا سازد.
کسى که عارف به نفس خویش نیست به انسانى مى ماند که در جاى جاى خانه او گنجهاى پر قیمتى نهفته شده ولى او از آنها آگاهى ندارد، ممکن است از گرسنگى و تنگدستى در آن بمیرد، در حالى که در زیر پاى او گنجهایى است که هزاران نفر را سیر مى کند.
رابعا: هر یک از مفاسد اخلاقى ریشه هایى در درون جان انسان دارد، با خودشناسى، آن ریشه ها شناخته مى شود، و درمان این دردهاى جانکاه را آسان مى سازد، و به این ترتیب راه وصول به تهذیب را در برابر انسان هموار مى کند.
خامسا: از همه مهمتر این که خودشناسى بهترین راه براى خدا شناسى است، و چنان که خواهد آمد، خداشناسى و آگاهى از صفات جلال و جمال حق، قویترین عامل براى پرورش ملکات اخلاقى و کمالات انسانى و نجات از پستى و حضیض رذائل و رسیدن به اوج قله فضائل است.
و اگر به مطالب گذشته این جمله را بیفزاییم که رذائل اخلاقى زندگى انسانى را به تباهى مى کشد و جامعه بشرى را در بحرانهاى سخت گرفتار مى سازد، و شهد زندگى را در کام انسانها مبدل به شرنگ مى کند، به اهمیت خود شناسى و خودآگاهى براى زندگى انسانها بیشتر پى خواهیم برد.
در کتاب «اعجاز روانکاوى » نوشته «کارل منینگر» چنین آمده است: «خود آگاهى عبارت از این است که هم از قواى مثبت و مهر انگیز نهاد خود آگاهى داشته باشیم و هم از نیروهاى منفى که موجب نابودى ما مى گردد و ما را به خاک سیاه مى افکند; ندیده گرفتن قواى منفى یا خوددارى از اشاره به وجود آنها در خودمان یا دیگران، پایه هاى زندگى را متزلزل مى کند.» (1)
در کتاب «انسان موجود ناشناخته » جمله اى آمده است که شاهد خوبى براى بحث ما است; مى گوید: «بدبختانه در تمدن صنعتى شناخت انسان مورد توجه قرار نگرفته است، و برنامه زندگى بر وفق ساختمان طبیعى و فطرى پایه گذارى نشده است; لذا با همه درخشندگى موجب رستگارى نشده است; پیشرفت علم به دنبال هیچ طرحى صورت نگرفت و (تقریبا) اتفاقى بود … اگر «گالیله » و «نیوتن » و «لاووازیه »، نیروى فکرى خود را صرف مطالعه روى جسم و روان آدمى کرده بودند، شاید نماى دنیاى، امروز فرقهاى زیادى با آنچه امروز است مى داشت.» (2)
و به خاطر این امور است که خداوند یکى از مجازاتهاى هوسبازان متمرد را خودفراموشى قرار داده و به مسلمانان هشدار مى دهد که: «و لاتکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم اولئک هم الفاسقون; همچون کسانى که خدا را فراموش کردند و خداوند به سبب آن، آنها را به خودفراموشى گرفتار ساخت، نباشید! و آنها فاسقان (حقیقى) و گنهکارانند.» (3)
خود شناسى در روایات اسلامى
در احادیث اسلامى که از پیامبراکرم صلى الله علیه و آله و امامان معصوم: نقل شده اثرات بسیار پرارزشى براى خودشناسى آمده است، که ما را از هرگونه توضیح بى نیاز مى سازد از جمله:
1- در حدیثى از امیرمؤمنان على علیه السلام مى خوانیم: «نال الفوز الاکبر من ظفر بمعرفة النفس; کسى که خود را بشناسد، به سعادت و رستگارى بزرگ نایل شده است!» (4)
2- و در نقطه مقابل آن چنین مى فرماید: «من لم یعرف نفسه بعد عن سبیل النجاة وخبط فى الضلال و الجهالات; کسى که خود را نشناسد، از طریق نجات دور مى شود و در گمراهى و جهل گرفتار مى آید!» (5)
3- در تعبیر دیگرى از همان امام همام آمده است: «العارف من عرف نفسه فاعتقها و نزهها عن کل ما یبعدها; عارف حقیقى کسى است که خود را بشناسد، و (از قید و بند اسارت) آزاد سازد، و آن را از هر چیز که او را از سعادت دور مى سازد پاک و پاکیزه کند!» (6)
از این تعبیر بخوبى استفاده مى شود که معرفت نفس (خودشناسى) سبب آزادى از قید و بند اسارتها و پاکسازى از رذائل اخلاقى است.
4- باز حدیث دیگرى از همان پیشواى بزرگ علیه السلام مى خوانیم: «اکثر الناس معرفة لنفسه اخوفهم لربه; کسى که بیش از همه خود را بشناسد، بیش از همه، خوف پروردگار خواهد داشت!» (7)
از این حدیث نیز رابطه نزدیکى میان احساس مسؤولیت و خوف پروردگار که سرچشمه تهذیب نفس است با خودشناسى استفاده مى شود.
5- در حدیث دیگرى از همان حضرت آمده است: «من عرف نفسه جاهدها; و من جهل نفسه اهملها; کسى که خود را بشناسد، به جهاد با نفس بر مى خیزد و کسى که خود را نشناسد آن را رها مى سازد!» (8)
مطابق این حدیث پایه اصلى جهاد با نفس که طبق صریح روایات جهاد اکبر نامیده شده، خود شناسى است.
6- در نهج البلاغه در کلمات قصار، از همان بزرگوار آمده است: «من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته; کسى که (در سایه خود شناسى) براى خود، کرامت و شخصیت قائل است، شهواتش در نظرش خوار و بى مقدار خواهد بود(و به آسانى تسلیم هوى و هوس نمى شود)!» (9)
7- همان گونه که خودشناسى پایه مهم تهذیب نفس و تکامل در جنبه هاى اخلاقى و مسائل دیگر است، جاهل بودن به قدر خویش، سبب بیگانگى از همه چیز و دورى از خدا مى گردد; لذا در حدیث دیگرى از امام دهم، امام هادى علیه السلام مى خوانیم: «من هانت علیه نفسه فلا تامن شره; کسى که نزد خود قدر و قیمتى ندارد، از شر او ایمن نباش!» (10)
از مضمون آنچه در این بحث آمد، به روشنى مى توان استفاده کرد،که یکى از پایه هاى اصلى پرورش فضائل اخلاقى و تکامل معنوى، خودشناسى و معرفة النفس است، و تا انسان این مرحله دشوار و این گردنه صعب العبور را پشت سر نگذارد، به هیچ یک از مقامات معنوى نایل نخواهد شد; به همین دلیل، علماى بزرگ اخلاق تاکید و اصرار زیادى بر این دارند که رهروان این راه باید به خود شناسى پردازند، و از این امر حیاتى غافل نشوند.
برای اطلاع بیشتر از خودشناسی و مراحل آن به آدرس زیر مراجعه بفرمایید. http://akhlagh.porsemani.ir/term76
موفق باشید.
1- اعجاز روانکاوى، صفحه 6.
2- انسان موجود ناشناخته، صفحه 22.
3- سوره حشر، آیه 19 .
4- غرر الحکم، حدیث 9965.
5- غرر الحکم، حدیث 9034.
6- غرر الحکم، طبق المیزان، جلد6، صفحه 173.
7- غرر الحکم، حدیث 3126.
8- تفسیر المیزان (طبق نقل میزان الحکمه، جلد3، ماده معرفت، صفحه 1881.)
9- نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه 409.
10- تحف العقول، کلمات قصار امام هادى(ع).

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد