خانه » همه » مذهبی » راه رسیدن به ایمان یقینی

راه رسیدن به ایمان یقینی


راه رسیدن به ایمان یقینی

۱۳۹۳/۰۶/۲۰


۳۰۰۲ بازدید

راه های تحصیل، تحکیم و تقویت ایمان:

راه های تحصیل، تحکیم و تقویت ایمان:

1- تفکر پیرامون آیات و نشانه های خداوند در گستره هستی: توجه به این نشانه ها، یاد خدا را در دل ها زنده می کند و لطف و رحمت او را به ما یادآور می شود و در نهایت بر دوستی و محبت ما به خدا می افزاید. (ر.ک: سوره یس، آیات 23 تا 40).

2- توجه دائم به خداوند و ذکر و یاد او: حضور خداوند در خاطر ما، در همه لحظات زندگی، ارتباط ما را با او افزایش می دهد و به تدریج به پیوندی استوار می انجامد. یکی از حکمت های نمازهای پنجگانه، زنده نگه داشتن یاد خدا در طول شبانه روز، در دل مؤمن است.)سوره انفال آیه 2)

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ.

مؤمنین تنها کسانیند که وقتى یاد خداوند به میان مى آید دلهایشان از ترس مى تپد و وقتى آیات او برایشان تلاوت مى شود ایمانشان زیادتر مى گردد و بر پروردگار خود توکل مى کنند

«یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید» (احزاب، آیه 41).

انجام برخی کارها مانند قرائت قرآن، دعا و زیارت، مطالعه سیره ائمه و همنشینی با نیکان و صالحان، ما را به یاد خدا می اندازد.

برخی کارها نیز مانع توجه قلب به خداوند است که باید این موانع را کنار زد تا غفلت بر آن حاکم نشود.

قرآن کریم می فرماید: «یاد خدا دل های مؤمنان را می لرزاند و هنگامی که آیات الهی را گوش دهند، بر ایمانشان افزوده می شود» (انفال، آیه 2).

3- توجه به نعمت ها و الطاف خدا نسبت به انسان: اگر در زندگی خود توجه کنیم، خود را غرق در نعمت های الهی خواهیم یافت. فلسفه آفرینش این نعمت ها این است:

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند     تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

(سعدی)

انسان بر خوان نعمت حق نشسته تا با یادآوری لطف او، یاد خدا را در دل زنده نگه دارد و قلب خود را به او نزدیک تر کند.

چه خوب است یاد کنیم که ممکن بود ما موجودی پایین تر از انسان خلق شویم ، پس شکر کنیم که انسان شدیم ؛ ممکن بود ناقص الخلقه باشیم یا عقب مانده ی ذهنی باشیم یا … . اگر به این گونه موارد بیندیشیم ، می بینیم که ما در میان هزاران نعمت واقع شدهایم که حت»ی به فکرمان نیز نرسیده که شکرش بکنیم. در سوره ی الرحمن به پاره ای از این نعمات اشاره شده ؛ و عجیب اینکه حت»ی جهنم نیز جز این نعمتها شمرده است. پس باید این سوره را خواند و در آن تفک»ر نمود تا حبّ خدا در جان ما شعله ور شود.

4- انجام نیکی ها و دوری از بدی ها: هر عمل نیک دل را نورانی تر می کند و برعکس هر گناه صفحه دل را تیره و کدر می سازد. باید بکوشیم با عمل به نیکی ها، دل خود را نورانی تر کنیم و با دوری از گناهان رشته محبت خود را با خدا استوار سازیم.

5- در انتخاب دوستان مذهبی و متدین و پای بند به اصول اخلاقی و ارزشی دقت بیشتری کنید، در عین حال این افراد، شاد، با نشاط و اجتماعی باشند زیرا بیشترین عاملی که معمولا در دوران جوانی تأثیرگذار است گروه همسالان است. بنابراین دقت کافی در این زمینه مبذول شود.

6- برای اوقات شبانه روز خود برنامه مناسبی بریزید و سعی کنید هرگز بیکار و یا برای مدت زیادی تنها نباشید زیرا در زمان بیکاری و تنهایی شیطان بیشتر به سراغ افراد می آید.

7- نسبت به نماز به خصوص نماز اول وقت (به ویژه به جماعت) اهمیت بیشتری دهید. همان طور که می دانید نماز انسان را از فحشاء و منکرات باز می دارد و این وعده حق الهی است.

8- هر روز سعی کنید آیاتی از قرآن را تلاوت کنید (حداقل یک حزب قرآن)

9- مطالعه کتب اخلاقی و تفکر در آیات قرآن نقش تعیین کننده ای در بازداری انسان از ارتکاب گناه دارد.

10- در پایان هر روز به محاسبه رفتار و افکارتان بپردازید. در صورت موفقیت خود را تشویق کنید و در صورت مشاهده هرگونه کژی، خود را تنبیه یا سرزنش کنید و تصمیم بگیرید بلافاصله آن را جبران کنید.

بحثی درباره یقین:

– یقین از ماده «یقن» به معنی «وضوح و ثبوت چیزی است» مثلا عرب می گوید: «یقن الماء فی الحوض» یعنی آب در حوض آرام و قرار گرفت.

راغب اصفهانی می گوید: «یقین، صفت علم است و فوق معرفت، درایت و نظایر آن. پس یقین ملازم است با آرامش و طمأنینه نفس همراه با ثبات حکم».

بنابراین یقین،علم ثابت و جزمی است که شک پذیر نباشد و مایه آرامش و قرار نفس آدمی گردد.

نکته: یقین به مبدأ و معاد گاهی بر اثر استدلال عقلی حاصل می شود و گاهی بر اثر مشاهده ملکوت جهان – یعنی از طریق علم حضوری که محصول تهذیب نفس و پالایش آن از گناه است – چنان که خداوند می فرماید: «وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنینَ»(انعام، آیه 75) و اینگونه، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین کنندگان باشد.

بنابراین انسان پرهیزکار بر اثر ارتباط با ملکوت، به قیامت یقین پیدا می کند. از طرف دیگر حقیقت یقین، تشکیکی است (دارای درجات و مراتب گوناگون) که هم کاستی پذیر و فزونی پذیر است و هم حد خاص ندارد».

برای رسیدن به یقین رعایت دو نکته بسیار کارساز است.

الف- شناخت عرفانی خداوند:

منظور شناخت شهودی خداوند است که باعث می شود انسان در بیرون و درون خود خدای متعال را ببیند و تمام صفات و کمالات وجود را از او بداند و وجود او را از پس تمام مخلوقات و اشیا که مظاهر و نشانه های او هستند مشاهده کند.

ب- تداوم در عمل و عبادت:

لذا بزرگان گفته اند اگر عمل شایسته را هر چند اندک ولی پیوسته انجام دهید به نتایج بسیار مطلوب می رسید و امامان معصوم(علیهم السلام) به ما وعده داده است که به آنچه می دانی عمل کن، از آنچه نمی دانی تو را کفایت می کنند «اعمل بما تعلم یکفیک مالم تعلم».

یکى از مهم ترین عوامل ایمان آفرین و یقین آور، عبودیت واقعى خداوند تعالى است. از این رو خصوصیات یک عبد واقعى را باید بدانید و سپس آن را به کار گیرید تا در سایه دانستن و عمل کردن، ایمانتان محکم گردد.

خصوصیات بنده واقعى خداى تبارک و تعالى:

1- شناخت خدا: امام رضا(علیه السلام) مى فرمایند: «اول عباده الله معرفته…»{اولین مرتبه عبادت خدا، معرفت و شناخت خدا مى باشد. بنابراین یک بنده واقعى اول باید شناخت خدا پیدا کند. برای آگاهی بیشتر ر.ک: توحید، استاد مطهری.

2- ایمان به خدا: از شناخت و اعتقاد، بالاتر و با ارزش تر ایمان به خدا مى باشد. امام على(علیه السلام) مى فرمایند: «الایمان شجرة اصلها الیقین… ایمان درختى است که ریشه آن یقین است.» پس بر حسب این روایت ریشه ایمان همان یقین قلبى است نه صرف اعتقاد و شناختى که در معرض رد واثبات است.

بنابراین بنده واقعى خدا باید علاوه بر شناخت خداایمان به خدا هم داشته باشد این نکته قابل ذکر است که مهمترین چیزى که ایمان را در قلب پا برجا و مستحکم مى کند «ورع» است. از حضرت سؤال شد چه چیزی ایمان را در قلب تثبیت مى کند؟ فرموند: چیزى که ایمان را در قلب تثبیت مى کند ورع (اجتناب از معاصى و شبهات حرام) مى باشد و چیزى که ایمان را از قلب خارج مى کند طمع (نسبت به گناهان و انجام معاصى) مى باشد.

3- شناخت دستورات خدا: شناخت دستورات خدا بعد از شناخت و ایمان به خدا شناخت فرستادگان الهى را نیز مى طلبد زیرا اول باید آنها را بشناسیم تا بعد به رسالت آنها پى ببریم و در زمان غیبت امام معصوم(علیه السلام) به شأن و رسالت علما و فقهاى عظام واقف گردیم که در این باب ازجهت نظرى و بحث هاى کلامى و اعتقادى باید به بحث نبوت و امامت رجوع کرد ولى از جهت شناخت دستورات عملى کافى است که به رساله هاى عملیه مجتهدین کرام رجوع شود. بنابراین بارجوع به رساله مى توان واجب و حرام الهى را شناخت تا بندگی خدا تحقق یابد.

4- ترجیح دستورات خدا: دستورات خدا را باید بر دستورات نفس، شیطان و هر چیز دیگرى در عمل ترجیح داد. امام سجاد(علیه السلام) مى فرمایند: «من عمل بما افترض الله علیه فهو من اعبد الناس»؛ هر کس به آنچه خدا بر او واجب کرده عمل کند از عابدترین مردم مى باشد (اصول کافی، ج 3، ص 132، ح 7، باب العباده.)

امام على(علیه السلام) مى فرمایند: «لا عباده کاداء الفرائض»؛ هیچ عبادتى مثل انجام واجبات نیست. بنابراین انجام واجبات و ترک محرمات بر هر چیزى ترجیح دارد و نشانه دیگرى از بندگى واقعى خدا مى باشد (همان(.

5- استقامت در بندگى: بندگى خدا مادام العمرى و همیشگى است خداوند تبارک و تعالى به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) در قرآن چنین خطاب مى کند: «فاعبده واصطبر لعبادته…»؛ او را عبادت کن و در راه پرستش او شکیبا باش،(مریم، آیه 65 ) خستگى و عبادت و بندگى مقطعى از ساحت بنده واقعى خدا بدور است.

حضرت على(علیه السلام) مى فرمایند: «دوام العباده برهان الظفر بالسعاده» عبادت دوام دار و همیشگى دلیل قاطع ظفر و دستیابى به سعادت و خوشبختى است. (الغرر والدرر، باب العباده، ص 24 و 318)

این نکته درخور یادآورى است که مراد از عبادت فقط نماز و روزه نیست بلکه یعنى طاعت و فرمانبردارى از دستورات خدا که در مرحله اول فعل و انجام واجبات و ترک محرمات.

6- بندگى با آزادگى: بنده واقعى خدا باید به حدى برسد که فقط لذت و محبت و عشق، او را به بندگى وادارد و از شوق بهشت و ترس جهنم آزاد باشد. امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند: «ان العباد ثلاثه: قوم عبدوا الله عزوجل خوفافتلک عباده العبید و قوم عبدوالله تبارک و تعالى طلب الثواب فتلک عباده الاجراء و قوم عبدوا الله عز و جل حبا له فتلک عباده الاحرار و هى افضل العباده»؛ بندگان سه گونه اند:

– گروهى از روى ترس (از جهنم و عذاب الهى) خداى عز وجل را عبادت مى کنند که این عبادت از آن بردگان مى باشد. – گروهى با دل خواهان ثواب (و دریافت پاداش و بهشت) خداى تبارک و تعالى را عبادت مى کنند که این عبادت ازآن مزدبگیران مى باشد. – گروهى به خاطر حب وعشق (حق تعالى) خداى عزوجل را عبادت مى کنند که این عبادت، بهره آزادگان (و وارستگان از بند غیرعشق) مى باشد و همین عبادت هم برترین عبادت ها مى باشد. (میزان الحکمه، ج 6، ص 17، روایت 11346)

تذکر: این قسم اخیر عبادت را نباید از خود انتظار داشت زیرا وصول به آن حال بلند معنوى، سال هاى دراز و پیاپى را مى طلبد؛ البته اگر انسان استقامت در بندگى داشته باشد به مرور زمان شمه اى از آن حال را در خود مى یابد.

7- چشم به کرم خدا نه عمل خود: بنده خدا همیشه خود را مقصر مى بیند و عمل خود را به هیچ مى انگارد براى عمل خود قدرى قائل نیست و پیوسته چشم به کرم کریم دوخته نه از غرور عمل باد در پوست انداخته. امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند:«علیک بالجدولا تخرجن نفسک من حد التقصیر فى عباده الله تعالى و طاعته، فان الله تعالى لایعبد حق عبادته»؛ بر تو باد کوشیدن (و جد و جهد در عبادت) و نفس تو از حد تقصیر در عبادت و طاعت خداى تعالى خارج نشود (و خویش را مقصر بداند) زیرا خداوند تعالى آن گونه که شایسته پرستش است عبادت نمى شود. (همان، ص 25، روایت 11407)

اینها پاره اى از خصوصیات مهم بنده حقیقی خدا – برای نیل به مقام یقین- مى باشد که فقط با عمل دقیق به آن مى توان بنده واقعى حضرت دوست شد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد