۱۳۹۸/۰۶/۳۱
–
۳۱۴۸ بازدید
وقتی احادیث وضع مردم در اخر الزمان را میخوانیم ظاهرا اوضاع وحشتناک تر از حالاست یعنی باید انتظار چنین روزهایی را بکشیم؟ دیگر اینکه در حدیث امده بهترین کار مومن در ان زمان حفظ زبان و ماندن در خانه است منظور چیست؟
«آخرالزمان » اصطلاحی است در فرهنگ ادیان بزرگ دنیا، به معنای آخرین دوران حیات بشر و قبل از برپایی قیامت. در فرهنگ اسلامی، آخرالزمان هم دوران نبوت پیامبر اکرم، صلی الله علیه وآله، تا وقوع قیامت را شامل می شود و هم دوران غیبت و ظهور مهدی موعود، علیه السلام، را. در دوران معاصر، عده ای از مفسران و متفکران مسلمان از قبیل: مرحوم علامه طباطبایی، استاد شهید مرتضی مطهری، سید قطب، محمد رشیدرضا، شهید سید محمدباقر صدر و… با اتکا به آیاتی از قرآن کریم (اعراف: 138، انبیاء: 105، صافات: 171 و 172) استخلاف انسان در زمین، فرمانروا شدن نیکوکاران زمین (وراثت صالحان) و پیروزی حق بر باطل را به رغم جولان دائمی باطل به عنوان سرنوشت آینده بشر مطرح کرده اند و آیات و روایات مربوط به تحولات آخرالزمان را بیانگر نوعی فلسفه تاریخ می دانند و به اعتقاد ایشان، عصر آخرالزمان عبارت است از دوران شکوفایی تکامل اجتماعی و طبیعی نوع انسان، چنین آینده ای امری است محتوم که مسلمانان باید انتظار آن را داشته باشند و نباید منفعل و دلسرد به «حوادث واقعه » بنگرند، بلکه با حالتی پر نشاط و خواهان صلاح جامعه انسانی و آگاه از تحقق اهداف تاریخی انتظار، باید سرشار از امید، آمادگی و کوشش در خور این انتظار مقدس باشند. در چارچوب این برداشت، آخرالزمان قطعه معینی از تاریخ نوع انسان است که او باید در آن حرکت تکاملی تدریجی خود را تا تحقق وعده الهی ادامه دهد.
پیشگوییهایی که در قرآن و روایات آمده نیز با همین هدف است که از یک سو میخواهد با بیان آیندههای مطلوب، در مردم امید ایجاد کند؛ وقتی انسان این فرایند را میبیند که روزبهروز فساد، ظلم، پیروی از هویو هوسها و گناهان بیشتر میشود، کمکم ناامید میشود و میگوید این چه زندگیای است! وقتی این سیر نزولی را میبیند، ناامید میشود! کمابیش شرایط اجتماعی در دورانهای مختلف همینطور بوده است. غالباً هم کسانی هستند که یاد گذشته میکنند و میگویند خوش به حال گذشتهها که چنین بودند؛ البته خیلی از این موارد بیجا و خیلی از آنها هم بهجاست. بههرحال، اینکه انسان بخواهد از اطلاعات آینده برای برنامهریزی و امیدبخشی استفاده کند، مفید است. اولین اثرش این است که وقتی بداند آیندههای خوبی در پیش است، امیدوار میشود که همیشه این سیر، نزولی نیست و زمانی هم صعودی خواهد شد. هرچند مفاسدی در جامعه زیاد شده است، محاسنی هم زیاد شده است که چهبسا آنها بر مفاسد خیلی رجحان داشته باشد. انسان نباید همیشه دنبال عیبیابی باشد. به قول معروف: عیب آن جمله بگفتی، هنرش نیز بگو. گفتن اینها باعث میشود که انسان نسبت به آینده امیدوار باشد. وقتی امید پیدا شد، انگیزه فعالیت بیشتر میشود و انسان رنگ و بوی زندگی میگیرد. ناامیدی یعنی مرگ، عدم فعالیت، رکود و سقوط. با ناامیدی کاری از پیش نمیرود؛ هر کاری نیازمند امید است؛ بنابراین وقتی انبیا و اولیا به مردم امید بدهند که روزی پیش خواهد آمد که ظلمها نابود خواهد شد و ظالمین بهسزای اعمالشان خواهند رسید، در مردم ایجاد امید میکند. وقتی در آنها امید ایجاد شد، فعال میشوند؛ آنوقت زندگی جریان میگیرد و یک جامعه زنده خواهیم داشت.
اما اگر افراد به ناامیدی، دلسردی و وارفتگی دچار شدند، جامعه، جامعهای مرده خواهد بود. از چنین جامعهای نمیتوان امید حیات داشت. پس این بالاترین خدمتی است که انبیا میکنند و زمینه امید را برای مردم فراهم میکنند تا نسبت به آینده امیدوار باشند. آیاتی مانند لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ؛ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا و امثال آن، نوید قطعی میدهند کهأَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ. اینها خیلی امیدبخش است و مانع میشود که جامعه به رکود و دلسردی مبتلا شود. پس پیشبینی آینده اولاً شدنی است و ثانیاً فایده دارد.
آنچه از آینده بیان کردهاند، برای این است که ما را راهنمایی کنند تا بدانیم امروز چگونه باید حرکت کنیم. اینکه در روایات، وقایع آخرالزمان را بیان میکنند، برای این است که مواظب باشید به آن مفاسد مبتلا نشوید، پیشگیری کنید، از خودتان مراقبت کنید تا در آن فتنهها نیفتید، به آن آفتها مبتلا نشوید؛ نه اینکه فقط یک خبر باشد؛ نه اینکه هیچ اقدامی نکنید، چون امام زمان میآیند و همه چیز را اصلاح میکنند. این مسئله بهویژه برای ما شیعیان اهمیت دارد که معنای صحیح این پیشبینیها را بفهمیم. اینها باید مایه امید، حرکت و منشأ آثار و برکات شود. برای نمونه، یک روحانی مثل امام خمینی (ره) در این کشور وظیفهاش را فهمید و عمل کرد؛ بنگرید که چه اتفاقی افتاد. چه تحولی در عالم ایجاد کرد که بعد از سی سال، آثارش در چند کشور اسلامی دیگر نمایان شده است. اینکه بعد از صد سال چه خواهد شد، خدا میداند؛ یعنی این اطلاعات چنان پتانسیلی دارد تا چنین حرکتی را ایجاد کند که چنین افرادی را پرورش دهد. اگر امام خمینی (ره) در خانه خودش نشسته بود و فقط ذکر میگفت، آیا اینهمه رشد در کشور پیدا میشد؟! آیا اینهمه اسلام پیشرفت میکرد؟! آیا اینهمه مردم با تشیع آشنا میشدند؟!
با توجه به این توضیحات روشن می شود هر آنچه از خطرات و چالشهای اینده گفته اند، برای هشدار دادن و ایجاد آگاهی و آمادگی در ماست.
پیامبر اکرم اسلام(ص) فرموده اند: «یکون فی آخر الزمان عباد جهّال و قرّاء فسقه»(1)؛ در آخر الزمان، پرستش گرانی نادان و قرآن خوانانی گناهکار (و فاسق) خواهد بود. کتاب معارج الیقین فی اصول الدین نوشته شیخ محمد بن محمد سبزواری از قول پیامبر اکرم(ص) نقل می کند که فرمودند: گروهی از امّت من در آخرالزمان خواهند آمد که به مساجد می روند و دور هم می نشینند و در مسجد در مورد محبّت دنیا حرف می زنند. با آنها ننشینید.(2)همچنان که در مورد برخی علمای ریاکار آمده است: مردم را به آخرت ترغیب می کنند و خود به آن علاقه ای ندارند و مردم را به زهد در دنیا دعوت می کنند ولی خود زهد نمی ورزند.(3)
در روایتی دیگر از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که روزی ایشان در جمع اصحاب خود به کودکی نگاه کردند و بعد فرمودند: وای بر فرزندان آخر الزمان به سبب پدرانشان. به ایشان عرض شد: به سبب پدران مشرک و کافرشان؟ فرمودند: نه! از پدران مسلمانشان که هیچ چیزی از واجبات را به آنها یاد نمی دهند و اگر آنها خود بخواهند فرا بگیرند نیز منعشان می کنند و به جای آن به کمترین چیز از دنیا برای فرزندانشان راضی می شوند.(4)
پیامبر اکرم(ص) در روایتی در بیان حال همه مردم و نه فقط مسلمانان آخرالزمان می فرمایند: «زمانی بر مردم خواهد آمد که چهره شان چهره انسانی و قلوبشان قلوب شیطانی است. مانند گرگ های بیابانی خون می ریزند، از کارهای بد یکدیگر را نهی نمی کنند. اگر آنها را تبعیت کنی، تو را به تردید می اندازند، اگر برایشان حرف بزنی، تو را تکذیب می کنند و اگر از نزد آنها بروی، بد تو را می گویند. سنت الهی نزد آنان بدعت و بدعت نزد آنان سنّت است. انسان حلیم در چنین جامعه ای فریب خورده دانسته می شود و فریب دهندگان، انسان های حلیم معرفی می شوند. مؤمن بین آنها مستضعف است و فاسق و گنهکار، محترم… پناه بردن به آنها عین پشیمانی، عزتمندی با آنها عین ذلّت و خواستن از آنها عین فقر است.(5)
ایشان در بیان دیگری می فرمایند: «زمانی بر مردم خواهد آمد که شکم هایشان خدای آنهاست و زنان قبله آنان و دینارهایشان دین آنان و شرفشان، متاع خرید و فروش آنهاست. از ایمان جز اسم آن و از اسلام جز آداب آن و از قرآن جز تدریس آن چیزی نمی ماند. مساجد آنها آباد و قلوبشان از هدایت ویران است. دانشمندانشان بدترین مخلوقات روی زمین محسوب می شوند. برخی در آخرالزمان قرآن می خوانند امّا قرآن به قلوب آنها راه ندارد. «لا یجاوز ایمانهم حناجرهم» یعنی ایمان از حنجره هایشان عبور نمی کند.(6)
علاوه بر شاخصه ارزشمندی دنیا در زندگی مردم آخرالزمان که ناشی از کم توجهی آنها به آخرت می باشد، شاخصه دیگر این مردم، با توجه به روایات وارده، نجات یافتن عدّه ای در آخرالزمان از شر دنیا و گرفتاری های آن است. این افراد اگر چه در اقلیّت زندگی می کنند و همواره از هر جهت مستضعف اند، امّا در ایمان خود راسخ اند. در دینداری این گروه سه محور لحاظ شده است:
1. ایمان به غیب: نگاه اینان به غیب، نگاهی ماورای این دنیاست و غیب در نظر اینان، نه یک مسأله معرفت شناختی بلکه یک حقیقت هستی شناختی است. همچنان که در برخی روایات، غیب را مسأله وجود حضرت بقیة الله الأعظم(عج) دانسته اند و ایمان آورندگان به غیب در آخرالزمان، ثابتان در امر غیبت حضرتش معرفی شده اند.
از همین جهت است که پیامبر اکرم اسلام(ص) در وصف این گروه از مردم آخرالزمان در روایتی به حضرت علی(ع) می فرمایند: یا علی! عجیب ترین افراد در ایمان و بزرگترین آنها در ثواب، قومی هستند که در آخرالزمان می آیند. پیامبر اکرم(ص) را ندیده اند و امام نیز از نظر آنها پنهان است و آنان در سیاهی به روشنی ایمان می آورند (یا از روی نوشته ها ایمان می آورند.(7)
2. سختی در دینداری: ویژگی دیگر مردم آخرالزمان، دینداری در آخر الزمان است که در روایات آمده است که توجه و تقیّد به دینداری جزء سخت ترین کارهاست و دینداران در نهایت مشقّت، دین خود را حفظ می کنند و البته خداوند نصرت خود را بر مقیّدان به دینداری در آخر الزمان فرو خواهد فرستاد.
3. انتظار ظهور منجی: عقیده به ظهور منجی در عقاید اسلامی، وسعت فوق العاده ای دارد و به عنوان یک عقیده زیر بنایی شناخته شده است و تنها یک مذهب از مذاهب اسلامی معتقد به این امر نیستند بلکه در تمامی فرق اسلامی این بحث ریشه دارد به طوری که مردم آخرالزمان تشویق برای انتظار فرج گشته و عامل نجات از فتنه های آخر الزمان را فرج منجی خوانده اند.
پیامبر اکرم(ص) در سال دهم هجرت در غدیر خم در آن اجتماع بی نظیر که از سراسر بلاد اسلامی و از همه اقشار و صفوف حضور داشتند، 4 بار نام مبارک آن حضرت را در خطبه معروف غدیر طرح نمود و فرمود: «… آگاه باشید که آخرین خلیفه از ما، قائم آل محمد(ص) است» و سپس در چند جمله پشت سر هم، صفات و ویژگی های آن حضرت را چنین تبیین فرمود: اوست غلبه کننده بر ادیان، انتقام گیرنده ظالمان، او فاتح دژها و منهدم کننده آنهاست. او وارث دانش ها و حاکم بر ادراکهاست. او ولی خدا بر روی زمین است و بالاخره او کسی است که تمام گذشتگان، ظهور او را پیشگویی کرده اند.(8)
در مورد حتمی بودن ظهورش، حضرت محمد(ص) فرموده اند: اگر از زمان فقط یک روز باقی مانده باشد، خداوند مردی از اهل بیت مرا بر میانگیزد تا زمین را پر از عدل کند همچنان که از جور پر شده باشد.(9)
پینوشتها:
1. سبزواری، محمد بن محمّد، معارج الیقین فی اصول الدین، تحقیق علاء آل جعفر، موسسه آل البیت، 1413ق، ص131. مستدرک حاکم، ج4، ص315.
2. همان، ص179 و 356. مجموعه ورّام، ج1، ص69.
3. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، موسسه آل البیت، ص90. تنبیه الخواطر، ج1، ص301.
4. معارج الیقین، ص285، مستدرک الوسائل، ج15، ص116، ح1770.
5. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج22، ص453.
6. المکتبة الشاملة، صحیح کنوز السنة النبویّة، السنن الکبری للنسائی.
7. معارج الیقین، ص508. خصال ص594. من لایحضره الفقیه، ج4، ص366. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج52، ص125، ح12.
8. بحارالأنوار، همان، ج51، ص109.
9. سجستانی، سنن ابو داود، ج2، ص207. التذکرة، ص204. منهاج السنّة، ص211