راه نزدیک در دعای ابوحمزه ثمالی
۱۳۹۵/۰۳/۲۶
–
۱۵۰۰ بازدید
راه نزدیک در دعای ابوحمزه ثمالی
در دعاى ابوحمزه مى خوانیم: «و ان الراحل الیک قریب
المسافة…»، در حالى که ما راه سختى در پیش داریم؛ این دو چگونه با هم سازگار
است؟
در وسایلى مانند هواپیما و کشتى، تعیین جهت حرکت مسئله اى
حیاتى است و قطب نما و دستگاه هاى جهت یاب در این وسایل، اهمیت ویژه اى دارند.
قطب نما اگر هزار بار هم چرخانده شود، باز با چند لرزش، مسیر اصلى خود را پیدا
مى کند؛ مگر اینکه موانعى موجب گردد از حرکت بایستد و یا منحرف شود. قطب نما در
نشان دادن جهت درست، نیاز به چیزى ندارد؛ بلکه کافى است مانعى در بین نباشد.
فطرت انسان، قطب نماى دقیقى است که اگر مانعى بر سر راهش
نباشد، خود به خود، رو به حقیقت قرار مى گیرد و جهت درست هدایت و سعادت و
زیبایى ها را به او مى نمایاند.
به تصریح کتاب الهى و احادیث و دعاهاى معصومین علیهم السلام ،
خداوند متعال با آفریدگانش است و جداى از آنها نیست: « وَ هُوَ مَعَکُمْ
أَیْنَ ما کُنْتُمْ »[ 1 ] ؛
«هر جا باشید او با شماست» و « ما یَکُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلاّ هُوَ
رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى مِنْ ذلِکَ وَ
لا أَکْثَرَ إِلاّ هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ ما کانُوا »[ 2 ] ؛
«هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمى کنند، مگر اینکه خداوند چهارمین آنان است و
هرگز پنج نفر با هم آهسته سخن نمى گویند، جز اینکه خداوند ششمین ایشان است و نه
تعداد کمترى و نه بیشتر از آن؛ مگر اینکه او همراه آنان است، هر جا که باشند».
همچنین: « أَوَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلى کُلِّ
شَیْءٍ شَهِیدٌ » [ 3 ] ؛
«آیا کافى نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟!» و « أَلا إِنَّهُ
بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ » [ 4 ] ؛
«آگاه باشید که خداوند به همه چیز احاطه دارد».
دوست نزدیک تر از من به من است
وین
عجب تر که من از وى دورم
چه کنم با که توان گفت که دوست
در
کنار من و من مهجورم
انسان فطرتى خدا آشنا و خداجو دارد. خداوند انسان را بر معرفت
و شناخت خود آفریده است.
حضرت باقر علیه السلام در پاسخ به سؤالى در مورد معناى آیه « فِطْرَتَ
اللّهِ الَّتِى فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها »[ 5 ]
مى فرماید: «فطرهم على معرفة انه ربهم» [ 6 ] ؛
«خداوند آنها را بر معرفت پروردگارشان آفریده است».
در حدیث دیگرى، حضرت صادق علیه السلام در پاسخ به همین پرسش مى
فرماید: «التوحید» [ 7 ] ؛
یعنى، خداوند آنها را بر فطرت توحید و یگانه پرستى آفریده است. اگر آینه جان و
فطرت انسان ها، از زنگار گناهان، غفلت ها و خودبینى ها پاک و صیقلى مى شد،
مانند پیامبران و اولیاى بزرگ الهى و تربیت شدگان آنها، جمال احدیت و انوار
پروردگار را آشکارا مشاهده مى کردند و چهره دلرباى یار را بدون هیچ حجابى، به
تماشا مى نشستند و مى گفتند:
یار بى پرده از در و دیوار
در
تجلّى است یا اولى الابصار
خداوند با ما است و هرگز از ما جدا نیست؛ ولى گرد و غبار
آلودگى ها، دلبستگى ها و خودبینى ها، ما را از دیدن خورشید عالمتاب حقیقت،
محروم ساخته و میان ما و محبوبمان فاصله انداخته است:
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو
خود حجاب خودى حافظ از میان برخیز
امام سجاد علیه السلام در دعاى ابوحمزه مى فرماید: «و انک
لا تحتجب عن خلقک الا ان تحجبهم الاعمال دونک» ؛ «خدایا! مى دانم که تو از
بندگان مخفى و پنهان نیستى و تنها اعمال ناشایست آنان است که آنها از تو
پوشانده است».
از حضرت کاظم علیه السلام پرسیده شد: چرا خداوند از مردم پنهان
و پوشیده است. آن حضرت مى فرمود: «انّ الحجاب عن الخلق لکثرة ذنوبهم» [ 8 ] ؛
«در پرده بودن خداوند از مردم به سبب گناهان زیاد آنان است».
مهم ترین وظیفه ما، زدودن آلودگى ها و کنار زدن خار و خاشاک
گناهان و غفلت از چهره تابناک فطرت است و تنها با رفع این موانع و حجاب ها، مى
توان نظاره گر تجلّیات حق از در و دیوار عالم بود و چهره دل آراى شاهد مقصود را
بى نقاب تماشا کرد:
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولى
غبار
ره بنشان تا نظر توانى کرد
از جمله اهداف اساسى پیامبران، یادآورى پیمانى است که انسان در
درون و فطرتش با خداى خود بسته و آن را بر اثر غرق شدن در زندگى مادى و قالب
تنگ عالم دنیا، فراموش کرده است. آنان پاى بندى و تعهد به آن پیمان ازلى را ـ
که سرچشمه همه خیرات و برکات است ـ از ما خواسته اند: «فبعث فیهم رسله و
واتر الیهم انبیاءه لیستأدوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسى نعمته و یحتجوا علیهم
بالتبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول» [ 9 ] ؛
«خداوند پیامبرانش را در میان مردم برانگیخت و پى در پى آنها را به سوى مردم
فرستاد تا از آنان بخواهد به پیمان فطرت خود وفا کنند و نعمت هاى فراموش شده
خداوند را به یادشان بیاورند و با رساندن پیام خداوند، عذرى براى آنان باقى
نگذارند و گنجینه هاى پنهان شده عقل را آشکار سازند».
پس میان ما و خداى متعال، فاصله و جدایى نیست بلکه توهّم دورى،
موجب محجوب ماندن و محروم گشتن از لقاى پروردگار شده است. سختى ها و دشوارى هاى
راه بندگى، مربوط به برطرف ساختن موانع و سدهایى است که با اعمال ناشایست،
عقاید نادرست، افزون طلبى ها، حرص ها و خودبینى ها، میان خود و خداى خویش ایجاد
کرده ایم. انسان هنگامى سالک الى اللّه و مسافر کوى دوست است که با پیروى
از انبیا و اولیا و مجاهدت و استقامت، حجاب خود ساخته را کنار بزند و خویش را
از راه هاى انحرافى و گمراه کننده، به راه هموار و مستقیم الهى بکشاند. روشن
پیدا است که گام برداشتن در چنین راهى، سختى و دشوارى به همراه ندارد و نیل به
آرمان و رسیدن به مقصد، ثمره قطعى چنین سفرى است. به طورى که انسان با یک
«یاد»، لطف خدا را در خود مى یابد و با یک «نگاه» و «آه» برخاسته از پیوستگى به
خدا، مى تواند نزدیکى سفر به خدا را به چشم دل مشاهده کند.
از امیرمؤمنان پرسیده شد: فاصله آسمان و زمین چه مقدار است؟
فرمود: «قال مد البصر و دعوة المظلوم» [ 10 ] ؛
«طول یک نگاه و دعاى یک مظلوم».
منابع
[1 ] . حدید57، آیه
4.
[2 ] . مجادله58،
آیه 7.
[3 ] . فصلت41، آیه
53.
[4 ] . همان، آیه
54.
[5 ] . روم30، آیه
30.
[6 ] .
اصول کافى، ج 2، ص 10؛ المیزان، ج 16، ذیل آیه 33 سوره روم،
بحث روایى.
[7 ] . همان، و نیز
رجوع کنید به: بحارالانوار، ج 3، ص 277، باب 11، ح 6.
[8 ] .
بحارالانوار، ج 3، ص 15، ج 1،؛ على، سعادت پرور، سرالاسراء، ج 1، ص 141.
[9 ] . نهج
البلاغه، خطبه 1.
[10 ] . ابراهیم
بن محمد الثقفى، الغارات، ج 1، ص 179، تحقیق جلال الدین المحدث، دو جلدى، چاپ
بهمن.