رزق و روزی؛ تکدی گری؛ کمک به سائل
۱۳۹۲/۰۵/۰۷
–
۶۶۸ بازدید
خداوند فرموده که روزی هر جنبنده ای را می دهد.مشاهده شده که خیلی ها برای بدست آوردن روزی گدایی می کنند.و حتی در قرآن آمده که السائل و لا تنهر.گدا را از خود نرانید.
سوال ۱ : آیا بدست آوردن روزی به این طریق درست است ؟
سوال ۲ : آیا با آیه ای که خداوند فرموده گدا را از خود نرانید شخصیت آن فرد زیر سوال نمی رود و به چشم دیگری به آن نگاه کرده نمی شود ؟
رزق و روزی بندگان، تکدی گری و کمک به سائل گر چه همه در عنوان نیاز مشترکند اما در حقیت سه مسأله جدا از هم هستند.
خداوند رزق و روزی هر جنبده ای از جمله انسان را مقدّر کرده است اما در مورد بخشی از رزق و روزی انسان هم فرموده که « وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى : و اینکه براى انسان بهره اى جز سعى و کوشش او نیست»، ( النجم : 39).
تکدی گری و بر طرف کردن نیازهای مادّی از این راه در دین ما توصیه نشده و مذموم است. اما اگر کسی از روی ناچاری و نیاز شدید و ضرورت مجبور شد و طلب و درخواست کمک کرد بر هم نوعان و هم کیشان – البته هر کس به اندازه توان خود- لازم و واجب است با حفظ آبرو، شخصیت و کرامت فرد و در حدّ نیاز و رفع ضرورت او کمک کنند.
:دستگیری ازفقرا: ما رواه فی الکافی عن الباقر علیه السّلام «لو یعلم السائل ما فی المسئلة ما سأل أحد أحدا، و لو یعلم المعطی ما فی العطیّة ما ردّ أحد أحدا». کافى از امام باقر (ع) روایت کرده که فرموده است: اگر سؤال کننده[فقیر یا گداء] بداند در سؤال (درخواست کمک)چه چیزهایى است هیچ کس از دیگرى سؤال نمى کرد، و اگر بخشنده بداند در بخشش چه پاداشهایى است هیچ کس دیگرى را ردّ نمى کرد.( فیض کاشانی ،المحجة البیضاء، جلد7، ص: 339) حضرت صادق جعفر بن محمد علیهما السلام :« ألا! و إنّ أحبّ المؤمنین إلى اللَّه، من أعان المؤمن الفقیر من الفقر، فی دنیاه و معاشه . بدانید! محبوبترین مؤمنان در نزد خدا کسى است که در زدودن فقر مؤمن فقیر یار و مددکار او باشد، و نیاز دنیوى و معیشتى او را برطرف سازد». و آشکار است که آدمى در آن هنگام محبوبتر مى شود که به انجام محبوبترین کارها بپردازد. پس مى توان گفت که کمک کردن به مؤمن فقیر براى رفع نیازمندیهاى دنیوى و معاشى مختلف او، و رهانیدن وى از چنگال بدبختى با پرداختن مال و فراهم آوردن چیزهاى مورد نیاز او، تا از حدّ نیازمندى به حدّ بى نیازى برسد، از دوست داشتنى ترین کارهاست در نزد خداوند متعال است.»( اخوان حکیمى-احمد آرام، ترجمه الحیاة ج 5 ص 68) مولا امیر المؤمنین «علیه السلام»- در اسلام نباید عائله مندى فقیر پیدا شود، و لازم است که محرومان- به گفته امام ابو الحسن علىّ بن موسى الرضا «علیه السلام»- براى عمل کردن به احکام دین خود از دیگران یارى ببینند و با هزینه آنان کمک شوند. (الحیاة، همان ج 6 ص723 ) امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هر که توانایى کمک بر برادر دینى خود داشته باشد، ولى دست از یارى او کشیده و خوارش کند، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار گرداند». واینکه پیغمبرصلی الله علیه وآله فرموده اند: «هر که فقیر مسلمانى را گرامى بدارد، روز قیامت خداوند را شاد و خندان دیدار مى کند».( محمد باقر کمره اى ؛آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام ص193 ) نمونه عملی کمک ائمه به فقرا بسیار در تاریخ زبانزد است
بنابر این آیه « وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها: هیچ جنبنده اى در زمین نیست مگر اینکه روزى او بر خداست! »، (سوره هود، آیه 6)، با آیه « وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ: و سؤال کننده را از خود مران»، ( سوره ضحى، آیه 10 )، منافات ندارد.
توضیح بیشتر در دو بخش:
بخش اول: رزق و روزى که خداوند آنرا بعهده گرفته و ضمانت کرده عبارتست از سهم و نصیبى که باید به مخلوقات برسد تا بتوانند به وجود و بقاء خود ادامه دهند. البته تعهد و ضمانت الهى و رزاقیت و روزى رسانى که بذات اقدس پروردگارنسبت مى دهیم با تعهدات و ضمانت ها و تکفل هاى انسانى متفاوت است. اینکه در قرآن کریم آمده: «و ما مِن دابه فى الارض الا على الله رزقها؛ رزق و روزى هر جنبنده اى بر عهده خداونداست»، (سوره هود، آیه 6). باید در نظر داشت که آنکه ماجراى رزق جنبندگان را به عهده گرفته است الله است نه یک مخلوق الله یعنى آن کس که آفریننده نظام هاى هستى و خالق موجودات است و لذا تعهد الهى تفاوت دارد با تعهد مخلوقى که جزئى از همین نظام و تحت تأثیر موجودات این نظام است. شناختن فعل خدا و رزاقیت خدا شناخت نظامات عالم است. ما خود جزء عالمیم و مانند سایر اجزاء عالم وظیفه اى داریم.
وظایفى هم که ما در عالم درباره ارزاق و حقوق داریم و قانون خلقت ما را موظف به آن وظایف کرده است و یا قانون شریعت ما را به آن موظف ساخته است از شؤون رزاقیت خداوند است. قوه جذب و تغذی که در گیاهان است همین طور جهازات تغذیه، میل ها و غریزه هائى که در جانداران است و آنها را بسوى مواد غذایى مى کشاند همه از مظاهر رزاقیت حضرت حق است. خداست که هر جاندارى را بوسیله یک سلسله میل ها و رغبت ها مسخر کرده که در پى مایحتاج خود برود. و براى ارضاى این میل ها همیشه در تلاش باشد. همین اندیشه و تلاش و کوشش جد و جهد در این زمینه به موجب رزّاقیت خداوند است و رزاقیت اوست که روزى و روزى خوار، رزق و مرزوق را عاشق یکدیگر قرار داده و در پى هم واداشته است. در متن واقع(عالم خلقت) پیوستگى خاصى بین اجزاء خلقت وجود دارد که آن ها را به یکدیگر تطبیق مى دهد. تا طفل طفل است و قادر به تحصیل روزى و تهیه آن نیست، روزى او را آماده و مهیا در اختیار او قرار داده است و تدریجا که او قدرت بیشترى پیدا مى کند و با کنجکاوى مى تواند روزى خود را به دست آورد دیگر روزى او به آسودگى در اختیارش نیست مثل اینکه روزى او را بر مى دارند و در نقطه اى دور دست مى گذارند تا برود و آنرا پیدا کند و استفاده نماید. بطور کلى یک تناسبى است میان آمادگى روزى و مقدار توانایى روزى خوار و مقدار هدایتى که بسوى روزى خود شده است.
انسان چون نسبت به گیاهان و حیوانات موجودى عالى تر و راقى تر است و آنچه براى زندگى گیاهان و حیوانات کافى است براى او کافى نمى باشد مسئله تحصیل روزى او شکل و وضع دیگرى دارد. فاصله بین روزى و روزى خوار در عرصه زندگى انسان بیشتر است. از اینرو وسائل زیادترى در اختیار او قرار داده شده و دستگاه هدایت در وجودش تقویت گشته به او عقل و عمل و فکر داده شده.
وحى و نبوت به یارى اش آمده و برایش وظیفه و تکلیف مقرر شده و همه اینها از شئون رزاقیت خداوند است. و لذا اینکه گفته شده:
مخور هول ابلیس تا جان دهد / هر آنکس که دندان دهد نان دهد
توانا است آخر خداوند روز / که روزى رساند تو چندین مسوز
نگارنده کودک اندر شکم / نویسنده عمر و روزى است هم(سعدى).
سخن درستى است اما نه به این معنى که دندان داشتن کافى است که نان پخته و آماده بر سر سفره انسان مهیا شود.
بلکه به این معنى که در دستگاه خلقت بین نان و دندان رابطه است. اگر نان نبود دندان نبود و اگر دندان و صاحب دندان نبود نان نبود. بین روزى و روزى خوار و وسائل خوردن و هضم و جذب روزى و وسائل هدایت و راهنمایى به سوى روزى در متن خلقت ارتباط است. آن کس که انسان را در طبیعت آفریده و به او دندان داده نان یعنى مواد غذایى قابل استفاده را هم در طبیعت آفریده و اندیشه و فکر و نیروى عمل و تحصیل و حسن انجام وظیفه را هم آفریده است همه اینها توأما مظهر رزاقیت خداوند است. (ر.ک: بیست گفتار، آیت الله مطهرى، گفتار ششم، ص 127 تا 137).
بخش دوم: در واقع ما دو گونه رزق و روزى داریم. رزقى که بسراغش مى رویم. و رزقى که بسراغمان مى آید.
امام على(ع): «اِن الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق یطلبک فان انت لم تأته اتاک ؛ رزق طالب (که به سراغ ما مى آید) رزقى است که همواره ما را تعقیب مى کند حتى اگر از آن فرار کنیم ما را رها نمى سازد همان طور که رهایى از چنگال مرگ ممکن نیست»، (نهج البلاغه، نامه 31).
حضرت رسول اکرم(ص): « لو اَنَّ ابن آدم فَرَّ من رِزقِه کما یفِرُّمن الموتَ لادرکه کما یدرکه الموت»، (مکارم الاخلاق 2/377).
این گونه رزق ریشه در قضاى الهى دارد و هیچ گونه تغییر و تحولى در آن صورت نمى گیرد. در این زمینه مرحوم علامه طباطبایى مى فرماید: روزى و روزى خوار متلازم همند و معنى ندارد که روزى خوار در مسیر زندگى طالب بقاء باشد اما رزقى برایش نباشد همین طور ممکن نیست رزقى محقق باشد و روزى خوارى در بین نباشد و نیز رزق از مایحتاج روزى خوار افزون باشد و لذا رزق داخل در قضاى الهى است. (المیزان، ج 18، جزء 27، ص 377، عربى).
اما قسم دیگر روزى (رزق مطلوب) رزقى است که براى طالب آن مقدّر شده است. اگر آنرا طلب نمائیم و مشروط و علل لازم وصول به آنرا مراعات نمائیم چنین رزقى را بدست مى آوریم و در واقع تلاش ما در جهت رسیدن به این گونه روزى، جزءالعلّة است و اگر در کنار دیگرعلل مهیاى عالم غیب قرار گیرد مسلما دستیابى به آن حتمى است. در این باره مولى امیرالمؤمنین على(ع) مى فرماید: طلب نمائید روزى را که مضمون و مقدر است اما براى طلب کننده آن: «اطلبوا الرّزق فانّه مضمون لطالبِه»؛ (الارشاد، 1/303). همان طور که طلب بدون ضمانت بى معنى است تضمین رزق بدون طلب نیز در این قسم (روزى مطلوب) ناممکن است. و لذا از این دو قسم روزى که از ناحیه خداى بزرگ براى بندگان معین گشته است قسمى از آن بدون قید و شرط و به عبارتى رزق طالب و قسمى دیگر مشروط است و مطلوب.
روزى بى قید و شرط در هر حال انسان را طلب مى نماید و تا پیمانه قابلیت انسان از این گونه رزق پر نگردد اجل و مرگ انسان فرا نمى رسد. حضرت رسول اکرم(ص): «ألا و اِن الرُّوح الاَمین نَفَتَ فى روعِى اَنَّه لن تَموت نَفْس حتّى تستکمل رزقها؛ (الکافى، 2/74/2). اما روزى مطلوب و مشروط حتمیت و ضرورتش مشروط به انجام امورى و در نظر گرفتن مسائلى است که بدون ترتیب و انجام شرائط محقق نمى گردد.
رزق در لغت به معناى چیزى است که از آن بهره برده مى شود. (الرزق ما یُنْتَفع بِه ـ اقرب الموارد) حال روزى طالب و محتوم همان روزى وجود و هستى، عمر، امکانات و محیط و خانواده و استعداد… است که از ناحیه این قسم (روزى طالب) توان و نیروى لازم و دقت وهوشیارى براى تلاش و انجام کار پدید مى آید و در سایه این امور دَرِ روزى مطلوب و مشروط گشوده مى گردد. در باب روزى مطلوب هر کس به شکلى باید دست نیاز و در عین حال جدیت و تلاش را بسوى رزاق مطلق (حضرت حق) بلند کند حتى طفل شیرخوار که تلاشش همان گریه و ناله و فریاد اوست که در پس این گونه افعال به روزى مطلوبش (شیر مادر) دست پیدا مى کند. اما چون در بستر رشد بالید و به مقطعى بالاتر رسید تلاش و جدّیت او شکلى دیگر پیدا مى کند و به صورت تفکر و اندیشه و فعل و حرکت اعضا و جوارح نمود مى یابد و کمیّت وکیفیت روزى نیز تغییر مى کند. نتیجه اینکه: در پى روزى طالب و محتوم و بى قید و شرط تلاش و اندیشه و کار و فعالیت آفریده مى شود و در پى تلاش و فعالیت و طلب روزى مطلوب و مشروط پدیدار مى گردد. روزى محتوم و طالب قابل تغییر و تحول و کاهش و فزونى نیست که نه حرص انسان حریص آنرا به جریان مى اندازند و نه افسردگى انسان بى میل آنرا باز مى دارد. حضرت رسول اکرم(ص): «ان الرِّزق لا یجُرُّهُ حرص حریصٍ و لایصْرِفُه کراهیه کارِه»، (البحار،77/68/7). اما بر اثر چگونگى انجام مقدماتِ روزى مطلوب و کیفیت ترکیب و نحوه ترتیب و چینش آنها مى توان روزى مطلوب را کاهش یا افزایش داد.
براى نمونه حسن نیت و دوام بر طهارت از امورى است که روزى مطلوب را افزایش مى دهد. «عنه(رسول الله صلى الله علیه و آله) لما قیل لَه: اُحِبُّ ان یُوسِّع علىَّ فى الرّزق؟ دُمْ على الطَّهاره یُوسَّعْ علیک فى الرزق»؛ (کنزالعمال،44154).
امام على(ع): «من حَسُنَت نیّته زیدَ فى رزقه»؛ (البحار، 103/21/18). پس بر ما لازم است که بعد از آنکه رابطه روزى و روزى خوار را دانستیم و آشنا شدیم که وسائلى براى رسیدن روزى به روزى خوار آفریده شده و تکلیفى هم براى تحصیل آن متوجه ما است کوشش کنیم و ببینیم بهترین و سالم ترین راه براى رسیدن به روزى چیست و قواى خود را در آن راه بکار گیریم و به خداوند که خالق این راه است توکل کنیم.
عوامل افزایش و کاهش روزی:
با بررسى و ارزیابى قرآن کریم و سیره معصومان(ع) پى مى بریم که اقتصاد، کار و تولید از مهم ترین دستورات دین و آئین اسلام است. اقتصادى که دین بر آن تاکید دارد کسب درآمد از راه حلال و پرداخت حقوق شرعى آن است و کسى که کار و تلاش مى کند تا روزى حلال کسب کند و در نتیجه از دیگران بى نیاز باشد، فردى با ارزش و شرافتمند است. اقتصاد نیکو از ارکان حفظ خانواده و جامعه و مایه عزّت و استقلال کشور اسلامى است. رسول مکرم اسلام(ص) مى فرماید: «العبادةُ سبعون جزءاً افضلُها طلب الحلال» ؛ عبادت هفتاد جزء است، برترین آن، کسب روزى حلال است»، (وسائل الشیعه، ج 12، ص 11).
با نگاهى به سیره و زندگانى چهارده معصوم پى مى بریم که کار، تلاش و تولید در عرصه هاى کشاورزى و دامدارى جزء جدایى ناپذیر زندگى ایشان بوده است. آن بزرگواران کار و تولید را در جامعه اسلامى به یک فرهنگ و باور عمیق تبدیل نموده اند تا جائى که امام صادق(ع) به یکى از یاران خود فرمود: روش تأمین هزینه هاى زندگى از طریق کار و تولید، دنیاطلبى نیست، بلکه آخرت طلبى است،(وسایل الشیعه، ج 12، ص 19). در فرهنگ دینى برداشت مؤمن نسبت به کار و تلاش به قدرى والاست که اعتقاد دارد کسى که در جهت رفع نیازهاى خود و خانواده اش تلاش مى کند تا سربار جامعه نباشد، همچون رزمنده ى در جبهه جنگ بر علیه دشمن است و برابر با او و حتى برتر از او پاداش دریافت خواهد کرد. اصل دیگر کوشش در حفظ اعتدال و میانه روى در همه ى شئون زندگى است. به خصوص کسى که در کسب روزى، در به دست آوردن نیازهاى زندگى، در هزینه هاى مصرفى و در معیشت، در معاملات، در اندوختن دارایى، در انفاق، در خوردن و آشامیدن، در شیوه پوشش و… اعتدال و اقتصاد را حفظ کند، زندگى اى سرشار از خوشبختى و کامیابى خواهد داشت.
امام صادق(ع) فرمودند: «اَربَعةٌ لایُستجابُ لهم، دعوة… رجل کانَ له مالٌ فأفسَدَه، فیقول: اللهم ارزُقنى! فیقال له: الَم آمُرْکَ بالاقتصاد؟!»، (اصول کافى، ج 4، ص 275(؛ چند گروه هستند که دعایشان پذیرفته نمى شود، یکى از این گروه ها کسى است که مال و دارائى خود را زایل مى کند یا به عبارتى به درستى به مصرف نمى رساند، با این حال دست به دعا بر مى دارد و مى گوید: خدایا رزق و روزیم ده! خداوند تبارک و تعالى به او خطاب مى نماید: آیا تو را به اقتصاد و میانه روى دستور ندادم؟ یعنى هر که اعتدال را در مصرف مراعات کند، عنایت خدا شامل حالش مى شود و روزى با برکت مى یابد».
خداوند رزق و روزی هر جنبده ای از جمله انسان را مقدّر کرده است اما در مورد بخشی از رزق و روزی انسان هم فرموده که « وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى : و اینکه براى انسان بهره اى جز سعى و کوشش او نیست»، ( النجم : 39).
تکدی گری و بر طرف کردن نیازهای مادّی از این راه در دین ما توصیه نشده و مذموم است. اما اگر کسی از روی ناچاری و نیاز شدید و ضرورت مجبور شد و طلب و درخواست کمک کرد بر هم نوعان و هم کیشان – البته هر کس به اندازه توان خود- لازم و واجب است با حفظ آبرو، شخصیت و کرامت فرد و در حدّ نیاز و رفع ضرورت او کمک کنند.
:دستگیری ازفقرا: ما رواه فی الکافی عن الباقر علیه السّلام «لو یعلم السائل ما فی المسئلة ما سأل أحد أحدا، و لو یعلم المعطی ما فی العطیّة ما ردّ أحد أحدا». کافى از امام باقر (ع) روایت کرده که فرموده است: اگر سؤال کننده[فقیر یا گداء] بداند در سؤال (درخواست کمک)چه چیزهایى است هیچ کس از دیگرى سؤال نمى کرد، و اگر بخشنده بداند در بخشش چه پاداشهایى است هیچ کس دیگرى را ردّ نمى کرد.( فیض کاشانی ،المحجة البیضاء، جلد7، ص: 339) حضرت صادق جعفر بن محمد علیهما السلام :« ألا! و إنّ أحبّ المؤمنین إلى اللَّه، من أعان المؤمن الفقیر من الفقر، فی دنیاه و معاشه . بدانید! محبوبترین مؤمنان در نزد خدا کسى است که در زدودن فقر مؤمن فقیر یار و مددکار او باشد، و نیاز دنیوى و معیشتى او را برطرف سازد». و آشکار است که آدمى در آن هنگام محبوبتر مى شود که به انجام محبوبترین کارها بپردازد. پس مى توان گفت که کمک کردن به مؤمن فقیر براى رفع نیازمندیهاى دنیوى و معاشى مختلف او، و رهانیدن وى از چنگال بدبختى با پرداختن مال و فراهم آوردن چیزهاى مورد نیاز او، تا از حدّ نیازمندى به حدّ بى نیازى برسد، از دوست داشتنى ترین کارهاست در نزد خداوند متعال است.»( اخوان حکیمى-احمد آرام، ترجمه الحیاة ج 5 ص 68) مولا امیر المؤمنین «علیه السلام»- در اسلام نباید عائله مندى فقیر پیدا شود، و لازم است که محرومان- به گفته امام ابو الحسن علىّ بن موسى الرضا «علیه السلام»- براى عمل کردن به احکام دین خود از دیگران یارى ببینند و با هزینه آنان کمک شوند. (الحیاة، همان ج 6 ص723 ) امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هر که توانایى کمک بر برادر دینى خود داشته باشد، ولى دست از یارى او کشیده و خوارش کند، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار گرداند». واینکه پیغمبرصلی الله علیه وآله فرموده اند: «هر که فقیر مسلمانى را گرامى بدارد، روز قیامت خداوند را شاد و خندان دیدار مى کند».( محمد باقر کمره اى ؛آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام ص193 ) نمونه عملی کمک ائمه به فقرا بسیار در تاریخ زبانزد است
بنابر این آیه « وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها: هیچ جنبنده اى در زمین نیست مگر اینکه روزى او بر خداست! »، (سوره هود، آیه 6)، با آیه « وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ: و سؤال کننده را از خود مران»، ( سوره ضحى، آیه 10 )، منافات ندارد.
توضیح بیشتر در دو بخش:
بخش اول: رزق و روزى که خداوند آنرا بعهده گرفته و ضمانت کرده عبارتست از سهم و نصیبى که باید به مخلوقات برسد تا بتوانند به وجود و بقاء خود ادامه دهند. البته تعهد و ضمانت الهى و رزاقیت و روزى رسانى که بذات اقدس پروردگارنسبت مى دهیم با تعهدات و ضمانت ها و تکفل هاى انسانى متفاوت است. اینکه در قرآن کریم آمده: «و ما مِن دابه فى الارض الا على الله رزقها؛ رزق و روزى هر جنبنده اى بر عهده خداونداست»، (سوره هود، آیه 6). باید در نظر داشت که آنکه ماجراى رزق جنبندگان را به عهده گرفته است الله است نه یک مخلوق الله یعنى آن کس که آفریننده نظام هاى هستى و خالق موجودات است و لذا تعهد الهى تفاوت دارد با تعهد مخلوقى که جزئى از همین نظام و تحت تأثیر موجودات این نظام است. شناختن فعل خدا و رزاقیت خدا شناخت نظامات عالم است. ما خود جزء عالمیم و مانند سایر اجزاء عالم وظیفه اى داریم.
وظایفى هم که ما در عالم درباره ارزاق و حقوق داریم و قانون خلقت ما را موظف به آن وظایف کرده است و یا قانون شریعت ما را به آن موظف ساخته است از شؤون رزاقیت خداوند است. قوه جذب و تغذی که در گیاهان است همین طور جهازات تغذیه، میل ها و غریزه هائى که در جانداران است و آنها را بسوى مواد غذایى مى کشاند همه از مظاهر رزاقیت حضرت حق است. خداست که هر جاندارى را بوسیله یک سلسله میل ها و رغبت ها مسخر کرده که در پى مایحتاج خود برود. و براى ارضاى این میل ها همیشه در تلاش باشد. همین اندیشه و تلاش و کوشش جد و جهد در این زمینه به موجب رزّاقیت خداوند است و رزاقیت اوست که روزى و روزى خوار، رزق و مرزوق را عاشق یکدیگر قرار داده و در پى هم واداشته است. در متن واقع(عالم خلقت) پیوستگى خاصى بین اجزاء خلقت وجود دارد که آن ها را به یکدیگر تطبیق مى دهد. تا طفل طفل است و قادر به تحصیل روزى و تهیه آن نیست، روزى او را آماده و مهیا در اختیار او قرار داده است و تدریجا که او قدرت بیشترى پیدا مى کند و با کنجکاوى مى تواند روزى خود را به دست آورد دیگر روزى او به آسودگى در اختیارش نیست مثل اینکه روزى او را بر مى دارند و در نقطه اى دور دست مى گذارند تا برود و آنرا پیدا کند و استفاده نماید. بطور کلى یک تناسبى است میان آمادگى روزى و مقدار توانایى روزى خوار و مقدار هدایتى که بسوى روزى خود شده است.
انسان چون نسبت به گیاهان و حیوانات موجودى عالى تر و راقى تر است و آنچه براى زندگى گیاهان و حیوانات کافى است براى او کافى نمى باشد مسئله تحصیل روزى او شکل و وضع دیگرى دارد. فاصله بین روزى و روزى خوار در عرصه زندگى انسان بیشتر است. از اینرو وسائل زیادترى در اختیار او قرار داده شده و دستگاه هدایت در وجودش تقویت گشته به او عقل و عمل و فکر داده شده.
وحى و نبوت به یارى اش آمده و برایش وظیفه و تکلیف مقرر شده و همه اینها از شئون رزاقیت خداوند است. و لذا اینکه گفته شده:
مخور هول ابلیس تا جان دهد / هر آنکس که دندان دهد نان دهد
توانا است آخر خداوند روز / که روزى رساند تو چندین مسوز
نگارنده کودک اندر شکم / نویسنده عمر و روزى است هم(سعدى).
سخن درستى است اما نه به این معنى که دندان داشتن کافى است که نان پخته و آماده بر سر سفره انسان مهیا شود.
بلکه به این معنى که در دستگاه خلقت بین نان و دندان رابطه است. اگر نان نبود دندان نبود و اگر دندان و صاحب دندان نبود نان نبود. بین روزى و روزى خوار و وسائل خوردن و هضم و جذب روزى و وسائل هدایت و راهنمایى به سوى روزى در متن خلقت ارتباط است. آن کس که انسان را در طبیعت آفریده و به او دندان داده نان یعنى مواد غذایى قابل استفاده را هم در طبیعت آفریده و اندیشه و فکر و نیروى عمل و تحصیل و حسن انجام وظیفه را هم آفریده است همه اینها توأما مظهر رزاقیت خداوند است. (ر.ک: بیست گفتار، آیت الله مطهرى، گفتار ششم، ص 127 تا 137).
بخش دوم: در واقع ما دو گونه رزق و روزى داریم. رزقى که بسراغش مى رویم. و رزقى که بسراغمان مى آید.
امام على(ع): «اِن الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق یطلبک فان انت لم تأته اتاک ؛ رزق طالب (که به سراغ ما مى آید) رزقى است که همواره ما را تعقیب مى کند حتى اگر از آن فرار کنیم ما را رها نمى سازد همان طور که رهایى از چنگال مرگ ممکن نیست»، (نهج البلاغه، نامه 31).
حضرت رسول اکرم(ص): « لو اَنَّ ابن آدم فَرَّ من رِزقِه کما یفِرُّمن الموتَ لادرکه کما یدرکه الموت»، (مکارم الاخلاق 2/377).
این گونه رزق ریشه در قضاى الهى دارد و هیچ گونه تغییر و تحولى در آن صورت نمى گیرد. در این زمینه مرحوم علامه طباطبایى مى فرماید: روزى و روزى خوار متلازم همند و معنى ندارد که روزى خوار در مسیر زندگى طالب بقاء باشد اما رزقى برایش نباشد همین طور ممکن نیست رزقى محقق باشد و روزى خوارى در بین نباشد و نیز رزق از مایحتاج روزى خوار افزون باشد و لذا رزق داخل در قضاى الهى است. (المیزان، ج 18، جزء 27، ص 377، عربى).
اما قسم دیگر روزى (رزق مطلوب) رزقى است که براى طالب آن مقدّر شده است. اگر آنرا طلب نمائیم و مشروط و علل لازم وصول به آنرا مراعات نمائیم چنین رزقى را بدست مى آوریم و در واقع تلاش ما در جهت رسیدن به این گونه روزى، جزءالعلّة است و اگر در کنار دیگرعلل مهیاى عالم غیب قرار گیرد مسلما دستیابى به آن حتمى است. در این باره مولى امیرالمؤمنین على(ع) مى فرماید: طلب نمائید روزى را که مضمون و مقدر است اما براى طلب کننده آن: «اطلبوا الرّزق فانّه مضمون لطالبِه»؛ (الارشاد، 1/303). همان طور که طلب بدون ضمانت بى معنى است تضمین رزق بدون طلب نیز در این قسم (روزى مطلوب) ناممکن است. و لذا از این دو قسم روزى که از ناحیه خداى بزرگ براى بندگان معین گشته است قسمى از آن بدون قید و شرط و به عبارتى رزق طالب و قسمى دیگر مشروط است و مطلوب.
روزى بى قید و شرط در هر حال انسان را طلب مى نماید و تا پیمانه قابلیت انسان از این گونه رزق پر نگردد اجل و مرگ انسان فرا نمى رسد. حضرت رسول اکرم(ص): «ألا و اِن الرُّوح الاَمین نَفَتَ فى روعِى اَنَّه لن تَموت نَفْس حتّى تستکمل رزقها؛ (الکافى، 2/74/2). اما روزى مطلوب و مشروط حتمیت و ضرورتش مشروط به انجام امورى و در نظر گرفتن مسائلى است که بدون ترتیب و انجام شرائط محقق نمى گردد.
رزق در لغت به معناى چیزى است که از آن بهره برده مى شود. (الرزق ما یُنْتَفع بِه ـ اقرب الموارد) حال روزى طالب و محتوم همان روزى وجود و هستى، عمر، امکانات و محیط و خانواده و استعداد… است که از ناحیه این قسم (روزى طالب) توان و نیروى لازم و دقت وهوشیارى براى تلاش و انجام کار پدید مى آید و در سایه این امور دَرِ روزى مطلوب و مشروط گشوده مى گردد. در باب روزى مطلوب هر کس به شکلى باید دست نیاز و در عین حال جدیت و تلاش را بسوى رزاق مطلق (حضرت حق) بلند کند حتى طفل شیرخوار که تلاشش همان گریه و ناله و فریاد اوست که در پس این گونه افعال به روزى مطلوبش (شیر مادر) دست پیدا مى کند. اما چون در بستر رشد بالید و به مقطعى بالاتر رسید تلاش و جدّیت او شکلى دیگر پیدا مى کند و به صورت تفکر و اندیشه و فعل و حرکت اعضا و جوارح نمود مى یابد و کمیّت وکیفیت روزى نیز تغییر مى کند. نتیجه اینکه: در پى روزى طالب و محتوم و بى قید و شرط تلاش و اندیشه و کار و فعالیت آفریده مى شود و در پى تلاش و فعالیت و طلب روزى مطلوب و مشروط پدیدار مى گردد. روزى محتوم و طالب قابل تغییر و تحول و کاهش و فزونى نیست که نه حرص انسان حریص آنرا به جریان مى اندازند و نه افسردگى انسان بى میل آنرا باز مى دارد. حضرت رسول اکرم(ص): «ان الرِّزق لا یجُرُّهُ حرص حریصٍ و لایصْرِفُه کراهیه کارِه»، (البحار،77/68/7). اما بر اثر چگونگى انجام مقدماتِ روزى مطلوب و کیفیت ترکیب و نحوه ترتیب و چینش آنها مى توان روزى مطلوب را کاهش یا افزایش داد.
براى نمونه حسن نیت و دوام بر طهارت از امورى است که روزى مطلوب را افزایش مى دهد. «عنه(رسول الله صلى الله علیه و آله) لما قیل لَه: اُحِبُّ ان یُوسِّع علىَّ فى الرّزق؟ دُمْ على الطَّهاره یُوسَّعْ علیک فى الرزق»؛ (کنزالعمال،44154).
امام على(ع): «من حَسُنَت نیّته زیدَ فى رزقه»؛ (البحار، 103/21/18). پس بر ما لازم است که بعد از آنکه رابطه روزى و روزى خوار را دانستیم و آشنا شدیم که وسائلى براى رسیدن روزى به روزى خوار آفریده شده و تکلیفى هم براى تحصیل آن متوجه ما است کوشش کنیم و ببینیم بهترین و سالم ترین راه براى رسیدن به روزى چیست و قواى خود را در آن راه بکار گیریم و به خداوند که خالق این راه است توکل کنیم.
عوامل افزایش و کاهش روزی:
با بررسى و ارزیابى قرآن کریم و سیره معصومان(ع) پى مى بریم که اقتصاد، کار و تولید از مهم ترین دستورات دین و آئین اسلام است. اقتصادى که دین بر آن تاکید دارد کسب درآمد از راه حلال و پرداخت حقوق شرعى آن است و کسى که کار و تلاش مى کند تا روزى حلال کسب کند و در نتیجه از دیگران بى نیاز باشد، فردى با ارزش و شرافتمند است. اقتصاد نیکو از ارکان حفظ خانواده و جامعه و مایه عزّت و استقلال کشور اسلامى است. رسول مکرم اسلام(ص) مى فرماید: «العبادةُ سبعون جزءاً افضلُها طلب الحلال» ؛ عبادت هفتاد جزء است، برترین آن، کسب روزى حلال است»، (وسائل الشیعه، ج 12، ص 11).
با نگاهى به سیره و زندگانى چهارده معصوم پى مى بریم که کار، تلاش و تولید در عرصه هاى کشاورزى و دامدارى جزء جدایى ناپذیر زندگى ایشان بوده است. آن بزرگواران کار و تولید را در جامعه اسلامى به یک فرهنگ و باور عمیق تبدیل نموده اند تا جائى که امام صادق(ع) به یکى از یاران خود فرمود: روش تأمین هزینه هاى زندگى از طریق کار و تولید، دنیاطلبى نیست، بلکه آخرت طلبى است،(وسایل الشیعه، ج 12، ص 19). در فرهنگ دینى برداشت مؤمن نسبت به کار و تلاش به قدرى والاست که اعتقاد دارد کسى که در جهت رفع نیازهاى خود و خانواده اش تلاش مى کند تا سربار جامعه نباشد، همچون رزمنده ى در جبهه جنگ بر علیه دشمن است و برابر با او و حتى برتر از او پاداش دریافت خواهد کرد. اصل دیگر کوشش در حفظ اعتدال و میانه روى در همه ى شئون زندگى است. به خصوص کسى که در کسب روزى، در به دست آوردن نیازهاى زندگى، در هزینه هاى مصرفى و در معیشت، در معاملات، در اندوختن دارایى، در انفاق، در خوردن و آشامیدن، در شیوه پوشش و… اعتدال و اقتصاد را حفظ کند، زندگى اى سرشار از خوشبختى و کامیابى خواهد داشت.
امام صادق(ع) فرمودند: «اَربَعةٌ لایُستجابُ لهم، دعوة… رجل کانَ له مالٌ فأفسَدَه، فیقول: اللهم ارزُقنى! فیقال له: الَم آمُرْکَ بالاقتصاد؟!»، (اصول کافى، ج 4، ص 275(؛ چند گروه هستند که دعایشان پذیرفته نمى شود، یکى از این گروه ها کسى است که مال و دارائى خود را زایل مى کند یا به عبارتى به درستى به مصرف نمى رساند، با این حال دست به دعا بر مى دارد و مى گوید: خدایا رزق و روزیم ده! خداوند تبارک و تعالى به او خطاب مى نماید: آیا تو را به اقتصاد و میانه روى دستور ندادم؟ یعنى هر که اعتدال را در مصرف مراعات کند، عنایت خدا شامل حالش مى شود و روزى با برکت مى یابد».