خانه » همه » مذهبی » رسیدن به مقام رضا

رسیدن به مقام رضا


رسیدن به مقام رضا

۱۳۹۳/۰۶/۱۰


۱۳۱۴ بازدید

باسلام وخداقوت.چطورمیشودبه مقام رضارسید؟منظورم اینه که اینقدراززندگی ننالیم اینقدناراضی نباشیم.اینقدبه خدااعتراض وشکوه نکنیم اینقدتایه اتفاق برام میفتدنگیم چرامن؟اینقدتوزندگی هامون به خدا نگیم چرا چرا…لطفاماروراهنمایی بفرماییدچندکتاب خوب اعتقادی هم بهمون معرفی کنید.

در ابتدای این بحث, به بیان معنای رضا و تعریف آن می پردازیم.
رضا یعنی خوشنودی بنده از حق تعالی و اراده او و مقدرات او (امام خمینی رحمة الله علیه) / جنود عقل و جهل / ص161)
مقام رضا مقامی والا و بلند است که برای رسیدن به آن باید بسیار تلاش کرد و زحمت کشید. رضا یعنی انسان با زبان و در دل, از مقدرات الهی راضی بوده و هیچ گله و شکایتی نداشته باشد. کسی که راضی به رضای حق است, نسبت به تک تک احکامی که خداوند تعالی در قرآن عزیزش فرموده, از ته دل راضی است، لذا تلاش می کند تا در عمل نیز عامل به احکام الهی باشد.
شخصی که به مقام رضا رسیده شعارش اینست که:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست (سعدی شیرازی / ص 564)
امام خمینی (رحمة الله علیه)می فرمایند: کسی که – نعوذ بالله – به یکی از احکام اسلامی در باطن قلب اعتراضی دارد, یا کدورتی از یکی از احکام اسلامی در دل دارد یا بخواهد که یکی از احکام غیر از این که هست باشد, یا بگوید که کاش این حکم کذایی این طور بود نه آن طور, این راضی به دین اسلام نیست و نتواند این دعوای کاذب را بکند (جنود عقل و جهل / ص167
).
ای عزیز, همانطور که می بینی رسیدن به مقام رضا, کار سهل و آسانی نیست؛ البته باید اهل مجاهده و کوشش بود و مرد میدان عمل شد.
انسان به این مقام نمی رسد مگر اینکه نسبت به حق تعالی معرفت کسب کرده و باور کند که هر آنچه خدای حکیم امر و نهی کرده به مصلحت بنده است و جز خیر بنده اش را نمی خواهد.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: خداوند تعالی فرموده است: « بنده مومنم را به کاری نمی گیرم مگر آنکه آنرا برای او خیر قرار می دهم, پس او باید به قضای من راضی باشد و برای بلای من صبر کند و نعمتهای مرا شکر گوید.» (اصول کافی / ج2 /کتاب الایمان و الکفر / ص 50 ,51 / ح 6)
لذا کسی که قصد کرده به مقام رضای الهی برسد در دل از مقدرات الهی راضی است و تمام تلاش خویش را بکار می گیرد تا اعمال و رفتار و گفتار خویش را نیز برای رضای خدا انجام دهد؛ یعنی نیت خویش را برای هر کاری, رضای پروردگار خویش قرار می دهد.
در هر کاری ابتدا می اندیشد؛ آیا خالق یکتا راضی به انجام آن کار هست؟ سپس انجام می دهد. اگر احساس کند که معبودش راضی نمی باشد, آن کار را ترک می کند.
چگونگی کسب رضای الهی
حرف دل راضیان به رضای الهی این است که:
یکی درد و یکی درمان پسندد – یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل وهجران – پسندم آنچه را جانان پسندد
راه تحصیل و رسیدن به مقام رضا، این است که انسان بداند هر چه را خداى سبحان براى بنده اش مقدر کند براى او خیر است، اگر چه بنده از حکمت آن آگاه نباشد و بداند که غم و غصه هیچ تأثیرى در قضاى الهى نداشته و آن را تغییر نمى دهد. از این رو در روایات عامل رسیدن به رضا یقین به خدا معرفی شده است. امام علی ( درود خدا براو و خاندان پاکش) (ع) فرمود: « داناترین مردم به خدا، راضى ترین آن ها به قضاى او است. »
و در روایت دیگرى می فرماید: «الرضا ثمره الیقین رضایت از خدا نتیجه یقین به خداست. »در جای دیگر آن حضرت می فرماید: «ریشه رضا اعتماد به خداست.»
نکته دیگر آن است که از روایات بر می آید که بین رضا وایمان رابطه مستقیمی است. هر اندازه ایمان انسان بیش تر باشد رضایت به قضای نیز افزون تر خواهد بود. امام علی ( درود خدا براو و خاندان پاکش) (ع) می فرماید: «نعم قرین الایمان الرضا رضایت دوست خوبی برای ایمان است. »بر این اساس اولیای الهی به این مرتبه از ایمان رسیده بودند.امام صادق (ع) می فرماید : « هرگز رسول خدا (ص) در مورد چیزی که اتفاق افتاده بود نمی گفت ای کاش غیر از این اتفاق افتاده بود .»
راه دیگر رسیدن به مقام رضا توجه به نتایج رضایت و سرانجام نارضایتی است .
مهم ترین ثمره رضایت آرامش جسمی و روانی است. امام علی (ع) فرمود: « راضی باش تا راحت باشی. »در جای دیگر می فرماید: «رضایت حزن و اندوه را نفی می کند.»
در ادامه لازم است که نکته ی مهمی را در سیر و سلوک باز گو نماییم؛ در این مسیر الهی ،برخی را با جذبه می برند. اینان رنج مسیر را متحمل نمی شوند زیرا با جذبه ای از سوی حضرت حق به مقامات بالا نائل شده اند. اما دیگران باید این مسیر را آرام آرام و پله پله بپیمایند. آن چه در اکثر انسان ها که هوای سیر و سلوک دارند دیده می شود این است که در طی این مسیر عجله به خرج می دهند و می خواهند یک شبه ره صد ساله را بروند. باید دانست که طول این مسیر به اندازه تمام عمر انسان است و باید در همه عمر طی مسیر کرد.
سؤالی از شما دارم. آیا می شود از پله اول نردبان یک باره به پله دهم پرید؟ مسیر سلوک نیز مرحله به مرحله است و باید قدم به قدم جلو رفت. آفت این مسیر، عجله است و آدمی را از اصل کار باز می دارد. شروع این راه با چشم پوشی از چیزهایی است که خداوند ناپسند می دارد و هم چنین انجام چیزهایی که خداوند متعال دوست می دارد .(به عبارتی همان انجام واجبات و ترک محرمات.)
همچنین گفتنی است کسب رضایت خداوند تعالی مراتبی دارد که رتبه های آن وابسته به عبودیت و درجات بندگی بندگان نسبت به خدای سبحان می باشد, هر درجه ای از عبودیت رضایت متناسب با آن درجه را به همراه دارد.
بهترین معیار و ملاک, یک چیز به نظر می رسد: انجام وظایف شرعی. هر آن کس در این وادی کما و کیفا بیشتر موفق شد, در حقیقت خداوند از او بیشتر راضی است. مراد از وظایف شرعی اساسی ترین و مهم ترین آن است یعنی انجام واجبات و ترک محرمات.
در همین باب است این حدیث شریف : امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند: «هر کس به آنچه که خدا بر او واجب کرده عمل نماید, او از بهترین مردم می باشد. » (بحارالانوار, ج 71, ص 195, روایت 7 به نقل از سر الاسراء، علی سعادت پرور, ج 2, ص 65)
و واضح است کسی که با فعل واجبات و ترک محرمات بهترین مردم شده باشد از منظر خدای سبحان و ائمه هدی (علیهم السلام) پسندیده ترین مردم است.
بنابراین با انجام هر چه دقیق تر واجبات و ترک محرمات باید رضایت بیشتر را تحصیل کرد.
مرتبه بعدی کسب رضایت الهی انجام مستحبات و ترک مکروهات است. سالک با رسیدن به این مقام به وادی عشق و محبت حق وارد می شود و از محبین بلکه محبوبین او خواهد بود.
نشانه های رضای خدا
پیرامون موجبات رضایت خداوند و نشانه های راضی بودن خدا از خلق نکات مختلفی در روایات مطرح گردیده است.
1. اطاعت الهی
روایت شده که موسی(علیه السلام) گفت: پروردگارا مرا از نشانه خشنودی خود از بنده ات خبر ده خدای تعالی به او وحی فرمود: هر گاه دیدی که من بنده ام را برای طاعت خود آماده و از معصیتم روی گردان می کنم این نشانه خشنودی من است.
در روایتی از امام علی(علیه السلام) نقل شده که خدای تبارک و تعالی چهار چیز را در دل چهار چیز نهفته است: خشنودی خود را در طاعتش نهفته است، پس هیچ طاعتی را کوچک نشمارید زیرا بسا که آن طاعت با خشنودی خدا همراه باشد و تو بی خبر باشی- برای کسب رضایت الهی هر کار خیر و پسندیده را انجام دهید و لو کوچک باشد زیرا احتمال دارد رضایت الهی با او کسب شود.
2. استغفار, تواضع و صدقه دادن
سه چیز است که بنده را به خشنودی خدا می رساند: استغفار زیاد،‌ فروتنی و صدقه دادن زیاد. نفس , انسان را به تن پروری و جمع مال و… تشویق می کند؛ اما آن کس که در پی کسب رضای الهی است, جسم و نفس خویش را به زحمت استغفار و پرهیز از مال اندوزی می کند.
امام علی(علیه السلام) فرمود: هر که بدن خود را ناخشنود سازد پروردگارش را خشنود کند و هر که بدن خود را ناخشنود نکند پروردگارش را نافرمانی کرده باشد. با راحتی بدن و تأمین خواسته های جسمانی و پیروی از خواهشها رضایت خدا تأمین نمی شود.
بنابراین استغفار زیاد- صدقه دادن زیاد و انجام هر اعمال خیر و مخالفت با هوا و هوسها سبب رضایت خداوند می شود.
3. راضی به قضای الهی
نقل شده که حضرت موسی(علیه السلام) عرض کرد: ای پروردگار مرا به کاری که خشنودی تو از من در آن است راهنمایی فرما تا بدان عمل کنم؟ خداوند به او وحی فرمود, که همانا خشنودی من در ناخشنودی تو است و تو بر آنچه ناخوشش داری صبر نتوانی کرد. موسی عرض کرد: پروردگارا مرا به آن کار راهنمایی فرما. خداوند فرمود: خشنودی من در خرسندی تو به قضای من است.
در نتیجه راضی و تسلیم بودن در برابر قضای الهی ولو بر خلاف میل انسان باشد خشنودی خدا را در پی دارد.
نکته دیگر آن است که مقام «رضوان» از بزرگترین مواهب و مقاماتی است که خداوند به مؤمنان و مجاهدان می بخشد و این رضوان چیزی غیر از باغ های بهشت و نعمت های جاویدان و غیر از رحمت گسترده پروردگار است و رضوان من الله اکبر. هیچ کس نمی تواند آن لذت معنوی و احساس روحانی را که به یک انسان به خاطر توجه رضایت و خشنودی خدا از او دست می دهد توصیف کند. رضایت خدا از همه برتر و بزرگتر است. قرآن کریم اسماعیل(علیه السلام) را با صفت «مرضی» توصیف نموده است؛ «وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا» (سوره مریم/55) و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.
اسماعیل (علیه السلام) ظاهر امر خدا را ندید (کارد گذاشتن به گلویش توسط ابراهیم خلیل علیه السلام) بلکه ایمان و یقین داشت که خداوند بر خلاف مصلحت او و پدرش, امر نمی کند. این در واقع اشاره به این حقیقت است که او در کل برنامه هایش رضایت خدا را جلب کرده است.
اصولا نعمتی از این بالاتر نیست که معبود و مولا و خالق انسان از او راضی و خشنود باشد؛ به همین دلیل در بعضی از آیات بعد از آنکه نعمت بهشت جاویدان را برای بندگان خاص خدا بیان می کند در پایان می گوید: «رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ» (سوره مائده/119)؛ خداوند از آنها خشنود و آنها نیز از او خشنود خواهند بود و این فوز عظیم و رستگاری بزرگی است. و این نشان می دهد تا چه اندازه این رضایت دو جانبه واجد اهمیت است(رضایت پروردگار از بندگان و رضایت بندگان از پروردگار).
زیرا ممکن است انسان غرق عالی ترین نعمتها باشد، ولی هنگامی که احساس کند مولی و معبود و محبوب او از او ناراضی است تمام آن نعمتها و مواهب در کام جانش تلخ می گردد و نیز ممکن است انسان واجد همه چیز باشد ولی به آنچه دارد راضی و قانع نباشد. بدیهی است آن همه نعمت با این روحیه او را خوشبخت نخواهد کرد و ناراحتی مرموزی دائما او را آزار و شکنجه می دهد و آرامش روح و روان را که از بزرگترین مواهب الهی است از او می گیرد. لذا بالاترین نعمت این است که خداوند از انسان خشنود و او نیز از خدایش راضی باشد.
در جریان واقعه کربلا شنیده ایم که امام حسین (علیه السلام) با آنهمه رنج از دست دان فرزندان و یاران و تشنگی و… هر چه به زمان شهات نزدیک تر می شد, صورت مبارکش برافروخته تر میشد و در کمال آرامش و اطمینان می فرمود: رضا بقضائک, تسلیما لامرک, لا معبود سواک و… حضرت زینب (سلام الله علیه) در مجلس یزید (لعنةالله علیه) فرمود: ما رایت الا جمیلا من جز زیبایی ندیدم!
این جز رسیدن به مقام رضی الله عنهم و رضوا عنه نیست و این است ثمره خرسندی از خداوند؛ یعنی زندگی کردن در دنیا و آخرت در کمال آرامش و اطمینان قلبی.
بین با آرامش زندگی کردن و با آسایش زندگی کردن, تفاوتی اساسی است. ممکن است کسی آسایش نداشته باشد و در کمال آرامش به سر برد؛ یعنی در زندگیش با انواع سختیها درگیر باشد ولی روح وروانی آرام و با طمانینه داشته باشد. همچون اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام). بالعکس بسیارند کسانی که زندگی در رفاه و در کمال آسایش دارند ولی دریغ از ذره ای آرامش!
دوست گرامی، بدان که رسیدن به مقامات معنوی با صبر و حوصله و تلاش و کوشش بدست می آید؛ مطمئن باش اگر کارهایت را با نیت خالص انجام داده و در این کار استمرار داشته باشی, کم کم لذت معنوی آن را نیز خواهی چشید. تکرار می کنم دو شرط عمل و استمرار, لازمه این راه است؛
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.
برای شما بالاترین درجات معنوی را آرزو می کنیم. بدرود
مطالعه بیشتر:
1- معراج السعاده،‌ ملا احمد نراقی
2- به کجا و چگونه،‌ محمد عالم زاده نوری،‌ انتشارات مؤسسه امام خمینی

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد