۱۳۹۳/۰۲/۳۱
–
۴۷۲ بازدید
سلام علیکم . خسته نباشید . می خواستم معنای دقیق رو با جزئیات واسم توضیح بدید ؟ و چگونه می توان ان را انجام داد ؟ در جوا یکی از سوالات گفته بودید : سالک نباید فریب شوق اولیه خود را بخورد و بار سنگین بر دوش نفس بگذارد بلکه باید با دوراندیشی استعداد و ویژگی های روحی و وضع کار و شغل و میزان ظرفیت خود را بسنجد و آن مقدار عمل و عبادت که از استعداد او کمتر و کوچکتر است انتخاب کند و بر آن مداومت ورزد تا کاملا بهره روحی و معنوی خود را از آن عمل دریافت کند و وقتی مشغول عبادت است با آن که هنوز میل و رغبت دارد از عبادت دست بکشد تا همیشه خود را تشنه عبادت ببیند . اینکه گفتید هنوز میل و رغبت دارید ولی دست بکشید یعنی چی ؟
رفق یعنی مدارا کردن با دیگران و حتی با خودش!
یعنی اینکه : نباید انسان ، در خودش، در اثر عبادت احساس خستگی بکند! بلکه بایستی آن وقتی که هنوز میل داری عبادت کنی ،دیگر عبادت نکنی، (ناگفته نماند که این فقط مربوط به عبادات مستحبی است) سؤال: آیا اگرکسی علاوه برعبادتهایی که واجب شده، عبادتهای مستحبی دیگری هم بجا آورد، اشکالی دارد یا نه ؟! پاسخ این است که عبادت مستحبی به اندازه ای خوب است که موجب حرام ویا حتی مکروه دیگری نشود! عبادت را به مقداری که قلب پذیرای آن است انجام دهید وهمیشه روح وقلبتان را برای انجام عبادت، تشنه نگه دارید تا آنکه زمانی را که به عبادت می دهید ، با نشاط وعطش همراه باشد .دوست گرامی! شب زنده داری گرچه بسیار ثواب دارد وارزشمند است اما بایستی برای عبادت کردن نیز متعادل بود وازافراط وتفریط حذر کرد!
مطلب مهم دیگر این است که گاهی شخص بر اثرافراط درعبادت، از بعضی از امور مهمتر در زندگی باز می ماند،مثلا،همانند مادر ویا پدری که به جای رسیدگی بیشتر به زندگی وخانواده اش به نماز وعبادت بایستد وتوجه به وظایف اصلی زندگیش مانند تربیت فرزند ویا امور اقتصادی ویا رشد فکری ویا علمی فرزندانش نکند! واین کار او موجب نفرت اطرافیان نسبت به اصل نماز ویا عبادت بشود ! همواره باید دانست که ابتداءا می بایستی، فقط اکتفا به انجام واجبات وترک محرمات کرد! وسپس تا حد امکان و با ملاحظه همه جوانب، علاوه بر واجبات وترک محرمات(وتا حدی که امکان دارد وبیش از آن ممکن است لطمه های دیگری را وارد کند) مستحبات را به جا آورد .
امام صادق علیه السلام در فرمایشی نورانی چنین می فرمایند که :(همه مسلمانان در شوق به عبادت وداشتن ایمان به خدا ، مساوی نیستند،) بعضى از مسلمانان یک سهم از ایمان را دارند و بعضى دو سهم و بعضى هم سه سهم، تا هفت سهم، در اینجا کسى که که یک سهم دارد نباید با کسى که دو سهم یا بیشتر دارد مقایسه شود، خداوند براى هر کسى سهمى معین کرده و به همان اندازه پاداش خواهد دید.
اینک براى تو در این باره مثلى مى زنیم مردى یک همسایه نصرانى داشت، و او را به اسلام دعوت کرد و به اندازه اى از مزایا و زیبائیهاى اسلام براى او تعریف کرد که او هم قبول کرد و مسلمان شد او در یکى از سحرها قبل از نماز صبح آمد و در خانه اش را زد.مرد تازه مسلمان گفت: کیست که در این هنگام در مى زند، گفت من فلان کس هستم، گفت چه مى خواهى گفت وضو بگیر و لباس خود را در بر کن تا با هم به مسجد برویم، او هم وضوء گرفت و جامه هاى خود را عوض کرد و با هم به مسجد رفتند.آنها به مسجد رفتند و به نماز مشغول شدند، بعد از طلوع فجر نماز صبح خواندند و در مسجد مشغول ذکر و دعا شدند تا آفتاب طلوع کرد، مرد نصرانى برخاست تا به منزل خود برود، آن مرد گفت کجا مى روى روز کوتاه است.اکنون ظهر فرا مى رسد او هم نشست تا ظهر شد و آنها نماز ظهر گذاشتند، بعد از آن گفت بین ظهر و عصر فاصله زیادى نیست، صبر کنید نماز عصر را هم ادا کنیم، او را در مسجد نگه داشت تا نماز عصر را هم خواندند، آن مرد برخاست که برود. بار دیگر گفت: اکنون آخر روز است صبر کنید تا شب با هم برویم، او را نگه داشت و نماز مغرب را هم خواندند و بعد از آن مرد تازه مسلمان خواست برود بار دیگر گفت نماز عشاء را بخوانیم و برویم، آنها نماز عشاء را هم خواندند و بعد از هم جدا شدند.
هنگام سحر بار دیگر آن مرد بطرف منزل نصرانى رفت و در زد، او آمد و معلوم شد رفیق شب گذشته است، آمده او را به مسجد ببرد، گفت: برخیز و وضوء بگیر با هم به مسجد براى عبادت برویم !، مرد نصرانى گفت: براى این دین بیکارتر از مرا پیدا کن، من مردى فقیر و صاحب عیال هستم ، امام صادق علیه السّلام افزودند که: او را نخست در چیزى وارد کرد ولى بار دیگر از آن خارج ساخت!
از روایت بالا، چنین می توان استفاده کرد که اولا عبادت را باید به قدر ظرفیت وتوان طرف مقابل به جا آورد وثانیا نباید عبادت را منحصر در نماز وروزه وذکر دانست ، بلکه گاهی این موارد به ضدش تبدیل می شود واثر مخربی در ایمان واعتقاد انسان ایجاد می کند!
یعنی اینکه : نباید انسان ، در خودش، در اثر عبادت احساس خستگی بکند! بلکه بایستی آن وقتی که هنوز میل داری عبادت کنی ،دیگر عبادت نکنی، (ناگفته نماند که این فقط مربوط به عبادات مستحبی است) سؤال: آیا اگرکسی علاوه برعبادتهایی که واجب شده، عبادتهای مستحبی دیگری هم بجا آورد، اشکالی دارد یا نه ؟! پاسخ این است که عبادت مستحبی به اندازه ای خوب است که موجب حرام ویا حتی مکروه دیگری نشود! عبادت را به مقداری که قلب پذیرای آن است انجام دهید وهمیشه روح وقلبتان را برای انجام عبادت، تشنه نگه دارید تا آنکه زمانی را که به عبادت می دهید ، با نشاط وعطش همراه باشد .دوست گرامی! شب زنده داری گرچه بسیار ثواب دارد وارزشمند است اما بایستی برای عبادت کردن نیز متعادل بود وازافراط وتفریط حذر کرد!
مطلب مهم دیگر این است که گاهی شخص بر اثرافراط درعبادت، از بعضی از امور مهمتر در زندگی باز می ماند،مثلا،همانند مادر ویا پدری که به جای رسیدگی بیشتر به زندگی وخانواده اش به نماز وعبادت بایستد وتوجه به وظایف اصلی زندگیش مانند تربیت فرزند ویا امور اقتصادی ویا رشد فکری ویا علمی فرزندانش نکند! واین کار او موجب نفرت اطرافیان نسبت به اصل نماز ویا عبادت بشود ! همواره باید دانست که ابتداءا می بایستی، فقط اکتفا به انجام واجبات وترک محرمات کرد! وسپس تا حد امکان و با ملاحظه همه جوانب، علاوه بر واجبات وترک محرمات(وتا حدی که امکان دارد وبیش از آن ممکن است لطمه های دیگری را وارد کند) مستحبات را به جا آورد .
امام صادق علیه السلام در فرمایشی نورانی چنین می فرمایند که :(همه مسلمانان در شوق به عبادت وداشتن ایمان به خدا ، مساوی نیستند،) بعضى از مسلمانان یک سهم از ایمان را دارند و بعضى دو سهم و بعضى هم سه سهم، تا هفت سهم، در اینجا کسى که که یک سهم دارد نباید با کسى که دو سهم یا بیشتر دارد مقایسه شود، خداوند براى هر کسى سهمى معین کرده و به همان اندازه پاداش خواهد دید.
اینک براى تو در این باره مثلى مى زنیم مردى یک همسایه نصرانى داشت، و او را به اسلام دعوت کرد و به اندازه اى از مزایا و زیبائیهاى اسلام براى او تعریف کرد که او هم قبول کرد و مسلمان شد او در یکى از سحرها قبل از نماز صبح آمد و در خانه اش را زد.مرد تازه مسلمان گفت: کیست که در این هنگام در مى زند، گفت من فلان کس هستم، گفت چه مى خواهى گفت وضو بگیر و لباس خود را در بر کن تا با هم به مسجد برویم، او هم وضوء گرفت و جامه هاى خود را عوض کرد و با هم به مسجد رفتند.آنها به مسجد رفتند و به نماز مشغول شدند، بعد از طلوع فجر نماز صبح خواندند و در مسجد مشغول ذکر و دعا شدند تا آفتاب طلوع کرد، مرد نصرانى برخاست تا به منزل خود برود، آن مرد گفت کجا مى روى روز کوتاه است.اکنون ظهر فرا مى رسد او هم نشست تا ظهر شد و آنها نماز ظهر گذاشتند، بعد از آن گفت بین ظهر و عصر فاصله زیادى نیست، صبر کنید نماز عصر را هم ادا کنیم، او را در مسجد نگه داشت تا نماز عصر را هم خواندند، آن مرد برخاست که برود. بار دیگر گفت: اکنون آخر روز است صبر کنید تا شب با هم برویم، او را نگه داشت و نماز مغرب را هم خواندند و بعد از آن مرد تازه مسلمان خواست برود بار دیگر گفت نماز عشاء را بخوانیم و برویم، آنها نماز عشاء را هم خواندند و بعد از هم جدا شدند.
هنگام سحر بار دیگر آن مرد بطرف منزل نصرانى رفت و در زد، او آمد و معلوم شد رفیق شب گذشته است، آمده او را به مسجد ببرد، گفت: برخیز و وضوء بگیر با هم به مسجد براى عبادت برویم !، مرد نصرانى گفت: براى این دین بیکارتر از مرا پیدا کن، من مردى فقیر و صاحب عیال هستم ، امام صادق علیه السّلام افزودند که: او را نخست در چیزى وارد کرد ولى بار دیگر از آن خارج ساخت!
از روایت بالا، چنین می توان استفاده کرد که اولا عبادت را باید به قدر ظرفیت وتوان طرف مقابل به جا آورد وثانیا نباید عبادت را منحصر در نماز وروزه وذکر دانست ، بلکه گاهی این موارد به ضدش تبدیل می شود واثر مخربی در ایمان واعتقاد انسان ایجاد می کند!