داستانهای ملّی ایرانیان نشان میدهد که از قرنها پیش، پوشیدن رنگی خاص گاه عدیل و نشان و بهمثابه اعتراض بوده است. از جنبش “سیاهجامگان” به رهبری ابومسلم خراسانی تا “سرخجامگان” به سرکردگی بابک خرمدین و سپس “سپیدجامگان” به رهبری ابنمقنع که گفته میشود سپید تن کردن ایشان ریشه در اعتقادات مانوی داشته است.
در واقع تن کردن رنگی معین هم نماد اعتراض بوده است، هم نشانگر همرأی بودن گروهی که قصد داشتهاند همبستگی و اتّحاد خود را به رخ بکشند و به رو بیاورند.
حال خطوطی را از سیاستنامه (قرن پنجم) نقل میکنم که هنوز و همیشه جالب توجه است چرا که پادشاهی آزاده در حالوهوایی دموکراتیک، خود از دادخواهان میخواهد با پوشیدن رنگ سرخ، اعتراض و شکایت خود را از بیداد نمایان کنند.
«و شنودم که یکی از ملوک به گوش گرانتر بوده است، چنان اندیشد که کسانی که ترجمان میکنند و حاجباناند، سخن با او راست نگویند، و او چون حال نداند، چیزی فرماید که موافق آن کار نباشد. فرمود که متظلّمان باید جامۀ سرخ پوشند و هیچ کس دیگر سرخ نپوشد تا من ایشان را بشناسم. و این ملک بر پیلی نشستی و در صحرا بایستادی و هر که را با جامۀ سرخ دیدی، بفرمودی تا جمله را گِرد کردندی. پس به جایی خالی بنشستی و ایشان را پیش آورندی تا به آواز بلند حال خویش میگفتندی و او انصافِ ایشان میدادی.»
(سیاستنامه، خواجه نظامالملک طوسی، مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمود عابدی، انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۸، ص ۱۳)
عاطفه طیه