۱۳۹۲/۰۷/۲۸
–
۴۲۹ بازدید
روش آشنایی علم رجال چگونه است؟
آشنایی و تسلط با تحصل، مطالعه و تحقیق امکان پذیر است.
اما جهت آشنایی اجمال به مطالب زیر توجه کنید.
کلمه رجال جمع رجل، واژهای عربی به معنای مردان و به خصوص مردان بزرگ است و علم رجال در اصطلاح به دانش شناخت مردان مشهور علم و ادب و دولت، و بیان احوال آنها گفته میشود. به بیانی دیگر، به طور عام، دانش شناسایی گروهی از مردم که در جهت خاصی مشترکند و اطلاع یافتن از احوال، انساب، آثار، و برخی خصوصیات دیگر آنها علم رجال نامیده میشود. اما به طور خاص، در حوزه علوم دینی، علم رجال علمی است که در زمینه شناسایی راویان حدیث از نظر نام و اوصافی که در قبول یا ردّ گفته و روایت آنها دخالت دارد بحث میکند.
تعریف علم رجال
رجال دانشی است که به معرفی راویان و صفاتی که در پذیرش، یا عدم پذیرش راویان نقش دارد ـ نظیر ایمان و عدالت ـ می پردازد و از چگونگی توثیق و جرح راویان و راه های رفع تعارض میان جرح و تعدیل سخن به میان می آورد.
تعریف سند
روایات معصومین همراه با سند به دست ما رسیده است. مقصود از سند سلسله ای از راویان است که به ترتیب دوره های تاریخی هر یک از آنان آن روایت معصوم را برای دیگری نقل کرده است.
بررسی یک نمونه
به عنوان مثال در کتاب کافی به چنین روایتی بر می خوریم:
محمد بن یحیی، عن محمد بن عبد الجبار، عن محمد بن اسماعیل، عن علیّ بن النعمان، عن ابن مسکان، عن ابی بصیر، عن ابی عبدالله علیه السلام قال: قال لی: یا أبا محمد ! انّ الله عزّ و جلّ لم یعط الانبیاء شیئاً إلا و قد اعطاه محمّداً صلی الله علیه و آله؛ ای ابابصیر خداوند عزوجل به پیامبران چیزی نداد مگر آن که آن را به محمد صلی الله علیه و آله ارزانی داشت [۱] .
در این روایت که مربوط به کتاب حجت و از جمله روایات مربوط به عقائد است، نام شش راوی برده شده که به ترتیب روایت مزبور را از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند. این شش تن عبارتند از: محمد بن یحیی، محمد بن عبدالجبار، محمّد بن اسماعیل، علیّ بن نعمان، ابن مسکان، ابوبصیر.
پیداست که مرحوم کلینی ( م ۳۲۹ ) از محدثان سده چهارم تا عصر امام صادق علیه السلام ـ یعنی سال های ۱۱۴ تا ۱۴۸ هجری ـ امام صادق – علیه السلام – در سال ۱۱۴ هجری پس از شهادت امام باقر – علیه السلام – به امامت رسید و در سال ۱۴۸ هجری به شهادت رسید. [۲]
بنابر این قطعاً او این روایت را از طریق راویان پیش از خود شنیده، یا به یکی از طرق دیگر تحمل، دریافت کرده و برای ما نقل نموده است.
اگر او نام این راویان و سلسله سند را ذکر نمی کرد، ما راه تحقیق مناسبی برای دستیابی به اطمینانی آرام بخش که صدور روایت از امام علیه السلام را اثبات کند، نداشتیم، مگر آن که با خود می گفتیم که کلینی از محدثان بزرگ و محتاط است و لابد خود از راویان پیشین شنیده که برای ما نقل کرده است. افزون بر آن که این اندیشه ما را به اطمینان کافی نمی رساند، محذور دیگری در برداشت و آن این که شاید او در قضاوت درباره عدالت، وثاقت و ایمان راویان دچار اشتباه شده باشد. ذکر نام راویان و سلسله سند، این امکان را برای ما فراهم می سازد که از منظر اجتهادی و مبانی نظری خود شرائط راویان را مورد بررسی قرار دهیم.
چگونگی بررسی صحت روایت
حال می خواهیم بدانیم، اولاً: این شش راوی چه کسانی هستند ؟ و در چه عصری می زیسته و با چه کسانی معاصر بوده اند؟ آیا در حوزه عقیده به امامت ائمه علیهم السلام اعتقاد داشته اند ؟ آیا در حوزه اخلاق انسان های عادل، یا حداقل راستگو بوده اند ؟ تمام اینها پرسش هایی است که ما برای دستیابی به صحت روایت به پاسخ آنها نیازمندیم. از سوی دیگر بیش از سیزده سده میان ما و آنها فاصله شده، چگونه می توانیم به این پاسخ ها دست یابیم. اینجاست که علم رجال به کمک ما می شتابد و ضمن معرفی هویت راویان، به ما می گوید که این راوی آیا جزء امامیه است یا نه ؟ آیا عادل است یا نه؟ آیا موثق است یا نه؟ از این رو علم رجال به منزله فرهنگ لغتی می ماند که واژه های دشوار و ناشناخته متون را برای ما معرفی کرده و مبیّن می سازد. این بخش از وظیفه علم رجال بر عهده کتب و منابع رجالی گذاشته شده است.
کاربرد علم رجال
پاره ای از مشکلات است که صرفاً با مراجعه به این منابع حل نمی شود و می بایست مبانی آن قبلاً تبیین گردد. برخی از این مشکلات بدین شرح است: رجالیون برای تعدیل، توثیق، یا جرح راویان از چه الفاظی استفاده می کنند ؟ بر چه مبنایی می توان به توثیق راویان راه یافت ؟ آیا نصّ امام معصوم لازم است ؟ آیا جزء اصحاب اجماع بودن برای وثاقت کافی است ؟ در مواردی که میان دیدگاه های رجالیون تضاد وجود داشته باشد و اصطلاحاً در تعارض میان جرح و تعدیل چه باید کرد ؟ منابع رجالی شیعه و اهل سنت کدام است و چه تفاوت هایی میان آنها وجود دارد؟
علم رجال به این پرسش ها نیز پاسخ می دهد. پس بخشی از مباحث علم رجال صرفاً نظری و بخش دیگر میدانی و کاربردی است. بخش میدانی و کاربردی را می بایست با مراجعه مستقیم به منابع رجالی دنبال کرد و آنچه معمولاً در کتاب های علم رجال طرح می شود، بخش نخست؛ یعنی مباحث نظری آن است که در این فصل نیز همین مباحث طرح شده است.
موضوع و مسائل علم رجال
موضوع علم رجال راویان حدیث و بررسی آن دسته از حالاتی است که ـ نظیر ایمان، عدالت، وثاقت، ضبط ـ در پذیرش روایتشان، یا عدم پذیرش نقش دارد و سایر حالات آنان؛ نظیر شاعر بودن، تاجر بودن و داشتن پست های اجتماعی و….. مورد نظر این دانش نیست.
دسته بندی مسائل علم رجال
مسائل علم رجال نیز شامل چند دسته است که عبارتند از: ۱. الفاظ جرح و تعدیل و تعارض آنها؛ ۲. توثیقات خاص؛ ۳. توثیقات عام؛ ۴. شناخت منابع رجالی.
پانویس:
۱. ثقة الاسلام کلینی، اصول کافی ج ۱ ص ۳۲۷.
۲. علی نصیری ، آشنایی با علوم حدیث، ص ۲۰۵.
* جهت اطلاع بیشتر ر. ک: علم رجال استاد سبحانی.
اما جهت آشنایی اجمال به مطالب زیر توجه کنید.
کلمه رجال جمع رجل، واژهای عربی به معنای مردان و به خصوص مردان بزرگ است و علم رجال در اصطلاح به دانش شناخت مردان مشهور علم و ادب و دولت، و بیان احوال آنها گفته میشود. به بیانی دیگر، به طور عام، دانش شناسایی گروهی از مردم که در جهت خاصی مشترکند و اطلاع یافتن از احوال، انساب، آثار، و برخی خصوصیات دیگر آنها علم رجال نامیده میشود. اما به طور خاص، در حوزه علوم دینی، علم رجال علمی است که در زمینه شناسایی راویان حدیث از نظر نام و اوصافی که در قبول یا ردّ گفته و روایت آنها دخالت دارد بحث میکند.
تعریف علم رجال
رجال دانشی است که به معرفی راویان و صفاتی که در پذیرش، یا عدم پذیرش راویان نقش دارد ـ نظیر ایمان و عدالت ـ می پردازد و از چگونگی توثیق و جرح راویان و راه های رفع تعارض میان جرح و تعدیل سخن به میان می آورد.
تعریف سند
روایات معصومین همراه با سند به دست ما رسیده است. مقصود از سند سلسله ای از راویان است که به ترتیب دوره های تاریخی هر یک از آنان آن روایت معصوم را برای دیگری نقل کرده است.
بررسی یک نمونه
به عنوان مثال در کتاب کافی به چنین روایتی بر می خوریم:
محمد بن یحیی، عن محمد بن عبد الجبار، عن محمد بن اسماعیل، عن علیّ بن النعمان، عن ابن مسکان، عن ابی بصیر، عن ابی عبدالله علیه السلام قال: قال لی: یا أبا محمد ! انّ الله عزّ و جلّ لم یعط الانبیاء شیئاً إلا و قد اعطاه محمّداً صلی الله علیه و آله؛ ای ابابصیر خداوند عزوجل به پیامبران چیزی نداد مگر آن که آن را به محمد صلی الله علیه و آله ارزانی داشت [۱] .
در این روایت که مربوط به کتاب حجت و از جمله روایات مربوط به عقائد است، نام شش راوی برده شده که به ترتیب روایت مزبور را از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند. این شش تن عبارتند از: محمد بن یحیی، محمد بن عبدالجبار، محمّد بن اسماعیل، علیّ بن نعمان، ابن مسکان، ابوبصیر.
پیداست که مرحوم کلینی ( م ۳۲۹ ) از محدثان سده چهارم تا عصر امام صادق علیه السلام ـ یعنی سال های ۱۱۴ تا ۱۴۸ هجری ـ امام صادق – علیه السلام – در سال ۱۱۴ هجری پس از شهادت امام باقر – علیه السلام – به امامت رسید و در سال ۱۴۸ هجری به شهادت رسید. [۲]
بنابر این قطعاً او این روایت را از طریق راویان پیش از خود شنیده، یا به یکی از طرق دیگر تحمل، دریافت کرده و برای ما نقل نموده است.
اگر او نام این راویان و سلسله سند را ذکر نمی کرد، ما راه تحقیق مناسبی برای دستیابی به اطمینانی آرام بخش که صدور روایت از امام علیه السلام را اثبات کند، نداشتیم، مگر آن که با خود می گفتیم که کلینی از محدثان بزرگ و محتاط است و لابد خود از راویان پیشین شنیده که برای ما نقل کرده است. افزون بر آن که این اندیشه ما را به اطمینان کافی نمی رساند، محذور دیگری در برداشت و آن این که شاید او در قضاوت درباره عدالت، وثاقت و ایمان راویان دچار اشتباه شده باشد. ذکر نام راویان و سلسله سند، این امکان را برای ما فراهم می سازد که از منظر اجتهادی و مبانی نظری خود شرائط راویان را مورد بررسی قرار دهیم.
چگونگی بررسی صحت روایت
حال می خواهیم بدانیم، اولاً: این شش راوی چه کسانی هستند ؟ و در چه عصری می زیسته و با چه کسانی معاصر بوده اند؟ آیا در حوزه عقیده به امامت ائمه علیهم السلام اعتقاد داشته اند ؟ آیا در حوزه اخلاق انسان های عادل، یا حداقل راستگو بوده اند ؟ تمام اینها پرسش هایی است که ما برای دستیابی به صحت روایت به پاسخ آنها نیازمندیم. از سوی دیگر بیش از سیزده سده میان ما و آنها فاصله شده، چگونه می توانیم به این پاسخ ها دست یابیم. اینجاست که علم رجال به کمک ما می شتابد و ضمن معرفی هویت راویان، به ما می گوید که این راوی آیا جزء امامیه است یا نه ؟ آیا عادل است یا نه؟ آیا موثق است یا نه؟ از این رو علم رجال به منزله فرهنگ لغتی می ماند که واژه های دشوار و ناشناخته متون را برای ما معرفی کرده و مبیّن می سازد. این بخش از وظیفه علم رجال بر عهده کتب و منابع رجالی گذاشته شده است.
کاربرد علم رجال
پاره ای از مشکلات است که صرفاً با مراجعه به این منابع حل نمی شود و می بایست مبانی آن قبلاً تبیین گردد. برخی از این مشکلات بدین شرح است: رجالیون برای تعدیل، توثیق، یا جرح راویان از چه الفاظی استفاده می کنند ؟ بر چه مبنایی می توان به توثیق راویان راه یافت ؟ آیا نصّ امام معصوم لازم است ؟ آیا جزء اصحاب اجماع بودن برای وثاقت کافی است ؟ در مواردی که میان دیدگاه های رجالیون تضاد وجود داشته باشد و اصطلاحاً در تعارض میان جرح و تعدیل چه باید کرد ؟ منابع رجالی شیعه و اهل سنت کدام است و چه تفاوت هایی میان آنها وجود دارد؟
علم رجال به این پرسش ها نیز پاسخ می دهد. پس بخشی از مباحث علم رجال صرفاً نظری و بخش دیگر میدانی و کاربردی است. بخش میدانی و کاربردی را می بایست با مراجعه مستقیم به منابع رجالی دنبال کرد و آنچه معمولاً در کتاب های علم رجال طرح می شود، بخش نخست؛ یعنی مباحث نظری آن است که در این فصل نیز همین مباحث طرح شده است.
موضوع و مسائل علم رجال
موضوع علم رجال راویان حدیث و بررسی آن دسته از حالاتی است که ـ نظیر ایمان، عدالت، وثاقت، ضبط ـ در پذیرش روایتشان، یا عدم پذیرش نقش دارد و سایر حالات آنان؛ نظیر شاعر بودن، تاجر بودن و داشتن پست های اجتماعی و….. مورد نظر این دانش نیست.
دسته بندی مسائل علم رجال
مسائل علم رجال نیز شامل چند دسته است که عبارتند از: ۱. الفاظ جرح و تعدیل و تعارض آنها؛ ۲. توثیقات خاص؛ ۳. توثیقات عام؛ ۴. شناخت منابع رجالی.
پانویس:
۱. ثقة الاسلام کلینی، اصول کافی ج ۱ ص ۳۲۷.
۲. علی نصیری ، آشنایی با علوم حدیث، ص ۲۰۵.
* جهت اطلاع بیشتر ر. ک: علم رجال استاد سبحانی.
منبع:
سایت ویکی فقه.
سایت اندیشه قم .