خانه » همه » مذهبی » روش اینکه قلب فقط جای خدا باشد .

روش اینکه قلب فقط جای خدا باشد .


روش اینکه قلب فقط جای خدا باشد .

۱۳۹۲/۰۳/۰۷


۱۰۱۵۰ بازدید

برای اینکه افراد تو قلبمونو بیرون کنیم تا فقط خدا بماند باید چیکارکنیم؟


القلب حرم الله لا تسکن حرم الله غیر الله
قلب انسانی حرم خداست پس در حرم خدا غیر خدا را اسکان ندهید.
با سلام خدمت شما دوست گرامی و ممنون از اینکه سوالات خود را با ما در میان میگذارید امیدواریم که راهنمای خوبی برای شما دوست عزیز باشیم. قبل از هر چیز باید به شما تبریک بگوییم که به فکر چنین تصمیمی افتاده اید که حرم خدا را از اغیار خالی کنید واقعا قدر خود را بدانید و مطمئن باشید که اگر در این تصمیم خود جدی باشید خداوند متعال و ائمه اطهار علیه السلام شما را یاری خواهند کرد.
برای این منظور شما باید عشق خداوند را در دل خود تقویت کنید اگر توانستید خدا را در دل خود جای دهید خود به خود دل از محبت اغیار خالی می شود. ما در اینجا راههای تقویت عشق خداوند را برای شما ذکر می کنیم امیدواریم که مفید واقع بشود.
محبت و عشق به خدا دو راه دارد:
1- راه نظرى؛ در معرفت، علم و شعور نهفته است و تا زمانى که انسان نسبت به چیزى شناخت پیدا نکند، آن را دوست نمى دارد. پس معرفت خویش را از طریق مطالعه در آفاق و انفس و تفکر در صفات الهی بیشتر کنید و شهود ذات وجود در تمامی اشیا را تقویت نمایید تا ببینید که او چه جلوات زیبایی در تمامی هستی دارد و از پس هر مظهری و مخلوقی نمایان است و به شما نظر رحمت دارد، آنگاه عاشق حق تعالی خواهید شد.
2- راه عملى؛ حضرت على(ع) نیز مى فرمایند: «اگر خدا را دوست مى دارید محبّت دنیا را از قلب هایتان خارج کنید»، (میزان الحکمه، ج2، ص 228، ر 3167).
عبدالرزاق کاشانى (شارح کتاب منازل السائرین) مى نویسد: «عشق و محبّت به محبوب اقتضا مى کند وصال را، و وصال میسّر نمى شود مگر به بذل روح، و انس به جمال هم اقتضا مى کند که قلب از التفات به غیر او ممنوع شود. پس افراد محبّ وقتى در محبّت صادق اند که قلبشان تعلق به محبوب داشته باشد»، (شرح منازل السائرین، ص 168). اطاعت و عبادت حق تعالی به خصوص انجام امور مستحبی پس از مطمئن شدن از انجام واجبات، در ایجاد دوستی با خداوند بسیار موثر است. (براى مطالعه بیشتر ر.ک: محمدرضا کاشفى، آیین مهرورزى، صص 77 ـ 83).
 
رابطه معرفت، عبادت و محبت:

در بحث روش تحصیل محبت خداوند، علاوه بر عنوان محبت به عنوان عبادت و اطاعت و معرفت نیز باید توجه نمود؛ زیرا این سه عنوان (معرفت، محبت و عبادت) کاملاً به هم مربوط هستند و محبت ریشه در معرفت و عبادت دارد. این بحث از پیچیدگى خاصى برخوردار است؛ زیرا محبت نسبت به معرفت، گاهى قبل و گاهى بعد از آن قرار مى گیرد و همچنین، محبت نسبت به عبادت، گاهى قبل از آن و گاهى پس از آن قرار مى گیرد. به عبارت دیگر، گاهى محبت معلول معرفت است و گاهى علت آن و همچنین، محبت گاهى علت عبادت است و گاهى معلول آن. بنابراین براى روشن شدن بحث لازم است روابط این سه عنوان مورد بررسى قرار گیرد تا دقیقا آشکار شود که جایگاه محبت در کجا است و عوامل و اسباب تحصیل و تحریک آن کدام است.
 
رابطه معرفت و محبت

پرواضح است که محبت از جهتى فرع بر معرفت است، همانطور که نفرت که ضد محبت است نیز، ریشه در معرفت دارد. میل و نفرت انسان نسبت به چیزى ریشه در شناخت آن چیز دارد. انسان دوستدار زیبائى و گریزان از زشتى ها است و به هر مقدار که تحت جاذبه ى جمال چیزى قرار گیرد و زیبائى آن را درک نماید، نسبت به آن چیز علاقه نشان مى دهد. دوست داشتن و عاشق شدن انسان نسبت به کس یا چیزى که هرگز او را ندیده است و هیچگونه شناختى نسبت به او ندارد، کاملاً بى معنا است. انسان ابتدا مى شناسد و سپس طالب، محب و عاشق مى شود و معقول نیست کس که چیزى را ندیده و مزه ى آن را نچشیده است بگوید، دوست دارم یا ندارم.
حتى نوع محبت هر کس نیز بستگى به نوع شناخت و نوع محبوبهاى او دارد. برخى آدمها حسى اند؛ شناخت آنها محدود به حس است و تنها مجذوب جمال طبیعت و زیبائى هاى حسى هستند و برخى علاوه بر حواس از ادراک عقلى نیز سود مى برند، این دسته از زیبائى هاى عقلى و مجرد نیز لذت مى برند و همین طور برخى ادراکات خیالى یا وهمى دارند.
ایشان دوستدار صحنه هاى خیالى و یا معانى وهمى اند. مراتب ضعف و قوت محبت نیز بستگى به مراتب معرفت دارد، خصوصا نسبت به خداى متعال که بر هر مقدار درجه ى معرفت انسان بالا رود، به همان مقدار عشق و محبت او نیز اوج مى گیرد، به همین دلیل محبتى که انسان در ابتداى راه و در اثر معرفت علمى و ابتدائى تحصیل مى کند با محبتى که در انتهاى راه و در اثر معرفت حضورى و شهودى نصیب او مى شود یکسان و برابر نیست. «یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات» بالا رفتن از درجات و مراتب قرب و محبت حق تعالى، بستگى به درجات ایمان و علم و دانش انسان دارد

رابطه محبت و عبادت

عبادت گر چه نیاز اساسى به معرفت و ایمان دارد و با انگیزه ى ترس از جهنم و یا طمع به بهشت نیز برگذار مى شود؛ ولى عبادتى که انسان را به اوج قله ى انسانیت، کمال و قرب الهى مى رساند، تنها عبادتى است که برخاسته از محبت به خداى متعال باشد. امام صادق(ع) در روایتى فرموده اند: « بندگان خداى سه گروه اند، گروهى عبادتشان از روى ترس است، ایشان بردگانند و گروهى عبادتشان از روى طمع است، ایشان مزدورانند و گروهى عبادتشان از روى محبت است، ایشان آزادگان اند. این گروه بهترین عبادت کنندگان اند» از نظر اسلام، ارزش اخلاقى عمل و عبادت و تأثیر سازنده ى آن، بستگى به آگاهى و آزادى دارد و دو عنصر ترس و طمع، دقیقا دو عامل تهدید کننده ى آزادى هستند. از این دیدگاه تنها کسانى که با انگیزه ى محبت عبادت مى نمایند از عوامل تهدید کننده ى ترس و طمع به دور هستند و عبادتشان کامل است. این روایت بسیار حکیمانه به خوبى بیان مى کند که چگونه عبادت حقیقى ریشه در محبت خدا دارد و انگیزه ى واقعى عبادت، محبت به خداى متعال است.

رابطه ى عبادت و معرفت

همان گونه که معرفت، زمینه محبت و عبادت آگاهانه را فراهم مى آورد، عبادت نیز متقابلاً زمینه ساز حصول معرفتى عمیق تر مى شود و انسان در یک سیر متقابل صعودى میان معرفت، محبت و عبادت و دوباره معرفت بیشتر، محبت فزونتر و عبادت خالصانه تر، به سمت کمال و سعادت به پیش مى رود. و على(ع) در روایتى فرموده است «ثمرة الدین قوة الیقین» {یعنى میوه و ثمره ى دین دارى، نیرو یافتن معرفت و یقین است}.

عوامل تحصیل محبت خداوند
از مطالب گذشته به خوبى آشکار شد که عوامل اصلى تحصیل محبت خداوند، معرفت و عبادت است؛ زیرا در مراحل اولیه، محبت مستند به معرفت است و ریشه در شناخت محبوب دارد و در مراحل پیشرفته تر، عبادت موجب معرفت و محبت بیشتر مى شود. برنامه هایى عملى براى تقویت محبت در دل توصیه شده است که به صورت فهرست وار عبارتند از 1. تلاوت قرآن با صوت زیبا و حزین و شرایط مخصوص 2. تفکر و دوام یاد خدا 3. توجه به نعمت هاى الهى از آن جهت که آثار رحمت و محبت حق تعالى و مظاهر اویند 4. مطالعه در زیبائى ها و عجایب خلقت 5. ارتباط روحى و معنوى با اهل بیت(ع) و اولیاء و دوستداران خداوند 6. شرکت در مجالس ذکر و انس با اولیاء الهى. 7. مطالعه کتب و اشعار اهل معرفت و عشق.

شرط و مانع
 
  مهمترین مانع ظهور محبت خدا در دل انسان، حب دنیا است. حب خدا در یک تضاد واقعى با حب دنیا، ممکن نیست که درون یک انسانى با هم جمع شود. هر انسانى یا اهل محبت دنیا است و یا اهل محبت خدا. بنابراین مهمترین شرط تحقق محبت در یک دل، اخراج حب دنیا از آن دل است. در این زمینه مولاى متقیان و امیرمؤمنان فرموده است «اگر دوستدار خداوند هستید پس لازم است که محبت دنیا را از دل خویش برایند. چگونه مدعى محبت خداى سبحان است کسى که قلبش مسکن حب دنیا است. همان گونه که خورشید با شب جمع نمى شود، حب خداوند نیز با حب دنیا جمع نمى شود.
براى توضیح بیشتر در این باره توجه شما را به مطالب زیر جلب مى کنیم.
اگر کسى بخواهد عاشق خداوند واولیاى او شود کافى است مقدارى از حجاب هاى دل خویش را کنار بزند و چشم دل را باز کند و مقدارى از آن همه نعمت هاى گوناگونى که خداوند به او داده است را ملاحظه نماید. آدمى اگر به خود و اطرافش نگاه کند، خواهد فهمید که غرق در نعمت ها و الطاف خداوند است. او با مهربانى تمام و با کمال بذل و بخشش و جود و کرم و در عین حال با چشم پوشى از بسیارى از بدى ها و ناسپاسى هاى انسان، مشغول تدبیر امور و اداره تمامى شؤون زندگى او است. اگر کارى کنیم که از خواب غفلت بیدار شویم، خود را غرق در محبت هاى خداوند و اولیاى او خواهیم دید. بعد از دیدن این احسان قلبا به اعطا کننده آن علاقه مند شده و خود را مدیون او خواهیم دید و علاقه و محبتمان نسبت به او افزون خواهد شد و اندک اندک و با گذشت زمان عشق به معبود پیدا خواهیم کرد. پس راه عاشق خدا شدن درک محبت ها و خوبى هاى او است که جز با رفع حجاب هاى درونى میسّر نمى گردد. امورى که مى توانند در رفع این حجاب ها مؤثر باشند، عبارت است از:
1- تفکر در صفات خداوند،
2- مطالعه کتاب هاى اعتقادى،
3- سخن گفتن فراوان با او چه در قالب ادعیه و مناجات هایى که از اهل بیت رسیده و چه به صورت درد دل هاى صمیمى با او،
4- شرکت دادن او در امور روزمرّه زندگى به طورى که هیچ کارى را بدون خواست و جلب توجه او انجام ندهیم،
5- مطالعه زندگى نامه و شرح حال عرفا و سالکان طریق و علمایى که سالیان سال عمر خویش را در این مسیر سپرى نموده اند،
6- به زیارت آنها رفتن (در مورد امامان و اولیاء)،
7- هدیه دادن مثلاً عمل خیرى مثل نماز و روزه و صدقه را انجام دهد و عمل را به آن ولىّ خدا به عنوان تحفه اى گرچه ناقص اهدا نماید.
روش شناخت خداوند:
ما برای شناخت خدای متعال سه راه در پیش روی خود داریم که به صورت مرحله ای طی می شوند.
مرحله اول شناخت او با آیات آفاقی و انفسی است. این همان راه شناخت خداوند از طریق نشانه های او در طبیعت و روش تجربی است و لازم است که انسان در ابتدای راه شناخت از طریق شناخت طبیعت و نشانه های تکوینی و و همچنین مطالعه آیات تدوینی قرآن کریم به معرفت خدای متعال دست یابد.
البته شناخت خداوند منان با آیات انفسی مفیدتر است ( من عرف نفسه فقد عرف ربه) چون معمولاً با اصلاح صفات و اعمال نفس همراه است.
بنابراین اندیشیدن در آیات آفاقی و انفسی به شناخت خداوند منتهی می‌شود و این نیز به نوبة خود راهنمای انسان به سوی حق و شریعت الهی خواهد بود.
این راه که در کتاب شریف توحید مفضل پی گیری شده است بهترین راه خدا شناسی برای مبتدیان است.
دوم شناخت خداوند از طریق عقل است. نیرویی که بیشتر عمل کردش محاسبه و درک وجودات وصفی و صفات الهی است. این روش طریق خواص از مردم می‌باشد، کسانی که پس از مطالعه در طبیعت و آیات تکوینی او در خلقت، از طریق استدلال و برهان عقل و فلسفه و حکمت به شناخت خدای تعالی می پردازند.
سوم شناخت خداوند لطیف از طریق رؤیت و ابزار دل می‌باشد که طریق اولیاء است و همگان را به آن راه نیست مگر مسیری که به عنوان سیر و سلوک نظری ترسیم شده طی نمایند, یعنی از طریق طبیعت و شناخت آفاقی و انفسی به عقل و استدلال عقلی راه یابند و با گذر از عقل به عشق و عرفان برسند و اهل مشاهده و معاینه و وصول به حق تعالی شوند.
به بیان دیگر ، انسانها به سه صورت، معرفت حق تعالی را حاصل می‌کنند. اول تقلید که در این روش خداوند به واسطه حواس و امور قابل احساس شناخته می‌شود، دوم تحقیق و استدلال که در این روش خداوند به واسطه عقل و برهان شنـاخته می‌شود و سوم کشف و رویت که در این روش خدای متعال به واسطه مکاشفات درونی، شناخته می‌شود.
در پایان توجه به یک نکته حایز اهمیت فراوان است و آن اینکه این روش که سیر و سلوک نظری انسان به سوی معرفت خدای متعال است اگر با سیرو سلوک عملی همراه نشود، بی نتیجه و ابتر خواهد بود. انسان از طریق علم و عمل به کمال می رسد و لازم است این دو سیر همزمان و هماهنگ با هم طی شوند.

چند کتاب برای خدا شناسی:
– راه خداشناسی، استاد جعفر سبحانی
– راه شناخت خدا، محمدی ری شهری
– آفریدگار جهان، آیت الله مکارم شیرازى
– خدا را چگونه بشناسیم، آیت الله مکارم شیرازى
– اصول عقاید، استاد محسن قرائتی
– پیام قرآن، ج 2، آیت الله مکارم شیرازی
– منشور جاوید، ج 2، استاد جعفر سبحانی
– خدا در قرآن، شهید بهشتی
– دوره پنج جلدی مقدمه ای بر جهان بینی توحیدی، استاد شهید مرتضی مطهری
– توحید، شهید دستغیب شیرازی
ـ نشان از بى نشان ها، مرحوم حسنعلى اصفهانى، ص 166 153.
– تبیین براهین اثبات خدا، آیت الله جوادی آملی، مرکز نشر اسراء قم
 
موفق باشید.
منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.
 

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد