۱۳۹۲/۱۱/۰۲
–
۳۸۱ بازدید
سلام
در دین و دراحادیث بر کم خوردن و کم حرفی و سکوت و هم چنین کم توجهی به دنیا و ساده زیستی خیلی تاکید شده
مخصوصا بر کسانی که مشتاق مبارزه بانفس هستند و میخواهند در این مسیر قدم بردارند
اما من سوالم این است که برای منی که از ته دل رعایت این مسائل را دوست دارم و هروقت که ترکشان میکنم واقعا ضرر کردنم را به عینه میبینم و حس میکنم برای من که خانواده ام راضی نمیشوند به رعایت اینها از سمت من..
مثلا ساده بودن..کم خوراکی..و…
تکلیف من چیست؟؟لطفا راهنماییم کنید
یاحق
پرسشگر محترم باید برای قرار گرفتن در مسیر سیر و سلوک بردباری نمود و همه ی جوانب را در نظر گرفت از جمله توجیه خانواده و راضی نگه داشتن آنان و برقراری تعادل در رفتار و اعمال.
برای این منظور می توانید خانواده ی خود را توجیه نمایید و اگر امکانش هست حتی ایشان را با خود همراه نمایید اما اگر چنین امکانی نیست سعی نمایید که طوری رفتار نکنید که خانواده تان (پدر و مادر و همسر )از شما ناراضی باشند و زمینه ی زدگی آنان از دین و سیر و سلوک را فراهم آورید. همچنین نباید از هدف خود نیز دست بردارید .برای این منظور باید از رعایت مسایل کوچک شروع نمایید و به مرور زمان پیش روید .همانطوری که می دانید برای مدیریت و کنترل هواهای نفسانی و غرایز مادی نفس حداقل باید در پنج وادی، ریاضت و خودسازی را انجام داد و مدیریت نفس را به دست عقل سپرد. که به اختصار به توضیح آنان می پردازیم:
.1 صمت (سکوت) : مراد از آن نگهداری و حفظ و کنترل زبان از زیاده روی و گفتار غیر ضروری است . سالک باید در گفتار به قدر ضرورت و اقل امکان اکتفا نماید. و این صمت در همه دوران سلوک در همه اوقات لازم است. در حدیثی از حضرت صادق(ع) آمده است: «الصمت باب من ابواب الحکمه و انه دلیل علی کل خیر، یعنی: سکوت دری از درهای حکمت و راهنمای به هر خیر و نیکی است.»
اگر خانواده ی شما از کم حرفیتان ناراحت می شوند ،سعی نمایید در ابتدا در محیط خانواده با پرهیز از سخنان بیهوده و پرهیزاز گناهان زبانی و…این مورد را رعایت نمایید .چرا که با پرهیز از گناهان زبانی مثل غیبت بسیاری از سخنان بیهوده از زندگی ما حذف می شود.همچنین در بیرون از محیط خانواده این مورد را بیشتر می توانید رعایت نمایید .
2. جوع (گرسنگی) و کم خوری: البته به اندازه ای که باعث ضعف نگردد و احوال انسان را پریشان نسازد. حضرت صادق(ع) در حدیثی می فرماید: «الجوع ادام المؤمن و غذاء الروح و طعام القلب؛ گرسنگی خورش مومن و غذای قلب و روح او است» گرسنگی موجب سبکی و نورانیت نفس میگردد و فکر در حال گرسنگی می تواند به پرواز در آید غذای زیاد نفس را ملول و خسته و سنگین می کند و از سیر در آسمان معرفت باز می دارد. که البته این مورد هم بستگی به شرایط جسمی شما دارد.که می توانید با تمرین کم کم به طوری که خانواده متوجه نشود کم کم از خوردن غذاهایی که نفس را بد عادت می نماید دوری نمایید همچنین به صورت تدریجی حجم غذایتان را کم نمایید.
3. سهر: منظور بیداری سحرگاهی و به پا خاستن برای عبادت پروردگار در نیمه شب است که از موثرترین وسیله برای تقرب به پروردگار و وصول به رضای حق است و همه بزرگان اهل کمال بر آن تأکید داشته و آیات و روایات فراوانی در این باره داریم و برخی بزرگان رسیدن به کمال را بدون نماز شب و شب زنده داری ناممکن دانسته اند.
خداوند در باره بندگان خاص حق می فرماید: «کانواقلیلا من اللیل مایهجعون . و با لاسحار هم یستغفرون؛ مقدار کمی از شب می خوابند و در دل شب و سحرگاه از پروردگار طلب غفران و آمرزش می کنند.» (ذاریات، آیه 17 و 18(
4. عزلت: هر چند اسلام دینی اجتماعی است و دستورات اجتماعی آن فراوان است و پیروانش را به ارتباط با یکدیگر و تقویت آن سفارش فراوان نموده و در متن اسلام عزلت و گوشه نشینی و خلوت وجود ندارد ولی در حاشیه آن و به عنوان دارویی مسکن و وضعیتی موقت سفارش به عزلت شده است و منظور کناره گیری از غیر اهل الله است که در ابتدا به صورت کناره گیری ظاهری و فیزیکی است ولی در افرادی که نفس قوی تری دارندمانند انبیا و اولیا و پیروان خاص آنها ، این عزلت ، عزلت با قلب و روح است نه کناره گیری ظاهری و فیزیکی ، هر چند همه پیامبران در طول عمر خود دوره ای از عزلت و خلوت را به صورت چوپانی و انس با طبیعت و دوری از مردم گذرانده اند و هدف این است که نفس ضعیف با تفکر و تقویت معنوی خود ، بتواند در اجتماع حضور یابد و مردم را ارشاد نماید و خود آلوده به آلودگی های اجتماع و انحرافات آن نگردد.
در مورد عزلت همین مقدار بدانید که اکثریت قریب به اتّفاق مجالس مردم بیهوده و لغو است. یعنی بسیاری از این دور هم نشستنها نه نتیجۀ دنیا دارد و نه نتیجۀ آخرت. ساعتها وقت گرانبهای انسانها به بطالت و بیهودگی میگذرد و صرف امور بیفائده میگردد. اگر در تفریحهای رایج و مجالس و میهمانیها گناه صورت پذیرد که وای بر شرکت کنندگان در آن مجالس، و اگر گناهی صورت نگیرد و صرفاً به بیهودگی بگذرد، بازهم جای تأسّف دارد. وقت انسان بیش از این ارزش دارد که افرادی چند ساعت دور هم بنشینند و اوقات پر ارزش خود را با کارهای بینتیجه تلف کنند. امام على علیه السلام می فرماید: «هر که از مردم کناره گرفت، از شرّشان سالم ماند.»
(منتخب میزان الحکمة : 378)
پرهیز از مجالس بیهوده ضروری است. ونیز باعث محفوظ ماندن از تاثیر اخلاق های بد دیگران ومسامحه در امر به معروف ونهی از منکر وفساد مردم ومخاصمه و شر وایذاء ایشان میباشد. وبهتر اینست که بگوییم یکی از راههای استخلاص از فتن آخرالزمان میباشد.
هم چنین موجب قطع طمع ازمردم و قطع طمع مردم از او و خلاصی از نگاه کردن به اهل ظلم و جهال و احمقان میباشد.
البته باید دانست قطع رفت و آمد با دیگران و کنج عزلت گزیدن نیز دستور اسلام نیست. و در تعالیم دینی از چنین رهبانیتی نکوهش شده است. از پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» نقل شده است که میفرمایند:
«المؤمن الف مألوف و لا خیر فیمن لا یألف و لا یؤلف»
مؤمن باید رفت و آمد داشته باشد. مؤمن باید با سایر مؤمنین الفت داشته باشد.
مخصوصا در مورد ارحام که سفارش و تاکید به صله ی رحم شده است و هم چنین در مورد برآوردن حوائج دیگر مسلمانان که بسیار به ان سفارش شده ،در این مورد پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) می فرمایند: «هرکس برای برآورده شدن حاجت و نیاز برادر مؤمنش تلاش کند انگار خدا را ۹ هزار سال عبادت کرده که روزهایش روزه بوده و شبهایش را نماز شب و راز و نیاز می کرده است .»( جامع احادیث الشیعه جلد20 ص 281 حدیث 28145)
بنابر فرمایش پیامبر گرامی«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» اساساً خیر در کسی نیست که الفت با دیگران نداشته باشد. لذا برداشتی که برخی از «عزلت» میکنند و آن را در قطع رفت و آمد با دیگران و صرفاً در گوشهای نشستن میدانند، غلط است.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم :« المُؤمِنُ الّذی یُخالِطُ النّاسَ ویَصبِرُ عَلى أذاهُم أفضَلُ مِنَ المُؤمِنِ الّذی لا یُخالِطُ النّاسَ ولا یَصبِرُ عَلى أذاهُم ؛مؤمنى که با مردم مى آمیزد و بر آزار و اذیّت آنان صبر مى کند ، برتر از مؤمنى است که با مردم نمى آمیزد و آزار و اذیّت آنان را تحمّل نمى کند .»( منتخب میزان الحکمة : 378)
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم :«لِرَجُلٍ أرادَ الجَبَلَ لِیَتعَبَّدَفیهِ: لَصَبرُ أحَدِکُم ساعَةً عَلى ما یَکرَهُ فی بَعضِ مَواطِنِ الإسلامِ خَیرٌ مِن عِبادَتِهِ خالِیا أربَعینَ سَنَةً ؛خطاب به مردى که خواست براى عبادت به کوه رود- : اگر فردى از شما در نقطه اى از جهانِ اسلام ، آنچه را که برایش ناگوار است تحمّل کند ، بهتر است از این که چهل سال در خلوت و تنهایى به عبادت پردازد .»(منتخب میزان الحکمة : 378)
در نتیجه باید توجه داشت که در اسلام رهبانیت و دوری از جامعه و افراد آن وجود ندارد .اما آنچه که مورد تاکید اسلام می باشد دوری از هدر دادن گوهر گرانبهای عمر و سپری کردن در اموری است که هیچ خیری برای دنیا و آخرت انسان ندارد . امام صادق«علیهالسّلام» در روایتی میفرمایند:
«مَا مِنْ مَجْلِسٍ یَجْتَمِعُ فِیهِ أَبْرَارٌ وَ فُجَّارٌ فَیَقُومُونَ عَلَى غَیْرِ ذِکْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا کَانَ حَسْرَةً عَلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَة ؛ مجلسی که نتیجۀ دنیا و آخرت نداشته باشد، در قیامت مبدّل به حسرت میشود. وای بر احوال کسی که در قیامت، گفتار و کردار و مجالس دنیا، حسرت او گردد. »چنین کسی مدام از اعمال خود اظهار پشیمانی میکند و میگوید: ای کاش این گفتار و رفتار را نداشتم و ای کاش در چنین مجالسی شرکت نمیکردم، ولی چنین حسرتی در آن موقعیّت فایده ندارد.
5. ذکر: منظور یاد پروردگار است که یا به صورت ذکر لفظی است و یا ذکر قلبی و عمده توجه و یاد قلبی است و ذکر لفظی وسیله و مقدمه ای برای آن ذکر قلبی است.
از عواملی که در سلوک دارای نقشی محوری و زیربنایی است «مراقبه» است که مورد تأکید قرآن کریم و روایات اهل بیت(ع) و بزرگان سلوک است و به منزله عمود خیمه سیر و سلوک است. معنای مراقبه آن است که سالک در همه احوال مراقب و مواظب باشد از آن چه وظیفه اوست تخطی نکند. البته مراقبه معنای عامی دارد و به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالک تفاوت می کند در ابتدای امر سلوک، مراقبه عبارت است از آن که از آن چه به حال دین و دنیای او نفعی ندارد، اجتناب کند و سعی کند خلاف رضای خداوند در گفتار و کردارش نباشد و به تدریج بالاتر می رود تا آن جا که گاهی مراد از مراقبه توجه به سکوت نفس و گاهی توجه به مراتب حقیقت اسماء و صفات کلی الهی می باشد.
مطالب سودمندی در موردخود سازی در سایت است که توصیه می نماییم سری به آنها بزنید.
موفق باشید .
برای این منظور می توانید خانواده ی خود را توجیه نمایید و اگر امکانش هست حتی ایشان را با خود همراه نمایید اما اگر چنین امکانی نیست سعی نمایید که طوری رفتار نکنید که خانواده تان (پدر و مادر و همسر )از شما ناراضی باشند و زمینه ی زدگی آنان از دین و سیر و سلوک را فراهم آورید. همچنین نباید از هدف خود نیز دست بردارید .برای این منظور باید از رعایت مسایل کوچک شروع نمایید و به مرور زمان پیش روید .همانطوری که می دانید برای مدیریت و کنترل هواهای نفسانی و غرایز مادی نفس حداقل باید در پنج وادی، ریاضت و خودسازی را انجام داد و مدیریت نفس را به دست عقل سپرد. که به اختصار به توضیح آنان می پردازیم:
.1 صمت (سکوت) : مراد از آن نگهداری و حفظ و کنترل زبان از زیاده روی و گفتار غیر ضروری است . سالک باید در گفتار به قدر ضرورت و اقل امکان اکتفا نماید. و این صمت در همه دوران سلوک در همه اوقات لازم است. در حدیثی از حضرت صادق(ع) آمده است: «الصمت باب من ابواب الحکمه و انه دلیل علی کل خیر، یعنی: سکوت دری از درهای حکمت و راهنمای به هر خیر و نیکی است.»
اگر خانواده ی شما از کم حرفیتان ناراحت می شوند ،سعی نمایید در ابتدا در محیط خانواده با پرهیز از سخنان بیهوده و پرهیزاز گناهان زبانی و…این مورد را رعایت نمایید .چرا که با پرهیز از گناهان زبانی مثل غیبت بسیاری از سخنان بیهوده از زندگی ما حذف می شود.همچنین در بیرون از محیط خانواده این مورد را بیشتر می توانید رعایت نمایید .
2. جوع (گرسنگی) و کم خوری: البته به اندازه ای که باعث ضعف نگردد و احوال انسان را پریشان نسازد. حضرت صادق(ع) در حدیثی می فرماید: «الجوع ادام المؤمن و غذاء الروح و طعام القلب؛ گرسنگی خورش مومن و غذای قلب و روح او است» گرسنگی موجب سبکی و نورانیت نفس میگردد و فکر در حال گرسنگی می تواند به پرواز در آید غذای زیاد نفس را ملول و خسته و سنگین می کند و از سیر در آسمان معرفت باز می دارد. که البته این مورد هم بستگی به شرایط جسمی شما دارد.که می توانید با تمرین کم کم به طوری که خانواده متوجه نشود کم کم از خوردن غذاهایی که نفس را بد عادت می نماید دوری نمایید همچنین به صورت تدریجی حجم غذایتان را کم نمایید.
3. سهر: منظور بیداری سحرگاهی و به پا خاستن برای عبادت پروردگار در نیمه شب است که از موثرترین وسیله برای تقرب به پروردگار و وصول به رضای حق است و همه بزرگان اهل کمال بر آن تأکید داشته و آیات و روایات فراوانی در این باره داریم و برخی بزرگان رسیدن به کمال را بدون نماز شب و شب زنده داری ناممکن دانسته اند.
خداوند در باره بندگان خاص حق می فرماید: «کانواقلیلا من اللیل مایهجعون . و با لاسحار هم یستغفرون؛ مقدار کمی از شب می خوابند و در دل شب و سحرگاه از پروردگار طلب غفران و آمرزش می کنند.» (ذاریات، آیه 17 و 18(
4. عزلت: هر چند اسلام دینی اجتماعی است و دستورات اجتماعی آن فراوان است و پیروانش را به ارتباط با یکدیگر و تقویت آن سفارش فراوان نموده و در متن اسلام عزلت و گوشه نشینی و خلوت وجود ندارد ولی در حاشیه آن و به عنوان دارویی مسکن و وضعیتی موقت سفارش به عزلت شده است و منظور کناره گیری از غیر اهل الله است که در ابتدا به صورت کناره گیری ظاهری و فیزیکی است ولی در افرادی که نفس قوی تری دارندمانند انبیا و اولیا و پیروان خاص آنها ، این عزلت ، عزلت با قلب و روح است نه کناره گیری ظاهری و فیزیکی ، هر چند همه پیامبران در طول عمر خود دوره ای از عزلت و خلوت را به صورت چوپانی و انس با طبیعت و دوری از مردم گذرانده اند و هدف این است که نفس ضعیف با تفکر و تقویت معنوی خود ، بتواند در اجتماع حضور یابد و مردم را ارشاد نماید و خود آلوده به آلودگی های اجتماع و انحرافات آن نگردد.
در مورد عزلت همین مقدار بدانید که اکثریت قریب به اتّفاق مجالس مردم بیهوده و لغو است. یعنی بسیاری از این دور هم نشستنها نه نتیجۀ دنیا دارد و نه نتیجۀ آخرت. ساعتها وقت گرانبهای انسانها به بطالت و بیهودگی میگذرد و صرف امور بیفائده میگردد. اگر در تفریحهای رایج و مجالس و میهمانیها گناه صورت پذیرد که وای بر شرکت کنندگان در آن مجالس، و اگر گناهی صورت نگیرد و صرفاً به بیهودگی بگذرد، بازهم جای تأسّف دارد. وقت انسان بیش از این ارزش دارد که افرادی چند ساعت دور هم بنشینند و اوقات پر ارزش خود را با کارهای بینتیجه تلف کنند. امام على علیه السلام می فرماید: «هر که از مردم کناره گرفت، از شرّشان سالم ماند.»
(منتخب میزان الحکمة : 378)
پرهیز از مجالس بیهوده ضروری است. ونیز باعث محفوظ ماندن از تاثیر اخلاق های بد دیگران ومسامحه در امر به معروف ونهی از منکر وفساد مردم ومخاصمه و شر وایذاء ایشان میباشد. وبهتر اینست که بگوییم یکی از راههای استخلاص از فتن آخرالزمان میباشد.
هم چنین موجب قطع طمع ازمردم و قطع طمع مردم از او و خلاصی از نگاه کردن به اهل ظلم و جهال و احمقان میباشد.
البته باید دانست قطع رفت و آمد با دیگران و کنج عزلت گزیدن نیز دستور اسلام نیست. و در تعالیم دینی از چنین رهبانیتی نکوهش شده است. از پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» نقل شده است که میفرمایند:
«المؤمن الف مألوف و لا خیر فیمن لا یألف و لا یؤلف»
مؤمن باید رفت و آمد داشته باشد. مؤمن باید با سایر مؤمنین الفت داشته باشد.
مخصوصا در مورد ارحام که سفارش و تاکید به صله ی رحم شده است و هم چنین در مورد برآوردن حوائج دیگر مسلمانان که بسیار به ان سفارش شده ،در این مورد پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) می فرمایند: «هرکس برای برآورده شدن حاجت و نیاز برادر مؤمنش تلاش کند انگار خدا را ۹ هزار سال عبادت کرده که روزهایش روزه بوده و شبهایش را نماز شب و راز و نیاز می کرده است .»( جامع احادیث الشیعه جلد20 ص 281 حدیث 28145)
بنابر فرمایش پیامبر گرامی«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» اساساً خیر در کسی نیست که الفت با دیگران نداشته باشد. لذا برداشتی که برخی از «عزلت» میکنند و آن را در قطع رفت و آمد با دیگران و صرفاً در گوشهای نشستن میدانند، غلط است.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم :« المُؤمِنُ الّذی یُخالِطُ النّاسَ ویَصبِرُ عَلى أذاهُم أفضَلُ مِنَ المُؤمِنِ الّذی لا یُخالِطُ النّاسَ ولا یَصبِرُ عَلى أذاهُم ؛مؤمنى که با مردم مى آمیزد و بر آزار و اذیّت آنان صبر مى کند ، برتر از مؤمنى است که با مردم نمى آمیزد و آزار و اذیّت آنان را تحمّل نمى کند .»( منتخب میزان الحکمة : 378)
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم :«لِرَجُلٍ أرادَ الجَبَلَ لِیَتعَبَّدَفیهِ: لَصَبرُ أحَدِکُم ساعَةً عَلى ما یَکرَهُ فی بَعضِ مَواطِنِ الإسلامِ خَیرٌ مِن عِبادَتِهِ خالِیا أربَعینَ سَنَةً ؛خطاب به مردى که خواست براى عبادت به کوه رود- : اگر فردى از شما در نقطه اى از جهانِ اسلام ، آنچه را که برایش ناگوار است تحمّل کند ، بهتر است از این که چهل سال در خلوت و تنهایى به عبادت پردازد .»(منتخب میزان الحکمة : 378)
در نتیجه باید توجه داشت که در اسلام رهبانیت و دوری از جامعه و افراد آن وجود ندارد .اما آنچه که مورد تاکید اسلام می باشد دوری از هدر دادن گوهر گرانبهای عمر و سپری کردن در اموری است که هیچ خیری برای دنیا و آخرت انسان ندارد . امام صادق«علیهالسّلام» در روایتی میفرمایند:
«مَا مِنْ مَجْلِسٍ یَجْتَمِعُ فِیهِ أَبْرَارٌ وَ فُجَّارٌ فَیَقُومُونَ عَلَى غَیْرِ ذِکْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا کَانَ حَسْرَةً عَلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَة ؛ مجلسی که نتیجۀ دنیا و آخرت نداشته باشد، در قیامت مبدّل به حسرت میشود. وای بر احوال کسی که در قیامت، گفتار و کردار و مجالس دنیا، حسرت او گردد. »چنین کسی مدام از اعمال خود اظهار پشیمانی میکند و میگوید: ای کاش این گفتار و رفتار را نداشتم و ای کاش در چنین مجالسی شرکت نمیکردم، ولی چنین حسرتی در آن موقعیّت فایده ندارد.
5. ذکر: منظور یاد پروردگار است که یا به صورت ذکر لفظی است و یا ذکر قلبی و عمده توجه و یاد قلبی است و ذکر لفظی وسیله و مقدمه ای برای آن ذکر قلبی است.
از عواملی که در سلوک دارای نقشی محوری و زیربنایی است «مراقبه» است که مورد تأکید قرآن کریم و روایات اهل بیت(ع) و بزرگان سلوک است و به منزله عمود خیمه سیر و سلوک است. معنای مراقبه آن است که سالک در همه احوال مراقب و مواظب باشد از آن چه وظیفه اوست تخطی نکند. البته مراقبه معنای عامی دارد و به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالک تفاوت می کند در ابتدای امر سلوک، مراقبه عبارت است از آن که از آن چه به حال دین و دنیای او نفعی ندارد، اجتناب کند و سعی کند خلاف رضای خداوند در گفتار و کردارش نباشد و به تدریج بالاتر می رود تا آن جا که گاهی مراد از مراقبه توجه به سکوت نفس و گاهی توجه به مراتب حقیقت اسماء و صفات کلی الهی می باشد.
مطالب سودمندی در موردخود سازی در سایت است که توصیه می نماییم سری به آنها بزنید.
موفق باشید .