۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۷۷۰ بازدید
چرا بعضیها خودشون رو تافته جدابافته از دیگران میدونن؟ این آدما توقع دارن همه با اونها در کمال احترام و ادب برخورد کنن اما خودشون با دیگران در نهایت بیادبی رفتار میکنن بهطوری که وقتی با آدم حرف میزنن تو حرفهاشون پر از کلمات زشت و تحقیر آمیز هست و یا همه چیز رو برای خودشون میدونن و رعایت حقوق هیچ کس را نمیکنن. خیلی دوست دارم بدونم چی باعث شده که یه استاد یا دانشجو نتونه حداقلهای آداب معاشرت با دیگران رو رعایت کنه؟
1. تربیت خانوادگی
خانواده، نهاد پرورش انسان است و در شکلگیری شخصیت افراد و رشد اجتماعی فرزندان و ادب آموزی آنان نقش مهمی ایفا میکند. متأسفانه در دهههای اخیر، نقش ارزنده خانواده در تربیت و ادب فرزندان با ورود الگوهای غربی آسیب دیده است. اینک بسیاری از پدران و مادران با نام نویسی فرزندان خود در یک مدرسه، مسئولیت خویش را در رابطه با تربیت و ادب آموزی پایان یافته میپندارند. بدینترتیب، برای آموزش ارزشهای اخلاقی و آداب اجتماعی به فرزندان، زمان کافی اختصاص نمیدهند. همچنین گاهی پدر و مادر، هر دو شاغل هستند. ازاینرو، فرزندان خود را به مهد کودک میسپارند. بدینترتیب هنگامیکه به خانه برمیگردند، به دلیل خستگی ناشی از زندگی ماشینی، برای رسیدگی به فرزندان خود وقتی نمییابند.
طبیعی است کمبود عاطفه و گسستگی از تربیت پدر و مادر، آثار نامطلوبی در بزرگسالی خواهد داشت.
2. برخورد گزینشی
برخی از افراد جامعه ضعف شخصیتی دارند یا خودبزرگبین هستند. اینان آگاهانه یا ناآگاهانه، فقط در برابر افراد عالیرتبه، ثروتمند یا همشأن خود ادب را رعایت میکنند و از رعایت شرط ادب با افراد پایینتر و زیردست خویش خودداری میکنند.
3. بهانه وقت
گروهی، فکر میکنند اگر در کارهای روزانه، به مردم ادب و احترام کنند یا در مراجعه به نهادها، سازمانها، مغازهها، فروشگاهها یا هر جای دیگر بخواهند به دیگران احترام بگذارند و سلام و «خسته نباشید» بگویند، وقتشان گرفته میشود و از کار اصلی خود عقب میمانند. این تصور اشتباه در حالی است که افراد با دیدن رفتار و گفتار مؤدبانه و آمیخته با احترام تمایل بیشتری جهت همکاری و همیاری از خود نشان میدهند و این خود موجب تسریع در کارها خواهد شد. علاوه بر اینکه با سلام و ارتباط مناسب، نشاط و توانمندی در کار افزایش مییابد.
4. بهانه حفظ شخصیت
برخی مدیران و بالادستیها! رفتار متواضعانه را موجب شکسته شدن حریمها و سوء استفاده پایین دستیها! میدانند، در حالیکه این اتفاق زمانی میافتد که مدیر بالادستی دارای نقطه ضعف باشد، اما اگر از جهت توانمندی مدیریتی و ویژگیهای علمی و اخلاقی دارای امتیاز باشد اتفاقاً به هر مقدار که روابط با زیردستان بیشتر باشد، آنان به عظمت شخصیت او بیشتر پی میبرند و در حقیقت مدیریت بر قلبها اتفاق میافتد. چنانکه رفتار پیامبران، امامان و اولیای الهی این چنین بوده است.
5. نقش رسانهها
در برنامههای رادیو و تلویزیون و دیگر رسانهها، گاه شاهد آن هستیم که در قالب فیلمها و سریالهای طنز، بازیگران در گفتوگوهایشان به هم بیاحترامی میکنند. و یا در هنگام غذا خوردن بیشتر دعواها و شوخیها و گفت وگوها و بحثها پای سفره غذا انجام میگیرد و به بیننده اینگونه القا میشود که زمان غذا خوردن یا سر سفره، محل مناسبی برای اینگونه گفتارها و رفتارهاست. درحالی که در اسلام، غذا خوردن آداب خاص خود را دارد و سفره حرمتی دارد که باید رعایت شود.
6. ضعف نظام آموزشی کشور
با وجود منابع و مطالب غنی اسلام درباره آداب فردی و اجتماعی، این آداب ارزشمند کمتر جایگاهی در برنامه نظام آموزشی کشور دارد. حتی در متون و کتابهای درسی، در این علم آموزی مانند تحصیل، مطالعه، مباحثه، پرسش و پاسخ و احترام به معلم و شاگرد خالی است، درحالی است که بهترین جایگاه ادب آموزی در هر جامعهای، مدرسه و دانشگاه است لذا ضعف در نظام آموزشی کاستیهای آداب معاشرت را به دنبال خواهد داشت.
7. ضعف اخلاقی
خودبزرگبینی، از آفات بزرگ اخلاق و از زشتترین خصلتهاست که انسان از پی آمدهای ناگوار آن باید به خداوند متعال پناه ببرد؛ زیرا زمینهساز خشم خدا و خلق او میشود. فرد متکبّر، نه فقط بر هم نوعان خود فخرفروشی میکند، بلکه حتی بر نزدیکان و خویشان خود نیز احساس خودبزرگ بینی و برتری دارد. این صفت زشت چنان است که امام علی(علیه السلام) در نکوهش آن میفرماید:
«مَنْ لَبِسَ الکبِر وَ السَّرفَ خَلِعَ الفَضلَ وَ الشَّرَفَ»[ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 310.]؛ «کسی که جامه تکبر و اسراف بر تن کند، خلعت زیبای فضیلت و شرف را از تن بیرون کرده است».
انسان متکبر به دلیل اینکه دیگران را هم شأن خود نمیداند، تقریباً رفتارهایش بیادبانه است.
محدث قمی در این باره مینویسد: «شخص خودپسند، خود را همیشه بزرگ میبیند و به دیگران به دیده حقارت مینگرد. در هیچ کاری میل ندارد با مردم برابر باشد. او میخواهد در راه، از همه جلوتر برود. در مجالس و محافل، بالاتر از همه بنشیند، انتظار دارد همه به او سلام کنند، اگر کسی به او نصیحتی کند، خشمگین میشود و اگر او کسی را نصیحتی کند، زجر میدهد. اگر حرفش را نپذیرند، غضبناک میشود. اگر درس بدهد، شاگردانش را تحقیر و توهین میکند و بر آنها منّت میگذارد و آنان را نوکران خود میپندارد».[ تعالیم آسمانی اسلام، ص 188، به نقل از: سفینةالبحار، ج 2، ص 459.]
چنین افرادی باید بدانند انسان با بزرگنمایی، بزرگ و عزیز نمیشود. اگر چنین بود، شیطان از همه بزرگتر و عزیزتر بود. پس اگر طالب احترام و بزرگی هستند، راه آن، رعایت احترام و ادب با مردم است.[ بافکار، حسین، آداب اجتماعی اسلام «مبانی، روشها و کارکردها»، قم، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، ? 1389، اول. ]