عصراسلام: در سانسکریت sarpati یعنی “می خزد” و ریشه -srp* [ زیر حرف r یک دایره ریز باید بگذاریم تا نشان دهیم که منظورمان vocalic r یا r آوایی است که خودش در قله هجا واقع میشود و یک هجا ایجاد میکند و نقش مصوت را ایفا میکند و با r صامت فرق دارد] یا -sarp* بهمعنی “خزیدن” است.
همچنین در زبان سانسکریت sarpá یعنی “مار” از همین ریشه است. واژه انگلیسی serpent به معنی “مار” از شکل فرانسوی باستان sarpent گرفته شده که خود اون هم از serpentis لاتین میآید که شکل genetive واژه serpens است. به عبارت دیگر serpens در حالت nominative یا فاعلی است ولی serpentis در حالت genetive یا حالت اضافه.
در لاتین serpere به معنی “خزیدن” است که در آن ere- علامت مصدر است و بقیه یعنی -serp* ریشه واژه است که با همان -serp* هندواروپایی آغازین به معنی “خزیدن” یکی است. در ایرانی باستان، این ریشه هندواروپایی با تبدیل شدن s آغازین به h و همچنین تبدیلشدن مصوت کوتاه e به a ابتدا بهصورت فرضی -harp* سپس به -hrap* و با ساقط شدن واج h آغازین در نهایت به شکل -rap* در میآید. این همان ریشهای است که وقتی پسوند صفت ta- میگیرد در فارسی میانه و فارسی جدید به raft “رفت” تبدیل میشود.
در گیلکی به حلزون “راب” میگویند که آن هم از همین ریشه ایرانی باستان -rap* به معنی “حرکت کردن، خزیدن” است و شکل هندواروپایی آغازین این ریشه در اصل به صورت: *hrehp- یا *hrēp- است. [در اصل زیر و سمت راست h باید عدد 1 هم مینوشتم که من در تایپ معذورم]
نظیر این serpô لاتین و sárpati سانسکریت، در یونانی -ερπω’ با rough breathing
یعنی herpô میشود که بهمعنی “خزیدن، خزیده رفتن، چهار دست و پا رفتن” است و در یونانی herpeton یعنی “جانوری که روی چهار پا راه میرود یا میخزد در تقابل با پرندگان و آدمیان” و herpēstēs یعنی “جانور خزنده”. در لاتین repô یعنی “می خزم” و repere یعنی “خزیدن” که مصدر reptāre هم از آن مشتق میشود به معنی “خزیدن، یواشکی راهرفتن” و واژه انگلیسی reptile به معنی “خزنده، جانور خزنده” از آن مشتق میشود.
جالب این است که واژه انگلیسی snail “حلزون” که در انگلیسی باستان به صورت snægl بوده [شکل ژرمانیک آغازین آن به صورت snagilas* است که در آلمانی جدید Schnegel میشود] آن هم، از پایه snag, *sneg* به معنی”خزیدن” گرفته شده و این واژه در اصل شکل مصغر snaca “مار” انگلیسی باستان است که تحتاللفظ به معنی “چیز خزنده” است. پس snail تحتاللفظ به معنی ” خزنده کوچک” یا “مار کوچک” است.
واژه انگلیسی snake “مار”، هم در انگلیسی باستان بهصورت snaca بوده [شکل ژرمانیک آغازین آن بهصورت snakon* است که در آلمانی جدید به صورت Schnake “مار زنگی” در میآید. در آلمانی schlingen به معنی “حلقه زدن، پیچیدن” است.] که آن هم از همین snag, *sneg* به معنی “خزیدن” گرفته شده و در ایرلندی باستان snaighim به معنی “خزیدن” است. جالب است که واژه ترکی “ئیلان” به معنی “مار” که در فارسی بهصورت “ییلان” هم آمده از ریشه -yīl ترکی به معنی “لغزیدن، سریدن” است.
فریبرز کوچکی زاد