خانه » همه » مذهبی » ریشه یابی ریا

ریشه یابی ریا


ریشه یابی ریا

۱۳۹۳/۰۲/۳۰


۱۸۰۰ بازدید

ریشه یابی ریا:

ریشه یابی ریا:

ریا یعنی نشان دادن عبادت و بندگی به مردم برای جلب شهرت یا مال و مقام دنیوی. بنابر این ریا ریشه در دنیا دوستی و مال و مقام دوستی دارد و خاص انسان های دنیا طلب و اهل دنیا است. اینگونه دنیا دوستی چون شرک خفی است و ریشه شرک در نفاق است، بنابراین ریا ریشه در شرک و نفاق هم دارد.

ریا کار ، اگر ایمان کامل داشته باشد می داند که ریا برای جلب مردم سودمند نخواهد بود . آن چه خدای خواسته به او می رسد و اگر خدای نخواهد ، تمامی آن چه او رشته است پنبه خواهد شد ، بلکه ریا رسوا و مفتضحش خواهد ساخت ، در نتیجه ، محرومیت ها کشیده و از ملک زرق و ریا دست خالی باز گشته ، بلکه بار رسوایی دنیاو حرمان از بهشت خدای را در آخرت ، بر دوش گرفته ، مراجعت کرده است .

ریا از آن جا ناشی میشود که انسان خیال میکند در مقابل خداوند ، مردم هم چیزی هستند و میشود با جلب توجه مردم ، انسان به جاه و مقامی برسد ، و این شرک در توحید افعالی است . آدمی با باور به توحید افعالی از ریا خلاص میشود . یعنی این که انسان واقعا یک واقعیت قطعی را درک و قبول کند و آن این است که همه چیز دست خداست . دلهای مردم نیز در اراده و اختیار او است . اگر به یقین بدانیم کسی که با خدا است ، همه چیز دارد و کسی که از او جدا است ، هیچ چیز ندارد و ایمان حقیقی به قرآن داشته باشیم که میفرماید : همة عزت ها از آن خداست هرگز برای جلب توجه مردم و کسب وجاهت و آبرو یا جلب اعتماد آنها خود را آلوده به اعمال نفاق آلوده و ریایی نمیکنیم . فرعون با تمام قدرت برای نابودی حضرت موسی? اقدام کرد و چقدر نوزاد پسر را کشت تا بچهای را که بر باد دهندة تخت و تاج او خواهد بود ، در نطفه خفه کند ، ولی ارادة حق تعالی بر این بود که موسی? در دربار فرعون پرورش یابد . پس اگر قلب یقین کند چنانچه همة عالم تصمیم به نابودی یا بی آبرو کردن ما بگیرند ، ولی مشیت الهی بر عکس آن باشد ، همان خواهد شد که قلم تقدیر نوشته است و هرگز اعمال ریایی از ما سر نمیزند.

در تفسیر نمونه هم آمده است : درباره ریاکاران از امام صادق (ع ) مى خوانیم که فرمود: الریاء شجرة لا تثمر الا الشرک الخفى ، و اصلها النفاق !: ریا و ظاهر سازى ، درخت (شوم و تلخى ) است که میوه اى جز شرک خفى ندارد و اصل و ریشه آن نفاق است .

درمان ریا:

ریا عبارت است از این که انسان بخواهد با نشان دادن اعمال و کارهای نیک خود به دیگران در پیش آنان اعتبار و منزلت کسب کند.[1] و اگر عبادتی انجام می دهد یا اقدام به کار خیری و عمل صالحی می کند، هدفش این است که مردم را از کار خود آگاه کند و مردم او را تمجید و ستایش کرده، انسان خوبی بدانند.

در مقابل ریا اخلاص قرار دارد که عبارت است از خالص کردن قصد و نیت برای خداوند متعال و خالی کردن نیت از غیر خدا و این که همه کارها فقط و فقط برای اطاعت امر پروردگار و کسب رضای الاهی انجام شود.

راه های درمان ریا:

بعضی از راه های درمان ریا عبارت اند از:

1- توجه به خشم و غضب الاهی؛ ریا کردن در انجام عبادات و اوامر الاهی در حقیقت نوعی استهزا و مسخرکردن دستورات پروردگار است و موجب غضب او خواهد شد.

2- توجه به بی ارزشی پاداش و تشویق مردم در مقابل پاداش پروردگار قادر متعال؛ اگر کسی پاداش ها و تشویق های زود گذر مردم را با اجر و پاداش های ماندگار الاهی مقایسه کند هرگز عملی را به خاطر تشویق مردم انجام نخواهد داد.

3- توجه به خلف وعده ها، نا سپاسی ها و فراموش کاری های مردم، اگر انسان توجه کند بسیاری از مردم در مقابل خدمتی که به آنها می شوند ناسپاسند و اصلاً خدمات و نیکی هایی را که در حق شان می شود به حساب نمی آورند تا به فکر قدر دانی و جبران آن باشند و گروه زیادی از آنان که خدمات و نیکی ها را به حساب می آورند خیلی زود آنها را فراموش می کنند. و برخی از کسانی که قصد جبران کردن دارند قدرت و امکانات این کار را ندارند. و کسانی هم که بتوانند سپاس و تشکری به جا آورند تشکرشان ارزش چندانی ندارد. در حالی که خداوند هیچ عمل خیری را که خالصانه انجام شده باشد را بی پاداش نمی گذارد و هیچ عملی را فراموش نمی کند؛ زیرا بر همه چیز آگاه است و بر انجام هر کاری و دادن هر پاداشی توانا است.

4- توجه به قدرت خداوند در تسخیر دل ها و قلب ها؛ انسان طبیعتاً دوست دارد مورد تشویق و محبت مردم باشد و همه از او به نیکی یاد کنند، اما باید توجه داشته باشد که قلوب مردم و جلب محبت آنان به سوی افرادی که خالصانه اعمال نیک را انجام می دهند به دست او است، پس اگر اعمال خود را خالص کنند قطعا مدح و ستایش و قدردانی مردم را نیز خواهند داشت.

5- توجه به قدرت خداوند در افشا کردن ریاکاری ها در نزد مردم و رسوایی آن؛ کسی که بداند اگر مردم متوجه شوند این انسانی که این طور با سوز نماز می خواند و یا مخارج کار خیری را بر عهده دارد در نیت خود خالص نیست قطعاً هیچ تشکری از او نخواهند کرد، هیچ گاه حاضر نخواهد شد زحمات خود را با ریا کاری از دست بدهد.

6- توجه به این که ریا نابود کننده اجر و پاداش اخروی اعمال انسان است؛ کسی که توجه داشته باشد که عملی که ذره ای ریا و نا خالصی در آن وجود داشته باشد در پیشگاه خداوند متعال فاقد هر گونه ارزش و پاداش است و خداوند هیچ اجری به آن نخواهد داد متوجه می شود که عمل ریایی بالا ترین خسران و ضرر است.

7- عادت دادن خود به این که اعمال و کارهای نیک خود را در پنهانی انجام دهد.[2] این یک راه عملی برای نجات از آفت ریا است.

البته باید توجه داشت در برخی از موارد اظهار و آشکار کردن عمل نیک نه تنها ریا و مبغوض نیست، بلکه بسیار پسندیده است:

1- انجام آشکار اعمال نیک و صالح به قصد تشویق دیگران

2- انجام آشکار عبادات و اعمال به قصد تبلیغ دین. زیرا بسیار واضح است که تبلیغ مخفیانه معنا ندارد.

نکته مهم این که در بسیاری از موارد واقعاً انجام کاری به صورت آشکار ریا نیست، بلکه انجام وظیفه است، ولی شیطان وسوسه می کند تا انسان را از فیض شرکت در انجام کارهای خیر و عبادات دسته جمعی باز دارد، باید این موارد را شناخت و برای مبارزه با شیطان شائبه ریا را نادیده گرفت و آنها را آشکارا انجام داد؛ زیرا امروزه بسیاری از کارها مثل شرکت در نماز جمعه و جماعات و نماز خواندن در مسجد و… یک امر عادی است و جنبه ریایی ندارد.

درمان ریا:

ریا عبارت است از این که انسان بخواهد با نشان دادن اعمال و کارهای نیک خود به دیگران در پیش آنان اعتبار و منزلت کسب کند.[1] و اگر عبادتی انجام می دهد یا اقدام به کار خیری و عمل صالحی می کند، هدفش این است که مردم را از کار خود آگاه کند و مردم او را تمجید و ستایش کرده، انسان خوبی بدانند.

در مقابل ریا اخلاص قرار دارد که عبارت است از خالص کردن قصد و نیت برای خداوند متعال و خالی کردن نیت از غیر خدا و این که همه کارها فقط و فقط برای اطاعت امر پروردگار و کسب رضای الاهی انجام شود.

راه های درمان ریا:

بعضی از راه های درمان ریا عبارت اند از:

1- توجه به خشم و غضب الاهی؛ ریا کردن در انجام عبادات و اوامر الاهی در حقیقت نوعی استهزا و مسخرکردن دستورات پروردگار است و موجب غضب او خواهد شد.

2- توجه به بی ارزشی پاداش و تشویق مردم در مقابل پاداش پروردگار قادر متعال؛ اگر کسی پاداش ها و تشویق های زود گذر مردم را با اجر و پاداش های ماندگار الاهی مقایسه کند هرگز عملی را به خاطر تشویق مردم انجام نخواهد داد.

3- توجه به خلف وعده ها، نا سپاسی ها و فراموش کاری های مردم، اگر انسان توجه کند بسیاری از مردم در مقابل خدمتی که به آنها می شوند ناسپاسند و اصلاً خدمات و نیکی هایی را که در حق شان می شود به حساب نمی آورند تا به فکر قدر دانی و جبران آن باشند و گروه زیادی از آنان که خدمات و نیکی ها را به حساب می آورند خیلی زود آنها را فراموش می کنند. و برخی از کسانی که قصد جبران کردن دارند قدرت و امکانات این کار را ندارند. و کسانی هم که بتوانند سپاس و تشکری به جا آورند تشکرشان ارزش چندانی ندارد. در حالی که خداوند هیچ عمل خیری را که خالصانه انجام شده باشد را بی پاداش نمی گذارد و هیچ عملی را فراموش نمی کند؛ زیرا بر همه چیز آگاه است و بر انجام هر کاری و دادن هر پاداشی توانا است.

4- توجه به قدرت خداوند در تسخیر دل ها و قلب ها؛ انسان طبیعتاً دوست دارد مورد تشویق و محبت مردم باشد و همه از او به نیکی یاد کنند، اما باید توجه داشته باشد که قلوب مردم و جلب محبت آنان به سوی افرادی که خالصانه اعمال نیک را انجام می دهند به دست او است، پس اگر اعمال خود را خالص کنند قطعا مدح و ستایش و قدردانی مردم را نیز خواهند داشت.

5- توجه به قدرت خداوند در افشا کردن ریاکاری ها در نزد مردم و رسوایی آن؛ کسی که بداند اگر مردم متوجه شوند این انسانی که این طور با سوز نماز می خواند و یا مخارج کار خیری را بر عهده دارد در نیت خود خالص نیست قطعاً هیچ تشکری از او نخواهند کرد، هیچ گاه حاضر نخواهد شد زحمات خود را با ریا کاری از دست بدهد.

6- توجه به این که ریا نابود کننده اجر و پاداش اخروی اعمال انسان است؛ کسی که توجه داشته باشد که عملی که ذره ای ریا و نا خالصی در آن وجود داشته باشد در پیشگاه خداوند متعال فاقد هر گونه ارزش و پاداش است و خداوند هیچ اجری به آن نخواهد داد متوجه می شود که عمل ریایی بالا ترین خسران و ضرر است.

7- عادت دادن خود به این که اعمال و کارهای نیک خود را در پنهانی انجام دهد.[2] این یک راه عملی برای نجات از آفت ریا است.

البته باید توجه داشت در برخی از موارد اظهار و آشکار کردن عمل نیک نه تنها ریا و مبغوض نیست، بلکه بسیار پسندیده است:

1- انجام آشکار اعمال نیک و صالح به قصد تشویق دیگران

2- انجام آشکار عبادات و اعمال به قصد تبلیغ دین. زیرا بسیار واضح است که تبلیغ مخفیانه معنا ندارد.

نکته مهم این که در بسیاری از موارد واقعاً انجام کاری به صورت آشکار ریا نیست، بلکه انجام وظیفه است، ولی شیطان وسوسه می کند تا انسان را از فیض شرکت در انجام کارهای خیر و عبادات دسته جمعی باز دارد، باید این موارد را شناخت و برای مبارزه با شیطان شائبه ریا را نادیده گرفت و آنها را آشکارا انجام داد؛ زیرا امروزه بسیاری از کارها مثل شرکت در نماز جمعه و جماعات و نماز خواندن در مسجد و… یک امر عادی است و جنبه ریایی ندارد.

همچنین می توان گفت: برای درمان این بیماری قلبی سه راه وجود دارد:

الف) درمان کوتاه مدت

برای این که فرد مبتلا به ریا، بتواند – در مدت کوتاهی – از این مرض قلبی نجات پیدا کند، سفارش شده است که واجبات و به ویژه مستحبات را در خلوت انجام دهد . روشن است که چنین فردی، هر چند ممکن است وقت نماز یا مکان نماز را به گونه ای انتخاب کند که کسی نبیند، اما مشکل این است که در بیش تر اوقات، نمی توان واجباتی چون نماز و روزه را مخفیانه انجام داد . به همین دلیل، این یک درمان موقتی، علاج اورژانسی و همانند قرص مسکن عمل می کند و در حقیقت درمان ریا نیست . از این رو ممکن است شیطان در فرصت هایی او را فریب دهد و فرد به عمل ریایی مبتلا شود .

ب) برنامه ی میان مدت

عمل به این برنامه، مقدمات طولانی دارد، اما درمانی ریشه ای است. درمان اساسی این است که فرد آلوده به ریا، پیرامون عمل ریایی و عمل از روی اخلاص، اندیشه کند و تفاوت بین آن دو را دریابد . قرآن کریم از این راه برای تربیت انسان استفاده کرده است و می فرماید: مثل کسانی که برای خدا انفاق می کنند و انگیزه ی خودنمایی ندارند، همانند کشاورزی است که دانه ای را در زمین حاصل خیز بیافشاند و به موقع آبیاری کند تا این دانه سبز و از آن هفت خوشه بیرون آید که هر خوشه ای صد دانه و بلکه بیش ا زهفتصد دانه بار آورد . پس کار سالم و خالص چنین برکاتی را به دنبال دارد.

اما کار ریایی مثل این است که کسی روی سنگ صاف، قصد زراعت داشته، منتظر بازده آن باشد. زمانی که باران بر این صخره ببارد، همان دانه ی افشانده شده را نیز از بین خواهد برد. به دیگر سخن پس از مدتی در می یابد که تمام زحماتی که کشیده است، حتی همان سرمایه ی اولیه – دانه – را نیز از دست داده است.

تفاوت این دو عمل تنها به نیت و انگیزه ی فرد است. عمل خارجی دانه است و بارانی که آسمان می آید. این دانه (عمل) در جای مناسبی (قلب پاک) قرار می گیرد، رشد می کند و صدها برابر نتیجه می دهد. اما وقتی نیت پاک نباشد مثل زراعت روی صخره صاف است که پس از مدتی آن دانه (عمل) پوسیده می شود و از بین می رود. تصور کنید که اگر انجام عملی مانند حج با آن همه مقدمات و شرایط ویژه و زحمت بسیار، به هنگام عمل یا پس از عمل به ریا آلوده شود، آیا جبران آن به سادگی ممکن خواهد بود؟!

توجه به این نکته ضروری است: فردی که در نماز ریا می کند، افزون بر این که نمازش باطل می شود (مثل کسی که نماز نخوانده) برای این نوع عبادت مجازات هم می شود. بنابراین چرا انسان عملش را برای خدا خالص نکند، تا از این همه برکات محروم شود .

برای این که فرد مبتلا به ریا، بتواند – در مدت کوتاهی – از این مرض قلبی نجات پیدا کند، سفارش شده است که واجبات و به ویژه مستحبات را در خلوت انجام دهد.

ج) برنامه ی بلند مدت

درمان دراز مدت ریا این است که فرد آلوده به ریا، تلاش کند ریشه های خودنمایی و ریاکاری را از بین ببرد . انگیزه ی انسان از نشان دادن عمل به دیگران چیست؟ آیا انتظار تعریف و تمجید از دیگران دارد؟ تعریف دیگران چه نتیجه ای در پی خواهد داشت؟ اگر درست دقت کنیم انگیزه ی اصلی ریاکار این است که وی به کمک و دست یابی به سود – مادی ومعنوی – از دیگران امید دارد . وقتی می بیند دیگران مؤمن هستند و آدم های خوب را دوست دارند و به آن ها خدمت می کنند، با این عمل ریایی می خواهد خویش را خوب جلوه دهد تا از این منافع برخوردار شود . بنابراین برای درمان قطعی ریا باید از امید داشتن به دیگران و اعتماد به آنان دست شست و تنها به خدا امید و اعتماد داشت.

به دیگر سخن، برای این که ریشه ی ریاکاری سوزانده شود، باید توحید افعالی را در خویش تقویت نمود . برای تقویت توحید افعالی، اگر فرد قدرت تعقل قوی دارد، تلاش کند با دلیل و برهان، سپس با تجارب شخصی با دیگران، دریابد که همه کاره ی عالم خداوند است و از آفریده ای خداوند – بی اذن او – هیچ کاری بر نمی آید .

اگر قدرت تعقل و استدلال عقلی اش خیلی قوی نیست، به استدلال های نقلی از آیات و روایات توجه کند . وقتی به لحن و ترجمه ی قرآن نگاه می کنیم، می بینیم همه ی کارها را به خدا نسبت می دهد . به عنوان نمونه همه می دانیم که باران چگونه نازل می شود، اما خداوند اصرار دارد که ای انسان بفهم که خدا باران نازل می کند . دانه ای که روی زمین می روید، خداوند آن دانه را می شکافد و می رویاند . بیانات قرآن برای این است که دل انسان را متوجه خدا کند، هر چند آن اسباب و مسببات را انکار نمی کند . اما سر سلسله دست خداوند است و هدف این است که انسان با آن سلسله جنبان آشنا شود .

در اموری معنوی هم همین طور است. روزی دست او است. نمونه ی آن را قرآن در داستان مریم (س) نقل نموده است. هدایت و گمراهی هم دست خداوند است. اگر ما این معارف را از قرآن یاد بگیریم، آن وقت زمینه ی ریا از بین خواهد رفت. قرآن می فرماید: اگر خدا بخواهد ضرری به کسی برسد و تمام عالم جمع شوند، نمی توانند جلو آن ضرر را بگیرند و اگر خدا بخواهد خیری به کسی برسد، هیچ کس نمی تواند جلو آن خیر را بگیرد . عزت و ذلت در دست او است. اگر فرد به این باور راه یافت، دل به این و آن نمی بندد. آری تملق گفتن برای تحصیل علم جایز است، اما باید دانست که حقیقت علم دست خداوند است. اگر خدا اراده نکند، انسان ساده ترین مطلب را نمی تواند بفهمد، یا اگر فهمید یادش می رود .

در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فرماید: به عزت و جلالم قسم، به تسلطی که بر عالم دارم و آن را اداره می کنم، اگر کسی به غیر از من امید ببندد، امیدش را نا امید می کنم . سپس به صورت گله می گوید: بنده ی من خیال می کند کارها در دست دیگران است؟ تدبیر آسمان و زمین و اختیار همه چیز به دست من است و تو سراغ دیگران می روی؟! دیگران از خود چیزی ندارند .

[1].نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص472و473.

[2] .نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص483 به بعد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد