زمانهشناسی روزگار آغازین امامت امام عصر(ع)
۱۳۹۳/۱۰/۰۷
–
۶۴ بازدید
رویکرد تاریخی به زمانهشناسی روزگار آغازین امامت امام عصر(ع)
شناخت فضای سیاسی اجتماعی روزگار آغازین امامت و ولایت امام عصر(عج) به منظور دریافت صحیح نقش آفرینی امام عصر(عج) و هم چنین درک تفاوت رفتاری و گوناگونی سنخ مواجهات امام عصر(عج) با قضایای پیشآمده امری ضروری است. طبیعی است بدون زمانهشناسی روزگار غیبت صغری از فهم بسیاری از رموز و پیچیدگیهای موجود در زندگانی حضرت ناتوان میشویم. نگاه شیعه به تاریخ روزگار غیبت صغری از این جهت اهمیت فراوان مییابد که به تأیید و استواری اندیشة اعتقادی شیعه میانجامد.
رویکرد تاریخی به زمانهشناسی روزگار آغازین امامت امام عصر(ع)
شناخت فضای سیاسی اجتماعی روزگار آغازین امامت و ولایت امام عصر(عج) به منظور دریافت صحیح نقش آفرینی امام عصر(عج) و هم چنین درک تفاوت رفتاری و گوناگونی سنخ مواجهات امام عصر(عج) با قضایای پیشآمده امری ضروری است. طبیعی است بدون زمانهشناسی روزگار غیبت صغری از فهم بسیاری از رموز و پیچیدگیهای موجود در زندگانی حضرت ناتوان میشویم. نگاه شیعه به تاریخ روزگار غیبت صغری از این جهت اهمیت فراوان مییابد که به تأیید و استواری اندیشة اعتقادی شیعه میانجامد.
از سویی دیگر روزگار غیبت صغری در تاریخ شیعه از جایگاه خاصی برخوردار است زیرا که این دوره ظرف زمانی برای انتقال از یک موقعیت اجتماعی به موقعیتی جدید است بدین معنا که غیبت صغری دورة میانی عصر حضور ائمه(ع) و دورة غیبت کبری است. از سویی دیگر در این دوره علیرغم کوتاهی زمانش، تحولات بسیاری در اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعة شیعه پدید آمد که زمینهساز فعالیتهای گستردة شیعیان در روزگار غیبت کبری شد. و از همه مهمتر اینکه زمانهشناسی روزگار غیبت صغری ما را در پاسخگویی به سؤالات و شبهات تاریخی پیرامون امام عصر(عج) یاری میکند.
پاسخ به یک پرسش
گفتنی است در اینکه شهادت امام حسن عسکری(ع) در هشتم ربیع الاول سال 260ق اتفاق افتاده است و آغاز امامت امام عصر(عج) روز نهم ربیع الاول است در میان مورخان شهرت داشته است. مرحوم کلینی در کافی، شیخ صدوق در کتاب کمالالدین و شیخ طوسی در کتاب الغیبه و شیخ مفید در کتاب الارشاد تصریح کردهاند که شهادت امام حسن عسکری(ع) هشتم ربیعالاول بوده است. البته گفتنی است که شیخ مفید در کتاب «مسارالشیعه» شهادت امام حسن عسکری(ع) را چهارم ربیع و مرحوم نجاشی در رجالش سیزدهم محرم را سالروز شهادت امام حسن عسکری(ع) نقل میکند که این دو قول به جهت مخالفت با گفتة مشهور مورخان و نیز عدم وجود قرینه و مؤید نمیتواند در مقابل قول مشهور بایستد. جالب آنکه برخی از عالمان اهل سنت نیز تصریح کردهاند که در روز هشتم ربیع الاول شهادت امام حسن عسکری(ع) به وقوع پیوسته است. ابنخشاب و خطیب بغدادی از جمله علمای اهلسنت هستند که به این مهم تصریح کردهاند. مرحوم علامه شیخ محمدتقی شوشتری در کتاب «تواریخ النبی و الآل» اسامی کسانی که از شیعه و اهلسنت به این مطلب اشاره کردهاند را آورده است. آنچه مهم است که به آن توجه شود این است که اختلاف در تاریخ شهادت امام حسن عسکری(ع) نسبت به دیگر رویدادها یا وفیات بسیار کمتر و اتفاقنظر دربارة آن جدیتر است.
دورنمایی از وضعیت سیاسی روزگاری که امام عصر(عج) ولایت و رهبری جامعه شیعی را برعهده داشته اند
مورخان روزگار حکومت عباسیان را که از سال 132ق آغاز و فرجامش نیز سال 565ق بوده به چهار دوره تقسیم کردهاند. دورة اول روزگار اقتدار و گسترش و شکوفایی خلافت عباسی است. این دوره از سال 132ق با خلافت سفاح آغاز میگردد و با مرگ واثق در سال 232ق به پایان میرسد. دورة دوم عباسی روزگار نفوذ ترکان بر خلافت اسلامی است که از سال 323 تا 334 ق به طول انجامیده است. دوره سوم عباسی روزگار تسلط آلبویه بر خلافت است که از سال 334 تا 447ق به طول انجامید. و در نهایت دورة چهارم عباسی که روزگار تسلط ترکان سلجوقی بر دستگاه خلافت عباسی است که تا سال 656ق امتداد یافت.
روزگار غیبت صغری همزمان با دورة دوم عباسی است. در این دوره با ضعف خلافت عباسی مواجه هستیم زیرا که ترکان به تدریج مناصب اداری و نظامی را به دست گرفتند و نفوذ شدیدی بر خلیفه و ادارة حکومت داشتند. در این روزگار خلیفه فقط حضوری تشریفاتی داشت. زیرا حتی ترکان، خلفای عباسی را عزل میکردند. در روزگار غیبت صغری شش تن از خلفای عباسی به نامهای احمد المعتمد، المعتضد، المکتفی بالله، المقتدر، محمد القاهر و ابوالعباس احمد الراضی حکومت کردند. فساد و عیاشی از خصوصیتهای حاکمان عباسی در این روزگار است. برای نمونه طبری علت مرگ معتمد عباسی را زیادهروی در میگساری نام میبرد. پیشنهاد میشود در این زمینه برای اطلاع کافی از عیاشیها، جشنها، بزمها و بخششها حتماً کتاب «العصر العباسی الثانی» نگاشته دکتر شوقی ضعیف مطالعه گردد. در این روزگار وزیران و درباریان بر سر تصاحب قدرت با هم درگیر بودند برای نمونه مسعودی در مروجالذهب مینویسد که در این دوره تا پایان خلافت مقتدر مسند وزارت 15 بار عوض گردید. اختلافات خانوادگی در میان عباسیان نیز در این دوره بروز کرد تا جایی که مقتدر عباسی نیز در این دوره به دست مخالفان داخلی در میان عباسیان کشته شد.
ضعف و آشفتگی دستگاه خلافت، ادارة جامعة بزرگ اسلامی را دچار مشکل ساخته و چنین وضعیتی زمینه را برای برخی از امیران محلی، که داعیة استقلال داشتند، مساعد میساخت تا از اطاعت عباسیان سر برتافته و حکومتی مستقل برپاسازند. حکومتهای خودمختاری که خلیفه عباسی را اسماً قبول داشتند و یا اساساً به رسمیت نمیشناختند. برای نمونه در این روزگار امویان در اندلس، اغلبیان در تونس، طولونیان در مصر، صفاریان در سیستان، سامانیان در سمرقند و بخارا و اخشیدیان در شام حکومتهای مستقل تشکیل دادند. در حقیقت در این دوران، اندیشة فراهم آوردن جهان اسلام تحت فرماندهی سیاسی واحد، از بین رفت.
وضعیت سیاسی شیعیان در آن روزگار
در غیبت صغری شرایط سخت تحمیل شده از جانب حکومت عباسی بر جامعة شیعه، که با هدف دستیابی به امام دوازدهم(عج) صورت میگرفت، موقعیت سیاسی شیعیان امامی را دشوارتر کرد. البته شیعیان سیاست پرهیز از فعالیتهای سیاسی تنشزا را دنبال میکردند. نائبان و وکیلان امام ناچار بودند تقیه و اقدامات محتاطانة شدیدی را در پیش گیرند و به هر طریقی خبر وجود فرزند امام عسکری(ع) را از عباسیان پنهان کنند. به نظر میرسد عوامل دیگری سبب گردید که فشار و اختناق و انواع محدودیتها برای یافتن امام عصر(عج) کاهش یابد و حساسیت دستگاه خلافت در این زمینه از بین برود. در حقیقت در این روزگار دستگاه خلافت به شدت درگیر اختلافات خانوادگی برای حکومت و نیز سرکوب شورشها و قیامها بود. ظهور قرمطیان در عراق، و قیام ابوسعید جنابی که از قرمطیان بود در بحرین، قیام یعقوب بن لیث صفار در خراسان و مرگ ناگهانی عبیدالله بن یحیی بن خاقان و آشوب و فتنة صاحب الزنج در بصره سبب گردید که دربار عباسی تمام نیروی خود را برای مقابله با این حرکتها بسیج کند و دیگر مجالی برای تعرض و سختگیری در مورد خاندان امام باقی نماند.
در نیمه دوم روزگار غیبت صغری با توجه به موقعیت سیاسی ضعیف عباسیان شماری از شیعیان امامی توانستند در مناصب اداری و حکومتی عباسیان نفوذ کرده و تصدی برخی از امور بر عهده بگیرند. آنان از میان خاندان بزرگ شیعی نظیر آلفرات، بنینوبخت و بریدیان بودند.
البته ناگفته نماند که دیگر فرقههای شیعی، به خصوص زیدیه و اسماعیلیه در عرصههای سیاسی، فعالیتهای گستردهای را داشتند که وجود دولتهای مستقل در نقاط مختلف بلاد اسلامی و نهضتها، و تحرکات متعدد سیاسی در قلمرو عباسیان مهمترین جلوههای آن بود. حکومتهای خودمختار زیدی در این زمان عبارتند از: ادریسیان مغرب، علویان طبرستان، بنیرس یمن. تأسیس اولین دولت مستقل اسماعیلی مذهب با عنوان دولت فاطمیان را باید بزرگترین رویداد سیاسی جهان اسلام در این عصر تلقی کرد که با جدا ساختن بخش وسیعی از قلمرو حکومت عباسی، کیان دولت عباسی را مود تهدید قرار داد.