داستان گاليله برای ما ايرانی ها هم، مثل اروپاييان، به يک اسطوره اخلاقی بدل شده. ما نيز گمان میکنیم که تا چهارصد سال پيش، که غرب کرويت زمين را شناخت هيچ آدمی از گرد بودن زمين حتی در عالم حدس و گمان، آگاه نشده بود.» پس، شايد برای ما عجيب جلوه کنه اگر بدانيم که در سدههای سوم و چهارم هجری متفکرين مسلمان گرد بودن زمين و حرکت آن را میشناختهاند.
برای نمونه ابنرُسته، که در اواخر سده سوم هجري ميزيسته، کتاب خود، اعلاقالنفيسه، را با آيات قرآنی، که آدمی را به شناخت طبيعت فراميخواند، آغاز ميکند و سپس اقوال گوناگون عصر خودش را در باب شکل زمين بيان میکند.
نظر غالب، که نظر ابنرسته نيز هست، این چنين است:
“خداي بزرگ فلک را دايرهگون، بهشکل کره ميان تهی و گردنده آفريده است، و زمين را نيز کروی شکل آفريده، زمين در هر شبانه روز يک بار بر دو قطب می گردد.”
دليل ابنرسته بر کرويت زمين کاملاً علمی- تجربی است:
“علما درباره اينکه زمين هم با تمام اجزايش، اعم از خشکی و دريا، کروی است اتفاق نظر دارند. دليل بر اين مدعا آنکه طلوع و غروب خورشيد و ماه و ساير ستارگان بر مردمانی که در نواحی گوناگون زمين زندگی ميکنند در يک زمان نيست.”
در کتاب رسائل اخوانالصفا، متعلق به سده چهارم هجری، هم زمين گرد توصيف شده است. در اين دوران، مسئله حرکت انتقالی زمين به دور خورشيد نيز برای دانشمندان مسلمان شناخته بود. ابنرسته مينويسد که: “و جمعی گويند: گردشی که از ستارگان بهنظر میرسد در واقع حرکت زمين است نه فلک خورشيد.”
به گزارش بيرونی (۳۶۲-۴۴۲ ق.)، برخی منجمان هندی، چون برهما گوپتا، درباره حرکت زمين سخن گفته و برخی اساتيد هندی، که وی در سفر هند با آنها ديدار داشته، به حرکت زمين به دور خورشيد قائل بودهاند. بيرونی تا پايان عمر در بين دو نظر اصلی کيهانشناسی زمانش، که يکی از کيهانشناسی “عقلی” يونانی و ديگری از کيهانشناسی تجربی هند متأثر بود، سرگردان موند. او به تأثير از نظر يونانی به مرکزيت زمين در سامانه خورشیدی باور داشت ولی در اواخر عمر بر اساس محاسبات پيچيده نظريه مرکزيت خورشيد و حرکت زمين را پذيرفت.
اما خب حقیقت تاریخ را از ما دزدیدهاند.
منابع:
کتاب «آغاز و انجام تاريخ» کارل ياسپرس
«الاعلاق النفيسه» ابنرسته
«نظر متفکران اسلامی درباره طبيعت» سيد حسين نصر
سرآهنگ