اما زندگی مهدوی شیوهی زندگی کردن است که تجلیگر زندگی منتظرانه و برگرفته از الگوی جامعه مهدوی و در راستای رسیدن به جامعه موعود و آرمانی است. مهدویت و انتظار سرمایه معنوی است که میتواند منبع و منشا معارف و سبکها و مدلهای مطلوبی برای زندگی فردی و اجتماعی و آیندهنگر باشد و به همین جهت می تواند تاثیر خاصی بر شیوه زندگی ما یعنی نشست و برخاست، اندیشیدن، کار کردن، دانش آموختن، ارتباط با مردم و… داشته باشد.
غایت و هدف از خلقت رسیدن به مقام بندگی است: «ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون»(1). برای رسیدن به این بندگی، خداوند تبارک و تعالی تمام امکانات را در اختیار انسان قرار داده و می فرماید: «سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض»(2)؛ و حتی کسانی را شایسته بهره وری از نعمتهای مادی و معنوی زمین معرفی می نماید که به مقام عبدالهی نائل گردیده باشند: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون» (3).
امام عصر علیه السلام نه تنها عبد صالح خداوند می باشند که به عنوان اباصالح یعنی پدر شایستگان و صالحان معرفی می شوند؛ رسیدن به جامعه ایده آل و الهی و بهره گیری کامل از نعمت های دنیوی در گرو رسیدن به این مقام است. بنابراین خانواده به عنوان اولین و موثرترین کانون اجتماعی وظیفه انسان سازی و مصلح پروری را بر عهده دارد.
خانه و خانواده هسته مرکزی اجتماع را تشکیل می دهند و مهمترین پایگاه تربیت و انسان سازی به شمار می روند. بر این اساس اسلام بر تشکیل خانواده بسیار تاکید دارد: «ما بنی فی الاسلام بناء احب الله فی التزویج»(4) محبوبترین بنا نزد خداوند بنای خانواده است. در واقع مقدمه رسیدن به جامعه آرمانی در اسلام ایجاد خانواده ای است که بر اساس معیارها و ارزش های اسلامی تشکیل گردیده. چنین خانواده ای توانایی ایجاد نسل صالح و منتظر را خواهد داشت.
دراین مقاله و مقاله بعد به مهمترین شاخصه های زندگی مهدوی می پردازیم تا به همراه آشنایی با این شاخصه ها و تلاش برای عملی کردن آنها بتوانیم در ایجاد جامعه ای ولایی، معتقد، منتظر و مصون از آسیب ها و خطرات اجتماعی نقش آفرین باشیم.
محورهای سبک زندگی مهدوی
یکی از ویژگیهای منتظران واقعی آنست که پیوسته در صدد شناخت و معرفی الگوی مناسب برای خود و خانواده می باشند.
با مطالعه در سیره آن ذوات مقدسه، معیار و ملاک اساسی در زندگی فردی و اجتماعی مخصوصا تشکیل خانواده ای دینی و ولایی که در این عصر به زندگی مهدوی معروف شده مشخص می گردد.
زندگی مهدوی بر پایه چهار محور استوار است:
1- عقیده محور
2- تکلیف محور
3- دین محور
4- عزت محور
عقیده محوری
دختر و پسر پیش از ازدواج و تشکیل خانواده و پس از آن و قبل از پدر و مادر شدن و در نهایت پس از آن باید اعتقادات صحیح را در خود ایجاد نمایند و این کاری بس دشوار است: «من نصب نفسه للناس اماما فعلیه أن یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره»(10)؛ آن کس که خود را امام و رهبر قرار می دهد پیش از آموزش و تعلیم دیگران باید به تعلیم خود بپردازد.
اصول دین را باید با تفحص و بررسی باور نمود لذا راهی کوتاه برای رسیدن به این مطلوب قرار داده شده و آن شناخت امام می باشد. شناخت امام خود زمینه ای است برای شناخت خداوند. امام حسین علیه السلام می فرمایند:
«ما خلق العباد الا لیعرفوا … معرفة اهل کل زمان امامهم الذی یجب علیهم طاعته»(11)؛ ای مردم بندگان را نیافرید مگر اینکه او را بشناسند [و شناخت خدا] اینست که اهل هر زمانی امام خویش را که باید از او فرمان برند بشناسند.
حتی در بیان دیگر روح خداپرستی در انسان به واسطه شناخت امام حاصل می شود. امام باقر علیه السلام فرمودند: «بنا عبد الله و بنا عرف الله و بنا وحّد الله تبارک و تعالی»(12)؛ به سبب ما خداوند عبادت می شود، به سبب ما خداوند شناخته می شود و به سبب ما خداوند به یگانگی پرستش می شود.
پیامبر گرامی اسلام می فرمایند: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه»(13). این حدیث اهمیت و فضیلت شناخت خلیفة الله را بیان می نماید و هرکس به این مقام راه یابد حتی اگر در ظاهر از درک مولایش محروم گردد ولی از مقام مومنان زمان ظهور کم نخواهد داشت؛ به طوریکه غیبت امام در نزد ایشان به منزله مشاهده می باشد.(14)
امام سجاد علیه السلام می فرمایند:
ایشان (کسانی که معرفت نسبت به امام پیدا نمودند) به منزله مجاهدانی هستند که در حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله با شمشیر جنگیده اند. آنان به حقیقت در شمار مخلصان و شیعیان راستین ما و دعوت کنندگان به سوی دین خدا در نهان و آشکارند.(15)
تکلیف محوری
انسان پس از کسب شناخت صحیح، اعتقاد و ایمان به شناخته هایش در گام بعد وارد مرحله عمل می شود: «الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات»(16)
البته این به آن معنا نیست که فرد بگوید من انگیزه یا شناخت کافی نیافته ام پس تا زمان حصول آن به تکالیف خود عمل نمی نمایم بلکه باید شخص تکالیف شرعی را انجام دهد و به منظور ارتقاء درجه خود نسبت به سایر جنبه ها تلاش جدی نماید.
تکلیف مداری در زندگی اسلامی و به طور اخص در زندگی مهدوی فقط شامل مسئولیت پذیری فردی نمی شود و مسئولیتهای اجتماعی را نیز در بر می گیرد. لذا اولین قدم در جهت مسئولیت پذیری و هدایتگری از خانواده آغاز می شود: «و انذر عشیرتک الاقربین»(17)
در جایی دیگر خداوند می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا»(18)
در تفسیر نور الثقلین آمده هنگامی که آیه فوق نازل شد فردی از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید که چگونه خانواده خود را از آتش حفظ کنم. حضرت فرمودند: آنها را به آنچه خدا امر کرده است امر کن و از آنچه خدا بازداشته نهی کن. اگر از تو اطاعت کردند [از آتش دوزخ] آنها را حفظ کرده ای و وظیفه خود را انجام داده ای.
در خانواده مهدوی همه باید به مسئولیت خود عمل نمایند در عین حال به اوامر و نواهی خداوند پایبند باشند: «یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوا لعلکم تفلحون»(19)
امام باقر در تفسیر این آیه فرمودند: ای کسانی که ایمان آورده اید بر انجام واجبات و عبادات بردبار باشید، در برابر دشمن شکیبا و خود را برای یاری امام آماده و مجهز نمایید.(20)
به سوی جامعه آرمانی مهدوی
برای ایجاد جامعه ای ولایی و مهدوی لازم است به معیارهای چنین جامعه ای توجه نمود. دو شاخصه عقیده محوری و تکلیف محوری اساس یک زنگی مهدوی را تشکیل می دهند. جامعه ای می تواند زمینه ساز ظهور باشد که از اعتقادات صحیح سیراب شده و افراد آن در پی انجام وظایف و تکالیف خود باشند، در هر سمت و جایگاه اجتماعی که باشند. اساس این جایگاهها خانواده می باشد که در صورت عمل به وظایف اساسی در این نهاد، جامعه ایده آل و آرمانی به وجود خواهد آمد و چنین جامعه ای توانایی یاری امام خود را خواهد داشت.
در واقع، دو شاخصه عقیده محوی و تکلیف محوری، زمینه برخورداری از دو ویژگی دیگر یعنی دین محوری و عزت محوری را در خانواده تقویت می نمایند که در مقاله بعد به آنها می پردازیم.
پی نوشت:
1- ذاریات / 56.
2- جاثیه / 13.
3- انبیا / 105.
4- من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 382؛ تحریر الوسیله، امام خمینی(ره)، ج 2، ص 211، کتاب النکاح.
5- روم / 21.
6- همان.
7- بحارالانوار: ج3 ص75، دانشنامة عقاید اسلامی: ج4 ص262.
8- بقره / 187.
9- احزاب/ 21.
10- نهج البلاغه، کلمات قصار، 73.
11- علل الشرایع، شیخ صدوق، ج1، ص9، بحار الانوار، علامه مجلسی، ج23، ص83.
12- الکافی، کلینی، کتاب توحید، باب نوادر، ح7.
13-صحیح بخاری، ج5، ص13، صحیح مسلم، ج6، ص21، کمال الدین، شیخ صدوق، ج2، ص409.
14- صارت به الغیبة عندهم بمنزلة المشاهده، شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج1, ص319, ح2.
15-بحارالانوار، مجلسی، ج52، ص122.
16-عصر / 3.
17-شعرا / 214.
18-تحریم / 6.
19-آل عمران / 200.
20-الغیبه نعمانی، محمد بن ابراهیم بن جعفر، ص 105.