زندگی نامه آیت الله احمد مجتهدی تهرانی رحمه الله
۱۳۹۳/۱۲/۰۹
–
۱۰۴۶۰ بازدید
زندگی نامه آیت الله احمد مجتهدی تهرانی رحمه الله
۱- ولادت و خانواده
۱- ولادت و خانواده
عالم ربّانی، معلّم اخلاق، واعظ الهی، مدرّس دلسوز، روحانی عظیم الشّأن استاد الاساتید حضرت آیت الله حاج شیخ احمد، ملاّ محمد علی مجتهد، معروف به مجتهدی تهرانی از جمله علماء و اساتید و مدرسین مشهورِ عصر حاضر است. ایشان در تهران ریاست علمی و مدیریت مدرسه علمیّه حاج ملاّ محمّد جعفر را که هم اکنون به نام حوزه علمیّه آیت الله مجتهدی معروف است به عهده داشتند، در این حوزه قریب به یک هزار طلبه صبح ها و بعد از ظهرها مشغول فراگیری علوم اسلامی هستند.
حضرت استاد در نهم مهرماه سال 1302شمسی برابر با دوم رجب المرجب سال 1343 قمری در تهران چشم به جهان گشودند.
ایشان در خاندانی با تقوی و ورع و فضل و شرف پرورش یافتند، پدر ایشان مرحوم محمّد باقر از کسبه های معروف و با تقوی و متدیّن تهران بوده و جدّ ایشان مرحوم میرزا احمد از تجّار مشهور و از مؤمنین و متدیّنین عصر خود بودند. بعد از این دو بزرگوار اجداد حضرت آیت الله مجتهدی همگی در کسوت روحانیت و از علماء جلیل القدر و مبلّغین اسلام و از ائمّه جماعات مشهورِ کاشان بودند.
از جمله اجداد ایشان آیات و حجج اسلام، حاج ملاّ محمّد علی مجتهد و حاج ملاّ محمّد باقر مجتهد و حاج ملاّ محمّد کاظم مجتهد کاشانی بودند.
صاحب کتاب لباب الالقاب تألیف آیت الله مرحوم آخوند ملاّ حبیب الله شریف کاشانی متوفّی 1340 قمری درباره یکی از اجداد ایشان یعنی حضرت آیت الله حاج شیخ محمّد علی مجتهد کاشانی مینویسد: «او فرزند حاج ملاّ محمّد باقر کاشانی است و آیت الله حاج محمّد علی مجتهد کاشانی عالمی فاضل و مدرّسی بزرگوار در علوم شرعی و عقلی بود، به حدّی که فضل و علم و زهدش بر دیگران مسلّم و آشکار بود، و آن مرحوم فرزندی داشت به نام حاج ملاّ ابوالقاسم که او هم حکیم و منجّمی زبردست بود و من آن فرزند را دیده بودم و او در تهران فوت(وفات) کرد (و در اطراف چهار راه مولوی که در آن زمان قبرستان بود دفن گردید) و مرحوم آیت الله حاج محمّد علی از شاگردان فقیه عالیقدر حضرت آیت الله سیّد محمّد تقی کاشانی بود و او از شاگردان عالم ربّانی و معلّم اخلاق حاج ملاّ احمد نراقی است و حاج ملاّ احمد نراقی استاد شیخ مرتضی انصاری بود و وقتی که ملاّ احمد نراقی از رحلت آیت الله سیّد محمّد تقی کاشانی باخبر شدند از شدّت حزن و اندوه و با صدای بلند شدیداً گریه کردند و از فقدان آن عالم بزرگوار تأسّف خوردند.»
حضرت آیت الله مجتهدی میفرمایند: مرحوم حاج ملاّ محمّد علی مجتهد قبرش در قم است و جدّ من وقتی که وصیّت کرده بود که او را در قبر جدّش( یعنی حاج ملاّ محمّد علی مجتهد) دفن کنند، چون خواستند قبر او را بشکافند، دیدند که بدن ایشان صحیح و سالم است، لذا مجبور شدند که قبر را دوباره بپوشانند و قبر دیگری را برای ایشان در نظر بگیرند.
2 – داستان طلبه شدن آیت الله مجتهدی
حضرت آیت الله مجتهدی در سال 1362 قمری و در سن 19 سالگی به کسوت روحانیت در آمدند و قبل از آن در بازار تهران مشغول به کار بودند و پدر ایشان یعنی مرحوم محمّد باقر راضی نبودند که فرزندشان طلبه شود ولی بر اثر عشق و علاقه زیادی که جناب استاد به علم و دانش داشتند به سوی طلبگی روی آوردند. با توجّه به مخالفت پدر، سال ها با عُسرت و سختی زیادی، در لباس روحانیت به تحصیل علم پرداختند. (زیرا در آن زمان حضرت آیت الله مجتهدی از مرحوم آیت الله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی ـ رحمه الله ـ تقلید میکردند و ایشان رضایت پدر را در ادامه تحصیل شرط نمیدانستند) و بعد از سال ها نه تنها پدر راضی شدند، بلکه بر وجود چنین فرزندی در نزد خویشان و نزدیکان و در اجتماع افتخار میکردند.
آیت الله احمد مجتهدی تهرانی درباره طلبه شدن خود گفته است: یادم میآید وقتی تازه طلبه شده بودم موهای سرم را کوتاه کرده بودم و محاسنم را گذاشته بودم. وقتی که به خانه رفتم، دائی من، لب و لوچه اش را آویزان کرد و با اشاره به من گفت: این چه قیافهای است که برای خودت درست کرده ای؟ و پدرم به من گفت: من ندارم خرج تو را بدهم و حتّی دیگران میگفتند از خر شیطان بیا پایین و طلبگی را رها کن و چون دوست داشتم طلبگی را، لذا رها نکردم و روی همین اصل بود که پدرم مدّتی با من قهر کرد. ولی این موارد ذرّه ای در من اثر نکرد و استقامت میکردم. مهم این است که استقامت داشته باشی اگر استقامت کنی ملائکه هم بر تو نازل میشوند: «انّ الّذین قالوا ربّنا الله ثمّ استقاموا تتنزّل علیهم الملائکه ان لاتخافوا و لاتحزنوا».
بعضی اصلاً نمیگذارند فرزندشان طلبه شود. آیهالله حاج شیخ محمّد تقی بروجردی وقتی که پدرشان فوت کرد او را در خواب دیدند، پدرشان گفت: ما هنوز در این عالم گرفتاریم، زیرا در اوائل طلبگی تو نمیگذاشتم به حوزه بروی و سخت میگرفتیم و این در حالی بود که ایشان مجتهد شده بود. چرا بعضی پدر و مادرها این طورند. نقل میکنند که اهل علمی، به فرزندش گفته بود اگر طلبه شوی تو را عاق میکنم. این ها جواب خدا و پیغمبر را چه میدهند این وقایع و روایت ها را برای این پدر و مادرها بگوئید تا قدری بیدار شوند و شما به خاطر این سخت گیری ها و توهین ها هیچ ناراحت نباشید و بدانید که برترین اعمال سخت ترین آن هاست.
3 – اساتید حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی
دروس مقدّماتی و ادبیات عرب: در تهران و نزد مرحوم آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان
کتاب مُطَوّل: نزد مرحوم آیت الله محمّد جواد خندق آبادی و مرحوم آیت الله سیّد مرتضی علوی فریدونی
منظومه حاج ملاّ هادی سبزواری: نزد مرحوم آیت الله علاّمه سیّد محمّدحسین طباطبایی
کتاب لُمعَتِین: نزد حضرات آیات و حجج اسلام شهید صدوقی، مرحوم محمّد جواد خندق آبادی و مرحوم شیخ عبدالرّزاق اصفهانی
رسائل: نزد مرحوم آیت الله شیخ محمّد جواد خندق آبادی
مکاسب: نزد مرحوم آیت الله سیّد محمّد صادق طباطبایی
کفایه جلد اوّل: نزد مرحوم حضرت آیت الله العظمی سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفی
کفایه جلد دوّم: نزد مرحوم آیت الله سیّد صادق شریعتمداری
درس خارج به مدّت یک سال: نزد مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا سیّد محمّد حسین طباطبایی بروجردی
درس خارج به مدّت یک سال: نزد مرحوم آیت الله العظمی سیّد محمّد رضا گلپایگانی
درس خارج به مدّت یک سال: نزد مرحوم آیت الله حاج شیخ عبّاسعلی شاهرودی
درس خارج به مدّت دو سال: نزد مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمّد رضا تنکابنی
درس خارج به مدّت شش سال: نزد مرحوم آیت الله العظمی سیّد احمد خوانساری
درس اخلاق: نزد مرحوم حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(ره) در مدرسه فیضیّه قم عصرهای جمعه و هم چنین نزد عالم ربّانی و معلّم اخلاق حضرت حجّت الاسلام و المسلمین مرحوم حاج سیّد حسین فاطمی قمی بودند. ولی بیش ترین استفاده و بهره را پس از آمدن به تهران از مصاحبت و مجالست با مرحوم حاج شیخ محمّد حسین زاهد برد.
رحمه الله علیهم اجمعین
4 – ازدواج
پنج سال بعد یعنی در سال 1367 قمری و در سن 24 سالگی ازدواج کردند و در همین سال دروس رسائل و مکاسب را نزد آیات و حجج اسلام آقایان فاضل (پدر حضرت آیت الله فاضل لنکرانی) و سیّد حسین قاضی و آقا شیخ قاسم نحوی امتحان دادند و با موفّقیّت به اتمام رساندند. بعد از قریب دو سال در سنّ 26 سالگی و در سال 1369 قمری امتحان کفایه و قسمتی از درس خارج را با موّفقیّت گذراندند.
5 – هجرت به تهران و آشنایی با مرحوم حاج شیخ محمّد حسین زاهد رحمه الله
حضرت آیت الله مجتهدی در ضمن تحصیل به تدریس کتب حوزوی هم میپرداختند و وقتی از قم به تهران آمدند، شب ها در مسجد امین الدّوله که مرحوم حاج شیخ محمّد حسین زاهد در آن جا مشغول به تدریس و اقامه نماز بودند، استاد هم، صبح و عصر به امر تدریس اشتغال داشتند و چون مرحوم حاج شیخ محمّد حسین زاهد در اواخر عمر و با وجود کهولت سن به سختی مشغول تعلیم و تربیت طلاّب بودند، لذا از حضرت استاد تقاضا کردند که علاوه بر تدریس، شب ها هم منبر بروند و جناب استاد در طول دو سال، شش جزء اوّل قرآن را با استفاده از تفسیر برهان که مبنای تفسیری ایشان بود، برای مستمعین آیات قرآن را تفسیر میکردند.
حضرت استاد صبح ها در مسجد مرحوم حاج سیّد عزیزالله بازار، جهت طلاّب به تدریس کتب ادبیات و فقه مشغول بودند و بعد از ظهرها هم برای کسانی که روزها شاغل بودند و بعد از ظهرها درس میخواندند، به تدریس کتب حوزوی از قبیل مُطَوَّل، سُیوطی، مُغنی، منطق و غیره می پرداختند.
آیت الله صدر و دیگر علما در قم، شب پنجشنبه و شب جمعه درس را تعطیل میکردند، ولی مرحوم شیخ محمّد حسین زاهد (رحمه الله) شب جمعه و شب شنبه را تعطیل میکردند، ما هم چون حوزه ایشان را اداره میکنیم، تأسّی به ایشان میکنیم.
دو سال به آخر عمر ایشان مانده بود که بعد از نماز مغرب و عشاء، جناب استاد مجتهدی (رحمه الله) منبر میرفتند و تفسیر قرآن داشتند. جناب استاد میفرمایند: شب اوّلی که بعد از نماز منبر رفتم، بعد از منبر به من طیّب الله گفتند. آیت الله حق شناس (رحمه الله) به من فرمودند: ایشان به احدی طیّب الله نمیگوید، مرحوم زاهد از اوّل منبر تا آخر منبر مینشستند و گوش میدادند و این برای من مایه افتخار بود. شب اوّل ماه رجب بعد از نماز، منبر رفتم، ایشان از درون محراب فرمودند: داداش جون، مسائل ماه رمضان را شروع کن. (به خاطر این که قبل از ورود به ماه رمضان باید در این ماه مردم با مسائل کاملاً آشنا باشند.)
دو سال بعد یعنی در 21 محرم سال 1372 قمری، ثُلمه ای در اسلام به وجود آمد و آن رحلت عارف زاهد و معلّم اخلاق حاج شیخ محمّد حسین زاهد ـ رحمه الله ـ بود.
حضرت آیت الله مجتهدی میفرمایند: شبی که در مسجد امین الدّوله برای مرحوم شیخ محمّد حسین زاهد (رحمه الله) ختم گرفته بودند و علما را دعوت کرده بودند، جمعیّت زیادی آمده بود، به طوری که مسجد و حیاط پر شده بود، ناگهان آمدند به من گفتند: بفرمائید منبر. من آماده نبودم، منبری هم نبودم (ولی چون مجلس ختم مرحوم حاج شیخ محمّد حسین زاهد بود) لذا قبول کردم.
از محلّی که نشسته بودم چند قدم فاصله بود تا به منبر برسم، لذا شروع به تفکّر کردم که چه بگویم، ناگهان تصمیم گرفتم که پیرامون این آیه شریفه صحبت کنم: «إنَّ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ سَیَجعَلَ لَهُمُ الرَّحمنُ وُدّاً» (سوره مریم – آیه 96) پس از ترجمه آیه، عنوان کردم که علّت این همه محبّت و ارادت مردم، به شیخ محمّد حسین زاهد، تقوا و ساده زیستی و بی توجّهی ایشان به دنیا بود.
6 – تأسیس حوزه علمیّه
آیت الله احمد مجتهدی تهرانی پس از گذشت سه سال از رحلت آن عالم بزرگوار، هم چنان به امر تدریس در مسجد مرحوم حاج سیّد عزیز الله واقع در بازار تهران مشغول بودند تا آن که، عدّه ای از علماء و مردم متدیّن، از حضرت استاد تقاضا کردند که حوزه علمیّه را به مسجد مرحوم حاج ملاّ محمّد جعفر منتقل کنند که در آن زمان مسجد، انبار خاک ذغال و خمره ترشی کسبه محل بود.
هنگام درخواست انتقال حوزه علمیّه از مسجد حاج سیّد عزیز الله بازار به مسجد مرحوم حاج ملا ّمحمّد جعفر، تجّار و مردم متدیّن با علماء مشورت کردند و به این نتیجه رسیدند که حضرت آیت الله مجتهدی به دلایلی نسبت به علماء دیگر جهت ادامه راه مرحوم حاج شیخ محمّد حسین زاهد ارجحیّت دارد. بنابراین با همّت تجّار و مردم متدیّن، آیتالله مجتهدی توانست حوزه علمیّه فعلی را که در تهران، خیابان ۱۵ شرقی، کوچه شهید مرتضی کیانی، کوچه مسجد آقا واقع است تأسیس کند.
7 – دلایل انتخاب آیت الله مجتهدی برای مسئولیت حوزه ؛
دلیل اوّل:
ایشان خود شاگردانی دارند و با جمعیّتی قابل ذکر میتوانند به این مسجد مخروبه سر و سامانی بدهند.
دلیل دوم:
ایشان حقّ الزّحمه یا پول برای این امر نمیخواهند (چون در آن زمان هر دو بزرگوار یعنی مرحوم حاج شیخ محمّد حسین زاهد و حضرت استاد، منبع درآمدی داشتند و از سهم امام استفاده نمیکردند).
دلیل سوم:
ایشان جوان هستند و تا سنّ پیری و کهولت و رحلت، علی الظّاهر فاصله زیادی دارند.
دلیل چهارم:
قدرت تدریس، پشتکار، شهرت و آوازه استاد بود که باعث شد از میان علماء و معمّمین، ایشان انتخاب شوند. چه بسا کسانی که از اهل علم و دانش هستند، امّا قدرت تدریس و فنّ بیان و حوصله اداره طلاّب جوان را ندارند.
دلیل پنجم:
رضایت مرحوم حاج شیخ محمّد حسین زاهد به عنوان مؤسّس حوزه از حضرت استاد بود. زیرا آن بزرگوار در زمان حیات خویش سخنرانی و پشتکار و درایت و محبوبیّت و علم و دانش و تقوی استاد را دیده و پسندیده بود و چون مرحوم حاج شیخ محمّد حسین زاهد قبل از حضرت استاد، حوزه علمیّه را اداره میکردند، طبیعتاً دوست داشتند که بعد از رحلت خود، این حوزه هم چنان باقی بماند به همین دلیل وصیّت کردند که حوزه درس ایشان را حضرت استاد اداره کنند. لذا شاگردان آن مرحوم پس از شنیدن این وصیّت و هم چنین قدرت جاذبه ای که در وجود حضرت استاد بود به ایشان مراجعه نمودند.
مرحوم شیخ محمّد حسین زاهد (رحمه الله) را در خواب دیدند که فرمودند: هیچ کس در این عالم به اندازه احمد (استاد مجتهدی) به من کمک نکرد و این به خاطر این بود که کار ایشان را ادامه دادم و حوزه ایشان تعطیل نشد، در تمام مراسم ها و جلسات و زیارت ها که می روم ایشان را دعا میکنم. بر روی سنگ قبر ایشان این شعر نوشته شده است:
وَفَدتُ عَلَی الکَریمِ بِغَیرِ زادٍ مِنَ الحَسَناتِ وَ القَلبِ السَّلیمِ
وَ حَملُ الزّادِ اَقبَحُ کُلِّ شَیءٍ إذا کانَ الوُفُودُ عَلَی الکَریمِ
یعنی وارد بر خداوند کریم شدم بدون زاد و توشه و حسنه و قلب سالم، و زشت است بر انسان که بر شخص کریمی با زاد و توشه وارد شود. لذا من هم این شعر را گفتم روی سنگ قبر پدرم نوشتند.
شخصی میخواست برود مشهد ساکن شود و خانه و پول میخواست، بر سر قبر مرحوم حاج شیخ محمّد حسین زاهد (رحمه الله) رفت و عرض حاجت کرد. شب در خواب دید که مرحوم شیخ به او فرمودند: حاجت تو را گرفتم، و کار آن شخص درست شد. ایشان نزد خداوند و اهل بیت(علیهم السّلام) خیلی قدر و منزلت دارند و این به خاطر تقوا و خدمتی بود که به اسلام کردند.
شخصی که فوت (وفات) کرده بود در خواب دیدند، از او پرسیدند از شیخ محمّد حسین چه خبر؟ او گفت چه میگوئید؟! ایشان را جائی برده اند که دست ما هم به آن جا نمیرسد.
روح مرحوم حاج شیخ محمّد حسین زاهد (رحمه الله) به حدّی قوی بود که حتّی بعد از مرگ هم بر بعضی از افراد نظارت داشت. در این زمینه حضرت آیت الله مجتهدی (رحمه الله) میفرمایند: روزی از یکی از اولیاء خدا پرسیدم: من آن قدر زرنگ نیستم که این حوزه را بگردانم و این همه مدّرس و شاگرد را جمع کنم، آن ولی خدا گفت: روح بزرگی از اولیاء خدا بر کارهای شما احاطه و نظارت دارد و آن روح، تو را یاری و مساعدت میکند و من فهمیدم که مرحوم شیخ محمّد حسین زاهد را میگوید. این حوزه ما به برکت ایشان دائر است، چرا که ایشان وصیّت کردند که حوزه درس ایشان را اداره کنم لذا شاگردان آن مرحوم بعد از فوت (وفات) ایشان نزد من آمدند.
دلیل ششم:
از همه مهم تر، بلکه اصل و ریشه همه کارهاست، انتخاب خداوند است، چه بسا بزرگانی از علم و دانش و مجتهدین والامقامی هستند که خداوند از میان همه آنان عدّه ای خاص را به عنوان مراجع تقلید مثل شیخ انصاری ها، عبدالکریم حائری یزدی ها، ابوالحسن اصفهانی ها، بروجردی ها، امام خمینی ها ـ رحمه الله علیهم ـ را انتخاب میکند. زیرا نیابت امام زمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف ـ را خداوند نصیب هر کس نمیکند. (حضرت امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ فرمودند: فَأَمّا مَن کانَ مِنَ الفُقَهاءِ صائناً لِنَفسِهِ، حافِظاً لِدینِه، مُخالِفاً علی هَواهُ، مُطیعاً لِأمرِمولاه، فَلِلعوامِ أن یُقَلِّدوه، و ذلک لا یَکونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشّیعَهِ لا کُلُّهُم: از میان فقهاء، هر کس خویشتن دار و نگهبان دینش باشد، و با هوای نفس خود مخالفت کند، و فرمان مولایش را اطاعت کند، بر عموم مردم لازم است که از او تقلید کنند، و این دسته برخی از فقهای شیعه هستند نه همه آن ها ( وسائل الشّیعه ج 18 ص 95)). و حتّی در موارد پایین تر هم همین طور است. یعنی تأسیس حوزه علمیّه و یا اداره حوزه، آثار باقیات الصّالحات، تألیفات سودمند و به جای ماندنی و غیره در صورت داشتن اخلاص و شرائط دیگری که مدّ نظر خداوند متعال است محقق میشود، و انجام این گونه امور نصیب افراد خاصّی میشود. چه بسا خداوند نعمتی را در اختیار کسی قرار میدهد ولی به دلیل عدم صلاحیت او، آن نعمت را از او میگیرد. (حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: ما أنعَمَ اللهُ علی عبدٍ بِنِعمَهٍ فَسَلَبَها إیّاه حتّی یُذنِبَ ذَنباً یَستَحِقُّ بِذلکَ السَّلب : خداوند هیچ نعمتی را به کسی نمیدهد که از او بگیرد، مگر این که گناهی مرتکب میشود که مستحقّ گرفتن آن نعمت میشود.(اصول کافی ج3 ص276)).
8 –خواب استاد
حضرت استاد میفرمایند: شبی در عالم رؤیا دیدم که حضرت حجّت بن الحسن امام زمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف ـ از بعضی روحانیون و پیش نمازان گله دارند و ناراحت هستند و میفرمایند: که این آقایان کار نمیکنند (و تبلیغ و تعلیم و تعلّم و سخنرانی و گفتن احکام شرعیه و غیره ندارند).
لذا به نمایندگان و مقسّمین خود فرمودند: سهم امام زمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف ـ را از این قسم افراد قطع کنید، و با گفتن این جمله، مقسّمین هم سهم روحانیون و پیش نمازان را قطع کردند، از جمله سهم مرا، و این کار 5 ماه به طول انجامید. بعد از مدّتی من به مقسّمین برخوردم و عرض کردم که شما میدانید که من حوزه علمیه را اداره میکنم، تدریس و منبر دارم، مقسّمین گفتند: بله ولی امام ـ علیه السّلام ـ به طور کلّی فرمودند. لذا ما سهم همه را قطع کردیم از جمله شما را، بعد گفتند: حالا شما این جا بمانید تا ما خدمت امام ـ علیه السّلام ـ برسیم و این مسأله را به عرض ایشان برسانیم.
مقسّمین رفتند و بعد از حدود نیم ساعت برگشتند و گفتند که امام ـ علیه السّلام ـ فرمودند: آقای مجتهدی از جمله آقایانی هستند که (برای ما اهل بیت) زحمت میکشند، لذا سهم ایشان را بدهید و این مدّتی را هم که قطع شده است، معوّقه آن را هم پرداخت کنید.
جناب استاد میفرمایند: بعد از این جریان، وضع مالی ما خوب شد و توانستیم به طلاّب شهریه بپردازیم.
9 – سخنان مراجع تقلید و آیات عظام درباره حضرت آیت الله مجتهدی و مدرسه ایشان:
در جلسه ای که شورای مدرّسین حوزه علمیّه قم، با حضرت آیت الله العظمی امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ داشتند، امام از وضع آینده حوزه ها اظهار نگرانی کردند، آیت الله العظمی صافی گلپایگانی ـ حفظه الله ـ به ایشان عرض کردند: که در تهران هم مدرسه ای هست که اگر در آینده مجتهدی گلپایگانی بیرون بیاید از آن جا است. امام فرموده بودند: میدانم، میدانم.
شخصی از حضرت امام استفتاء کرد که: پسرم دیپلم گرفته است و میخواهم او را به حوزه علمیّه بفرستم/ کدام حوزه خوب است؟ امام فرمودند: حوزه آقای مجتهدی.
رهبر معظّم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ـ حفظه الله ـ فرمودند: اگر مدرسه علمیّه ایشان نبود، متحیّر بودم فرزندانم را به کجا بفرستم.
رهبر معظّم انقلاب در دیدار با طلاّب و اساتید مدرسه علمیّه آیت الله مجتهدی فرمودند: «از سال ها پیش خیلی مایل بودم که یک وقت به مدرسه شما و این حوزه گرمی که در تهران بر خلاف معمول به حمدالله با همّت بلندی به وجود آمده، خودم بیایم و از نزدیک آن جا را ببینم، امّا امروز به حمدالله این توفیق را پیدا کردیم که شما به این جا تشریف بیاورید و از نزدیک زیارت تان کنم، مدرسه ایشان را پیش از انقلاب میشناختم و نام و آوازه این مدرسه را شنیده بودم، ایشان همّت کردند و در تهران یک حوزه علمیّه واقعی و جدّی تشکیل دادند، این چیز خیلی کمیاب و کم نظیری بوده است.
عشق و علاقه ایشان به این کار و تلاش مخلصانه ای که انجام دادند، کمک الهی را جلب کرد و ایشان توانستند این کار را انجام دهند، این مدرسه به حمدالله برکاتی هم داشته است، از سال های متمادی فضلای برجسته و علمای محترمی از همین کانونِ بنا شده بر عشق و همّت و تلاش و اخلاص بیرون آمده اند و در نقاط مختلف مشغول انجام وظیفه اند، این را باید قدر بدانیم.»
آیت الله العظمی وحید خراسانی ـ حفظه الله ـ فرمودند: در مدرسه ایشان، انسان، تربیت میشود.
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی ـ رحمه الله ـ در جواب سؤالی که در کدام حوزه برویم درس بخوانیم، فرمودند: به حوزه آقای مجتهدی.
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی ـ حفظه الله ـ فرمودند: ما برای طلاّب ایشان احترام خاصّی قائل هستیم.
آیت الله العظمی جوادی آملی ـ حفظه الله ـ در جواب شخصی که پرسیدند: در تهران به درس اخلاق چه کسی برویم، فرمودند: به درس اخلاق آقای مجتهدی بروید.
آیت الله العظمی مرعشی نجفی ـ رحمه الله ـ در جواب سؤال طلاّبِ حوزه آیت الله مجتهدی، که موعظه خواسته بودند فرمودند: بروید کارهای آقای مجتهدی را نگاه کنید، همه اش موعظه است.
آیت الله العظمی شبیری زنجانی ـ حفظه الله ـ فرمودند: طلاّبی که در محضر حاج آقا مجتهدی هستند، نَفَس ایشان (و مراقبت های دائمی از درس و اخلاق طلاّب)، آن ها را عاقبت به خیر میکند.
10 – عِمامه گذاری توسّط آیت الله مجتهدی رحمه الله
در حوزه آیت الله مجتهدی هر سال بیش از 50 نفر شرائط عِمامه گذاری را دارند، ولی جناب استاد ـ رحمه الله ـ به همه آن ها اجازه نمیدادند، بلکه از میان آن ها تعدادی را گزینش میکردند و مابقی را به سال های بعد(چنان چه شرائط را دارا باشند) موکول میکردند و به بعضی با توجّه به نیم قرن تجربه خود در زمینه آموزش و پرورش طلاّب علوم دینی، اجازه نمیدادند. (حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمودند: إتَّقُوا فَراسَهَ المُؤمِنِ فَإنّهُ یَنظُرُ بِنُورِ الله : از زیرکی و زرنگی مؤمن بترسید، زیرا که او به وسیله نور خداوند میبیند.(اصول کافی. ج1. ص317)). زیرا عقیده ایشان این بود که یک روحانی، باید برای خدمت به اسلام و اهل بیت پیامبر فعّال باشد، یعنی بتواند با تألیف، وعظ، تدریس، منبر و اموری از این قبیل خدمت کند، نه این که چند سال درس بخواند و شهریه بگیرد و سرانجام در جایی یا اداره ای فقط امام جماعت شود و حتّی بعد از امامت جماعت سخنرانی هم نکند و مردم دست خالی از نزد او خارج شوند، لذا استاد اگر متوجّه میشدند که این گونه افراد وجود دارند و از عهده تبلیغ اسلام برنمیآیند و یا این که مُبَلِّغ خوبی هستند ولی تقوای لازم را ندارند و یا این که عرفیات طلبگی و روحانیت را رعایت نمیکنند، به آن ها اجازه ی عِمامه گذاری نمیدادند.
11 – توسعه مدرسه و احداث حُجره برای طلاّب
حضرت استاد میفرمودند: در ابتدای امر که به این مسجد آمدیم و مدرسه را به وجود آوردیم، در مضیقه مالی قرار داشتیم و قادر به پرداخت شهریه به طلاّب نبودیم و حتّی حوزه علمیّه در آن وقت فاقد حجره بود و طلاّب در شبستان مسجد میخوابیدند و من خیلی دوست داشتم به طلاّب کمک کنم ولی خودم هم در فشار بودم و ماهی یک صد تومان به دلیل استیجاری بودن منزل اجاره میدادم و این مبلغ را با سختی فراوان پرداخت میکردم، البتّه خانه های اطراف مسجد، وقف خود مسجد بود و با وجود این که بسیار قدیمی و کلنگی بودند، ولی به دلیل ضعف مالی قادر نبودیم آن ها را تخریب و مجدّداً بنا کنیم تا این که پس از مدتی افراد خیّری مثل مرحوم آقای سعیدیان و مرحوم حاج محمّد کاظم جعفری و دیگران در تخریب خانه های قدیمی و ساختن حجرات برای طلاّب کمک کردند (خداوند همه آن ها را رحمت کند).
استاد جهت توسعه مدرسه و احداث حجره برای طلاّب، خیلی نگران بودند و علاقه داشتند در این زمینه تسریع شود، که خود استاد در این زمینه میفرمایند: «خوش ترین اوقات عمر من آن شبی بود که صبح آن روز قرار بود با معمار (و مهندسین مربوطه) جهت بنا و وسعت دادن حجره ها و ساختن بالکن برای طلاّب به مسجد و حوزه برویم.»
اگرچه آن زمان یک حجره هم نبود ولی در حال حاضر 31 حجره و 7 مَدرَس بزرگ و 3 اتاق به عنوان دفتر، کتاب خانه و سالن مطالعه بزرگی ساخته شده است و این کار با خرید خانه های اطراف که مساحت کلّ آن ها 800 متر و شامل 6 منزل به مبلغ 000/000/500 ریال بود، انجام پذیرفت.
12 – آیت الله حاج شیخ احمد مجتهدی به روایت اسناد ساواک
مجموعه فعّالیّت های آیت الله مجتهدی در طی سالیان طولانی اگر چه بیش تر رنگ و بوی فرهنگی ـ آموزشی داشت تا صبغه ی سیاسی، ولی این امر باعث نشد تا ساواک اقدامات وی را نادیده پندارد. اوّلین سند در پرونده انفرادی وی مربوط به سفری است که به صورت غیر مجاز به عراق داشت. ساواک تهران طی گزارشی در تاریخ 1/12/45 به اداره کلّ سوم ساواک که عهده دار به اصطلاح امنیّت داخلی کشور بود مینویسد:
«یکی از طلاّب مدرسه و مسجد حمّام قبله واقع در پشت بوذرجمهری نو اظهار داشته است، آقای شیخ احمد مجتهدی، امام جماعت مسجد حمّام قبله چهار هفته قبل، از راه آبادان با پرداخت چهارصد تومان به طور غیر مجاز به عراق مسافرت نموده است…» (آرشیو اسناد مؤسّسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، سند مورّخ 1/12/45، شماره 26772 / 20 ه 3).
این همان سفری است که طی آن آیت الله مجتهدی به اتّفاق شهید غلامحسین حقّانی از شهدای فاجعه انفجار بمب در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به عراق میروند. شهید حقّانی در پاسخ به بازجویی کمیته مشترک ضدّ خرابکاری ماجرای این مسافرت را چنین تشریح میکند:
« … در حدود 8 یا 9 سال قبل، پیش از محرّم دو نفر از آقایان تهران به نام آقای حاج شیخ احمد مجتهدی تهرانی امام جماعت مسجد ملاّ جعفر واقع در خیابان ری، بازارچه نائب السّلطنه و حاج میرزا علی آقا سعیدیان از قم آمدند منزل آقای سجادی تهرانی و گفتند ما عازم عراق هستیم و من هم خیلی شوق داشتم و کارهای خود را انجام دادم و رفتم ایستگاه راه آهن و همراه آقایان به آبادان رفتیم. البتّه در اوایل طلبگی که در تهران بودم، نزد آقای مجتهدی درس میخواندم و در همان مسجد ایشان هم معمّم شدم و با یکدیگر کاملاً مربوط بودیم. در آبادان در مدرسه علمیّه وارد شدیم و بالاخره توسّط آقای قائمی امام جماعت آبادان شخصی به نام شیخ رجب قاچاق بر پیدا شد و نفری چهارصد تومان از هر کدام گرفت و با زحمت فراوان بعد از چند شبانه روز وارد نجف اشرف شدیم…» (شهید غلامحسین حقّانی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اوّل، پائیز 1384، ص 250.)
آیت الله مجتهدی به همراه دوستانش موفّق به دیدار امام خمینی (ره) در این سفر گردید. بازجوی ساواک نیز طی مراحل مخلتف بازجویی از شهید حقّانی به دنبال کشف همین مطلب است که آیا آن ها به دیدار امام نیز رفته اند و اگر رفته اند چه موضوعاتی بین آن ها ردّ و بدل شده است. شهید حقّانی نیز با زیرکی پس از بیان دیدارهای متعدّدشان با سایر علما و مراجع نجف، جریان ملاقات با امام (ره) را چنین بیان میکند: «…. و نیز چند شب برای نماز جماعت حاج آقا روح الله خمینی به مدرسه آیت الله بروجردی رفتیم و در درس ایشان نیز در یکی از مساجد بازار نجف رفتیم و هم چنین یک شب در منزل ایشان که شب ها جلوس عمومی داشتند، رفتیم که چند مسئله فقهی و اصولی هم آقایان مجتهدی و سعیدیان و این جانب نزد ایشان مطرح نمودیم و پاسخ شنیدیم…» (همان، ص 260) .
مهم ترین و پرثمرترین فعّالیّت آیت الله مجتهدی (رحمه الله) تعلیم و تربیت نوجوانان و جوانانی بود که به صورت تمام وقت یا پاره وقت در حوزه علمیّه ایشان حضور یافته و با فراگیری علوم اسلامی و تهذیب نفس غالباً افراد مفیدی شدند. بسیاری از آنان به فیض عظیم شهادت نائل شده و تعدادی نیز هم اکنون با تصدّی پست های مختلف سیاسی ـ فرهنگی در حال خدمت بوده و غالب آن ها نیز در گوشه و کنار ایران اسلامی و بعضاً در خارج از کشور به تبلیغ دین و معارف اسلامی اشتغال دارند.
از جمله معروف ترین شاگردان ایشان میتوان به بزرگانی هم چون شهید حجّت الاسلام غلامحسین حقّانی، شهید سیّد مجتبی صالحی خوانساری، شهید دکتر مصطفی چمران، شهید دکتر محمّد علی فیاض بخش، شهید دکتر محمود قندی، سردار شهید محمّد بروجردی و شهید مهندس محمّد جواد تندگویان اشاره نمود. (آداب الطلاّب، همان، صص 124 ـ 114.)
مسلّماً این بخش از اقدامات و کوشش های آیت الله مجتهدی نیز از چشمان مأموران امنیّتی رژیم شاه مخفی نماند. ساواک تهران در تاریخ 17/10/46 طی گزارشی به اداره کلّ سوم چنین اعلام نمود:
« … در اثر تبلیغ نامبرده عدّه ای از جوانان به لباس روحانیت درآمده اند و در تاریخ 13/10/46 اظهار داشت تصمیم دارد مجلسی برگزار و چند نفر از طلاّب را عمامه بگذارد و اظهار نمود در این موقع که دولت میخواهد آهسته آهسته عمامه را بردارد من مشغول هستم یک عدّه جوان تازه نفس را آماده نموده و به سرشان عمامه بگذارم تا ببینم من غالب میشوم یا دانشگاه ضد روحانیت.
نظریه منبع:
1ـ عمل شیخ مزبور از جهت تعلیم دادن جوانان به درس دینی اشکالی ندارد. اشکال کار از این جهت است که نامبرده فوق العاده در جوانان نفوذ دارد. چنان چه بخواهد جوانان را علیه دولت تحریک نماید، جلوگیری از آن خیلی مشکل است.
2ـ تبلیغات سوئی که شخص مزبور از جهت دشمنی با دولت در مغز جوانان وارد مینماید، بسیار مضر است.
3ـ نامبرده جوانانی را ضدّ دولت و ضدّ برنامه دولت تربیت مینماید، مثلاً اقوام چند نفر از این جوانان از نظر مادّی و معنوی بسیار قوی هستند ولی این جوانان با وضع بسیار بدی در حیاط مسجد زندگی نموده و در اثر تبلیغات شیخ مزبور فعّالیّت در این جامعه را حرام و کمک به دولت و اجرا کردن برنامه های دولت را برخلاف دین خود میدانند.» (آرشیو اسناد مؤسّسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، سند مورخ 17/10/46، شماره 31006 / 20 ه 3.)
در پاسخ به این گزارش ناصر مقدّم مدیر کلّ اداره کل سوم ساواک طی نامهای به ساواک تهران دستور میدهد:
« … ضمن نفوذ در جلسات متشکله این مسجد با استفاده از منابع مربوطه اعمال و رفتار و تماس های این شخص را تحت نظر قرارداده و به محض مشاهده فعّالیّت مضرّه و مشکوکی از او مراتب را با تعیین مشخّصات کامل و ارسال یک قطعه عکس وی اعلام دارند.(آرشیو اسناد مؤسّسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، سند مورخ 22/11/46، شماره 77579 / 316.)
گزارش های بعدی ساواک تهران حاکی از تشدید فعّالیّت های آیت الله مجتهدی است. ساواک مزبور در گزارش مورخ 25/4/47 خود به مرکز این گونه اعلام داشته:
« نامبرده بالا که یکی از روحانیون مخالف بوده و عدّه ای طلاّب را مطابق عقیده و روش خود پرورش و تعلیم میدهد اخیراً تعداد شاگردان خویش را افزایش داده است. این محصّلین جدید دانش آموزان دبیرستانی و دبستانی میباشند که مشارالیه اولیاء آن ها را تبلیغ نموده مبنی بر این که در مدارس دولتی علاوه بر این که به امور دینی توجّه نمیشود، بین فرزندان مسلمانان تبلیغات ضدّ دینی مینمایند. بنابراین اولیاء دانشآموزان وظیفه دارند که از فرزندان شان نسبت به امور دینی مراقبت بیش تری بنمایند. در نتیجه عدّه ای از اولیاء دانشآموزان فرزندان خود را مجبور کرده اند که با استفاده از تعطیلات تابستان در جلسات مجتهدی حاضر شوند. (آرشیو اسناد مؤسّسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، سند مورخ 25/4/47، شماره14886 / 20 ه 3.)
به دنبال این گزارش، ساواک مرکز در تاریخ 10/5/47 با ارسال نامه ای برای ساواک تهران ضمن تأکید مجدّد بر مراقبت کامل از جلسات ایشان و تسریع در ارسال یک نسخه بیوگرافی ملصق به عکس ایشان اطّلاعات تکمیلی ذیل را خواستار شد:
«… هدف و انگیزه مجتهدی از تشکیل این قبیل جلسات روشن و هرگونه سوابقی دال بر مخالفت وی موجود است اعلام دارند.» (آرشیو اسناد مؤسّسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، سند مورخ 10/5/47، شماره31937 / 316.)
آیت الله مجتهدی از جمله علمایی بود که از امام خمینی(ره) اجازه نامه اخذ وجوهات شرعیه داشت. (صحیفه امام خمینی (س)، مؤسّسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، چاپ اوّل، پائیز 1379، ج اوّل، ص 464)
علاوه بر این حضرت امام (ره) در نامه ای که در تاریخ 17/11/53 برای حجّت الاسلام سیّد احمد خمینی (ره) ارسال داشته، پس از ذکر مقدّمه ای نام ایشان را در کنار علمای دیگر نظیر آیات عظام عبدالکریم حق شناس، مجتبی تهرانی، مرتضی تهرانی، سیّد محمّدحسین لنگرودی، سید محمّد علی لواسانی و … به عنوان علمایی که در تهران هستند و عهده دار گرفتن وجوهات شرعیه و ارسال آن به نجف هستند، ذکر میکند. (سیر مبارزات امام خمینی در آئینه اسناد به روایت ساواک، مؤسّسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمه الله، چاپ اول، ج هفتم، ص 365)
شناسایی این افراد یعنی کسانی که واسطه ارسال وجوهات شرعیه برای امام خمینی (ره) بودند، یکی از مأموریت های اصلی دستگاه امنیّتی رژیم شاه بود. یکی از گزارش های ساواک تهران در تاریخ 16/6/1355 به خوبی بیانگر این موضوع است :
« … رضا شریفی حدود ساعت 20:00 روز 5/6/35 در منزل حبیب الله کبیری در جلسه هیئت مکتب قرآن ضمن یک مذاکره خصوصی به دوستش اظهار داشته، اخیراً مبلغ دو هزار ریال بابت خمس و مبلغی هم بابت سهم امام داشتم که آن را نزد شیخ احمد مجتهدی، پیش نماز مسجد و مدرسه حاج ملاّ جعفر واقع در خیابان ری، مقابل خیابان ادیب الممالک، بازارچه نائب السّلطنه، مقابل حمّام قبله، کوچه امینی، بردم. ابتدا مجتهدی از من سؤال کرد مقلّد کدام یک از مراجع هستی؟ به او گفتم: مقلّد آیت الله خمینی، سپس گویا مدّت یک هفته روی من تحقیق کرد و پس از یک هفته وجوهات مزبور را از من گرفت و بعداً یک برگ رسید آیت الله خمینی را که ممهور به مهر و امضاء او بود به من تحویل داد. شریفی اضافه نمود، شیخ احمد مجتهدی گه گاه در هنگام تدریس در مسجد حاج ملاّ جعفر، یادی از خمینی نموده (آرشیو اسناد مؤسّسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، سند مورخ 16/6/55، شماره 23219 / 20 ه 12) .
13 – اساتید و مدرّسین حوزه علمیّه حضرت آیت الله مجتهدی
1 – حضرت آیت الله مرحوم حاج شیخ محمّد حسن رئوفی
2 – حضرت آیت الله سیّد محمّد ضیاء آبادی
3 – حضرت آیت الله سیّد محمّد تقوی نقوی ، مفسّر قرآن و شارح نهج البلاغه
4 – حضرت آیت الله حاج سیّد محمّد حسین میرسجّادی (از نوادگان مرجع عالم تشیّع و نائب برحقّ امام زمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف ـ حضرت آیت الله العظمی مرحوم سیّد ابوالحسن اصفهانی)
5 – حضرت آیت الله مرحوم حاج شیخ محمّد پاکتچی
6 – حضرت آیت الله شیخ محسن کازرونی امام جمعه (سابق) کرج
7 – حجّه الاسلام و المسلمین دکتر ابوالحسن شریف طبرستانی
8 – حجّه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن حبیبی
9 – حجّه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمّد علی جاودان
10 – حجّه الاسلام و المسلمین حاج شیخ رضا رضوانی زاده
11- حجّه الاسلام و المسلمین حاج شیخ ابوالقاسم مهاجری
12 – حجّه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمّد کریمی
13 – حجّه الاسلام و المسلمین حاج شیخ قربانعلی حبیب اللّهی
14 – حجّه الاسلام و المسلمین محمّد علی شاه آبادی
15 – حجّه الاسلام و المسلمین سیّد ابوالحسن دزفولی
16 – حجّه الاسلام و المسلمین سیّد محمّد باقر علوی حسینی
17 – حجّه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن عطری نژاد
18 – حجّه الاسلام و المسلمین ضرابی و … .
14 – شاگردان
1 – حضرت آیت الله خرازی، 2- حضرت آیت الله استادی (امام جمعه (سابق) قم)، 3 – آیت الله شیخ محسن کازرونی (امام جمعه (سابق) کرج)، 4 – حجّت الاسلام و المسلمین ناصری (امام جمعه شهرکرد) 5 – حجّه الاسلام و المسلمین ناطق نوری 6 – حجّه الاسلام و المسلمین حاج شیخ رضا رضوانی زاده 7 – حجّه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمّد کریمی 8 – حجّه الاسلام و المسلمین سیّد ابوالحسن دزفولی 9 – حجّه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن حبیبی 10 – حجّه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمّد علی جاودان 11 – حجّه الاسلام و المسلمین حاج آقای ارفع 12 – حجّه الاسلام و المسلمین حاج آقای ادیبی 13 – فرزندان رهبر معظّم انقلاب و … .
15 – تألیفات
حضرت آیت الله مجتهدی با وجود مشغله فراوان از قبیل تدریس، منبر، نظارت بر طلاّب و اداره امور حوزه علمیّه، هیچ گاه از امر تألیف غافل نشد. رساله محرم و نامحرم، رساله گناهان کبیره، رساله احکام الغیبه و کتاب ارث، از جمله تألیفات ایشان است که به زیور طبع آراسته شده است.
کتاب احادیث اهل بیت علیهم السّلام و کتاب زندگی نامه مرحوم حاج شیخ محمّد حسین زاهد نیز توسّط ایشان تألیف شده که هنوز چاپ نشده است.
هم چنین کتاب آداب الطّلاّب تألیف حجّت الاسلام و المسلمین شاکر برخوردار فرید، حاوی زندگی نامه و سخنان ایشان میباشد.
16 – وفات
اِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُون ؛
سرانجام این عالم ربّانی به علّت عفونت ریه، در سن 85 سالگی در تاریخ ۲۳ دی ماه ۱۳۸۶ برابر با چهارم محرّم الحرام ۱۴۲۹ قمری در بیمارستان بازرگانان تهران، دارفانی را وداع گفت. پیکر مطهّر این روحانی وارسته پس از تشییعی باشکوه از مدرسه عالی شهید مطهّری تا حوزه علمیّه ایشان و اقامه نماز توسّط آیت الله محمّد رضا مهدوی کنی در حوزه علمیّه مجتهدی به خاک سپرده شد.
از خداوند متعال می خواهیم روح بلند و پاک حضرت آیت الله مجتهدی را با اباعبدالله الحسین (ع) محشور نمایند.
17 – وصیّت نامه
این جانب احمد شهرت مجتهدی تهرانی فرزند باقر تاریخ تولّد ۱۳۰۲ خورشیدی پس از اقرار به یگانگی خداوند و اعتقاد به ارسال ۱۲۴ هزار پیغمبر علیهم السّلام که ۳۱۳ نفر آن ها مرسل و پنج نفر ایشان اولوالعزم هستند و اقرار به خاتم النبیّین و المرسلین بودن وجود مقدّس پیغمبر اسلام (ص) که بعد از آن حضرت پیغمبری نخواهد آمد و اقرار به کتب آسمانی خاصّه قرآن مجید که از دستبرد و تحریف مصون و محفوظ مانده و اقرار به امامت دوازده امام (ع) که اوّل ایشان حضرت علی بن ابی طالب (ع) و آخر ایشان حضرت مهدی صاحب العصر و الزمان (عج) که زنده و غایب می باشند و انشاءالله به امر الهی ظهور خواهند فرمود.
و اقرار به مرگ، سؤال در قبر، قیامت، حساب نامه عمل، صراط، میزان، بهشت، جهنّم و خلاصه اقرار به آن چه که مرحوم شیخ صدوق رحمه الله در کتاب اعتقادات نوشته اند، دارم، در حالت صحت جسم و سلامت اعضا و از روی عقل و کمال رغبت و اختیار، بدون کوچک ترین جبر و اکراهی وصیّت مینمایم مطالب نوشته شده در این وصیّت نامه پس از فوت من به آن عمل شود و هر کس تغییر دهد از رحمت خداوند دور باشد.
جناب حجّت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ محسن حبیبی دامت توفیقاته، وصیّ حقیر هستند در اداره حوزه علمیّه تهران و مسجد مرحوم حاج ملاّ محمّد جعفر، هفته اوّل فوت مخصوصاً شب و روز نماز مسجد و اداره کلاس عمومی، به کمک آقای نصیری و مدرّسین توسّط ایشان اداره شود و بعد از یک هفته هر که را صلاح می دانند برای نماز صبح، نماز ظهر، عصر، مغرب و عشاء تعیین فرمایند و شهریه مدرسه توسّط آقای خودکار اداره شود و رسیدها که نزد حقیر است اعلان کنند که صاحبش مراجعه کنند و بگیرند انشاءالله خداوند و حضرت مهدی (ع) نمیگذارند مدرسه برای شهریه لنگ شود.
از طلاّب مدرسه حلالیت می طلبم، آقایان مدرّسین انشاءالله با جدّیّت تمام به درس ها مشغول باشند و مقبره حقیر در خود مدرسه است. انشاءالله شب های سینه زنی، چند نفر کنار قبر حقیر روضه بخوانند و طلب مغفرت نمایند.
ضمناً کتاب های حقیر توسّط جناب آقای حبیبی به طلاّب داده شود که استفاده نمایند؛ احتیاطاً به طلبه های عام بابت سهم امام (ع) حساب شود و به طلبه های سیّد بابت سهم سادات قبول فرمایید.
والسّلام علیکم و رحمه الله برکاته
احمد مجتهدی تهرانی
18 – پیام تسلیت رهبر معظّم انقلاب آیت الله العظمی خامنه ای مدّ ظلّه العالی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ارتحال عالم ربّانی و معلّم اخلاق مرحوم حجّت الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ احمد مجتهدی تهرانی رحمه الله علیه را به علمای اعلام و روحانیت معظمّ تهران و به شاگردان و تربیت شدگان و ارادتمندان این شخصیّت روحانی با ارزش و خدمتگزار و به خصوص به خانوادهی محترم و بازماندگان ایشان تسلیت میگویم.
عمر با برکت این عالم عامل، منشا خدمات دینی ارزنده ای بود که برجسته ترین آن تأسیس و اداره ی شایسته ی مدرسه ای است که در طول ده ها سال، محلّ پرورش علما و فضلای فراوان بوده و هم اکنون تعدادی از تربیت شدگان در آن، در شمار فضلای برجسته و عالمان و مجتهدان بزرگوارند.
علم و تقوا و تلاش متعهّدانه در تربیت طلاّب علوم دینی، سه عنصر شاخص در شخصیت این روحانی عالی قدر بود و برکات فراوانی را برای حوزه های علمیّه به بار آورد. حقّ عظیم ایشان بر حوزه ی علمیّه ی تهران فراموش نشدنی است.
رحمه الله رحمه واسعه و حشره مع محمّد و آله الطّاهرین.
سیّد علی خامنه ای
24 / 10 / 86 »
…
منابع :
1 – آداب الطّلاّب ، شاکر برخوردار فرید، انتشارات صبا، چاپ دوم، بهار 1384
2 – www.adabottollab.parsiblog.com
3 – www.hmojtahedi.blogfa.com
4 – مرتضی شریف آبادی : www.ir-psri.com
5 – مؤسّسه مبشّر
گرد آوری : اسماعیل وکیلی
برگرفته از پایگاه: howzehtehran.com