درباره مشورت با زنان و واگذار کردن امور به زنان در روایات باید به چند مطلب توجه کرد:
مطلب اول:
در مورد مشورت با زنان، مانند بسیاری از معارف دیگر الهی، با محکمات و متشابهاتی در کلام خدا و ائمه معصومین علیهم السلام روبرو هستیم. محکمات کتاب الهی آن است که بر اساس عقل فطری، مشورت را امری ارزشمند برای راه یابی به حقیقت معرفی کرده و مومنین را به مشورت بایکدیگر در امور سفارش می کند.
آیه 38 سوره شورا، مشورت را یکی از نشانه های بازشناسی اهل ایمان اعم از زن و مرد معرفی می کند و در عین حال این مشورت را به جنسیت مقید نکرده و می فرماید: «وَ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون ؛ و (اهل ایمان) کسانى هستند که دعوت پروردگار خود را اجابت نموده، و نماز بپا مى دارند، و امورشان در بینشان به مشورت نهاده مى شود، و از آنچه روزیشان کرده ایم انفاق مى کنند».
همچنین در آیه 159 آل عمران که شان نزول آن نیز اتفاقا در مورد جنگ است به گونه ای غیر مقید به جنسیت، مشورت با مردم را به پیامبرش توصیه کرده و آن را زمینه ای برای تعاملی عاطفی حضرت با امت قلمداد مینماید. «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ ؛ رحمت خدا تو را با خلق، مهربان و خوش خوى گردانید، و اگر تند خو و سخت دل بودى مردم از پیرامون تو متفرق مى شدند، پس چون امت به نادانى در باره تو بد کنند از آنان درگذر و از خدا بر آنها طلب آمرزش کن و براى دلجویى آنان در کار جنگ مشورت نما لیکن آنچه را که خود تصمیم گرفتى با توکل به خدا انجام ده که خدا آنان را که بر او اعتماد کنند دوست دارد و یارى مى کند ».
و بالاخره در آیه 233 سوره بقره صراحتا زن و مرد را به مشورت در مورد برخی مسائل خانوادگی فراخوانده و میفرماید: « وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیر؛ مادران، فرزندان خویش را دو سال تمام شیر دهند، براى کسى که مى خواهد شیر دادن را کامل کند و صاحب فرزند خوراک و پوشاک آنها را به شایستگى عهده دار است هیچکس بیش از توانش مکلف نمى شود، هیچ مادرى به سبب طفلش زیان نبیند و نه صاحب فرزند، به سبب فرزندش، وارث نیز مانند این را بر عهده دارد اگر پدر و مادر به رضایت و مشورت هم خواستند طفل را از شیر بگیرند گناهى بر آنان نیست و اگر خواستید براى فرزندان خود دایه بگیرید، اگر فردى را که در نظر مى گیرید به شایستگى به او حقى بدهید گناهى بر شما نیست، از خدا بترسید و بدانید که خدا بیناى اعمال شما است».
توصیه و تحریض به مشاوره به صورت یک قاعده کلی و عمومی در روایات پرشماری از ائمه معصومین علیهم السلام نیز وارد شده است که در اکثر قریب به اتفاق این روایات، مشورت به قید جنسیتی مقید نگردیده است.
مطلب دوم: بنیادی ترین هدف مشورت، کشف راه صحیح و رسیدن به نظر درست است. باید توجه داشت که مشاوره ارزش ذاتی ندارد بلکه مشاوره وسیله و ابزاری برای رسیدن به راه صحیح است. از این رو بایستی شرایط و ویژگیهایی در امر مشاوره مد نظر قرار گیرد. به عنوان مثال اگر شخصی در یک موضوع خصوصی بهداشتی نیاز به مشاوره داشته باشد، هرگز با یک مهندس راه و ساختمان مشاوره نمیکند چرا که امری تخصصی است. یعنی علم و خبرویت را در یک مشاوره عقلانی دخیل میکنیم. یعنی یکی از صفات مشاور باید عقل و علم و تخصص باشد. اما همه صفات مشاور به علم و تخصص ختم نمیشود. خصوصا در مواردی که نیاز به حفظ اسرار باشد، صفت خویشتن داری و حفظ اسرار نیز بایستی مد نظر مشاوره کننده قرار گیرد. اگر فرد متدینی باشد بایستی تقوا و تعهد اخلاقی مشاور را نیز در نظر بگیرد تا اهداف عالی اخلاقی و ارزشی را فدای ارزشهای دانی دنیوی نکند، علاوه بر این بایستی روحیه نصح و خیر رسانی نیز داشته باشد و در ارائه آنچه می داند بخل نورزد. صفات متعدد دیگری نیز بایستی مد نظر قرار گیرد. شخص ترسو یا طماع و حریص نمی توانند در تصمیم گیری های ریسک بردار و اغوا کننده اقتصادی مشاوران خوبی باشند چرا که حجاب ترس یا طمع، بر عقلانیت لازم برای مشاوره سیطره پیدا می کند. شاید ده ها صفت دیگر نیز به مناسبت موضوع مشاوره بایستی مد نظر مشاوره کننده قرار گیرد. در غیر این صورت همان گونه که امام صادق علیه السلام خاطر نشان می کنند ضرر مشاوره به مشاوره کننده بر می گردد.[1]از این رو در روایات پرشماری ، صفات لازم مشاور قید شده است. به عنوان نمونه: در برخی روایات به مشاوره با کسی که دارای صفات عقل، تدین، صداقت، امانتداری ، رازداری[2] ، تجربه، تقوی، تخصص، خیرخواهی[3]،… توصیه و سفارش شده است و از مشاوره با کسانی که صفات ترس، بخل، حرص، سوء ظن ،[4] دروغ گویی[5] و … را دارند نهی شده است.
مطلب سوم: تا اینجا، اگر چه آیات و روایات مطالب ارزنده و گوهر باری را به ما یاد دادند ولی کمابیش از محکمات است و با اندکی تامل و تدقیق میتوان سر و حکمت سفارش به مشاوره و صفات مشاور را دریافت.
لکن وقتی زمینه تعارض صفات در یک شخص پیش بیاید وظیفه چه خواهد بود. اگر کسی در علم و تجربه و تخصص بی بدیل باشد لکن از تقوا و دیانت یا رازداری لازم برخوردار نباشد چه باید کرد؟ کسی که انسان عاقل و دانشمندی است لکن زمینه دشمنی دارد؟ مشاوره با دوست و انسان راستگویی که تخصص لازم را ندارد؟ کدام یک مقدماند؟ اینجاست که مسئله قدری پیچیده میشود و روایات نیز ظاهری متعارض پیدا میکنند. مثلا در روایتی از مشاوره با دشمن و جاهل نهی میکند.[6] و[7]و به مشورت با دوست و عالم توصیه میکند ولی در روایت دیگر به مشورت با دشمن عاقل و تحذیر از مشورت با دوست جاهل امر مینماید.[8] یا در روایت دیگری مشاوره با جاهل دلسوز را امر دقیق و خطیری معرفی مینماید.[9]در این موارد تعارض بین مصالح و مفاسد است. یعنی مشاوره با کسانی که دارای نقاط ضعف و قوت هستند از جهتی مصلحت و از جهتی مفسده دارد که باید مد نظر مشاوره کننده قرار گیرد. اینجاست که نگاه به امر مشاوره باید نگاهی جامع نگرانه تر باشد.
همین ظرافت در مشاوره با زنان نیز وجود دارد. در اکثر قریب به اتفاق روایاتی که از مشاوره با زنان نهی می کند، مناط این نهی گفته شده است. تبعیت از احساسات، تزلزل در تصمیمات، عدم توجه به اهداف عالیتر، عدم رازداری در اثر میل به درد و دل کردن با دیگران ، … از جمله صفاتی است که در زنان شیوع زیادی دارد و از این جهت میتواند مانعی برای مشاوره با زنانی که دارای چنین صفاتی هستند قلمداد شود. از این رو اگر در این روایات از نهی با زنان منع شده است مناط نهی نیز گفته شده است.[10]بی شک اگر چنین مناطی در برخی زنان وجود نداشته باشد، نه تنها منعی از مشاوره با آنها وجود نخواهد داشت بلکه بر اساس عموم آیات و روایاتی که در مطلب اول و دوم به آن اشاره کردیم ، مشورت با آنان توصیه نیز شده است. به عنوان مثال امیرالمومنین علی علیه السلام ، ضمن اینکه از مشاوره با زنان به خاطر تزلزل در تصمیم گیری ها که متاثر از روحیه احساسی آنان است نهی می کند اما زنانی که عقلانیت مجرب برخوردار هستند را از این قاعده مستثنی کرده و می فرمایند: « إیاک و مشاورة النساء إلا من جربت بکمال عقل فإن رأیهن یجر إلى الأفن و عزمهن إلى وهن ».[11]بر این اساس حکمت نهی از مشاوره با بعضی از اشخاص و اصنفاف مشخص میشود. اگر کسی در شیوع این صفات در زنان تشکیک کند، این مطلب ضمن مباحث مستقل علمی دیگر باید بررسی شود و پرداختن به آن مجالی مفصل تر و موسع میطلبد و ما را از پرسش محوری این پاسخ دور می کند، لکن فی الجمله این مطلب پذیرفتنی است که صفاتی مثل احساساتی بودن، تزلزل در تصمیم گیری، میل به درد و دل کردن، عدم لحاظ اهداف عالی اخلاقی و … میتواند مانعی برای یک مشاوره شایسته باشد. بسیاری از روایاتی هم که از مشورت با زنان نهی میکند با اشاره به ملاک، مشخص میکند که این نهی عمومیت ندارد.
مطلب چهارم:
تا بدینجا صفاتی سلبی و ایجابی مشاور(صفاتی که مشاور باید داشته باشد و صفاتی که نباید داشته باشد) که بایستی برای ارائه یک مشاوره دقیق و واقع نمایانه داشته باشد را اشاره کردیم و نشان دادیم که اگر از مشاوره با اشخاص یا اصناف خاصی منع می شود به خاطر این است که وجود یا عدم وجود برخی صفات در هدف اصلی مشاوره که واقع نمایی و راهنمایی به راه درست است تاثیر اساسی دارد. اگر در برخی از روایات نیز از مشاوره با زنان نهی میشود به خاطر شیوع و نه عمومیت برخی از صفات سلبی یا ایجابی است که مانع واقع نمایی و رسیدن به راه درست میشود.
لکن گاهی منع از مشاوره با اشخاص خاص، ربطی به صفات دخیل در واقع نمایی ندارد، بلکه به خاطر مفاسدی است که ربطی به موضوع و هدف اصلی مشاوره ندارد. به عنوان مثال به یک خانم جوان خوش رو ، که نیازمند مشاوره پزشکی در خصوصی ترین مسائل جنسی است، توصیه می کنیم که به مشاوره با متخصص هم جنس خود مراجعه کند تا زمینه مفاسد شرعی یا اخلاقی احتمالی ایجاد نشود. یا اگر کسی بداند که مشاوره کردن با فلان شخص متخصص ، ممکن است توقعات زیاده خواهانه یا نامشروعی را در فرد ایجاد کند، بر اساس یک تصمیم عقلایی از مشاوره کردن با او منصرف می شود. بر این اساس اگر نهی از مشاوره با چنین اشخاصی باشد به معنای عدم صلاحیت آنان برای واقع نمایی نیست بلکه به خاطر وجود موانع خارج از موضوع مشاوره است.
برخی از روایات نیز به خاطر وجود چنین محظوراتی از مشاوره با زنان نهی میکند. به عنوان مثال بالارفتن توقعات غیر عقلانی زنان به خاطر مشاوره با آنان در برخی روایات به عنوان ملاک منع مشاوره ذکر شده است. گاهی نیز منع از مشاوره با زنان به خاطر محدود و نقصانی است که در وجود نوع مردان نهفته است و آن گرایش علقه شدید عاطفی و احساسی مرد به زن است که باعث میشود پرده ای بر درک و عقلانیت و نتیجه گیری صحیح بکشاند. بی شک سوگیری و دلبستگی عاطفی به زن میتواند یکی از موانع تصمیم گیری صحیح باشد. این حکم در روایتی از پیامبر مکرم اسلام صلوات الله علیه و آله تذکر داده شده است.
نکته ظریف تر آنکه گاه در روایات به مشاوره کردن با زنان و سپس مخالفت با آنان «امر» شده است. به عنوان نمونه پیامبر مکرم اسلام صلوات الله علیه و آله در روایتی می فرمایند : «شاوروهن و خالفوهن حبک للشی ء یعمی و یصم»، بازنان مشورت کنید و با آنان مخالفت کنید چرا که علقه و وابستگی عاطفی شما به یک چیز باعث کر و کوری شما نسبت به واقعیات می شود. باتوجه به مناطی که در روایت اشاره شده است می توان گفت: ایجاد تعادل در گرایش عاطفی افراطی مردان نسبت به زنان، از جمله مهمترین حکمت های امر به مشورت و مخالفت با زنان است. در این صورت مشاوره به عنوان راهبرد رسیدن به واقعیت مطرح نیست بلکه مشاوره یک تکنیک ایجاد تعادل عاطفی در مرد است. مردی که دچار علقه و دلبستگی عاطفی شدید و افراطی نسبت به زنان شده است با استفاده از این تکنیک می تواند به تعادل روانی برسد. افزون بر این ایجاد تعادل در توقعات افراطی عاطفی زن و انتظار اطاعت در مورد مرد ، نیز وجه دیگر این حکمت است.
ایجاد تعادل در زیاده خواهی و میل به استعلاجویی و آمریت در زنان نیز حکمت دیگری است که میتواند وجه دیگری برای توضیح این روایات و نظائر آن باشد.
توضیح آیت الله سید محمد حسین فضل الله در مقاله «اسلام، زن و کنکاشی نوین»، در مورد این مطلب به نظر مناسب است: « طبعا ما می دانیم که علاقه ای که جنبه عاطفی و جنبه جنسی آن با یکدیگر در هم آمیخته است تأثیرات بزرگی بر شخصیت مرد به جای می گذارد و گاه او را چنان شیفته زن می کند که تسلیم او شود، به گونه ای که زن به خاطر تسلط عاطفی و جنسی اش بر مرد نظر خود را بر او تحمیل کند و در موارد بسیاری او را به موضعگیری نادرست وادار سازد. این، همان چیزی است که در دستگاههای جاسوسی و اطلاعاتی هم می بینیم که برای دست یابی به اسرار نظامی، زنانی را استخدام می کنند تا براساس یک رابطه ویژه از سیاستمداران و نظامیان بلندپایه اطلاعات به دست آورند.
حدیث منقول از پیامبر گرامی، چنانکه ما می فهمیم تأکید دارد بر اینکه مرد، همسرش را به تسلیم شدن در برابر او و پذیرش نظر او در همه امور، عادت ندهد، تا این حالت زمینه تسلط همسرش را بر خود او فراهم نسازد و موجب سلب اراده اش نگردد.
بنابراین معنی «شاوروهن و خالفوهن» این است که زنان را به مخالفت کردن با نظراتشان عادت دهید. این عادت دهی به مرد این امکان را می دهد تا در برابر خواست زن بایستد. چنانکه خود زن هم احساس می کند که شوهرش قدرت ایستادگی در برابر برخی از خواسته هایش را دارد.
این مطلب با سخن امام علی(ع) در حدیثی که به آن بزرگوار نسبت داده شده است همخوانی دارد که: «لاتطیعوهن بالمعروف کی لایطمعن فی المنکر». ایشان را در امر نیک اطاعت نکنید تا برای امری ناپسند در شما طمع نکنند.
مقصود از این سخن آن است که مرد، زن را به اطاعت مطلق در برابر او حتی در کار نیک عادت ندهد طوری که این کار، اطاعت از خود زن به شمار آید نه به سبب نیک بودن آن کار. زیرا تسلیم شدن در برابر زن و اطاعت مطلق از او گاه او را به طمع می افکند تا با سوءاستفاده از اهرم عاطفی و جنسی، شوهرش را به کار ناپسندی وادار کند.
بنابراین حدیث پیامبراکرم، از ارزش رأی زن خبر نمی دهد تا منظورش این باشد که رأی زن بی ارزش است، بلکه از طبیعت رابطه زن و مرد سخن می گوید. این حدیث به ما می گوید که رابطه زن و مرد باید براساس احتیاطی باشد که به زن القا کند که شوهر می تواند با او مخالفت کند و نیز به مرد بفهماند که تسلیم [محض] زن نشود. بنابراین حدیث «شاوروهن و خالفوهن» بر آن نیست که رأی زن هنگام مشورت شوهرش با او، ضد حقیقت است. بلکه می خواهد بگوید: زنان را در برخی شرایط به مخالفت ورزیدن عادت دهید تا با سوءاستفاده از جنبه عاطفی درصدد سیطره بر مردان برنیایند و مردان بتوانند در این شرایط مقاومت کنند».
معنای «شاوروهن و خالفوهن» این است که زنان را به مخالفت کردن با نظراتشان عادت دهید. این عادت دهی به مرد این امکان را می دهد تا در برابر خواست زن بایستد. چنانکه خود زن هم احساس می کند که شوهرش قدرت ایستادگی در برابر برخی از خواسته هایش را دارد. بر این اساس، طبیعی است که ممکن باشد، مرد با زن مشورت کند و آن دو اختلاف رأی داشته باشند تا با نقد نظرات خود از ابهام بیرون آیند به حقیقت مسأله دست بیابند. در آغاز گفتیم که ما نمی توانیم معنی ظاهری حدیث را بگیریم. اگر چنین کنیم مفهوم حدیث این خواهد بود: اگر مردی بی نماز با زن مؤمن خود مشورت کند آیا نماز بخوانم یا نه؟ و زن بگوید: بله، نماز بخوان، شایسته است که مرد با نظر او مخالفت کند و نماز نخواند. درحالی که معنای حدیث این نیست، بلکه چنین است که با زنان در برخی ازامور مشورت کنید و در برخی از امور مخالفت کنید تا زن احساس کند که نمی تواند شوهرش را زیر سلطه خود بگیرد و مرد هم بفهمد که نباید تسلیم زن باشد، بلکه باید در این زمینه جانب احتیاط را رعایت نماید تا علاقه به همسرش او را به نافرمانی خداوند سبحان نکشاند».
مطلب آخر:
با توجه به حکمت های مختلفی که در مطالب چهارگانه قبلی اشاره شد، و با قطع نظر از بررسی های سندی روایات، درک حکمت احتمالی مشورت پیامبر مکرم اسلام صلوات الله علیه و آله با همسرانش و مخالفت با آنان آشکارتر می گردد.[12]علاوه بر آن در مورد مشورت پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله بایستی به این نکته توجه داشت که ایشان فردی معصوم و عالم و عاقل به تمام جوانب امور بوده اند و مشورت ایشان همواره با اهدافی غیر از واقع نمایی همراه بوده است. جنبه استراتژیکی که می توان برای مشورت همیشگی پیامبر با همسرانشان در آستانه جنگ احتمال داد این نکته است که این امر می تواند زمینه بهم ریختگی پیش بینی های دشمنان را ایجاد کند.
توضیح آنکه، عموما شبکه جاسوسی دشمن، با اتصال با واسطه یا بی واسطه با اطرافیان حاکمان و تصمیم گیران جنگی، اقدام به جمع آوری اطلاعات جنگی می کنند. تخلیه اطلاعات زنان پیامبر به خاطر عوامل مختلف شخصیتی، جنسیتی و همین طور وابستگی بسیاری از همسران پیامبر به قبائل مشرک و سردمداران منافقی که در بین امت اسلامی وجود داشتند می توانست بر سرانجام جنگ های صدر اسلام تاثیر تعیین کننده ای داشته باشد. پیامبر مکرم اسلام صلوات الله علیه و آله با اتخاذ این استراتژی می تواند کلیه محاسبات نظامی طرف مقابل را با متزلزل کرده و با چالش روبرو کند.
پی نوشت ها:
[1] . عن أبی عبد الله ع قال: إن المشورة لا تکون إلا بحدودها فمن عرفها بحدودها و إلا کانت مضرتها على المستشیر أکثر من منفعتها له (المحاسن، ج 2، ص: 603)
[2] . عن أبی عبد الله ع قال: إن المشورة لا تکون إلا بحدودها فمن عرفها بحدودها و إلا کانت مضرتها على المستشیر أکثر من منفعتها له فأولها أن یکون الذی یشاوره عاقلا و الثانیة أن یکون حرا متدینا و الثالثة أن یکون صدیقامؤاخیا و الرابعة أن تطلعه على سرک فیکون علمه به کعلمک بنفسک ثم یستر ذلک و یکتمه فإنه إذا کان عاقلا انتفعت بمشورته و إذا کان حرا متدینا جهد نفسه فی النصیحة لک و إذا کان صدیقا مؤاخیا کتم سرک إذا أطلعته على سرک و إذا أطلعته على سرک فکان علمه به کعلمک تمت المشورة و کملت النصیحة. (المحاسن، ج 2، ص: 603)
[3] . قال الصادق ع شاور فی أمورک مما یقتضی الدین من فیه خمس خصال عقل و علم و تجربة و نصح و تقوى (مصباح الشریعة ؛ ؛ ص152)
[4] . قال رسول الله ص یا علی لا تشاورن جبانا فإنه یضیق علیک المخرج و لا تشاورن البخیل فإنه یقصر بک عن غایتک و لا تشاورن حریصا فإنه یزین لک شرها و اعلم یا علی أن الجبن و البخل و الحرص غریزة واحدة یجمعها سوء الظن.( الخصال ؛ ج 1 ؛ ص102)
[5] . قال علی علیه السلام : لا تستشر الکذاب فإنه کالسراب یقرب علیک البعید و یبعد علیک [إلیک ] القریب
[6] . لا تشاورن فی أمرک من یجهل (270/ 6).
[7] . لا تشاور عدوک و استره خبرک (269/ 6).
[8] . استشر عدوک العاقل و احذر رأی صدیقک الجاهل(10086
[9] . مشاورة الجاهل المشفق خطر
[10] . أبی جعفر ع قال: ذکر عند أبی جعفر ع النساء فقال لا تشاوروهن فی النجوى و لا تطیعوهن فی ذی قرابة.
همچنین: أبا عبد الله ع یقول إیاکم و مشاورة النساء فإن فیهن الضعف و الوهن و العجز.
[11] . بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 100، ص: 253
[12] . در روایت مرفوعه ای در مورد سیره پیامبر ص آمده است: کان رسول الله ص إذا أراد الحرب دعا نساءه فاستشارهن ثم خالفهن؛ رسول خدا ص همواره هرگاه اراده جهاد می کرد زنانش را دعوت می کرد و با آنها مشاوره می کرد ولی پس از آن مخالف نظر آنان رفتار می کرد.
مطلب اول:
در مورد مشورت با زنان، مانند بسیاری از معارف دیگر الهی، با محکمات و متشابهاتی در کلام خدا و ائمه معصومین علیهم السلام روبرو هستیم. محکمات کتاب الهی آن است که بر اساس عقل فطری، مشورت را امری ارزشمند برای راه یابی به حقیقت معرفی کرده و مومنین را به مشورت بایکدیگر در امور سفارش می کند.
آیه 38 سوره شورا، مشورت را یکی از نشانه های بازشناسی اهل ایمان اعم از زن و مرد معرفی می کند و در عین حال این مشورت را به جنسیت مقید نکرده و می فرماید: «وَ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون ؛ و (اهل ایمان) کسانى هستند که دعوت پروردگار خود را اجابت نموده، و نماز بپا مى دارند، و امورشان در بینشان به مشورت نهاده مى شود، و از آنچه روزیشان کرده ایم انفاق مى کنند».
همچنین در آیه 159 آل عمران که شان نزول آن نیز اتفاقا در مورد جنگ است به گونه ای غیر مقید به جنسیت، مشورت با مردم را به پیامبرش توصیه کرده و آن را زمینه ای برای تعاملی عاطفی حضرت با امت قلمداد مینماید. «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ ؛ رحمت خدا تو را با خلق، مهربان و خوش خوى گردانید، و اگر تند خو و سخت دل بودى مردم از پیرامون تو متفرق مى شدند، پس چون امت به نادانى در باره تو بد کنند از آنان درگذر و از خدا بر آنها طلب آمرزش کن و براى دلجویى آنان در کار جنگ مشورت نما لیکن آنچه را که خود تصمیم گرفتى با توکل به خدا انجام ده که خدا آنان را که بر او اعتماد کنند دوست دارد و یارى مى کند ».
و بالاخره در آیه 233 سوره بقره صراحتا زن و مرد را به مشورت در مورد برخی مسائل خانوادگی فراخوانده و میفرماید: « وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیر؛ مادران، فرزندان خویش را دو سال تمام شیر دهند، براى کسى که مى خواهد شیر دادن را کامل کند و صاحب فرزند خوراک و پوشاک آنها را به شایستگى عهده دار است هیچکس بیش از توانش مکلف نمى شود، هیچ مادرى به سبب طفلش زیان نبیند و نه صاحب فرزند، به سبب فرزندش، وارث نیز مانند این را بر عهده دارد اگر پدر و مادر به رضایت و مشورت هم خواستند طفل را از شیر بگیرند گناهى بر آنان نیست و اگر خواستید براى فرزندان خود دایه بگیرید، اگر فردى را که در نظر مى گیرید به شایستگى به او حقى بدهید گناهى بر شما نیست، از خدا بترسید و بدانید که خدا بیناى اعمال شما است».
توصیه و تحریض به مشاوره به صورت یک قاعده کلی و عمومی در روایات پرشماری از ائمه معصومین علیهم السلام نیز وارد شده است که در اکثر قریب به اتفاق این روایات، مشورت به قید جنسیتی مقید نگردیده است.
مطلب دوم: بنیادی ترین هدف مشورت، کشف راه صحیح و رسیدن به نظر درست است. باید توجه داشت که مشاوره ارزش ذاتی ندارد بلکه مشاوره وسیله و ابزاری برای رسیدن به راه صحیح است. از این رو بایستی شرایط و ویژگیهایی در امر مشاوره مد نظر قرار گیرد. به عنوان مثال اگر شخصی در یک موضوع خصوصی بهداشتی نیاز به مشاوره داشته باشد، هرگز با یک مهندس راه و ساختمان مشاوره نمیکند چرا که امری تخصصی است. یعنی علم و خبرویت را در یک مشاوره عقلانی دخیل میکنیم. یعنی یکی از صفات مشاور باید عقل و علم و تخصص باشد. اما همه صفات مشاور به علم و تخصص ختم نمیشود. خصوصا در مواردی که نیاز به حفظ اسرار باشد، صفت خویشتن داری و حفظ اسرار نیز بایستی مد نظر مشاوره کننده قرار گیرد. اگر فرد متدینی باشد بایستی تقوا و تعهد اخلاقی مشاور را نیز در نظر بگیرد تا اهداف عالی اخلاقی و ارزشی را فدای ارزشهای دانی دنیوی نکند، علاوه بر این بایستی روحیه نصح و خیر رسانی نیز داشته باشد و در ارائه آنچه می داند بخل نورزد. صفات متعدد دیگری نیز بایستی مد نظر قرار گیرد. شخص ترسو یا طماع و حریص نمی توانند در تصمیم گیری های ریسک بردار و اغوا کننده اقتصادی مشاوران خوبی باشند چرا که حجاب ترس یا طمع، بر عقلانیت لازم برای مشاوره سیطره پیدا می کند. شاید ده ها صفت دیگر نیز به مناسبت موضوع مشاوره بایستی مد نظر مشاوره کننده قرار گیرد. در غیر این صورت همان گونه که امام صادق علیه السلام خاطر نشان می کنند ضرر مشاوره به مشاوره کننده بر می گردد.[1]از این رو در روایات پرشماری ، صفات لازم مشاور قید شده است. به عنوان نمونه: در برخی روایات به مشاوره با کسی که دارای صفات عقل، تدین، صداقت، امانتداری ، رازداری[2] ، تجربه، تقوی، تخصص، خیرخواهی[3]،… توصیه و سفارش شده است و از مشاوره با کسانی که صفات ترس، بخل، حرص، سوء ظن ،[4] دروغ گویی[5] و … را دارند نهی شده است.
مطلب سوم: تا اینجا، اگر چه آیات و روایات مطالب ارزنده و گوهر باری را به ما یاد دادند ولی کمابیش از محکمات است و با اندکی تامل و تدقیق میتوان سر و حکمت سفارش به مشاوره و صفات مشاور را دریافت.
لکن وقتی زمینه تعارض صفات در یک شخص پیش بیاید وظیفه چه خواهد بود. اگر کسی در علم و تجربه و تخصص بی بدیل باشد لکن از تقوا و دیانت یا رازداری لازم برخوردار نباشد چه باید کرد؟ کسی که انسان عاقل و دانشمندی است لکن زمینه دشمنی دارد؟ مشاوره با دوست و انسان راستگویی که تخصص لازم را ندارد؟ کدام یک مقدماند؟ اینجاست که مسئله قدری پیچیده میشود و روایات نیز ظاهری متعارض پیدا میکنند. مثلا در روایتی از مشاوره با دشمن و جاهل نهی میکند.[6] و[7]و به مشورت با دوست و عالم توصیه میکند ولی در روایت دیگر به مشورت با دشمن عاقل و تحذیر از مشورت با دوست جاهل امر مینماید.[8] یا در روایت دیگری مشاوره با جاهل دلسوز را امر دقیق و خطیری معرفی مینماید.[9]در این موارد تعارض بین مصالح و مفاسد است. یعنی مشاوره با کسانی که دارای نقاط ضعف و قوت هستند از جهتی مصلحت و از جهتی مفسده دارد که باید مد نظر مشاوره کننده قرار گیرد. اینجاست که نگاه به امر مشاوره باید نگاهی جامع نگرانه تر باشد.
همین ظرافت در مشاوره با زنان نیز وجود دارد. در اکثر قریب به اتفاق روایاتی که از مشاوره با زنان نهی می کند، مناط این نهی گفته شده است. تبعیت از احساسات، تزلزل در تصمیمات، عدم توجه به اهداف عالیتر، عدم رازداری در اثر میل به درد و دل کردن با دیگران ، … از جمله صفاتی است که در زنان شیوع زیادی دارد و از این جهت میتواند مانعی برای مشاوره با زنانی که دارای چنین صفاتی هستند قلمداد شود. از این رو اگر در این روایات از نهی با زنان منع شده است مناط نهی نیز گفته شده است.[10]بی شک اگر چنین مناطی در برخی زنان وجود نداشته باشد، نه تنها منعی از مشاوره با آنها وجود نخواهد داشت بلکه بر اساس عموم آیات و روایاتی که در مطلب اول و دوم به آن اشاره کردیم ، مشورت با آنان توصیه نیز شده است. به عنوان مثال امیرالمومنین علی علیه السلام ، ضمن اینکه از مشاوره با زنان به خاطر تزلزل در تصمیم گیری ها که متاثر از روحیه احساسی آنان است نهی می کند اما زنانی که عقلانیت مجرب برخوردار هستند را از این قاعده مستثنی کرده و می فرمایند: « إیاک و مشاورة النساء إلا من جربت بکمال عقل فإن رأیهن یجر إلى الأفن و عزمهن إلى وهن ».[11]بر این اساس حکمت نهی از مشاوره با بعضی از اشخاص و اصنفاف مشخص میشود. اگر کسی در شیوع این صفات در زنان تشکیک کند، این مطلب ضمن مباحث مستقل علمی دیگر باید بررسی شود و پرداختن به آن مجالی مفصل تر و موسع میطلبد و ما را از پرسش محوری این پاسخ دور می کند، لکن فی الجمله این مطلب پذیرفتنی است که صفاتی مثل احساساتی بودن، تزلزل در تصمیم گیری، میل به درد و دل کردن، عدم لحاظ اهداف عالی اخلاقی و … میتواند مانعی برای یک مشاوره شایسته باشد. بسیاری از روایاتی هم که از مشورت با زنان نهی میکند با اشاره به ملاک، مشخص میکند که این نهی عمومیت ندارد.
مطلب چهارم:
تا بدینجا صفاتی سلبی و ایجابی مشاور(صفاتی که مشاور باید داشته باشد و صفاتی که نباید داشته باشد) که بایستی برای ارائه یک مشاوره دقیق و واقع نمایانه داشته باشد را اشاره کردیم و نشان دادیم که اگر از مشاوره با اشخاص یا اصناف خاصی منع می شود به خاطر این است که وجود یا عدم وجود برخی صفات در هدف اصلی مشاوره که واقع نمایی و راهنمایی به راه درست است تاثیر اساسی دارد. اگر در برخی از روایات نیز از مشاوره با زنان نهی میشود به خاطر شیوع و نه عمومیت برخی از صفات سلبی یا ایجابی است که مانع واقع نمایی و رسیدن به راه درست میشود.
لکن گاهی منع از مشاوره با اشخاص خاص، ربطی به صفات دخیل در واقع نمایی ندارد، بلکه به خاطر مفاسدی است که ربطی به موضوع و هدف اصلی مشاوره ندارد. به عنوان مثال به یک خانم جوان خوش رو ، که نیازمند مشاوره پزشکی در خصوصی ترین مسائل جنسی است، توصیه می کنیم که به مشاوره با متخصص هم جنس خود مراجعه کند تا زمینه مفاسد شرعی یا اخلاقی احتمالی ایجاد نشود. یا اگر کسی بداند که مشاوره کردن با فلان شخص متخصص ، ممکن است توقعات زیاده خواهانه یا نامشروعی را در فرد ایجاد کند، بر اساس یک تصمیم عقلایی از مشاوره کردن با او منصرف می شود. بر این اساس اگر نهی از مشاوره با چنین اشخاصی باشد به معنای عدم صلاحیت آنان برای واقع نمایی نیست بلکه به خاطر وجود موانع خارج از موضوع مشاوره است.
برخی از روایات نیز به خاطر وجود چنین محظوراتی از مشاوره با زنان نهی میکند. به عنوان مثال بالارفتن توقعات غیر عقلانی زنان به خاطر مشاوره با آنان در برخی روایات به عنوان ملاک منع مشاوره ذکر شده است. گاهی نیز منع از مشاوره با زنان به خاطر محدود و نقصانی است که در وجود نوع مردان نهفته است و آن گرایش علقه شدید عاطفی و احساسی مرد به زن است که باعث میشود پرده ای بر درک و عقلانیت و نتیجه گیری صحیح بکشاند. بی شک سوگیری و دلبستگی عاطفی به زن میتواند یکی از موانع تصمیم گیری صحیح باشد. این حکم در روایتی از پیامبر مکرم اسلام صلوات الله علیه و آله تذکر داده شده است.
نکته ظریف تر آنکه گاه در روایات به مشاوره کردن با زنان و سپس مخالفت با آنان «امر» شده است. به عنوان نمونه پیامبر مکرم اسلام صلوات الله علیه و آله در روایتی می فرمایند : «شاوروهن و خالفوهن حبک للشی ء یعمی و یصم»، بازنان مشورت کنید و با آنان مخالفت کنید چرا که علقه و وابستگی عاطفی شما به یک چیز باعث کر و کوری شما نسبت به واقعیات می شود. باتوجه به مناطی که در روایت اشاره شده است می توان گفت: ایجاد تعادل در گرایش عاطفی افراطی مردان نسبت به زنان، از جمله مهمترین حکمت های امر به مشورت و مخالفت با زنان است. در این صورت مشاوره به عنوان راهبرد رسیدن به واقعیت مطرح نیست بلکه مشاوره یک تکنیک ایجاد تعادل عاطفی در مرد است. مردی که دچار علقه و دلبستگی عاطفی شدید و افراطی نسبت به زنان شده است با استفاده از این تکنیک می تواند به تعادل روانی برسد. افزون بر این ایجاد تعادل در توقعات افراطی عاطفی زن و انتظار اطاعت در مورد مرد ، نیز وجه دیگر این حکمت است.
ایجاد تعادل در زیاده خواهی و میل به استعلاجویی و آمریت در زنان نیز حکمت دیگری است که میتواند وجه دیگری برای توضیح این روایات و نظائر آن باشد.
توضیح آیت الله سید محمد حسین فضل الله در مقاله «اسلام، زن و کنکاشی نوین»، در مورد این مطلب به نظر مناسب است: « طبعا ما می دانیم که علاقه ای که جنبه عاطفی و جنبه جنسی آن با یکدیگر در هم آمیخته است تأثیرات بزرگی بر شخصیت مرد به جای می گذارد و گاه او را چنان شیفته زن می کند که تسلیم او شود، به گونه ای که زن به خاطر تسلط عاطفی و جنسی اش بر مرد نظر خود را بر او تحمیل کند و در موارد بسیاری او را به موضعگیری نادرست وادار سازد. این، همان چیزی است که در دستگاههای جاسوسی و اطلاعاتی هم می بینیم که برای دست یابی به اسرار نظامی، زنانی را استخدام می کنند تا براساس یک رابطه ویژه از سیاستمداران و نظامیان بلندپایه اطلاعات به دست آورند.
حدیث منقول از پیامبر گرامی، چنانکه ما می فهمیم تأکید دارد بر اینکه مرد، همسرش را به تسلیم شدن در برابر او و پذیرش نظر او در همه امور، عادت ندهد، تا این حالت زمینه تسلط همسرش را بر خود او فراهم نسازد و موجب سلب اراده اش نگردد.
بنابراین معنی «شاوروهن و خالفوهن» این است که زنان را به مخالفت کردن با نظراتشان عادت دهید. این عادت دهی به مرد این امکان را می دهد تا در برابر خواست زن بایستد. چنانکه خود زن هم احساس می کند که شوهرش قدرت ایستادگی در برابر برخی از خواسته هایش را دارد.
این مطلب با سخن امام علی(ع) در حدیثی که به آن بزرگوار نسبت داده شده است همخوانی دارد که: «لاتطیعوهن بالمعروف کی لایطمعن فی المنکر». ایشان را در امر نیک اطاعت نکنید تا برای امری ناپسند در شما طمع نکنند.
مقصود از این سخن آن است که مرد، زن را به اطاعت مطلق در برابر او حتی در کار نیک عادت ندهد طوری که این کار، اطاعت از خود زن به شمار آید نه به سبب نیک بودن آن کار. زیرا تسلیم شدن در برابر زن و اطاعت مطلق از او گاه او را به طمع می افکند تا با سوءاستفاده از اهرم عاطفی و جنسی، شوهرش را به کار ناپسندی وادار کند.
بنابراین حدیث پیامبراکرم، از ارزش رأی زن خبر نمی دهد تا منظورش این باشد که رأی زن بی ارزش است، بلکه از طبیعت رابطه زن و مرد سخن می گوید. این حدیث به ما می گوید که رابطه زن و مرد باید براساس احتیاطی باشد که به زن القا کند که شوهر می تواند با او مخالفت کند و نیز به مرد بفهماند که تسلیم [محض] زن نشود. بنابراین حدیث «شاوروهن و خالفوهن» بر آن نیست که رأی زن هنگام مشورت شوهرش با او، ضد حقیقت است. بلکه می خواهد بگوید: زنان را در برخی شرایط به مخالفت ورزیدن عادت دهید تا با سوءاستفاده از جنبه عاطفی درصدد سیطره بر مردان برنیایند و مردان بتوانند در این شرایط مقاومت کنند».
معنای «شاوروهن و خالفوهن» این است که زنان را به مخالفت کردن با نظراتشان عادت دهید. این عادت دهی به مرد این امکان را می دهد تا در برابر خواست زن بایستد. چنانکه خود زن هم احساس می کند که شوهرش قدرت ایستادگی در برابر برخی از خواسته هایش را دارد. بر این اساس، طبیعی است که ممکن باشد، مرد با زن مشورت کند و آن دو اختلاف رأی داشته باشند تا با نقد نظرات خود از ابهام بیرون آیند به حقیقت مسأله دست بیابند. در آغاز گفتیم که ما نمی توانیم معنی ظاهری حدیث را بگیریم. اگر چنین کنیم مفهوم حدیث این خواهد بود: اگر مردی بی نماز با زن مؤمن خود مشورت کند آیا نماز بخوانم یا نه؟ و زن بگوید: بله، نماز بخوان، شایسته است که مرد با نظر او مخالفت کند و نماز نخواند. درحالی که معنای حدیث این نیست، بلکه چنین است که با زنان در برخی ازامور مشورت کنید و در برخی از امور مخالفت کنید تا زن احساس کند که نمی تواند شوهرش را زیر سلطه خود بگیرد و مرد هم بفهمد که نباید تسلیم زن باشد، بلکه باید در این زمینه جانب احتیاط را رعایت نماید تا علاقه به همسرش او را به نافرمانی خداوند سبحان نکشاند».
مطلب آخر:
با توجه به حکمت های مختلفی که در مطالب چهارگانه قبلی اشاره شد، و با قطع نظر از بررسی های سندی روایات، درک حکمت احتمالی مشورت پیامبر مکرم اسلام صلوات الله علیه و آله با همسرانش و مخالفت با آنان آشکارتر می گردد.[12]علاوه بر آن در مورد مشورت پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله بایستی به این نکته توجه داشت که ایشان فردی معصوم و عالم و عاقل به تمام جوانب امور بوده اند و مشورت ایشان همواره با اهدافی غیر از واقع نمایی همراه بوده است. جنبه استراتژیکی که می توان برای مشورت همیشگی پیامبر با همسرانشان در آستانه جنگ احتمال داد این نکته است که این امر می تواند زمینه بهم ریختگی پیش بینی های دشمنان را ایجاد کند.
توضیح آنکه، عموما شبکه جاسوسی دشمن، با اتصال با واسطه یا بی واسطه با اطرافیان حاکمان و تصمیم گیران جنگی، اقدام به جمع آوری اطلاعات جنگی می کنند. تخلیه اطلاعات زنان پیامبر به خاطر عوامل مختلف شخصیتی، جنسیتی و همین طور وابستگی بسیاری از همسران پیامبر به قبائل مشرک و سردمداران منافقی که در بین امت اسلامی وجود داشتند می توانست بر سرانجام جنگ های صدر اسلام تاثیر تعیین کننده ای داشته باشد. پیامبر مکرم اسلام صلوات الله علیه و آله با اتخاذ این استراتژی می تواند کلیه محاسبات نظامی طرف مقابل را با متزلزل کرده و با چالش روبرو کند.
پی نوشت ها:
[1] . عن أبی عبد الله ع قال: إن المشورة لا تکون إلا بحدودها فمن عرفها بحدودها و إلا کانت مضرتها على المستشیر أکثر من منفعتها له (المحاسن، ج 2، ص: 603)
[2] . عن أبی عبد الله ع قال: إن المشورة لا تکون إلا بحدودها فمن عرفها بحدودها و إلا کانت مضرتها على المستشیر أکثر من منفعتها له فأولها أن یکون الذی یشاوره عاقلا و الثانیة أن یکون حرا متدینا و الثالثة أن یکون صدیقامؤاخیا و الرابعة أن تطلعه على سرک فیکون علمه به کعلمک بنفسک ثم یستر ذلک و یکتمه فإنه إذا کان عاقلا انتفعت بمشورته و إذا کان حرا متدینا جهد نفسه فی النصیحة لک و إذا کان صدیقا مؤاخیا کتم سرک إذا أطلعته على سرک و إذا أطلعته على سرک فکان علمه به کعلمک تمت المشورة و کملت النصیحة. (المحاسن، ج 2، ص: 603)
[3] . قال الصادق ع شاور فی أمورک مما یقتضی الدین من فیه خمس خصال عقل و علم و تجربة و نصح و تقوى (مصباح الشریعة ؛ ؛ ص152)
[4] . قال رسول الله ص یا علی لا تشاورن جبانا فإنه یضیق علیک المخرج و لا تشاورن البخیل فإنه یقصر بک عن غایتک و لا تشاورن حریصا فإنه یزین لک شرها و اعلم یا علی أن الجبن و البخل و الحرص غریزة واحدة یجمعها سوء الظن.( الخصال ؛ ج 1 ؛ ص102)
[5] . قال علی علیه السلام : لا تستشر الکذاب فإنه کالسراب یقرب علیک البعید و یبعد علیک [إلیک ] القریب
[6] . لا تشاورن فی أمرک من یجهل (270/ 6).
[7] . لا تشاور عدوک و استره خبرک (269/ 6).
[8] . استشر عدوک العاقل و احذر رأی صدیقک الجاهل(10086
[9] . مشاورة الجاهل المشفق خطر
[10] . أبی جعفر ع قال: ذکر عند أبی جعفر ع النساء فقال لا تشاوروهن فی النجوى و لا تطیعوهن فی ذی قرابة.
همچنین: أبا عبد الله ع یقول إیاکم و مشاورة النساء فإن فیهن الضعف و الوهن و العجز.
[11] . بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 100، ص: 253
[12] . در روایت مرفوعه ای در مورد سیره پیامبر ص آمده است: کان رسول الله ص إذا أراد الحرب دعا نساءه فاستشارهن ثم خالفهن؛ رسول خدا ص همواره هرگاه اراده جهاد می کرد زنانش را دعوت می کرد و با آنها مشاوره می کرد ولی پس از آن مخالف نظر آنان رفتار می کرد.