زهرا(س) نور اهل آسمان و مهدی(عج) نور اهل زمین
۱۳۹۳/۰۱/۳۱
–
۴۸ بازدید
زهرا(س) نور اهل آسمان و مهدی(عج) نور اهل زمین
در این مقاله علاوه بر بیان برخی شباهتهای حضرت زهرا(س) و امام مهدی(س) به ارتباطهایی که در امور معنوی و عبادی بین آن دو بزرگوار وجود دارد می پردازیم، انبیاء و اقرار به ولایت، توسل به آن دو، توجه خاص امام زمان(عج) به مادر و سلاله او ، میراث ما در نزد فرزند، اندوه بر مصایب فاطمی و… ، دیگر مباحث این نوشتار را تشکیل می دهد.
حضرت زهرا(س) نور اهل آسمان و حضرت مهدی(عج) نور اهل زمین
الف) حضرت زهرا(س) نور اهل آسمان است
در بخشی از یک حدیث طولانی و زیبا، پیامبر اکرم(ص) فرمود:
در این مقاله علاوه بر بیان برخی شباهتهای حضرت زهرا(س) و امام مهدی(س) به ارتباطهایی که در امور معنوی و عبادی بین آن دو بزرگوار وجود دارد می پردازیم، انبیاء و اقرار به ولایت، توسل به آن دو، توجه خاص امام زمان(عج) به مادر و سلاله او ، میراث ما در نزد فرزند، اندوه بر مصایب فاطمی و… ، دیگر مباحث این نوشتار را تشکیل می دهد.
حضرت زهرا(س) نور اهل آسمان و حضرت مهدی(عج) نور اهل زمین
الف) حضرت زهرا(س) نور اهل آسمان است
در بخشی از یک حدیث طولانی و زیبا، پیامبر اکرم(ص) فرمود:
ثم اظلمت المشارق و المغارب، فشکت الملائکه` اِلی الله تعالی ان یکشف عنهم تلک الظلمه`. فتکلم الله جلّ جلالُه کلمه`ً فخلق منها روحا ثُمّ تکلم بکلمه`ٍ فخلق من تلک الکلمه` نوراً، فأضاءت النور اِلی تلک الروح و اقامها مقامً العرش فزهرت المشارق و المغارب فهی فاطمه` الزهراء و لذلک سمیت الزهراء لان نورها زهرت به السماوات.1
سپس ظلمت و تاریکی همه جا را فرا گرفت. ملائکه به خدا شکایت کردند: “خدایا! این تاریکی را از ما برطرف کن”. پس خداوند، کلمهای فرمود. از آن کلمه، روحی را خلق کرد. سپس کلمهای فرمود. از آن کلمه هم، نوری خلق کرد. آن نور، روشنایی داد (و اضافه شد) به آن روح. خداوند، او را در جایگاه عرش جا داد. پس همه جا روشن شد. آن، حضرت فاطمه زهرا(س) است. به همین دلیل، “فاطمه” را “زهرا” نامیدند؛ چون به واسطهِ نور او، آسمانها روشن شد.
ب) حضرت مهدی(عج) نور اهل زمین است
مفضل بن عمر میگوید:
از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: “ربّ الارض” در آیهِ )واشرقت الارض بنور ربّها2(؛ یعنی امام الارض “مراد امام زمین است.” پرسیدم: “وقتی حضرت خروج کند چه میشود؟”.
فرمود: “در آن روز، مردم، از نور خورشید و ماه، بینیاز میشوند و به نور امام(ع) اکتفا میکنند.3
مراد از “امام” در این روایت، یقیناً، حضرت مهدی(عج) است؛ زیرا اوّلاً: در خود روایت میگوید: “وقتی قیام کند، چه اتفاقی میافتد؟”. ثانیاً، هیچ زمانی این گونه نبوده و فقط در زمان آن حضرت، مردم از نور خورشید و ماه بینیاز میشوند.4
دلیل این مطلب، روایتی است که باز خود مفضل بن عمر از امام صادق(ع) نقل میکند که فرمود:
اِذا قائمنا قام، اشرقت الارض بنور ربّها و استغنی العباد عن ضوء الشمس و ذهبت الظلمه`….5
وقتی قائم ما قیام کند، زمین، به نور پروردگارش روشن میشود و مردم، از نور خورشید بینیاز میشوند و ظلمت به طور کلی از بین میرود.
حضرت زهرا(س) خیره` الاحرار و سیده` النساء، مادر حضرت مهدی(عج) خیره` الاِماء و سیده` الاِماء است
جابر جعفی میگوید:
از امام باقر(ع) شنیدم که فرمود: عمر بن خطاب به امیرالمؤمنین(ع) عرض کرد: “اسم مهدی(ع) چیست؟”. حضرت فرمود: “رسول خدا(ص) از من تعهّد گرفتند که نام او را بیان نکنم تا خداوند، به او، اجازهِ قیام بدهد”.
عمر گفت: “پس اوصاف او را بگو”. حضرت فرمود: “او، جوانی است میانه، صورتش بسیار زیبا، با موهای زیبایی که بر شانههایش میرسد و نور صورتش بر سیاهی محاسن و موهای سرش غلبه دارد”.
آن گاه حضرت فرمود: “پدرم فدای فرزند بهترین کنیزان”.6
عبدالرحیم قیصر میگوید:
به امام باقر(ع) عرض کردم: “این جملهِ امیرمؤمنان(ع): “بأبی ابن خیره` الاِماء” آیا منظور، فاطمه است”؟ حضرت فرمود: “همانا فاطمه بهترین و برگزیدهِ زنان آزاده است”.7
امام کاظم(ع) در ضمن بیان خصوصیات حضرت مهدی(عج) میفرماید: “ذلک ابن سیده` الاِماء الذی یخفی علی الناس ولادته…8؛ آن، فرزند سرور کنیزان است که تولدش بر مردم مخفی میماند”.
امام صادق(ع) با معرفی حضرت مهدی(عج) میفرماید:
هو الخامس من ولد ابنی موسی ذلک ابن سیده` الاِماء….9
او، پنجمین امام پس از پسرم موسی کاظم است. او، فرزند سرور کنیزان است.
بنابرآن چه گفتیم، حضرت زهرا(س) خیره` الاحرار و حضرت نرجس خاتون(س) خیره` الاِماء و سیده` الاِماء است.
سخن گفتن حضرت زهرا(س) و حضرت مهدی(عج) هر دو در شکم مادر
الف) حضرت زهرا(س) با مادر سخن میگوید:
امام صادق(ع) میفرماید:
“وقتی حضرت خدیجه(س) با پیامبر(ص) ازدواج کرد، زنان مکه از او کنارهگیری کردند، (و او تنها شد) تا این که به حضرت زهرا(س) باردار شد. در آن زمان بود که فاطمه، با او سخن میگفت و از او میخواست که صبر کند.10
ب) سخن گفتن حضرت مهدی(عج) در شکم مادر:
حضرت حکیمه خاتون، وقتی قضیّهِ شب تولّد را نقل میکند، میگوید:
امام عسکری(ع) فرمود: “سورهِ قدر را بر نرجس خاتون بخوان.” شروع کردم به خواندن سوره قدر. پس آن طفل، در شکم نرجس خاتون، با من همراهی میکرد و میخواند آن چه من میخواندم و بر من سلامی کرد. من ترسیدم.
امام، صدا زد: “ای عمه! از قدرت الهی تعجب نکن، که حق تعالی کودکان ما را به حکمت گویا میگرداند و ما را در بزرگی، در زمین، حجت خود میگرداند”.11
حضرت زهرا(س) و حضرت مهدی(عج) شفیع مؤمنان در قیامتند
الف) حضرت زهرا(س) شفیع روز قیامت است:
روایات دلالت کننده بر مقام شفاعت زهرا(س) متعدد هستند.12 در این جا، به برخی از آنها اشاره میشود.
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
ای فاطمه! بشارت باد بر تو! نزد خداوند مقام محمودی داری. در آن مقام، برای دوستداران و شیعیان خودت، شفاعت میکنی و شفاعت تو پذیرفته میشود.13
بلال بن حمامه` میگوید:
یک روز پیامبر اکرم(ص) بر ما وارد شد در حالی که نور صورتش مثل ماه درخشان بود و خوشحال بود. عبدالرحمان بن عوف عرض کرد: “ای رسول خدا! این نور چیست”!؟ فرمود: “از طرف خداوند، بشارتی در مورد برادرم و پسر عمویم (علی (ع)) و دخترم آمد که به واسطهِ آن دو، مردان و زنان امّتم از آتش جهنم نجات پیدا میکنند”.14
امیرمؤمنان(ع) خطاب به امام حسن و امام حسین(ع) فرمود: “شما، پیشوا هستید و شفاعت برای مادر شماست”.15
ب) حضرت مهدی(عج) هم شفیع روز قیامت است:
در حدیثی، امیر مومنان علی(ع) و جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا(ص) نقل میکنند که پیامبر(ص) مقامات ائمه(ع) را در روز قیامت بیان فرمود. مقام حضرت مهدی(عج) را این گونه بیان میفرماید: امام مهدی(عج)، شفیع مؤمنان در روز قیامت است؛ چرا که اذن شفاعت، از طرف خداوند داده نمیشود مگر به کسی که خداوند بخواهد و به آن راضی باشد.16
مظلومیت حضرت زهرا(س) و حضرت مهدی(عج)
الف) ستم دیدگی حضرت زهرا(س):
در زیارت آن حضرت میخوانیم: “السلام علیک ایتها المعصومه` المظلومه`17؛ سلام بر تو ای پاک ستمدیده”.
و “اللهم صل… و صلّ علی البتول….المظلومه` المقهوره`”.18
امیر مؤمنان علی(ع) در ترسیم مظلومیّت همسرش میفرماید:
اِن فاطمه` بنت رسول الله(ص) لم تزل مظلومه`، من حقها ممنوعه`….19
فاطمه، دختر پیامبر خدا(ص)، همواره ستم دیده بوده و از حق خود محروم شد.
ب) او(عج) ستمدیده است:
امیر مؤمنان علی(ع) در ترسیم مظلومیت و غربت فرزندش مهدی(عج) میفرماید: “صاحب هذا الامر الشریدُ الطریدُ الفریدُ الوحید؛ صاحب این امر، همان رانده شدهِ دور شده یگانه و تنها است”.20
در حدیث دیگری حضرت علی(ع) تصریح میکند به این که او غریب است:
سیأتی الله بقوم یُحِبّهُم و یُحِبّونَهُ و یَملِکُ مَن هو بینهم غریب….21
خداوند، گروهی را میآورد که آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست میدارند و کسی که در میان آنان غریب است، بر آنان حکومت میکند.
امام کاظم(ع) میفرماید: “هو الطرید الوحید الغریب؛ او، همان رانده شدهِ یکه و تنهای غریب است”.22
حضرت، به حدّی مظلوم است که امام باقر(ع) میفرماید: “اگر او را میشناختند، او را تکهتکه میکردند”.23
همانند اذیت و آزارهایی که بر پیامبر(ص) پیش آمد، بر ایشان نیز وارد میآید و بلکه بیشتر.24
باز در بیان مظلومیت ایشان چنین آمده است که وقتی بر منبر کوفه مینشیند و عهدنامهِ پیامبر(ص) را میخواند، تمام افراد از اطراف او میگریزند و تنها وزیر او و یازده نفر نقیب باقی میمانند؛ هر چند آنان باز میگردند.25
آه از این مظلومیّت! چه قدر این مظلومیت سوزناک و جانکاه است که: حضرت زهرا(س) خود و فرزندش را مظلوم معرفی میکند.
مرحوم میرجهانی میگفت:
در عالم روِیا، مادر مظلومم حضرت فاطمه صدیقه(س) را دیدم و ایشان سه بیت شعر فارسی خواند، وقتی بیدار شدم فقط یک بیت را به یاد داشتم و آن بیت این گونه است:
دلی شکستهتر از من در آن زمانه نبود
در این زمان دل فرزند من شکستهتر است26
و بالاخره خود حضرت مهدی(عج) خود را مظلومترین فرد عالم معرفی میکند.
حجه`الاسلام حاج سیّد اسماعیل شرفی میگوید:
به عتبات مقدّسه مشرف شده بودم و در حرم مطهر حضرت سید الشهداء(ع) مشغول زیارت بودم. چون دعای زائرین در قسمت بالا سر حرم مطهر امام حسین(ع) مستجاب است، در آن جا از خداوند خواستم مرا به محضر مبارک مولایم حضرت مهدی، ارواحنافداه، مشرف گرداند و دیدگانم را به جمال بی مثال آن بزرگوار روشن کند.
مشغول زیارت بودم که ناگهان خورشید جهانتاب جمالش ظاهر شد. گرچه در آن هنگام، حضرتش را نشناختم، ولی شدیداً مجذوب آن بزرگوار شدم. پس از سلام، از ایشان پرسیدم: “شما کیستید؟”. آقا فرمود: “من، مظلومترین فرد عالم هستم.”! من، متوجّه نشدم و با خود گفتم: “شاید ایشان از علمای بزرگ نجف هستند و چون مردم به ایشان گرایش پیدا نکردهاند، خود را مظلومترین فرد عالم میداند.” در این هنگام، ناگهان متوجّه شدم که کسی در کنارم نیست. این جا بود که فهمیدم، مظلومترین فرد عالم، کسی جز امام زمان، ارواحنا فداه، نیست و من نعمت حضور آن بزرگوار را زود از دست دادم.27
بیایید با هم، این دو مظلوم را از مظلومیت بیرون بیاوریم.
علاقهِ پیامبر(ص) به حضرت زهرا(س) و حضرت مهدی(عج)
علاقه و محبّت رسول خدا(ص) به حضرت زهرا(س) را در این نوشتار نمیتوان بیان کرد و فقط به ذکر چند روایت بسنده میکنیم:
حضرت رسول اکرم(ص) در حدیثی، خطاب به امیرمؤمنان(ع) فرمود:
سفارشهایی به دخترم فاطمه کردم و به او گفتم آنها را به شما بگوید. آنها را حتمی بدان؛ چرا که او شدیداً راستگو هست.
سپس پیامبر(ص) او را به نزدیک خود خواند و سر او را بوسید و فرمود: “ای فاطمه! پدرت، فدای تو باد”!28
در حدیث دیگر فرمود: “پدر و مادرم فدای تو باد”!29
در زیارت حضرت زهرا(س) میخوانیم: “اللهم صلّ علی البتول…فاطمه` بنت رسولک و بضعه` لحمه و صمیم قلبه و فلذه` کبده…و حبیبه` المصطفی”.30
خدایا! درود فرست بر بتول فاطمه دختر رسول خودت و پارهِ تن او و سویدای دل او و پارهِ جگر او و محبوبهِ مصطفی.
علاقهِ پیامبر(ص) به حضرت مهدی(عج)
پیامبر(ص) با معرفی حضرت مهدی(عج) میفرماید:
بأَبی و امّی سَمِیٍّی و شبیهی و شبیهِ موسی بن عمران، علیه جُیُوبُ النّورِ یَتَوقدُ من شُعاعِ القُدسِ.31
پدر و مادرم به فدای او باد! هم نام من است و شبیه من و حضرت موسی است. هالهای از نور گرداگرد او را فرا گرفته. اشعهِ انوار قدسی از او ساطع است”.
ای گل محبوب خاتم، با خدا همراه و محرم
با دلی سوزان ماتم، بهر مادر گشته پرغم
سوزد از هجر تو عالم، ای گل زهرا کجایی؟
بیا ای زادهِ زهرا، تویی نور دل طه32
پیامبر اکرم(ص) در حدیثی دیگر میفرماید:
طوبی لمَن لقیه و طوبی لمَن احبّه و طوبی لمَن قال به.33
خوشا به حال کسی که او را ملاقات کند، خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و خوشا به حال کسی که به او معتقد باشد!
آن قدر او محبوب پیامبر(ص) است که در دعای عهد بعد از دعاهای متعدد برای وجود مقدس او و برای فرجش، میخوانیم: “اللّهُم و سُر نبیّک محمّداً بِرُوِیَتِه؛ خدایا! خوش حال کن پیامبرت محمد را به واسطهِ دیدار وجود مقدس حضرت مهدی”.34
عبدالله بن عمر نقل میکند: پیامبر(ص) فرمود:
خداوند در شب معراج، به من فرمود: “چه کسی را در زمین بر امّتات جانشین کردهای؟” عرض کردم: “برادرم را”. فرمود: “علی ابن ابیطالب(ع) را؟” عرض کردم: “بلی”. فرمود: “نظری بر زمین کردم، پس تو را انتخاب کردم….نظر دیگری کردم و علی(ع) را انتخاب کردم و او را وصی تو قرار دادم….
ای محمد!، علی و فاطمه و حسن و حسین و ائمه را از یک نور خلق کردم. سپس ولایت آنان را بر ملائکه عرضه داشتم. هر کس آن را پذیرفت، از مقرّبان شد و هر کس آن را رد کرد، به کافران پیوست.
ای محمد! اگر بندهای، مرا چندان پرستش کند تا رشته حیاتش از هم بگسلد، ولی در حالی که منکر ولایت آنان است، با من رو به رو شود، او را در آتش دوزخ خواهم افکند.
ای محمد! آیا مایلی آنان را ببینی؟”. عرض کردم: “بلی”. فرمود: “قدمی پیش گذار!” من، قدمی جلو نهادم، ناگاه دیدم، علی ابن ابیطالب و حسن و حسین و علی بن الحسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمّد بن علی و علی بن محمّد و حسن بن علی و حجت قائم را که در میان آنان، همانند ستارهای درخشان (کوکب دری) بود. گفتم: “اینان چه کسانیاند”؟ گفت: “اینان، امامان هستند و این ایستاده (قائم)، کسی است که حلال مرا حلال میکند و حرام مرا حرام و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت. ای محمّد! او را دوست بدار؛ چرا که من او را دوست میدارم و هر کس او را دوست بدارد نیز دوست دارم.35
عنایت هر دو(ع) به زائران حسین(ع)
الف) عنایت حضرت زهرا(س) به زائران حسین(ع):
یکی از ویژگیهای حضرت زهرا(س) این است که به زائران فرزند شهیدش امام حسین(ع) عنایت ویژهای دارد. هنگامی که آنان به زیارت امام حسین(ع) میروند، حضرت زهرا(س) حاضر میشود و برای آنان طلب آمرزش و دعا میکند.
روایات متعددی بر این مطلب دلالت میکند. برخی از آنها به شرح زیر است:
1. امام صادق(ع) میفرماید:
اِنّ فاطمه` بنت محمد، تحضر لزوّار قبر ابنها الحسین فَتَستغفُر لَهُم ذُنُوبَهُم.36
حضرت فاطمه(س) دختر گرامی حضرت محمد(ص) برای زوّار قبر فرزندش حضرت حسین(ع) حاضر میشود، سپس برای گناهان آنان طلب آمرزش میکند.
2. امام صادق(ع) به معاویه بن وَهَب فرمود:
زیارت حسین(ع) را ترک مکن! آیا دوست داری که خدا، تو را در زمرهِ کسانی ببیند که حضرت رسول و علی و فاطمه و ائمه(ع) در حقشان دعا میکنند؟37
3. سلیمان اعمش میگوید:
در کوفه، شب جمعهای نزد شیخی بودم. به او گفتم: دربارهِ زیارت امام حسین(ع) چه میگویی؟” گفت: “بدعت است و هر بدعتی، گمراهی است و هر صاحب گمراهی در آتش است”. ناراحت شدم و رفتم.
نیمههای شب آمدم، درِ خانهِ او را زدم. همسرش گفت: “او به زیارت امام حسین(ع) رفته است”.
سلیمان میگوید: من هم به طرف حرم امام حسین(ع) رفتم. وقتی داخل حرم شریف شدم، دیدم شیخ در حالی که به سجده افتاده، گریه و ناله میکند و از خداوند طلب مغفرت و توبه میکند. بعد از مدّتی طولانی سرش را بلند کرد. گفتم: “ای شیخ! دیروز آن جمله را گفتی، پس الان چه گونه به زیارتش آمدی؟” گفت: ای سلیمان! مرا سرزنش نکن! دیشب، در خواب…، شتری از نور دیدم که کجاوهای از نور، بر روی آن شتر بود و داخل آن دو خانم بودند. گفتم: “این دو خانم بزرگوار کیاند؟” گفت: “یکی، حضرت خدیجه(س) و دیگری حضرت سیده` النساء فاطمه زهرا(س) است”. گفتم: “این جمع به کجا میروند؟” گفت: “به زیارت حسین که در کربلا از روی ظلم شهید شد، میروند”.
به آن هودج نگاه کردم. دیدم اوراقی از آن به پایین میریزد. پرسیدم: “این اوراق مکتوب چیست؟” گفت: “در این ورقها نوشته شده هر کس در شب جمعه، به زیارت قبر حسین(ع) بیاید، از آتش جهنم ایمن خواهد بود”.38
گواه این قضیّه، تشرّف حاج علی بغدادی است که سؤالات بسیاری از امام زمان(عج) کرد. یکی از آنها این بود:
منبریها جریان سلیمان اعمش را میگویند. آیا این حدیث صحیح است”؟ فرمود: “آری، راست و صحیح است”. گفتم: “سیدنا! صحیح است که میگویند: هر کس زیارت کند حسین(ع) را در شب جمعه، برای او امان است”؟ فرمود: “آری، والله!” و اشک از چشمان مبارکش جاری شد و گریست.39
ب) عنایت حضرت مهدی(عج) به زائران حسین(ع):
قضایای زیادی بر این مطلب دلالت دارد. یکی از آنها، قضیّهِ معروف جعفر نعلبند است که مرحوم نهاوندی آورده است.40
بیعت کسی بر آن دو بزرگوار نیست و از کسی تقیّه نمیکنند
بیعت، پیمانی است که به موجب آن نتوان با ستمگران به نبرد برخاست و از روی ناچاری و تقیّه باید حکومت آنان را به رسمیّت شناخت. همهِ پیشوایان معصوم، به مقتضای حکمت الهی دچار چنین پیمانی بودند، امّا بعضی از معصومان چنین بیعتی بر گردن نداشتند.
الف) بیعت و تقیه نکردن حضرت زهرا(س):
دشمنان، پس از غصب خلافت، سعی کردند از همهِ مردم، به ویژه صحابهِ خاصّ پیامبر اکرم(ص) خاصّه خاندان رسالت (حضرت علی و حضرت زهرا(ع)) برای خود بیعت بگیرند تا افکار عمومی را به خود جلب کنند، ولی حضرت زهرا(س)، همهِ مصیبتها را تحمل کرد و تا زنده بود، با غاصبان حکومت بیعت نکرد، بلکه برای بازگرداندن خلافت به مسیر اصلیاش، مبارزه نمود و حتی مانع بیعت حضرت علی(ع) شد.42
ب) نبودن بیعت احدی از ستمگران بر گردن حضرت مهدی(عج) و تقیّه نکردن آن حضرت:
پیشوایان معصوم ما، اگر با کسی پیمان میبستند، (گر چه از روی مصلحت و تقیه)، به آن پای بند بودند. بهترین گواه، این است که امام حسین(ع) تا زمانی که معاویه زنده بود، به خاطر احترام به صلح برادرش قیام نکرد. حضرت مهدی(عج) به دلیل این که برای ریشه کن کردن ستم و ستمگران آفریده شده است و اگر ظاهر و آشکار بود، سکوتش به معنای رضا به ستمگری ستمگران و ترک نبرد با آنان بود (گرچه از روی تقیّه) در پس پرده غیبت به سر میبرد تا بیعت کسی بر گردنش نباشد. همین، یکی از علل غیبت آن حضرت شمرده شده است.
حضرت علی(ع) میفرماید:
….اِن القائم منّا اِذا قام لم یکن لاحد فی عنقه بیعه` فلذلک تخفی ولادته و تغیب شخصه.43
هنگامی که قائم ما قیام کند، بیعت احدی بر گردن او نخواهد بود. از این رو، ولادت او مخفی میشود و از دیدهها پنهان میشود.
حضرت مهدی(عج) فرمود:
اِنّه لم یکن لاحد من آبائی(ع) اِلاّ و قد وقعت فی عنقه بیعه` لطاغیه` زمانه و اِنّی اخرج حین اخرج و لابیعه` لاحد من الطواغیت فی عنقی.44
بر گردن همهِ پدرانم، بیعت سرکشان زمانه بود، امّا من وقتی خروج کنم، بیعت هیچ سرکشی بر گردنم نیست.
در زمان آن حضرت تقیهای در کار نیست:
حضرت علی(ع) در تفسیر آیهِ شریفه )وعد الله الذین ءامنوا منکم وعملوا الصالحات
لیستخلفنّهم45… فرمود:
در امن و امان مرا بپرستند، بدون هیچ ترس و واهمهای و نیاز به تقیّه احساس نکنند. این آیه، در حق قائم(عج) نازل شده است. منظور از “کسانی که ایمان آوردهاند”، در این آیه، پیشوایان معصوم(ع) هستند.46
دوری هر دو از ستمگران
الف) دوری حضرت زهرا(س):
بعد از آن تلاشی که حضرت زهرا(س) برای هدایت مردم و برگرداندن ولایت به حضرت علی(ع) کرد، و مورد بی مهری و ستم قرار گرفت، از مردم فاصله گرفت و در خانه مشغول عزاداری و گریه بر فقدان پدر شد، امّا این بار هم مورد بیلطفی قرار گرفت و جمعی از بزرگان به حضور امیرالمؤمنین علی(ع) آمدند و عرض کردند:
فاطمه(س) شب و روز گریه میکند. شب از گریه آن حضرت خواب نداریم و روز برای ما آرامش نیست تا بتوانیم به امور معاش خود بپردازیم. ما از تو تقاضا میکنیم که به آن حضرت بگویی، یا شب گریه کند و روز آرام باشد و یا روز گریه کند و شب آرام باشد.
حضرت علی(ع) نزد فاطمه(س) رفت و او را همچنان گریان دید. کمی که آرام گرفت، به او فرمود: “از من تقاضا کردند که شما، یا شب گریه کنی یا روز”. فاطمه(س) گفت: “من به زودی از میان آنان میروم. دست از گریهام برنمیدارم تا به پدرم ملحق شوم”.
سپس حضرت علی(ع) برای فاطمه(س) سرپناهی به نام “بیت الاحزان” دورتر از خانههای مردم در قبرستان بقیع ساخت.
فاطمه(س) هر روز صبح حسن و حسین(ع) را در پیش روی خود به سوی بقیع روانه میکرد و گریان به بیت الاحزان میرفت. وقتی که شب فرا میرسید، حضرت علی(ع) نزد او میآمد و همراه آن حضرت به خانه مراجعت میکرد.47
امام صادق(ع) میفرماید: “هر روز از مدینه خارج میشد و کنار قبرهای شهیدان مشغول گریه بود”.48
وقتی زنان مدینه به عیادت حضرت فاطمه(س) آمدند و از احوال آن حضرت پرسیدند، حضرت فاطمه (س) پس از حمد خداوند و درود بر پدرش فرمود: “حالم چنین است که به خدا سوگند از دنیای شما بیزار و بر مردانتان خشمناکم”.49
در صحیح بخاری آمده، که وقتی حضرت زهرا(س) فدک را مطالبه کرد، ابوبکر خودداری کرد و چیزی را از فدک به او نداد. آن حضرت از ابوبکر ناراحت شد. پس از او کنارهگیری کرد و با او سخنی نگفت تا از دنیا رفت.50
ب) دوری حضرت مهدی(عج):
حضرت مهدی(عج) از هنگام ولادت، از مردم و به ویژه ستمگران، مخفی بود. در آغاز ولادت، بعضی به صورت محدود میتوانستند خدمت آن حضرت برسند. این محدودیت، در زمان غیبت صغری بیشتر شد و در زمان غیبت کبری به اوج خود رسید و از مردم دوری میفرمود.
امام باقر(ع) میفرماید:
“اِذا غضب الله تبارک و تعالی علی خلقه، نحّانا عن جوارهم.
هنگامی که خدای تبارک و تعالی بر مردمان خشمگین شود، ما را از مجاورت آنان دور میسازد51.
در روایات دیگر داریم، ولادت و رشد او مخفی است52؛ پنهانی است، که انتظار میکشد.53 مردم امام خود را نمیبینند، او در موسم حج حاضر میشود و مردم را میبیند، اما مردم او را نمیبینند.54
خود حضرت مهدی(عج) در توقیع شریف به شیخ مفید میفرماید:
اگر چه ما در مکان دور دستی زندگی میکنیم، مکانی که از خانههای ستمگران به دور است، به جهت مصلحتی که خداوند برای ما و شیعیان ما دیده در این دوری، امّا ما از خبرهای شما آگاه هستیم55… .
حضرت به علی بن ابراهیم بن مهزیار فرمود:
پدرم امام عسکری(ع) با من پیمان بسته که در کنار گروهی که مورد غضب و نفرین خداوند قرار گرفتند، زندگی نکنم و به من دستور داده که تنها در کوههایی که عبور از آن دشوار است و زمینهای ویران، مسکن گزینم56….
آزادی از تعلّقات دنیایی
دختر اشرف مخلوقات عالم، همسر برترین مردمان و سرور زنان دو عالم، در نهایت زهد و دوری از دنیا و حتّی ابتداییترین نیازهای یک زندگی ساده و عادی میزیست.
در زیارت آن حضرت میخوانیم: “حلیفه الورع و الزهد57؛ بریده از دنیا و فانی در ذات احدیت بود”.
حسن بصری میگوید: “لم یکن فی الاُمه` ازهد و لا اعبد من فاطمه`؛ در امت پیامبر(ص) زاهدتر و عابدتر از زهرا(س) نبود”.58
حضرت مهدی(عج) نیز با اقتدا به مقتدای خویش، در نهایت زهد و سادگی زندگی میکند.
حضرت صادق(ع) میفرماید:
فوالله! ما لباسه اِلا الغلیظ و لا طعامه اِلا الجشب.59
به خدا سوگند! لباس مهدی(عج) جز پوشاکی درشت و خوراک او جز غذایی سخت نیست.
بندگی خداوند
حضرت زهرا(س) به حدّی خالصانه خداوند را عبادت میکرد که خداوند با او بر ملایکه مباهات میکرد و میفرمود:
بنگرید به بهترین بندهِ من فاطمه! او در مقابل من ایستاده و از خوف من تمامی وجودش میلرزد و با تمامی حضور قلب، به عبادت من روی آورده است.60
امام حسن(ع) میفرماید:
مادرم، در شبهای جمعه، در محراب به عبادت میایستاد و مدام رکوع و سجده میکرد تا صبح طلوع میکرد.61
حضرت، به قدری عبادت میکرد که قدمهایش ورم کرد.62
حضرت مهدی(عج) هم به قدری عبادت خداوند را میکند که رنگ رخسار مبارکش متمایل به زرد است.
امام کاظم(ع) میفرماید: “مهدی، بر اثر تهجّد و شب زندهداری، رنگش به زردی متمایل میشود”.63
مبارزه با انحرافها و بدعتها
زهرا(س) فدای رسالت و ولایت شد تا دین بماند، بدعتها و انحرافات از بین برود و تلاشهای پدرش به ثمر برسد. دربارهِ مبارزات آن بزرگوار با انحرافات، سخن فراوان است. خطبهِ فدکیه و خطبههای دیگر آن بانوی پهلو شکسته و مصیبت دیده، گویای مبارزهِ حضرت است.64
حضرت مهدی(عج) هم با بدعتها و انحرافات مبارزه میکند و فرایض الهی و سنن نبوی را احیا خواهد کرد.
امام صادق(ع) میفرماید: “بدعتی نمیماند جز آن که از بین میبرد و سنّتی نمیماند جز آن که بر پامیدارد”.65
حضرت علی(ع) میفرماید: “هر چه از کتاب و سنّت، متروک مانده، زنده خواهد کرد”.66
در دعای شریف ندبه میخوانیم:
این المؤمل لاِحیاء الکتاب و حدوده؟ این محیی معالم الدین و اهله؟ این المدّخر لتجدید الفرائض و السنن؟67
کجا است آرزو کشیده برای زنده کردن قرآن و حدودش؟ کجا است زنده کنندهِ آثار دین و اهل دین؟ کجا است آن ذخیرهِ الهی برای تجدید واجبات و سنتهای اسلام؟
غم خواری و توجه به امور مسلمانان، به ویژه شیعیان
یکی از علتهایی که فاطمه(س) را به میدان آورد و آن همه مصایب و آزارها را تحمّل کرد، همّ و غمّ آن حضرت نسبت به امّت پدرش و شیعیان شوهرش و مصایبی که دامنگیرشان خواهد شد بود.
حضرت، همراه اشکها و نالههایش، در فراق محبوبش به پدر بزرگوارش عرضه میدارد:
یا ابتاه! مَن للارامل و المساکین؟ و مَن للامّه` اِلی یوم الدین؟68
پدر جان! پس از تو، چه کسی به فریاد یتیمان و مساکین خواهد رسید؟ پدر جان! برای امّت، چه کسی پس از تو، تا قیامت خواهد بود؟
حضرت، تا بدان جا نسبت به امور امّت پدرش اهتمام میورزد که شب تا صبح را پیوسته در رکوع و سجود و قیام و دعا میگذراند و همواره، مؤمنان را دعا میکند و از برای خود دعایی نمیکند. وقتی فرزند دلبندش حسن(ع) علّت را جویا میشود؟، میفرماید: “الجار ثم الدار”69.
حضرت مهدی(عج) نیز غمخوار همگان، به ویژه شیعیان است و برای آنان دعا میکنند. توقیعات و ملاقاتهای فراوان، بر این مطلب دلالت میکند.
حضرت، در توقیعی میفرماید:
… به من رسیده است که گروهی از شما، در دین، به تردید افتادهاید و در دل، نسبت به اولیای امر خود، دچار شک و حیرت شدهاید! این، مایه غم و اندوه ما شد. به خاطر شما و نه به خاطر خودمان و دربارهِ شما ناراحت شدم نه دربارهِ خودمان…. ما بر احوال شما آگاهیم و اوضاع شما بر ما پوشیده نیست. ما در رسیدگی و توجّه به شما، کوتاهی نکردهایم و یاد شما را از خاطر نبردهایم. اگر جز این بود، مشکلات و گرفتاریها بر شما روی میآورد و دشمنان شما را نابود میکردند.70
ایثار و انفاق
از خود گذشتگی و انفاق حضرت زهرا(س) مطالب بسیاری دارد و بحث مستقلی را میطلبد. گذرا، به برخی از آنها اشاره میکنیم.
هر کس از هر کجا ناامید میشد، به دَرِ خانه زهرا میآمد و با حاجتی روا شده برمیگشت. مکرّر، این اتفاق میافتاد که پیامبر(ص) محرومان را دَرِ خانه او میفرستادند. حضرت پیراهن شب عروسی و گردنبند خویش را به نیازمندان بخشید. او حتی طعام و قرص نان و دستبند و گوشواره و حتّی پرده و فرش منزل خویش را به سائل داد. بخشندگی وی بدان مرحله میرسد که در کتاب خداوند ثبت میشود: )ویطعمون الطعام علی حبّه مسکیناً و یتیماً و اسیراً.(71
حضرت مهدی(عج) فرزند مادری این چنین است. از این رو، پناه محرومان و درماندگان است.
امام باقر(ع) فرمود: “مهدی، بخشندهای است که مال را به وفور میبخشد و بر بینوایان بسیار رئوف و مهربان است”.72
تلاش
حضرت زهرا(س) از همان اوان کودکی، در راه دین مجاهده میکرد. هر زمان پیامبر را خطری تهدید و مصیبتی آزار میداد، زهرا(س) به میدان میآمد. پیامبر را از توطئهِ قتلش آگاه کرد.73 خاکستر از روی پدر سترد. در جنگ احد، آن گاه که دندان مبارک پیامبر(ص) شکست و پیشانیاش مجروح شد و سر و صورت حضرت، غرقه در خون گشت، او به مداوای پیامبر مشغول شد.
حضرت، در راه ولایت آن قدر تلاش و مجاهدت کرد تا در این مسیر، جان عزیزش را فدا کرد. او شبها به همراه علی(ع)، دست حسنین را میگرفت و به خانهِ مهاجران و انصار میرفت و آنان را به یاد بیعتشان در عقبه و غدیر میانداخت و فضایل علی را یادآورشان میشد. با این هدف والا که امام زمانشان را به آنان بشناساند و آنان را از مرگ جاهلیّت برهاند و یاورانی برای امام زمان خویش فراهم کند.
حضرت مهدی(عج) نیز برای تحّقق آرمانهای والای پیامبر و در ادامهِ مسیر حرکت زهرا(س) همواره مشغول مجاهدت و سازندگی است.
امام رضا(ع) میفرماید: “او، شتابنده به سوی نیکیها و بزرگواریها و تلاشگری سخت کوش است”.74
پی نوشت ها:
1.بحار الانوار، ج 40، ص 44؛ فاطمه` الزهراء(س) بهجه` قلب المصطفی(ص)، ص 177.
2.زمر/ 69. (زمین (در آن روز) به نور پروردگارش روشن میشود).
3.تفسیر نورالثقلین، ذیل آیه، ح 121. (محدث نوری (ره) چند روایت از تفسیر علی بن ابراهیم و ارشاد مفید و غیبت طوسی و کمالالدین صدوق و کفایه` الاثر شیخ خرّاز و غیبت فضل بن شاذان نقل میکند و میگوید به قرینه حدیث اول، معلوم میشود مراد، نور ظاهری است وگرنه ممکن است گفته شود مراد نور معنوی است که نور علم و حکمت و عدل باشد؛ نجم الثاقب، جمکران، خصلت بیست و نهم، ص 168).
4.البته ممکن است این روایت، یک تفسیر باطنی هم داشته باشد که تمام ظلمتها میرود حتّی ظلمتهای نورانی یا پیشرفتهای علمی میشود که به نور خورشید و ماه نیاز نباشد. (باید تأمل کرد).
5.شیخ طوسی، الغیبه`، ح 484، ص 467؛ المحجه` فیما نزل فی القائم(عج)، ذیل آیه، ص 748؛ تفسیر نورالثقلین، ج 4، ذیل آیه، ح 122.
6.همان، موسسه معارف اسلامی، ح 487، ص 470؛ کشف الغمه`، ج 3، ص 263؛ عزیز آل یاسین(ع)، ص 48 (به نقل از مهدی منتظر در نهجالبلاغه، ص 114).
7.نعمانی، الغیبه`، عربی، ص 151، و نشر صدوق، ص 323.
8.منتخب الاثر، باب، انّه ابن سیّد الاِماء، (به نقل از کفایه` الاثر و کمال الدین).
9.همان، باب انّه ابن سید الاِماء، (به نقل از کمال الدین) ر.ک: معجم احادیث اِلامام المهدی(عج)، ج 3، ح 691، ص 165.
10.امالی صدوق، مجلس 87، ح 947/1. بحارالانوار، ج 43، ص 25. فاطمه` الزهراء(س) بهجه` قلب المصطفی(ص)، ص 129 به نقل از عامه و خاصه.
11.کمال الدین، ب 42، ح 2؛ نجم الثاقب، ط جمکران، باب اول، ص 39؛ اثبات الوصیه، ص 249؛ تفسیر نورالثقلین، ج 5، ذیل سوره قدر، ح 19، ص 616.
12.ر.ک: به بحارالانوار، ج 43، صص 62، 64 و 225 و ج 8، ص 53.
13.فاطمه` الزهراء(س) بهجه` قلب المصطفی(ص)، ص 743 (به نقل از کنزالفوائد، ح 1، ص 150).
14.مقتل خوارزمی، چاپ انوارالهدی، ج 1، ح 25، ص 101.
15.فاطمه الزهراء(س) بهجه` قلب المصطفی(ص)، ص 10 (به نقل از کشف الغمه`، ج 1، ص 506).
16.مناقب ابن شهر آشوب، چاپ دارالاضواء، ج 1، ص 355.
17.سید بن طاووس، اقبال، عمل روز بیستم جمادی الاخر؛ در مفاتیحالجنان: “السلام علیک ایتها المظلومه` المغصوبه`”.
18.همان، عمل روز بیستم جمادی الاخر؛ مفاتیحالجنان، زیارت دوم حضرت زهرا(س).
19.شیخ طوسی، امالی، ص 156، ضمن ح 258.
20.معجم احادیث الامام المهدی(عج)، ج 3، ح 595، ص 43.
21.روزگار رهایی، ج 2، ص 608 (به نقل از ینابیع الموده`، ج 3، ص 131).
22.کمالالدین، باب 34.
23.معجم احادیث الاِمام المهدی(عج)، ج 3، ح 752، ص 229.
24.همان، ج 3، ح 833، ص 297، و ح 1072، ص 500.
25.همان، ج 4، ح 1098، ص 20؛ و کمال الدین، باب 58، ح 25.
26.عنایات حضرت مهدی(عج) به علما و طلاب، ص 176، (پاورقی).
27.همان (به نقل از: شیفتگان حضرت مهدی(عج)، ج 3، ص 160).
28.فاطمه` الزهراء(س) بهجه` قلب المصطفی(ص)، ص 198، (به نقل از بحارالانوار، ج 22، ص 491).
29.همان، ح 6، ص 109 (به نقل از احقاق الحق، ح 10، ص 185) و ر.ک: بحارالانوار، ج 36، ح 110، ص 288.
30.مفاتیح الجنان، زیارت حضرت فاطمه زهرا(س)، مقتل خوارزمی، ج 1، ح 21، ص 99.
31.چهل حدیث پیرامون نور یزدان، ص 14 (به نقل از: کفایه` الاثر، ص 159).
32.نغمههای فاطمیه(س)، ص 24.
33.با دعای ندبه در پگاه جمعه، ص 16 (به نقل از عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 47؛ کمال الدین، ج 1، ص 268).
34.مفاتیح الجنان، دعای عهد.
35.مکیال المکارم (فارسی) ج 2، ص 218 و (عربی) ج 2، ص 160 (به نقل از کتاب غایه` المرام، سید محدث بحرانی(ره) ص 189 باب 23 ح 105؛ به نقل از غیبت نعمانی، نشر صدوق، ح 24، ص 133).
36.کامل الزیارات، پیام حق، 1377، باب 40، ح 4، ص 386.
37.همان، پیام حق، 1377، باب 40، ح 4، ص 386؛ مفاتیحالجنان، فصل هفتم، مقصد اول (به نقل از ابن قولویه و کلینی و سید بن طاووس و دیگران).
38.بحار الانوار، ج 45، ح 12، ص 401؛ النجم الثاقب، مسجد مقدس جمکران، 1380، چاپ چهارم، ص 495.
39.النجم الثاقب، مسجد مقدس جمکران، 1380، چاپ چهارم، ص 489؛ مفاتیح الجنان، تشّرف حاج علی بغدادی.
40.ر. ک: خلاصه` العبقری الحسان، ص 34؛ العبقری الحسان، ج 2، ص 80.
41.در مجلهِ انتظار، شمارهِ 7 گفتیم، به بیست و پنج مورد از شباهتهای این دو بزرگوار اشاره میکنیم، ولی به موارد دیگری برخورد کردیم. مواردی هم برادر ارجمند آقای لطیفزاده تحقیق کردند، از این روی برخی از آنها را ذکر میکنیم.
42.ر.ک: صحیح بخاری، دارالکتب العلمیه`، ج 3، باب 40، باب غزوه` خیبر، ح 4240 و 4241، ص 80.
43.کمال الدین و تمام النعمه`، ج 1، باب 26، ح 14؛ بحار الانوار، ج 51، ص 109.
44.همان، ج 2، باب 45، توقیع 4.
45.نور: 55.
46.روزگار رهایی، ج 2 ص 607.
47.ر.ک: چشمه در بستر، ص 255؛ فرهنگ فاطمیه، ص 140 (به نقل از بحار الانوار، ج 43، ص 177).
48.بحار الانوار، ج 43، ص 35.
49.ر.ک: چشمه دربستر، ص 434، و بحارالانوار، ج 43، ص 158؛ عوالم العلوم، ج 11، قسمت دوم، ص 814؛ اعلام النساء، ج 4، ص 128.
50.صحیح بخاری، دارالکتب العلمیه`، باب غزوه` خیبر، ح 4240 و 4241، ص 80.
51.روزگار رهایی، ج 1، ص 191، (به نقل از کافی، ج 1، بابٌ فی الغیبه`، ح 31 و به نقل از بحارالانوار، ج 52، ص 90).
52.کافی، ج 1، بابٌ فی الغیبه`، ح 25.
53.همان، ح 13 و 30.
54.همان، ح 12؛ الغیبه` نعمانی، ح 13، 14، 15 و 16، ص 251.
55.احتجاج، دارالاسوه، ج 2، ص 597.
56.طوسی، الغیبه`، معارف اسلامی، ص 266.
57.مفاتیح الجنان، زیارت حضرت زهرا.
58.خوارزمی، مناقب، ج 3، ص 141.
59.الغیبه`، نعمانی، ص 222؛ بحارالانوار، ج 53، ص 354.
60.بحار الانوار، ج 43، ص 172.
61.همان، ص 81 و 82.
62.همان، ج 43، صص 76 و 84.
63.همان، ج 86، ص 81.
64.ر.ک: چشمه در بستر، صص 355 و 434.
65.ینابیع الموده`، ج 3، ص 62؛ الزام الناصب، ص 223.
66.نهج البلاغه`، فیض الاسلام، خطبه 138.
67.مفاتیح الجنان، دعای شریف ندبه.
68.بحار الانوار، ج 43، ص 176.
69.همان، ج 43، ص 81.
70.احتجاج، ج 2، ص 497؛ ر.ک: امام زمان(عج) و سید بن طاووس، ص 175، دعای حضرت مهدی(عج) برای شیعیان.
71.دهر: 21.
72.روزگار رهایی، ج 2، ص 598.
73.بحارالانوار، ج 18، ص 60.
74.جمال الاسبوع، ص 310؛ صحیفهِ مهدویه، ص 290.