زیارت عاشورا، تجلى تولى و تبرى
۱۳۹۳/۰۸/۰۷
–
۲۹۴ بازدید
به حق مى توان زیارت عاشورا را بیانگر روح «تولى و تبرى» دانست و اوج اشتیاق به ولایت و نفرت از ستمکاران و غاصبان و خیانتکاران برشمرد، روح زیارت عاشورا، روح حاکمیت اخلاق، پاکى و بندگى خداست و سراسر آن بیانگر مقام و جایگاه انسان آرمانى و حقیقت طلب است، جرأت و جسارت در بیان عواطف و احساسات پاک قلبى که انبوهى از اندیشه ناب در وراى آن است جز به ایمان و اعتقاد کامل میسور نیست و هنگامى که انسان این واژگان بلند را سر مى دهد باید در هر زمان و مکان از هر شخصیت حسینى حمایت نماید و از هر ستمگر یزیدى نفرت بجوید.در بخش اول که بیان اوج محبت و عشق و دوستى نسبت به خاندان طهارت است به امام چنین خطاب مى شود ؛ سلام بر تو که خون تو خون خداست و از ظلم و ستمى که بر تو روا داشته اند خداوند دادخواهى مى کند. و بعد از آن به یاران فداکار حضرت تا که زمان و زمین جریان دارد سلام مى دهد.این سلام گویاى نگاهى زیبا به حادثه عاشورا است، حسین علیه السلام مظهر حق و حقیقت و دفاع از اسلام عزیز است و در راه خداوند از تمام هستى خویش گذشت و ذره اى در این راه فروگذار نکرد.«اگر دین محمد صلى الله علیه و آله وسلم جز به کشته شدن من پایدار نمى ماند، پس اى شمشیرها، مرا در برگیرید» .
اگر انسان خویشتن را، از غیر خدا رها سازد و تمام اندیشه و انگیزه و رفتار خویش را براى خداوند سبحان خالص گرداند، تمام اعضا و جوارح او خدایى مى شود. به تعبیر زیباى روایت که پروردگار متعال مى فرماید: «پس هنگامى که او را دوست بدارم گوش او مى شوم همان گوشى که با آن مى شنود و چشم او مى شوم همان چشمى که با آن مى بیند و زبانش مى شوم همان زبانى که با آن سخن مى گوید و دست او مى گردم همان دستى که با آن بگیرد اگر دعا کند اجابتش کنم و اگر از من خواهش نماید به او عطا کنم» .
در یک نگاه مى توان زیارت عاشورا را برخوردار از دو آموزه بزرگ در زندگى دانست: الف. ولایت، ب. برأئت.
ولایت با حق جویان و حق مداران و رهبران راه حق و حقیقت.
برائت از باطل و ستمگران و جنایتکاران و نفاق پیشه گان و کفراندیشان.
سراسر این زیارت بزرگ و سراسر فرازهاى آن، برآمده از این دو آموزه و معرفى پیروان و رهبران در این دو مسیراست. گویا، هر انسان آزاده اى در مقابل این دو جریان، هر لحظه باید تصمیم گیرى نماید یا راه حق، شرافت و عزت را بپذیرد و یا جریان پلیدى و تباهى و ذلت را برگزیند. از آغاز زندگانى فرزندان آدم علیه السلام، این تقابل شکل پذیرفته و تا زمان و زمین استمرار و استقرار دارد این مقابله ماندگار است.
امام حسین علیه السلام نماد، انسانى خداخواه و حق محور و دین دار است که در مقابل جریانى فاسد، بى دین و باطل ایستادگى کرد و آموخت که در شرایطى چنین، باید چنان عزت مندانه ایستاد.
اگر انسان خویشتن را، از غیر خدا رها سازد و تمام اندیشه و انگیزه و رفتار خویش را براى خداوند سبحان خالص گرداند، تمام اعضا و جوارح او خدایى مى شود. به تعبیر زیباى روایت که پروردگار متعال مى فرماید: «پس هنگامى که او را دوست بدارم گوش او مى شوم همان گوشى که با آن مى شنود و چشم او مى شوم همان چشمى که با آن مى بیند و زبانش مى شوم همان زبانى که با آن سخن مى گوید و دست او مى گردم همان دستى که با آن بگیرد اگر دعا کند اجابتش کنم و اگر از من خواهش نماید به او عطا کنم» .
در یک نگاه مى توان زیارت عاشورا را برخوردار از دو آموزه بزرگ در زندگى دانست: الف. ولایت، ب. برأئت.
ولایت با حق جویان و حق مداران و رهبران راه حق و حقیقت.
برائت از باطل و ستمگران و جنایتکاران و نفاق پیشه گان و کفراندیشان.
سراسر این زیارت بزرگ و سراسر فرازهاى آن، برآمده از این دو آموزه و معرفى پیروان و رهبران در این دو مسیراست. گویا، هر انسان آزاده اى در مقابل این دو جریان، هر لحظه باید تصمیم گیرى نماید یا راه حق، شرافت و عزت را بپذیرد و یا جریان پلیدى و تباهى و ذلت را برگزیند. از آغاز زندگانى فرزندان آدم علیه السلام، این تقابل شکل پذیرفته و تا زمان و زمین استمرار و استقرار دارد این مقابله ماندگار است.
امام حسین علیه السلام نماد، انسانى خداخواه و حق محور و دین دار است که در مقابل جریانى فاسد، بى دین و باطل ایستادگى کرد و آموخت که در شرایطى چنین، باید چنان عزت مندانه ایستاد.