عصراسلام: هرگاه شاه ضعیف بود، سران اصناف بزرگترهای خودشان را انتخاب میکردند و مجتهدها-که پیوندی با حکومت نداشتند اما روابطی نزدیک با اهل کسب چرا- استقلالشان را نشان میدادند و در قامت رقبای نظام سیاسی حاکم عمل میکردند.
در این توازن قدرت، هر طرفی سلاح اصلی خودش را داشت: ایلات و خیابانها. شاه که پلیس، دم و دستگاه اداری و ارتش ثابت و منظم نداشت، فقط میتوانست با بهرهگیری از تهدید ایلیاتیهایی اجیر شده که به شهرها حمله میبردند و غارت میکردند، بازار را مرعوب کند. جامعه بازار هم که مجرایی برای اقدامات قانونی نداشت، میتوانست فقط از گذر عریضه نویسی، تظاهرات و بست نشستن در اماکن مقدس، املاک سلطنتی و جاهایی متعلق به خارجیها که همگی از دسترس مقامهای حکومتی، مصون بودند، منافعش را حفظ و حراست کند. در نتیجه مذاکرات میان حکومت و بازار، اغلب شکل چانه زنی به واسطهی اجتماعات انسانی داشت.
ربع قرن آخر سده سیزدهم، توازن قدرت دیگر کامل به نفع بازار شده بود. اصناف خودشان، کدخدای خودشان را انتخاب میکردند، کلانتر اهمیتش را به کلی از دست داده بود، و در خیلی شهرها دیگر به هیچ وجه خبری از محتسب نبود. به علاوه، تاثیر غرب هم شکاف میان شاه و بازار را وسیعتر کرده بود.
خاندان قاجار که به کرات در جنگ با خارجیها در هم شکسته بود، مشروعیتش را به منزله کسی که قرار بود حافظ شیعیان باشد، از دست داده بود. شاه که بخشی از خاک کشور را برابر روسها از کف داده بود، دیگر نمیتوانست اراده که کرد، ایلیاتی اجیر کند. به خاطر نیاز وخیم و شدید مملکت به وام، شاه رو آورد به خارجیهایی که حاضر بودند پول قرض بدهند و در عوض، حق انحصار، امتیازنامه و حق قضاوت کنسولی بگیرند.
شاه از یک طرف مجبور بود برای آنکه بتواند در عصر امپریالیسم، دوام بیاورد رضایت به انجام برخی برنامههای غربی سازی بدهد و از این طریق بزرگان مذهبی محافظه کار را با خودش بیگانه کرد و از طرفی دیگر ناآگاهانه مجال داد اعتقاد ویرانگر به “حقوق الاهی بشر” ریشهی باور پذیرفتهی “حق الاهی شاه” را بزند. نتوانست از صنایع داخلی در برابر یورش محصولات وارداتی دفاع کند و به همین دلیل هالهی مقدسش، نتیجه باور به حامی مردم بودن او از دست رفت و نهایتاً هیئت نمایندهی خاندانی فاسد یافت؛ شریک غارت و تخریب کشور.
در آستانهی ربع قرن واپسین سدهی سیزدهم، قاجارها شده بودند مستبدان شرقی پرمدعایی که بسیار نقصها داشتند یک دورهی افت محصولات کشاورزی در مملکت و بحران مختصری در تجارت که جنگ روسیه و ژاپن در دور دستها باعثش شده بود، کفایت میکرد تا ضعف بنیادین حکومت را رو کند و در هم بشکندش.
منبع: مردم در سیاست ایران/ یرواند آبراهامیان