خانه » همه » مذهبی » سایر احزاب ملی گرا

سایر احزاب ملی گرا


سایر احزاب ملی گرا

۱۳۹۴/۱۱/۱۹


۷۸۷ بازدید

علاوه بر جبهه ملی چه احزاب دیگری جریان ملی گرایی را در کشور دنبال می‌کردند؟

علاوه بر جبهه ملی دو حزب ایران و پان ایرانیست از مهم‌ترین احزابی بودند که جریان ملی گرایی را در کشور دنبال می‌کردند.

حزب ایران

هسته‌ اولیه‌ حزب ایران، کانون مهندسین ایران بود که در 1320 تأسیس شده بود. پس از برگزاری انتخابات دوره چهاردهم مجلس، در کانون مهندسین تحولاتی رخ داد و کانون به دو بخش تقسیم شد. گروهی از اعضاء تندرو آن به سمت اتحادیه کارگری هوادار حزب توده گرایش یافتند و بیشتر اعضای میانه‌رو آن، حزب ایران را در سال 1322 تشکیل دادند.
حزب ایران نماینده طبقه متوسط سکولار و بورژوازی ملی بود.[ امجد، محمد، ایران از دیکتاتوری سلطنتی تا دین سالاری، ترجمه حسین مفتخری، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1380، ص 91.] مؤسسین اولیه آن عبارت بودند از: کریم سنجابی، اللهیار صالح، کاظم حسیبی، رضازاده شفق،
غلام علی فریور، شمس‌الدین امیر علائی، عبدالحمید زنگنه، جهانگیر حق‌شناس، ذکاء غفاری و…[ نجاتی، غلامرضا، تاریخ بیست و پنج ساله ایران، پیشین، ج 1، ص 149.].
تأسیس حزب ایران در میان طبقات تحصیل‌کرده و روشنفکر ملی گرا با استقبال روبه رو شد. حمایت از مواضع دکتر مصدق، عدم تمایل و گرایش به کشورهای بیگانه سبب رویکرد روشنفکران به سوی حزب گردید.
حزب ایران در زمینه‌ ایدئولوژیک از طرز فکر خاصی پیروی نمی‌کرد و ضمن آن که شعارهای ناسیونالیستی می‌داد، مروج نوعی از سوسیالیسم مبهم نیز بود
و در عین حال به تضاد طبقاتی و نبرد طبقاتی نیز معتقد نبود. شعار حزب ایران،
بیانگر کامل طرز فکر بنیان گذاران آن بود که می‌گفتند: برای ایرانی، با فکر ایرانی، به دست ایرانی.
حزب ایران ایدئولوژی خاصی نداشت و یک حزب ناسیونالیست بود که مدرنیسم و سوسیالیسم را هم برای خاطر ناسیونالیسم به خود اضافه می‌نمود.[ بازرگان، مهدی، مدافعات در دادگاه غیرصالح تجدید نظامی، بی‌جا، نهضت آزادی خارج ازکشور، 1343، ص109.]
حزب ایران چندی پس از ائتلاف با حزب میهن در سال 1325، با سه تحول عمده مواجه شد. در نخستین قدم، حزب ایران همراه با حزب توده، حزب دموکرات کردستان، فرقه‌ دموکرات آذرباییجان، حزب جنگل و حزب دموکرات ایران، جبهه‌ مؤتلفه‌، احزاب آزادی‌خواه را پدید آوردند.
در گام بعدی حزب ایران به همراه حزب توده شرکت در کابینه‌ ائتلافی قوام را پذیرفت. اللهیار صالح از حزب ایران در این کابینه، پست وزارت دادگستری را قبول نمود. در سومین گام، حزب ایران با انشعاب گروهی از اعضا و هواداران خود
به رهبری دکتر شمس‌الدین جزایری مواجه شد. انشعابیون مخالف ائتلاف با
حزب توده بودند.[ طیرانی، بهروز، احزاب سیاسی ایران، تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1376، ج 1، ص 182.]
در دوران نخست‌وزیری دکتر مصدق، چند تن از رهبران حزب ایران، همچون: دکتر سنجابی، اللهیار صالح، مهندس حق‌شناس، مهندس زیرک‌زاده، مهندس کاظم حسیبی در پست‌های گوناگون دولتی به خدمت گمارده شدند و بعضی هم در مجلس شورای ملی به نمایندگی پرداختند.[ نجاتی، غلامرضا، تاریخ بیست و پنج ساله ایران، پیشین، ج 1، ص 151.]
پس از کودتای 28مرداد، رهبران حزب ایران نیز مانند دیگر رهبران احزاب طرفدار دکتر مصدق تحت تعقیب قرار گرفته و بسیاری از آنان بازداشت و زندانی شدند و در مراحل بعدی نیز بسیاری از سران و اعضاء حزب از مشاغل دولتی برکنار شده و گوشه نشین شدند.
پس از این فعالیت حزب ایران در قالب نهضت مقاومت ملی ایران ادامه یافت و در جریان تشکیل جبهه‌ ملی دوم و مبارزات مردم در سال‌های 1342 – 1339 فعالانه شرکت کرد. حزب ایران بعد از قیام 15خرداد 1342 عملاً از فعالیت بازماند و فعالیت آن تا آستانه‌ انقلاب محدود شد.
فعالیت حزب ایران در آستانه‌ انقلاب اسلامی و بعد از آن در قالب جبهه‌ ملی چهارم ادامه یافت. حزب ایران در کابینه‌ دولت موقت حضور داشت اما بعد از چندوقت اعضای آن مثل کریم سنجابی (وزیر امور خارجه) به خاطر اختلاف با بازرگان از دولت اوکناره‌گیری کردند.
به‌طور کلی حزب ایران بعد از انقلاب به لحاظ ایدئولوژیکی با نیروهای انقلابی مشکل داشت و به‌همین دلیل کم‌کم روی‌درروی هم قرار گرفتند و به تدریج با سقوط دولت موقت و عزل بنی‌صدر، از صحنه‌ سیاسی جامعه کنار زده شدند.

حزب پان ایرانیست

در پی اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، در شهریور1320، با ورود نیروهای متفقین، عده‌ای از دانش‌آموزان به مقابله با متجاوزان می‌پردازند و با تشکیل باشگاه ایران‌دوستی کوشش‌های ایران‌پرستانه خود را شکل می‌دهند. اعضای باشگاه ایران‌دوستی، خواهان وحدت کلیه‌ افراد متعلق به نژاد ایرانی بودند و در نظر داشتند که آنان را در قلمرو سیاسی واحدی گرد هم آورند. آنان زنده نگه‌داشتن آتش وطن‌پرستی را آرزویم قدسی برای خود می‌دانستند که نباید خاموش می‌شد.
آنان در ادامه توانستند افراد جدید دیگری را نیز به‌طرف خود جذب کرد و با تشکیل کمیته‌ سازمان خارجی، که زیر نظر انجمن کارمی‌کرد، انسجام خاصی به فعالیت‌های خود داد.[ رزمجو، علی اکبر، حزب پان ایرانیست، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ص35.]
حزب پان ایرانیست بعد از تأسیس، مقاطع متفاوتی را پشت سرگذاشت و عملکرد دوگانه‌ای در پیش گرفت. در جریان ملی‌شدن صنعت نفت با نهضت ملی هم‌کاری داشتند و در اجتماعاتی که تشکیل می‌دادند به حمایت از سیاست‌های مصدق می‌پرداختند که چندین‌بار باعث درگیری آن‌ها و حزب توده شد.
در جریان قیام مردمی 30تیر 1331 به قدرت رسیدن مجدد مصدق با پشتیبانی مردم و سقوط کابینه‌ احمد قوام، حزب پان ایرانیست هم حمایت خود را
از دکترمصدق اعلام کرد و چند شب قبل از قیام، گروه‌هایی از حزب پان ایرانیست به همراه افراد دیگری از جبهه‌ ملی در خیابان علیه دربار و شاه شعار می‌دادند.
آن‌ها این طرفداری را به سبب آرمان وطن‌خواهانه‌ مصدق ضروری و وظیفه خود می‌دانستند.[ همان، ص 65.]
حزب پان ایرانیست پس از قیام 30تیر 1331 به‌طور علنی جانب شاه را گرفت و اعضای این حزب در جریان وقایعی که به سقوط کابینه‌ دکترمصدق انجامید، نقش‌آفرینی کردند. آنان با حمایت نیروهای طرفدار شاه به تجمع‌های طرفدار مصدق حمله‌ور می‌شدند.
آن‌ها در حمایت از فعالیت‌های محمدرضا پهلوی برای انقلاب شاه و ملت یا انقلاب سفید، منشور سربلندی را منتشر کردند. این منشور در 39ماده منتشر شد و بر تهییج احساسات ایرانیان تأکید داشت. همچنین در دهه‌1340 بسیاری از برنامه‌های شاهنشاهی و سیاست مستقل ملی و همچنین مبارزه با بردگی و استعمار که از طرف رژیم تبلیغ می‌شد، زمینه‌های هم‌سو شدن عملکرد حزب را با برنامه‌های رژیم پهلوی فراهم کرد. در دهه‌1350، چند نفر از فعالین حزب پان ایرانیست
به مجلس شورای ملی راه یافتند. بعد از تشکیل حزب رستاخیز، حزب پان ایرانیست در رستاخیز حل شد و در کابینه‌های شریف‌امامی و ازهاری، دکتر عاملی‌تهرانی
به وزارت ‌اطلاعات و آموزش و پرورش آن منصوب شد.[ همان، ص 69-70.]
با فرار شاه از ایران و ورود امام‌خمینی به ایران و شدت یافتن مبارزه‌ مردم ایران علیه رژیم پهلوی، حزب پان ایرانیست نیز مانند دیگر گروه‌ها، خود را با حرکت مردم هم‌سو نمود. این گروه‌ها می‌کوشیدند با نشان دادن هم‌سویی خود با مردم و قیام آن، جهت حرکت مردم را شناسایی کرده و بر امواج انقلابی آنان سوار شوند تا هدایت کار را در دست خود بگیرند. به همین دلیل سعی کردند خود را به امام‌خمینی
نزدیک کنند. در این زمان محسن پزشکپور و 46تن از نمایندگان استعفا کردند
و ملاقات‌های بسیاری با امام انجام دادند و در این دیدارها، نظریات خود را
درباره ‌تشکیل دولت و مسائل جاری مملکت با امام در میان گذاشتند. آنان حتی
با سایر گروه‌ها و جناح‌های سیاسی دیگر مثل: مظفر بقایی و احمد بنی‌احمد،
تظاهراتی را صورت دادند که مورد توجه هیچ یک از جناح‌های ملی و مذهبی
قرار نگرفت.
پان ایرانیست‌ها در غائله‌ چهاردهم اسفند1359 با شرکت گروه‌های دیگر قصد کودتا و براندازی نظام جمهوری اسلامی را داشتند که نقشه‌کودتا کشف می‌شود
و طرحشان لو می‌رود و در نتیجه بسیاری از مجریان آن دستگیر شدند و بعضی نیز به مجازات رسیدند. پس از این ماجرا و افشای آن محسن پزشکپور رئیس این حزب به همراه تعداد دیگری، از طریق کردستان به ترکیه و از آن جا به فرانسه فرار کردند و به دنبال این فرار، فعالیت حزب نیز عملاً به خارج از کشور منتقل شد. تا اینکه
در سال1367 پزشکپور به ایران بازگشت و بازماندگان قدیمی پان ایرانیست را
دور خود جمع کرد او چند پایگاه حزبی نیز برای خود ایجاد کرده و جلساتی نیز با اعضای حزب برگزار نمود و هر از گاهی با تهران تایمز، کیهان هوایی، ابرار و… مصاحبه‌هایی صورت می‌دهد[ رزمجو، علی اکبر، حزب پان ایرانیست، پیشین، 1378، ص 14-15.].

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد