سخترین تصمیمات زندگی را چگونه بگیریم؟
امروز، سه روش تصمیمگیری را معرفی میکنیم که هنگام هر تصمیمگیری دشوار بتوانید از آنها استفاده کنید.
روش اول: حرکت سریع به جلو
اولین روش، حرکت سریع رو به جلو است. در این روش، خود را در آینده تصور میکنید، آیندهای که با حرکت سریع به جلو خود را در آن متصور میشوید و از چشمانداز آنجا به این نقطه از زندگی و به این تصمیم میاندیشید.
نحوهی بهکارگیری این روش
۱. تصمیمی را در نظر بگیرید که همین حالا با آن مواجه هستید. این تصمیم میتواند بزرگ یا کوچک باشد. میتواند مرتبط با دوستان، زندگی عاطفی، شغل، کسبوکار، سلامتی یا سایر موارد باشد.
۲. گزینههای اصلیای که برای این تصمیم در نظر دارید، چه هستند؟ آنها را بنویسید.
وقتی این کارها را انجام دادید، مراحل زیر را دنبال کنید:
۱. در ذهن خود به یک سال آینده بروید.
۲. زندگی شما با انتخاب هر یک از گزینهها چگونه خواهد بود؟ تا جایی که ممکن است به جزئیات توجه کنید.
۳. قصد دارید کدام یک از گزینهها را برای یک سال آینده خود انتخاب کنید؟ چرا؟
(اگر دوست داشتید، تمرین بالا را با در دو چارچوب زمانی دیگر هم تکرار کنید: (ب) سه سال (ج) پنج سال. شما باید به همین گزینه فعلی برسید. اگر نرسیدید، سعی کنید علت آن را بفهمید.)
مثال اول: ترک شغل، حالا یا بعدا؟
بزرگترین تصمیمی که من در اواسط 20 سالگی گرفتم این بود که (الف) فورا از شغل فعلی خود کنارهگیری کنم تا علائق خود برای کمک به رشد دیگران را دنبال کنم یا (ب) قبل از استعفا دو سال بیشتر کار کنم تا پسانداز بیشتری داشته باشم. اولین گزینه من را راضی میکرد زیرا میتوانستم فورا به دنبال خواستههای خود بروم. گزینه دوم از نظر وضعیت مالی، آرامش ذهنی بیشتری برای من ایجاد میکرد، زیرا من در شروع کسبوکار خود، انتظار هیچ درآمدی را نداشتم.
در ابتدا قادر به تصمیمگیری نبودم زیرا هر دو گزینه مزایا و معایبی داشت. هر یک به روشی به من کمک میکرد تا به خواستههایم برسم. زمانی که خود را در یک سال آینده تصور کردم، پاسخ فورا برایم مشخص شد، «ترک کار و دنبال کردن تمایلات.» ذرهای تردید در این تصمیم وجود نداشت.
دلیلی که من چنین تصمیمی را گرفتم این بود که اگر به دنبال خواستههایم میرفتم و بعد از یک سال، دو سال یا حتی سه سال پیشرفت کمی داشتم، باز هم بهتر از ماندن در شغل فعلی بود. هر روزی که من در شغل فعلی خود میماندم، به معنی تاخیر بیشتر در تحقق رویاهایم بود.
من با مرور آینده توانستم خودم را از وضعیت فعلی رها کنم و تصمیم دقیقتری بگیرم. ممکن است چیزهایی که در یک بازهی زمانی 3 تا 6 ماهه مهم به نظر میرسند، در یک دیدگاه یک ساله، سه ساله یا پنج ساله اهمیت خود را از دست بدهند. به همین دلیل من توانستم مواردی را که برایم اهمیت بیشتری دارد ببینم زیرا ممکن است برخی مسائل در یک بازهی زمانی کوتاه مهم باشند اما در طولانی مدت اینگونه نخواهد بود.1
روش دوم: روش چشمانداز ایدهآل
آلبرت اینیشتین میگوید: «هیچ مسئلهای در همان سطحی که ایجاد شده، حل نخواهد شد.» اگر قصد دارید مشکل فعلی خود را حل کنید، به چارچوب ذهنی متفاوتی نیاز دارید، به ذهنیت فردی که به چشمانداز ایدهآل شما دست یافته است. این همان چیزی است که ما آن را روش چشمانداز ایدهآل مینامیم.
نحوهی به کارگیری این روش
تصمیمی را که هماکنون با آن مواجهاید در نظر بگیرید. (میتوانید تصمیم تمرین قبلی را در نظر بگیرید.)
۱. درباره چشمانداز ایدهآل مربوط به این جنبه از زندگی فکر کنید.
۲. تصور کنید اکنون در موقعیت ایدهآلِ مورد نظرتان قرار دارید. در چنین موقعیتی چه خواهید کرد؟
مثال دوم: آیا خودم سرمایهگذاری کنم یا با دوستم سرمایهگذاری مشترک انجام دهم؟
در نظر بگیرید که دوست صمیمی شما کسبوکار جدیدی راه انداخته و از شما دعوت کرده تا به عنوان همکار به او بپیوندید. ضمن اینکه شما هم در همان زمان در میانهی راه شروع کسبوکار خود قرار دارید و ایدهای است که شما تمایل زیادی به آن دارید و قصد دارید برای مدتی طولانی آن را انجام دهید.
با هر انتخاب، زمان زیادی از شما گرفته خواهدشد و مدیریت همزمان هر دو کار مشکل خواهد بود. با استفاده از این روش، چشمانداز ایدهآل را برای شغل خود انتخاب میکنید. همانطور که واضح است، دیدگاه شما، موجب میشود تا تمایلات شما به شغلتان تبدیل شود. شما میخواهید کسبوکارتان در صنعت خود، مشهور و موفق شود. همچنین میخواهید درآمد ماهانهی قابل توجهی داشته باشید که این نتیجهی طبیعیِ خوب بودنِ شما در کارتان است.
وقتی چشماندازی ایدهآل برای کار خود دارید، واضح است که درخواست دوستتان را رد میکنید و روی کسبوکار خود تمرکز میکنید. اگر در همان حال فرصت همکاری با دوستتان برای شما وسوسهبرانگیز باشد، باید از تحقق رویای خود منصرف شوید. شما میدانید که موفقیت، فرصتهای یادگیری و شبکههای کاری، مواردی هستند که راه شما را مشخص میکنند و باعث موفقیتتان خواهند شد.2
روش شماره 3: روش قلب
روش آخر، روش قلب، به چیزی اشاره دارد که هسته اصلی ما یعنی قلب ما است. شما میتوانید در مواردی به صدای درونی خود گوش دهید.
چگونگی این روش
تصمیمی را که اکنون با آن روبرو هستید در نظر بگیرید. (می توانید از وضعیت مشابه تمرین قبلی استفاده کنید.)
اکنون چشمهای خود را ببندید. ذهن خود را پاک کنید. به چیزی جز این تصمیم خاص فکر نکنید.
به قلب خود گوش کنید. قلب شما چه میگوید؟ چه چیزی به سمت آن جاذبه دارد؟ این جواب شماست.
مثال شماره 3: با دوستی که به شما خیانت کرده است دوباره وصل شوید؟
بیایید بگوییم که شما یک دوست B دارید که قبلا به شما خیانت کرده است. شما نتوانستهاید او را برای مسائلی که پیش آمده است ببخشید. به همین دلیل، شما هر دو راهتان جدا شده است. حال در موقعیتی هستید که دوستتان میخواهد دوباره با شما باشد. ولی، شما با نادیده گرفتنش قادر به بخشیدن او نیستید.
اخیرا، موضوعی پیش آمد که به دلیل سوابق و مهارت او در موضوع، به کمکش احتیاج دارید. دو راه دارید تا بتوانید با انجام دادن با او دوباره رابطه داشته باشید یا دوباره با او ارتباط برقرار کنید یا در جایی دیگر به دنبال شخصی دیگر برای کمک باشید. لازم نیست شما حتما با او ارتباط برقرار کنید زیرا افراد دیگری نیز وجود دارند که میتوانید به آنها نزدیک شوید و کمک بخواهید. بعلاوه این بسیار دشوار خواهد بود که بعد از این همه سال دوباره با او صحبت کنید و رابطه داشته باشید. همچنین شما به خاطر موضوع پیش آمده تمایلی به دیدن او ندارید.پس اینکه به دنبال فرد دیگری باشید منطقیتر است.
اگر در این زمان به ندای درونی خود و قلبتان گوش دهید خواهید شنید که میخواهد شما او را ببخشید و با او ارتباط داشته باشید. هرچه به قلب خود گوش میدهید، به شما میگوید این نارضایتی را پشت سر خود بگذارید و به او برسید. نه به این دلیل که شما به کمک او احتیاج دارید، بلکه به خاطر این که نگه داشتن کینه و نارضایتی بسیار احمقانه است و اگر این کینه را ادامه دهید به کسی جز خود آسیب نمیرسانید. او قبلا گام اول را برداشته و به سمتتان آمده است و شما از او روی برگرداندهاید.
قلب شما همچنین میگوید که ارتباطات شما با دیگران در زندگی از هر انگیزه و برنامهای که ممکن است داشته باشید اهمیت بیشتری دارد. عشق ورزیدن و نداشتن نفرت و ترس، کلید زندگی شاد است.
شما میتوانید به زندگی روزمره خود بپردازید، طوری که گویی هیچکدام از اینها به شما ربطی ندارد. اما این واقعیت را که هنوز نسبت به او خشمگین هستید، انکار نمیکند. این ناراحتی و خشمگین بودن تنها به روح شما آسیب میرساند و شما را به سمت پایین میکشد. او را ببخشید و دوباره با او ارتباط برقرار کنید. نه بخاطر او، بلکه برای خود و نجات روح خودتان او را همانطور که خودتان را دوست دارید دوست داشته باشید. این فرد را با عینک بدبینی مشاهده نکنید و در عوض، فرصتی تازه به او بدهید.
نتیجه
بعضی اوقات، ممکن است پاسخی را که دوست ندارید از این سه روش دریافت کنید. ممکن است جواب چیزی نباشد که شما در حال حاضر میخواهید و دلتان میخواهد. زمانهایی وجود دارد که از این روشها جوابهایی را میگیرید که دوست ندارید. ولی، اینکه شما دوست نداشته باشید کاری را انجام دهید باعث تغییر حقیقت نخواهد شد که موارد و حقیقتهایی زیادی در این پاسخ پنهان شده است.
از تجربه دریافتم که فقط وقتی با تفکر و آغوش باز حقیقت را میپذیرم قادر به حل مشکلاتم هستم. به یاد داشته باشید، فکر نادرست منجر به پیدا کردن راه حلهای معیوب میشود تا مشکلات ما را دائمی کند. برای حل مشکلات ما باید از جای دیگری به آنها نزدیک شویم.
شاید نکته نهایی که می خواهم اضافه کنم این است که وقتی نوبت به تصمیمگیری در مورد زندگی میرسد، نباید آنها را بر اساس آنچه در شرایط فعلی بهترین است انتخاب کرد و باید به خواستههای واقعی اندیشید. از سه روش برای فهمیدن آنچه واقعا میخواهید استفاده کنید و سپس راهی برای رسیدن به خواسته خود پیدا کنید. فراموش نکنید دلایلتان برای انجام کارها از چگونگی انجام آنها مهمتر است.
امیدوارم این مقاله برایتان مفید واقع شده باشد.تصمیم شما بستگی به خودتان دارد. تصمیمگیری هرگز آسان نیست، اما وقتی با ذهنمان آینده را تصور کنیم سادهتر خواهد بود.3
پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.vista.ir
3.www.charismabs.com