خانه » همه » مذهبی » سخنرانى نخست امام براى اهالى مکه

سخنرانى نخست امام براى اهالى مکه


سخنرانى نخست امام براى اهالى مکه

۱۳۹۲/۰۳/۰۸


۴۳ بازدید

سخنرانى نخست امام براى اهالى مکه

در روایات ، قسمت هایى از سخنرانى یا نخستین سخنرانى امام براى اهالى مکه در عصر روز جمعه ذکر شده است ، سخنان دوم در روز بعد است که خطاب به مسلمانان و دنیاست .

سخنرانى نخست امام براى اهالى مکه

در روایات ، قسمت هایى از سخنرانى یا نخستین سخنرانى امام براى اهالى مکه در عصر روز جمعه ذکر شده است ، سخنان دوم در روز بعد است که خطاب به مسلمانان و دنیاست .

از جمله این روایات ، ابن حماد از سعید ابو عثمان از جابر از ابوجعفر(علیه السلام)آورده است : شب هنگام مهدى در مکه ظاهر مى شود و پرچم ، پیراهن و شمشیر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و نیز نشانه ها و نور و بیان همراهش است . بعد از نماز عشا ، با رساترین صدا ندا مى دهد : اى مردم ! خدا را به یادتان مى آورم و همچنین جایگاه شما در پیشگاه پروردگارتان . خداوند در زمین حجت گرفته ، پیامبران را برانگیخته ، کتاب فرستاده ، به شما دستور داده که کمترین شرکى به او نورزید و بر طاعت خدا و رسولش مراقبت و محافظت کنید . همچنین آنچه را قرآن زنده نگه داشته ، زنده بدارید و آنچه را خواسته از بین ببرد ، بمیرانید . یاران هدایت و وزیر و همکار پارسایى باشید که نابودى و زوال دنیا نزدیک است و هنگام وداع است . من شما را به خدا و رسولش و عمل به کتابش و رد باطل و احیاى سنتش دعوت مى کنم .

به همراه سیصد و سیزده مرد ( به تعداد جنگجویان بدر ) که در غیر میعاد حج مانند پاره هاى ابر پاییزى جمع مى شوند ، ظاهر مى شود .(1) زاهدان شب وشیران روزند . خدا سرزمین حجاز را براى مهدى فتح مى کند و بنى هاشم را که در زندانند ، بیرون مى آورد . پرچم هاى سیاه کوفه فرو مى آیند و براى بیعت با مهدى روانه مى گردند . مهدى سپاهیانش را به مناطق مختلف مى فرستد و ستم و ستمگران را از بین مى برد . شهرها برایش استوار و پابرجا مى شود و خدا قسطنطنیه را به دستش مى گشاید .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ([1]) در روایت « قزع الخریف » ابرهاى پاییز است که پراکنده اند ، سپس گردهم مى آیند . نخستین کسى که گردهمایى یاران مهدى را این گونه تشبیه کرد ، امیر مؤمنان(علیه السلام) بود که در نهج البلاغه خطبه 166 آمده است ، که حتماً این تشبیه را از پیامبر گرفته ، احتمال دارد ظهور مهدى(علیه السلام) و تجمع یارانش در مکه ، در فصل پاییز یا اواخر تابستان باشد ، چنان که اشاره کردیم .

برخى روایات مى گویند که در ابتدا مردى از یارانش در مسجد الحرام مى ایستد و مهدى را به مردم معرفى مى کند و آنها را دعوت مى نماید ، به او لبیک مى گویند و دعوتش را اجابت مى کنند ، بعد مهدى مى آید و خطبه اش را ایراد مى کند .

در بحار الأنوار آمده است :

سید على بن عبد الحمید به اسناد خود از کتاب فضل بن شاذان به نقل از ابن محبوب به صورت مرفوع از ابو جعفر(علیه السلام) نقل کرده است : وقتى سپاه سفیانى به زمین فرو برود … در آن روز قائم در مکه کنار کعبه است و بدان پناه برده و مى فرماید :

من ولى الله هستم . من از هر کسى به خدا و محمد نزدیک ترم . هر کسى مى خواهد درباره آدم با من گفتگو کند ، بداند که من از هر کسى به آدم نزدیک ترم . هر کسى مى خواهد در خصوص نوح با من سخن بگوید ، بداند که من از هر کسى به نوح نزدیک ترم و هر کسى مى خواهد با من درباره ابراهیم گفتگو نماید ، بداند که من نزدیک ترین مردم به ابراهیم هستم و هر کسى مى خواهد با من درباره محمد(صلى الله علیه وآله) گفتگو کند ، بداند که من از هر کسى به محمد نزدیک ترم . هر کسى مى خواهد با من درباره پیغمبران گفتگو کند ، بداند که من از هر کسى به پیامبران نزدیکترم . مگر خدا نفرمود که : « خدا آدم و نوح و فرزندان ابراهیم و فرزندان عمران را بر جهانیان برترى دارد . اینان ذریه اى هستند که بعضى از بعضى دیگر پدید آمده اند و خدا شنوا و داناست » (1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آل عمران/23 ـ 24 .

من بازمانده آدم و ذخیره نوح و برگزیده ابراهیم و منتخب محمد(صلى الله علیه وآله) هستم . بدانید هر کسى بخواهد درباره کتاب خدا با من سخن بگوید ، من از هر کسى به کتاب خدا آشناترم . بدانید هر کسى بخواهد درباره سنت رسول خدا با من گفتگو کند ، من از هر کسى به سنت و سیره رسول خدا آشناترم . شما را به خدا سوگند مى دهم هر کسى سخن مرا شنید ، حاضران به غائبان برسانند .

آن گاه خدا سیصد و سیزده نفر از یاران او را نزد وى گرد مى آورد و در غیر موسم حج مانند پاره هاى ابر پاییز جمع مى کند .

سپس امام این آیه را خواند : « هر جا باشید ، خدا همه شما را گرد مى آورد » سپس مردم بین رکن و مقام با مهدى بیعت مى کنند . عهد نامه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) که از پدران خود به ارث بُرده ، با اوست . اگر ]شنیدن و دیدن و پذیرش آنچه گفتم [بر مردم مشکل باشد ، صداى آسمانى که نام او و پدرش را مى بَرد ، مشکل را براى آنها حل مى کند .

امام در خبرى طولانى به اسناد مذکور که مرفوع به على بن حسین(علیه السلام)مى رسد و درباره قائم(علیه السلام) است ، مى فرماید :

در زیر درخت « طلح » ، جبرئیل در هیأت مردى از بنى کلب نزد ایشان مى آید و مى پرسد : اى بنده خدا ! براى چه اینجا نشسته اى ؟! امام پاسخ مى دهد : اى بنده خدا ! منتظرم شب شود و پس از آن به مکه بروم . نمى خواهم در این گرما بروم . جبرئیل مى خندد . وقتى خندید ، امام مى فهمد وى جبرئیل است . پس دستش را مى گیرد و مصافحه مى کند و بر وى سلام مى نماید و مى گوید : برخیز ، اسبى را که « براق » نام دارد، مى آورد و امام را سوار مى کند و به کوه رضوى مى برد . حضرت محمد و امام على(علیهما السلام)مى آیند و به امام مهدى(علیه السلام) عهد نوشته شده اى مى دهند که براى مردم بخواند . آن گاه به مکه مى آید و مردم در آن جمع اند، یکى از منسوبان امام برمى خیزد و مى گوید: اى مردم! آن که خواهان و در پى او بودید ، آمده است و شما را بدانچه رسول خدا(صلى الله علیه وآله)خواند ، فرا مى خواند . پس مردم برمى خیزند ]تا مهدى را ببینند ، یا برمى خیزند تا برگردند ، چون از حکومت مى ترسند . کسانى که برمى خیزند تا امام را بکشند ، حتماً از کارگزاران حکومت حجاز هستند .[

آن گاه خود امام برمى خیزد و مى فرماید : اى مردم ! من فلان بن فلان ، پسر پیامبر خدایم . به آنچه نبى الله شما را خواند ، فرا مى خوانمتان ! اما مردم برمى خیزند تا امام را بکشند ، که سیصد و اندى برمى خیزند و مانع مى شوند . پنجاه تن از آنها اهل کوفه و دیگران از مردم گمنام و ناشناخته اند که همدیگر را نمى شناسند و در غیر موسم حج گرد آمده اند .

با سندى که به صورت مرفوع به ابوبصیر مى رسد، به نقل از ابو جعفر(علیه السلام) آمده است : قائم در آن روز در « ذى طوى » منتظر است . گروهى به تعداد جنگجویان بدر ( سیصد و سیزده نفر مرد ) همراهش هستند . با تکیه بر حجر الأسود ، پرچم ظفرمند خود را برمى افرازد .

على بن ابو حمزه مى گوید که روایت را براى ابو ابراهیم ذکر کردم ، گفت : کتاب منشور است .

روایت ، حالت مسلمانان را در شوق دیدار مهدى(علیه السلام) واینکه چگونه به دنبال او هستند را ترسیم کرده است ، اما با این حال از تهدید دشمنانش مى هراسند، چون فضایى ترسناک و پر از دشمنى حاکم است ، دشمنان امام به صرف اینکه « نفس زکیه » گفته است : من فرستاده مهدى ام و سخنان ایشان را به آنها رسانده است ، وحشیانه به او حمله کرده اند !

امام ، در چنین فضایى علاوه بر اسباب غیبى ، از راه اسباب و ابزار طبیعى نیروى خود را آماده مى سازد و یارانش از یمن و ایران و حجازند که بر حرم شریف و بعد بر مکه تسلط پیدا مى کنند .

روایات مى گوید : امام حتى با تعدادى از مکّى ها بیعت مى کند . اینها نیروهایى هستند که امور متعدد و ضرورى را براى پیروزى حرکت و انقلاب مقدس امام انجام داده ، زمام امور در مکه را در دست دارند . همچنین طرفداران شیعى و یاور امام را به شور و حال کامل انقلابى راهنمایى مى کنند . یاران ویژه امام هم مى بایست سیصد و سیزده فرمانده باشند که فعالیت هاى دیگر یاران امام را خط دهى مى کنند ، البته این مطلب بدان معنا نیست که ظهور امام ، انقلابى خونین است . روایات وقوع هیچ نبرد یا کشتارى در مسجد الحرام و مکه را بیان نکرده نیست . از برخى علما شنیده ام که یاران مهدى(علیه السلام) امام مسجد الحرام را در آن شب مى کشند اما تنها مطلبى که یافته ام ، نوشته نویسنده الزام الناصب به نقل از برخى عالمان است :

« در روز دهم محرم ، امام حجت(علیه السلام) ]در ظاهر چوپانى[ وارد مسجد الحرام شود . پیش رویش بُزهایى است که هشت تاى آن لاغر است . خطیب مسجد الحرام را مى کشد. پس از کشتن او ، وارد کعبه شده و از دیدگان مردم غایب مى شود . شب شنبه بر بام کعبه رفته ، سیصد و سیزده یارش را صدا مى زند که از شرق و غرب زمین پیرامونش گرد مى آیند . صبح روز شنبه مردم را به بیعت با خود فرا مى خواند » .

این نوشته ، گذشته از ضعیف بودن متنش ، نصى غیر مستند به معصوم(علیهم السلام) است ، از این رو ترجیح مى دهیم بگوییم حرکت ظهور ، بدون خونریزى است ، چون امدادهاى غیبى به یاریشان مى آید و ترس در دل دشمنان افکنده مى شود ، علاوه بر آن نقشه حساب شده دقیقى براى سیطره بر حرم و نقاط مهم مکه بدون خونریزى کشیده و آماده شده است ، و همین وضع هم از امام انتظار مى رود ، تا حرمت و قداست مسجد الحرام و مکه مکرمه محفوظ بماند .

مکه در آن شب مبارک ، نَفَس راحتى مى کشد و پرچم امام مهدى موعود(علیه السلام)بر فراز آن ، به اهتزاز درمى آید و انوار آن به تمامى عالم مى تابد ; در حالى که دشمنان و دستگاه هاى تبلیغاتى جهانى شان ، تمام کوشش خود را به کار مى گیرند که از پیروزى جنبش مقدس امام جلوگیرى کنند ، اما وقتى خبر پیروزى پخش شد ، چنین وانمود مى کنند که جنبش یکى از تندروان مدّعى مهدویت بوده ، که قبلا هم تعدادى از آنها در مکه و جاهاى دیگر به قتل رسیده اند . دشمنان تمام نیرو و توان خود را براى سرکوب جنبش بکار مى برند که نخستین حرکت آنها نیروهاى سفیانى است که به سرعت به مکه رو مى آورند !

بر اساس روایات، در روز بعد از ظهور که روز عاشورا و شنبه است، امام وارد مسجد الحرام مى شود تا براى تمام ملل مسلمان و نیز ملت هاى جهان ـ به هر زبانى که دارند ـ سخنرانى کند و از آنان بخواهد به یارى امام براى پیروزى بر کافران و ستمگران بشتابند !

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد