صدها میلیون نفر بیکار شده و خسارت اقتصادی جهان به صدها میلیارد دلار رسیده است.کشتار در برخی کشورهای درگیر با این بیماری از تلفات جنگ های جهانی بیشتر است. به اینها بیفزایید صدها میلیون نفری که بیکار شده و دچار غم از دست دادن عزیزانشان هستند و یا بهبود یافتگانی که با پی آمدهای ناهنجار جسمی و روانی آن دست و پنجه نرم می کنند.قطعا آمار واقعی در جهان از آمارهای اعلامی رسمی بیشتر است.
در چنین شرایطی من نمیتوانم درک کنم چگونه کسانی بدون هرگونه پشتوانههای بیان علمی و تحلیلی سعی دارند کل داستان را به یک تئوری توطئه فرو بکاهند و با روندی آکنده از بیان مغالطه آمیز. عرصه را به زعم خود صرفا تلاش کمپانی های دارویی و واکسن سازی و وسایل حفاظت شخصی برای سود آوری بیشتر جلوه دهند!
پاندمی کنونی کووید ۱۹ از نظرگاه وسعت و شدت و اسیب به جامعه بشری تنها با پاندمی دهشتبار ۱۹۱۸ آنفلوانزای اسپانیایی قابل قیاس است و با وجود تجربیات ارزشمند کادرهای درمان و مدیریت اپیدمیولوژیستها و سیاست گزاران در یکسال اخیر هنوز فاقد یک درمان روشمند و قطعیست. جهشهای معنا دار سبب ایجاد گونه هایی با سرایت بیشتر شده و از نظرگاه تجربی بروز جهش هایی که ممکن است شدت بیماری زایی را متاثر کنند کاملا محتمل است که خوشبختانه تا کنون رخ نداده ولی ممکن است ایجاد شوند.
در چنین شرایطی که به جز فاصله گذاری اجتماعی و رعایت بهداشت عمومی و اقدامات قرنطینه ای و البته واکسیناسیون عمومی ابزاری جهت کنترل پاندمی نداریم جگونه می توان با بیانهایی پوپولیستی و به دور از منطق روشمند علمی ویروس کرونای اخیر را با دیگر گونههای قدیمی ویروس کرونا که تنها سرماخوردگی ایجاد میکنند و میزان مرگ و میر ناچیزی دارند و اصولا منطق بیماری زایی و گسترش بسیار کم خطر تری را واجدند مقایسه کرد و با واژگان و مفروضات بیپشتوانهای چون کرونا فریب قرن!!؟ و توطئه بنگاه های اقتصادی و یا سازمان بهداشت جهانی دانست که به دنبال مشتری است ، چیزی جز قیاس مع الفارق و مغالطه تعمیم جزئ به کل نیست.
کسی مدافع تمام رفتارهای سازمان بهداشت جهانی نیست. خیلی ها به درستی معتقدند در بسیاری از موارد این نهاد جهانی با برخی رفتارهای غلط در ابتدای بروز بیماری از جمله عدم اعلام به موقع پاندمی و برخی توصیه های نادرست چون عدم توصیه به استفاده از ماسک و قرنطینه …نقشی اساسی در گسترش پاندمی داشت.
اما یادمان نرود افرادی از جنس همین اقای حامد رییسی و برخی دیگر از همان ابتدا سعی داشتند کل داستان را یک فریب و حاشیه بی اهمیت جلوه دهند و به هوش باشیم که نمیتوان با مغالطه تعمیم جز به کل و برجسته کردن معدود پیش بینی های اولیه شان مبنی بر عدم انتقال ویروس از سطوح که نادرستی اش نه توسط ایشان، بلکه همان پژوهشگرانی که با متد علمی فرضیاتی دقیق تر ارایه کرده و داده های نخستین را ابطال کردند، کل تلاشهای علم باوران را هیچ انگاشت.
با احتمال بالایی این پاندمی دهشت بار دیر و یا زود به مدد تلاش جامعه جهانی کنترل خواهد شد.اما هیچ گاه فراموش نخواهیم کرد که در این وانفسای مبارزه جهانی با این همه گیری کسانی هم بودند که بدون مسئولیت پذیری سعی کردند حاشیه را بر متن غالب کنند و چه آموزههای عوامی که ارایه نکرده و سبب گمراهی عمومی و گسترش بیماری شدند و هر چند شاید در این رفتار به زعم خود دارای حسن نیت نیز بودند.
منطق علمی را باید باور کنیم. فرایندِ علم از منظرِ ابطالگرایی به این ترتیب است: دانشمند آزاد است که حدس بزند. اما الزام دارد حدس را در بوته تجربه محک بزند… این حدس در قالبِ یک گزارهٔ کلی مطرح میگردد. هیچ تجربهای نمیتواند درستیِ این گزاره را اثبات کند، بنابراین اصلاً نباید به دنبال تأییدِ قطعی چیزی برویم. دانشمند وظیفه دارد با تمامِ وجود تلاش کند که حدسِ خویش را ابطال کند. مادامی که این حدس تأیید میگردد علم پیشرفتِ بیشتری از خودِ این حدس نمیکند، بلکه لحظاتِ سرنوشتسازِ تاریخِ علم لحظاتی است که این حدس ابطال میگردد. به جز این هر روشی غیر علمی و شبه علم است.
افشین جعفرزاده
پزشک متخصص بیهوشی و مراقبتهای ویژه
هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
۲۴ اسفند ۱۳۹۹