گاه این مرز آنقدر برجسته میشود که گویی هیچ چیزی مابین این دو سده نبوده است. چیزی کهن، خوب یا بد با یک برش ناگهانی پایان میپذیرد و یکباره دوران نویی جایش را میگیرد.
پررنگی این مرز چنان میشود که خوانندگان تاریخ فراموش میکنند که در آن لحظه چرخش و برش هم کسانی چون خودشان زیستهاند، کسانی که پل ارتباطی نادیدۀ میان دو سده بودهاند، آنان تاریخ سده پیشین را زیستهاند و تاریخ سده پسین را بنیاد نهادهاند. اما منطقی شگفت این گونه فرمان میراند که هرچه بوده تنها در سده پیشین بوده و به کمال پایان یافته، و هرچه در سده پسین آید به یکباره پدیدار گشته. به نظر هیچگاه کسانی در میان دو سده نزیستهاند!
پس شاید زیستن و زندگی ما در این زمان و در میان دو سده و بر روی این خط برش، تجربهای یکتا باشد. ما گواهان زندهای هستیم از نبود خلا و برشی در این میان و در این زمان. زیستن ما نشان میدهد که هیچگاه هیچ روندی تاریخی ناگهان در پایان سده پایان نمییابد و هیچگاه روندی به ناگاه پدیدار نمیگردد. ما زیوندگان میان سدهای گواهیم بر وجود پل و انتقال روندی تاریخی از سده پیشین به سده پسین. این تجربه از دو دیدگاه برای ما درخور توجه است:
نخست مطالعه تاریخ با دیدی نو به روندهای انتقال تاریخی از دورهای به دوره دیگر.
دوم و مهمتر آنکه در مییابیم خویشکاری ما اتصال دو سده است، و نقش اساسی انتقال و شکل دهی تاریخی سده ۱۵ تنها و تنها بر دوش ماست.
سده ۱۴ اگر نه شگفتترین که یکی از شگفتترینها در تمام تاریخ ایران بود. دورۀ تلاش برای برخاستنها و فروافتادنها بود، دوره تضادها و تلاش ذهن ایرانی در سازگاری با آنها. سدهای که هر دو سوی آن با همه گیری بیماری مرگبار و فشار اقتصادی سپری شد. دورهای که با جنگها و کودتاها و انقلاب همراه شد، همگی سهمگین و پر هزینه، اما در پس همه امیدها بسیار بود. سرآغاز آن سده واهمه تکه تکه شدن “پرشیا” را همراه داشت، اما در برابر به رسمی شدن یگانه نام ملی و جاویدان “ایران” – در مکاتبات بین المللی برای نخستین بار – انجامید.
سده ۱۴ ایران را یکباره و با شتابی بسیار وارد دنیای مدرن کرد ولی همزمان خود شناسی تاریخی را هم به همراه داشت هرچند که نه کاملا به اختیار؛ دورهای بود برای بازخوانی کامل تاریخ از دوره باستان و میانه در نخست و سپس دورۀ نوی آغازی تا معاصر با دو دید متفاوت ملیگرا و امتگرا. بیگمان سده ۱۴ را با نام دورۀ بزرگترین چرخش تاریخ سیاسی ایران خواهند شناخت. آرزوی تمرکز زدایی از قدرت مطلقه که در سده ۱۳ آغاز شده بود در این سده به پایان تاریخ شاهنشاهی در ایران گره خورد…
و سرانجام ساعتی دیگر سده ۱۴ و تمام دشواریهایش به صورت رسمی پایان مییابد اما خویشکاری دشوارتر انتقال و شکل دهی سده ۱۵ را برای نسل ما به جا میگذارد، خویشکاریی بدون تکرار و بدون مجالی برای اشتباه کردن.
باشد که سرافراز گردیم که ایرانیان را همیشه رسم بر آزادگی و سربلندی بوده است.
کانال خط و زبان پهلوی