۱۳۹۲/۱۱/۲۷
–
۲۳۳ بازدید
سلام.ایا پرستش خدا و عبادت خدا از دیدگاه اسلام و یا سایر ادیان محدود به امر نماز خواندن است.من در خواندن نماز سستی میکنم زیرا به نماز خواندن اعتقادی ندارم و قلبا خدارا به یگانگی قبول دارم و شکر گذارتمام نعماتش هستم.با خواندن نماز بسیار ارامش میگیرم وبیشتر دوست دارم با زبان خودم ودر هرجا و زمان با خدای خودم حرف بزنم و اورا عبادت کنم.
شکل خاص نماز ومحتوی آن و هم چنین تعیین اوقات و سایر جزئیات عبادات – علاوه بر اسرار و رموزى که در آنها نهفته و ما از آنها اطلاعى نداریم – روحیه تسلیم در برابر خدا و دستورات پیامبر را در ما تقویت و استوار مى کند. در فرهنگ اسلامی تعیین کردن و مشخص نمودن شکل عبادت، با شارع مقدس است و کسی نمی تواند عبادتی اختراع کند. اگر کسی وِرْد و دعایی را به عنوان عبادت پدید آورد، از مصادیق روشن بدعت و تشریع است که کار حرامی است، زیرا امور عبادی را همان گونه که از طرف شارع مقدّس بیان شده است، باید انجام داد، نه کمتر و نه بیشتر.
آن کس که تشنگی و گرسنگی را در ما آفرید ، غذا و آب را نیز خود فراهم آورده است و آن کس که نیاز به عبودیت و پرستش را در ما قرار داد ، هم او پاسخ نماز و دعا راز و نیاز را برایمان مقرر داشته است. آنچه زیبایی و حُسن و خیر است، در نماز سفره ای است گسترده که خداوند آن را در پنج نوبت در شبانه روز برای بندگانش باز می کند و بر سر این سفره انواع و اقسام غذاهای لذیذ وجوددارد و هر کس مطابق ذوق و سلیقة و به اندازه توان و مرتبه وجودی و استعداد خود از آن بهره مند می شود. نماز عبادتی جامع است که می تواند تمام وجود انسان (از جهات بدنی و ظاهری گرفته تا جهات ذهنی و قلبی و باطنی) را در خدمت بندگی و پرستش قرار دهد. نیت خوب داشتن به تنهایی نمی تواند انسان را از انجام عبادت و نماز بی نیاز کند.
شکل نماز هم قشنگ است، هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی می باشد. رکوع و سجود و تسبیح و تحمید و دعا و تکبیر و سلام و خلاصه همة زیبایی ها در نماز است.
با این همه اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب خوانده شود، جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد: «إنّ الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر و لذکرالله اکبر(عنکبوت (29) آیة 45.) نماز اگر با مقدمات و تعقیبات همراه باشد، انسان را به اوج معنویت می رساند. اذان با آن محتوای زیبا دل را می نوازد. نماز جماعت مخصوصاً در مساجد بزرگ مانند مسجد الحرام و مسجد النّبی(ص) زیباترین جلوة عبادت و همدلی و یکرنگی و صفا و صمیمیت است. پیامبر(ص) فرمود: «نماز نور چشم من است(بحارالانوار، ج 73، ص 141)
البته خداوند به عبادت ما و هیچ موجود دیگر نیاز ندارد ، زیرا « فان الله غنی عن العالمین» (آل عمران (3) آیه 97) خداوند از تمام جهانیان بی نیاز است . این بندگان هستند که به خداوند نیاز دارند . «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله والله هو الغنی الحمید» (فاطر (35) آیه 15)ای انسان ها شما نیازمند به خداوند هستید و خداوند بی نیاز و ستوده است. بنابراین عبودیت و پرستش یکی از نیازهای انسان است. تمامی انسان ها از ابتدا تا کنون به شکلی پرستش داشته اند. روح انسان نیاز به عبادت و پرستش دارد. پرستش و ستایش علاوه بر پر کردن خلأ تنهائی وجود انسان ، وبر آورده شدن نیاز انسان و بجا آوردن مراتب سپاس و شکر گزاری ، موجب تکامل انسانی و رسیدن به مقام قرب الهی می شود و هیچ چیزی نمی تواندجای آن را پرکند.
دانشمندان گفته اند: برای رسیدن به عرفان الهی و شناخت خود و خدا مراحلی باید طی شود. مرحلة اوّل، شریعت است. برای پیمودن این مرحله باید به سراغ عبادت پروردگار رفت و با استعانت و کمک از عبادت وارد مرحلة دوم یعنی طریقت شد، آن گاه از طریقت عبور کرده و به حقیقت پیوست که پیوستن قطره به دریا است.
هر کدام از مکتب ها و آیین ها اَشکالی برای عبادت دارند امّا همه به دنبال پرستش و عبادت اند، حتی موجودات دیگر نیز به عبادت و پرستش مشغولند. قرآن می فرماید: «کلّ قد علم صلوته و تسبیحه؛(نور (24) آیه 41)تمامی موجودات نماز و تسبیح خدا را می دانند». در جای دیگر می فرماید: «إنْ مِن شیء إلاّ یسبّح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم؛ هر موجودی با حمد، خدا را تسبیح می گوید، لیکن شما تسبیح آنان را نمی فهمید».
از منابع و مآخذ اسلامی به دست می آید که برای رسیدن به حق و شاداب کردن روح عرفانی انسان، هیچ راهی بهتر از نماز یافت نمی شود. برای روح انسان شیفته هیچ غذایی سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد، زیرا چه کسی بهتر از خداوند (که برای رسیدن به هر هدفی، ترکیب راه خاصی را مشخص فرموده است) می تواند مَرْکب و معجونی برای رشد و ارتقای انسان ها پدید آورد؟
با مروری بر آیات و روایات در می یابیم که این معجون شفا بخش نماز است که اسلام آن را وسیلة تقرّب به خدا می داند (الصلوه قربان کل تقیّ).(اسراء (17) آیة 44.) نماز موجب تقرب هر انسان پرهیزکاری است وخداوند تنها اعمال پرهیزکاران را قبول می کند.(انما یتقبل الله من المتقین) طبیعی است انسان متقی شخصی است که مطیع وفرمانبر خداوند باشدعبادات واعمال را براساس دستورات او انجام دهد.هم چنین نماز رابطه بنده با خداست و طبیعی است که بنده آن را به جا می آورد که خواسته خداوند و معبود اوست و اصولاهدف اصلی از خلقت انسان بندگی است و نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است و اگر قرار باشد که هر انسانی بر طبق خواسته خود عمل نماید نه آن چیزی که خداوند از او خواسته ، این دیگر بندگی خداوند نمی شود ، بلکه بندگی خود و عمل بر طبق خواسته خود است.
ب) چرا نماز را به زبان عربی می خوانیم؟
همراه این سؤال انتقاد می کنند که خواندن نماز به زبان عربی،برای عرب زبان ها یک نوع عبادت، پرستش و مناجات با خداست، زیرا آنان معنا و مفهوم اذکار نماز را می فهمند. اما برای مردمی که زبان مادری آنان عربی نیست، خواندن نماز به زبان عربی و گفتن اذکاری که معنی آن را نمی دانند روح مناجات، نیایش و معنویت را برای آنان در پی ندارد.
حال که این طور است ، بهتر نیست همان گونه که عرب ها نماز را به عربی می خوانند، مردم دیگر به زبان خودشان بخوانند؟ مثلاً آنها که زبان مادریشان فارسی است به زبان فارسی، ترک زبانان به زبان ترکی و روس ها به زبان روسی و …؟
این که واجب است تمامى مسلمانان جهان با هر نوع زبان و ملیتى که دارند نماز را به عربى بخوانند دلایل و حکمت هاى متعددى مى تواند داشته باشد، از جمله این که:
یک: غناى زبان عربى
غناى زبان عربى از جهت واژگانى، ساختارى و معنایى – به ویژه در حوزه معارف دینى – به گونه اى است که با دیگر زبان ها قابل قیاس نیست. بررسى هاى انجام شده، نشان مى دهد که برخى از مفاهیم قرآنى، در زبان هاى دیگر معادل ندارد. رایج ترین آیه قرآن؛ یعنى «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» به هیچ زبانى ترجمه دقیق نشده است و گویى هیچ مترجمى نمى تواند معادل هاى دقیق براى برخى از واژه هاى به کار رفته در آن بیابد. جالب است بدانید که برخى از مترجمین قرآن در مواردى به جاى معادل گذارى، خود واژه هاى قرآن را به کار مى برند و از این طریق، واژه هاى قرآن وارد بسیارى از زبان ها (چون فارسى، انگلیسى و… ) شده است.
به عنوان مثال، مارمادوک پیکتال – یکى از مترجمان نامدار قرآن به زبان انگلیسى – هرگز کلمه Godرا به جاى «الله» به کار نبرده است؛ بلکه Allahرا استعمال نموده و آن را از جهات متعددى برتر از Godمى داند. و یا دو کلمه «رحمن ورحیم» این دو واژه یکى رحمت عامه خداوند را میرساند که شامل مومن وکافر است وآن «رحمن» است ویکى رحمت خاصه به مومنان را که واژه «رحیم»است. در فارسى ما دو معادل براى بخشنده نداریم که یکى تعمیم را برساند ودیگر مخصوص بودن آنرا براى عده خاص واگر در ترجمه «رحیم» گفته میشود مهربان به جهت تنگ بودن قافیه است والا مهربان معادل «رئوف» عربى است ومعادل رحیم نیست. بنا بر این معادل صریحى براى این دو واژه نداریم وبخشنده و مهربان دو واژه نزدیک به لفظ عربى ان هستند ونه مرادف دقیق.
بنابراین فارسى سازى نمازو یا هر زبان دیگرى نمى تواند در بردارنده تمامى معانى نماز باشد و این امر مساوى با از دست دادن آثار و فوائد نماز خواهد شد.
دو. مصونیت از تحریف
خواندن نماز به یک صورت معین، آن را از دستبرد، تحریف و آمیخته شدن به خرافات و مطالب بى اساسى که بر اثر مداخلة افراد غیر متخصص، هنگام ترجمة آن به زبان هاى دیگر، رخ مى دهد، نگاه مى دارد و به این وسیله روح این عبادت اسلامى محفوظتر مى ماند.
سه. ایجاد روح اتحاد و همدلى در مسلمانان
شاید بتوان گفت به عربى خواندن نماز، بیانگر روح اتحاد در جوامع مسلمانان است. هر مسلمانى در هر جاى عالم باشد به سوى یک قبله و با یک طریق و یک زبان با معبود خوش به راز و نیاز مى پردازد و در هر دیار و کشورى که انسان مسلمان وارد شود – هر چند زبان ها متفاوت است – اما در هر مسجدى که قدم بگذارد شیوه نیایش با خداى سبحان یکى است و این خود بهترین نوع اتحاد و همدلى را پدید مى آورد.. مجتبى کلباسى، یکصدو ده پرسش و پاسخ درباره نماز، انتشارات ستاد اقامه نماز، 1388، نهم ص 24
چهار. زبان عربى پل ارتباطى بین تمامى مسلمانان جهان
خواندن نماز به زبان عربى، یکى از نشانه هاى جهانى بودن دین اسلام است؛ زیرا جمعیتى که در یک صف قرار مى گیرند و در یک جبهه فعالیت مى کنند، ناگزیرند، زبان واحدى داشته باشند که به وسیلة آن تفاهم کنند؛ یعنى علاوه بر زبان مادرى و محلّى، یک زبان عمومى و جهانى هم داشته باشند. نماز خواندن به یک زبان، از طرف تمام مسلمانان رمز وحدت و نشانه ى یگانگى مسلمانان است. و از آنجا که زبان عربى به اعتراف اهل فن، یکى از وسیع ترین و جامع ترین زبان هاى دنیاست، این حقیقت روشن تر مى شود که تمام فرق مسلمان مى توانند آن را به عنوان یک زبان بین المللى شناخته و از آن به عنوان تفاهم و همبستگى اسلامى استفاده نمایند.
پنج. ایجاد انگیزه جهت آشنایى بیشتر با معارف دینى
زبان عربى نه تنها زبان یک قوم؛ بلکه زبان دین ما است و آشنایى با آن، ما را مستقیما با پیام خدا و سنت قولى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام) آشنا مى سازد. عربى بودن نماز، موجب انس و ارتباط دائمى مسلمانان با زبان دین و کتاب آسمانى مى شود و زمینه آشنایى هرچه بهتر و مستقیم تر از معارف دینى را فراهم مى آورد.
شش. حفظ لطافت و اعجاز قرآن
لطافت و زیبایى و اعجازین بودن سوره هاى قرآن، در صورت ترجمه از دست خواهد رفت و زیباترین ترجمه هاى بشرى، هرگز جانشین لطافت و زیبایى کلام خداوند و آهنگ دلنشین و دل نواز آن نخواهد شد. «مارمادوک پیکتال» – در مقدمه ترجمه انگلیسى خود از قرآن – مى نویسد: «قرآن را نمى توان ترجمه کرد؛ زیرا نغمه و آواى بى نظیر و آهنگ دلنشین آن، انسان را دگرگون مى سازد و او را به خشوع و گریه و یا شور و شوق وا مى دارد».
هفتم – مصونیت جوامع اسلامى از تهاجم فرهنگى دشمن
از منظر جامعه شناسى زبان، یکى از مهم ترین ابزارهاى انتقال و پویایى فرهنگى است . فرهنگ پذیرى (Acculturation) و جامعه پذیرى (Socialization) در حد بسیار بالایى وامدار زبان مى باشد. اگر استعمار جدید (Neo _colonialism) با تمام توان خود در بسط زبان خود مى کوشد، از آن روست که بهترین راه تحمیل فرهنگ خود و بیگانه سازى ملت ها با هویت خویش، در گرو تغییر زبان و ادبیات است. براى مسلمانان، پیوند دائمى و فزاینده با زبان عربى – که حاوى فرهنگ، ادبیات و معارف دینى است – یک ضرورت اجتناب ناپذیر است و بدون آن جامعه اسلامى، با شتاب بیشترى دستخوش استحاله فرهنگى خواهد شد. از این رو شارع مقدس اسلام از طریق نمازهاى پنجگانه، پیوند با زبان دین را نهادینه و دائمى ساخته تا به این وسیله انتقال و پویایى فرهنگ اسلامى، در همه نسل ها و صیانت آن در برابر تهاجمات فرهنگى بیگانگان، در حد بالایى تضمین شود. وحدت زبان ضامن حفظ و مصونیت این عبادت بزرگ از تحریف و آمیختگى با خرافات است.
در پایان این نکته را یادآورى مى نمائیم که به طور مسلم دانستن معناى آیات و اذکار نماز باعث بهره مندى بیشتر از نماز و توجه به خدا مى شود لذا بر هر مسلمان شایسته است نسبت به یاد گیرى معناى نماز که در یک صفحه کتاب خلاصه مى شود،اقدام نموده و از آنجا که این جملات هر روز چندین نوبت در نمازها تکرار مى شود به قدرى ساده و آسان است که مى شود آن را در یک ساعت، براى تمام عمر یاد گرفت.
منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.
آن کس که تشنگی و گرسنگی را در ما آفرید ، غذا و آب را نیز خود فراهم آورده است و آن کس که نیاز به عبودیت و پرستش را در ما قرار داد ، هم او پاسخ نماز و دعا راز و نیاز را برایمان مقرر داشته است. آنچه زیبایی و حُسن و خیر است، در نماز سفره ای است گسترده که خداوند آن را در پنج نوبت در شبانه روز برای بندگانش باز می کند و بر سر این سفره انواع و اقسام غذاهای لذیذ وجوددارد و هر کس مطابق ذوق و سلیقة و به اندازه توان و مرتبه وجودی و استعداد خود از آن بهره مند می شود. نماز عبادتی جامع است که می تواند تمام وجود انسان (از جهات بدنی و ظاهری گرفته تا جهات ذهنی و قلبی و باطنی) را در خدمت بندگی و پرستش قرار دهد. نیت خوب داشتن به تنهایی نمی تواند انسان را از انجام عبادت و نماز بی نیاز کند.
شکل نماز هم قشنگ است، هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی می باشد. رکوع و سجود و تسبیح و تحمید و دعا و تکبیر و سلام و خلاصه همة زیبایی ها در نماز است.
با این همه اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب خوانده شود، جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد: «إنّ الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر و لذکرالله اکبر(عنکبوت (29) آیة 45.) نماز اگر با مقدمات و تعقیبات همراه باشد، انسان را به اوج معنویت می رساند. اذان با آن محتوای زیبا دل را می نوازد. نماز جماعت مخصوصاً در مساجد بزرگ مانند مسجد الحرام و مسجد النّبی(ص) زیباترین جلوة عبادت و همدلی و یکرنگی و صفا و صمیمیت است. پیامبر(ص) فرمود: «نماز نور چشم من است(بحارالانوار، ج 73، ص 141)
البته خداوند به عبادت ما و هیچ موجود دیگر نیاز ندارد ، زیرا « فان الله غنی عن العالمین» (آل عمران (3) آیه 97) خداوند از تمام جهانیان بی نیاز است . این بندگان هستند که به خداوند نیاز دارند . «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله والله هو الغنی الحمید» (فاطر (35) آیه 15)ای انسان ها شما نیازمند به خداوند هستید و خداوند بی نیاز و ستوده است. بنابراین عبودیت و پرستش یکی از نیازهای انسان است. تمامی انسان ها از ابتدا تا کنون به شکلی پرستش داشته اند. روح انسان نیاز به عبادت و پرستش دارد. پرستش و ستایش علاوه بر پر کردن خلأ تنهائی وجود انسان ، وبر آورده شدن نیاز انسان و بجا آوردن مراتب سپاس و شکر گزاری ، موجب تکامل انسانی و رسیدن به مقام قرب الهی می شود و هیچ چیزی نمی تواندجای آن را پرکند.
دانشمندان گفته اند: برای رسیدن به عرفان الهی و شناخت خود و خدا مراحلی باید طی شود. مرحلة اوّل، شریعت است. برای پیمودن این مرحله باید به سراغ عبادت پروردگار رفت و با استعانت و کمک از عبادت وارد مرحلة دوم یعنی طریقت شد، آن گاه از طریقت عبور کرده و به حقیقت پیوست که پیوستن قطره به دریا است.
هر کدام از مکتب ها و آیین ها اَشکالی برای عبادت دارند امّا همه به دنبال پرستش و عبادت اند، حتی موجودات دیگر نیز به عبادت و پرستش مشغولند. قرآن می فرماید: «کلّ قد علم صلوته و تسبیحه؛(نور (24) آیه 41)تمامی موجودات نماز و تسبیح خدا را می دانند». در جای دیگر می فرماید: «إنْ مِن شیء إلاّ یسبّح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم؛ هر موجودی با حمد، خدا را تسبیح می گوید، لیکن شما تسبیح آنان را نمی فهمید».
از منابع و مآخذ اسلامی به دست می آید که برای رسیدن به حق و شاداب کردن روح عرفانی انسان، هیچ راهی بهتر از نماز یافت نمی شود. برای روح انسان شیفته هیچ غذایی سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد، زیرا چه کسی بهتر از خداوند (که برای رسیدن به هر هدفی، ترکیب راه خاصی را مشخص فرموده است) می تواند مَرْکب و معجونی برای رشد و ارتقای انسان ها پدید آورد؟
با مروری بر آیات و روایات در می یابیم که این معجون شفا بخش نماز است که اسلام آن را وسیلة تقرّب به خدا می داند (الصلوه قربان کل تقیّ).(اسراء (17) آیة 44.) نماز موجب تقرب هر انسان پرهیزکاری است وخداوند تنها اعمال پرهیزکاران را قبول می کند.(انما یتقبل الله من المتقین) طبیعی است انسان متقی شخصی است که مطیع وفرمانبر خداوند باشدعبادات واعمال را براساس دستورات او انجام دهد.هم چنین نماز رابطه بنده با خداست و طبیعی است که بنده آن را به جا می آورد که خواسته خداوند و معبود اوست و اصولاهدف اصلی از خلقت انسان بندگی است و نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است و اگر قرار باشد که هر انسانی بر طبق خواسته خود عمل نماید نه آن چیزی که خداوند از او خواسته ، این دیگر بندگی خداوند نمی شود ، بلکه بندگی خود و عمل بر طبق خواسته خود است.
ب) چرا نماز را به زبان عربی می خوانیم؟
همراه این سؤال انتقاد می کنند که خواندن نماز به زبان عربی،برای عرب زبان ها یک نوع عبادت، پرستش و مناجات با خداست، زیرا آنان معنا و مفهوم اذکار نماز را می فهمند. اما برای مردمی که زبان مادری آنان عربی نیست، خواندن نماز به زبان عربی و گفتن اذکاری که معنی آن را نمی دانند روح مناجات، نیایش و معنویت را برای آنان در پی ندارد.
حال که این طور است ، بهتر نیست همان گونه که عرب ها نماز را به عربی می خوانند، مردم دیگر به زبان خودشان بخوانند؟ مثلاً آنها که زبان مادریشان فارسی است به زبان فارسی، ترک زبانان به زبان ترکی و روس ها به زبان روسی و …؟
این که واجب است تمامى مسلمانان جهان با هر نوع زبان و ملیتى که دارند نماز را به عربى بخوانند دلایل و حکمت هاى متعددى مى تواند داشته باشد، از جمله این که:
یک: غناى زبان عربى
غناى زبان عربى از جهت واژگانى، ساختارى و معنایى – به ویژه در حوزه معارف دینى – به گونه اى است که با دیگر زبان ها قابل قیاس نیست. بررسى هاى انجام شده، نشان مى دهد که برخى از مفاهیم قرآنى، در زبان هاى دیگر معادل ندارد. رایج ترین آیه قرآن؛ یعنى «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» به هیچ زبانى ترجمه دقیق نشده است و گویى هیچ مترجمى نمى تواند معادل هاى دقیق براى برخى از واژه هاى به کار رفته در آن بیابد. جالب است بدانید که برخى از مترجمین قرآن در مواردى به جاى معادل گذارى، خود واژه هاى قرآن را به کار مى برند و از این طریق، واژه هاى قرآن وارد بسیارى از زبان ها (چون فارسى، انگلیسى و… ) شده است.
به عنوان مثال، مارمادوک پیکتال – یکى از مترجمان نامدار قرآن به زبان انگلیسى – هرگز کلمه Godرا به جاى «الله» به کار نبرده است؛ بلکه Allahرا استعمال نموده و آن را از جهات متعددى برتر از Godمى داند. و یا دو کلمه «رحمن ورحیم» این دو واژه یکى رحمت عامه خداوند را میرساند که شامل مومن وکافر است وآن «رحمن» است ویکى رحمت خاصه به مومنان را که واژه «رحیم»است. در فارسى ما دو معادل براى بخشنده نداریم که یکى تعمیم را برساند ودیگر مخصوص بودن آنرا براى عده خاص واگر در ترجمه «رحیم» گفته میشود مهربان به جهت تنگ بودن قافیه است والا مهربان معادل «رئوف» عربى است ومعادل رحیم نیست. بنا بر این معادل صریحى براى این دو واژه نداریم وبخشنده و مهربان دو واژه نزدیک به لفظ عربى ان هستند ونه مرادف دقیق.
بنابراین فارسى سازى نمازو یا هر زبان دیگرى نمى تواند در بردارنده تمامى معانى نماز باشد و این امر مساوى با از دست دادن آثار و فوائد نماز خواهد شد.
دو. مصونیت از تحریف
خواندن نماز به یک صورت معین، آن را از دستبرد، تحریف و آمیخته شدن به خرافات و مطالب بى اساسى که بر اثر مداخلة افراد غیر متخصص، هنگام ترجمة آن به زبان هاى دیگر، رخ مى دهد، نگاه مى دارد و به این وسیله روح این عبادت اسلامى محفوظتر مى ماند.
سه. ایجاد روح اتحاد و همدلى در مسلمانان
شاید بتوان گفت به عربى خواندن نماز، بیانگر روح اتحاد در جوامع مسلمانان است. هر مسلمانى در هر جاى عالم باشد به سوى یک قبله و با یک طریق و یک زبان با معبود خوش به راز و نیاز مى پردازد و در هر دیار و کشورى که انسان مسلمان وارد شود – هر چند زبان ها متفاوت است – اما در هر مسجدى که قدم بگذارد شیوه نیایش با خداى سبحان یکى است و این خود بهترین نوع اتحاد و همدلى را پدید مى آورد.. مجتبى کلباسى، یکصدو ده پرسش و پاسخ درباره نماز، انتشارات ستاد اقامه نماز، 1388، نهم ص 24
چهار. زبان عربى پل ارتباطى بین تمامى مسلمانان جهان
خواندن نماز به زبان عربى، یکى از نشانه هاى جهانى بودن دین اسلام است؛ زیرا جمعیتى که در یک صف قرار مى گیرند و در یک جبهه فعالیت مى کنند، ناگزیرند، زبان واحدى داشته باشند که به وسیلة آن تفاهم کنند؛ یعنى علاوه بر زبان مادرى و محلّى، یک زبان عمومى و جهانى هم داشته باشند. نماز خواندن به یک زبان، از طرف تمام مسلمانان رمز وحدت و نشانه ى یگانگى مسلمانان است. و از آنجا که زبان عربى به اعتراف اهل فن، یکى از وسیع ترین و جامع ترین زبان هاى دنیاست، این حقیقت روشن تر مى شود که تمام فرق مسلمان مى توانند آن را به عنوان یک زبان بین المللى شناخته و از آن به عنوان تفاهم و همبستگى اسلامى استفاده نمایند.
پنج. ایجاد انگیزه جهت آشنایى بیشتر با معارف دینى
زبان عربى نه تنها زبان یک قوم؛ بلکه زبان دین ما است و آشنایى با آن، ما را مستقیما با پیام خدا و سنت قولى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام) آشنا مى سازد. عربى بودن نماز، موجب انس و ارتباط دائمى مسلمانان با زبان دین و کتاب آسمانى مى شود و زمینه آشنایى هرچه بهتر و مستقیم تر از معارف دینى را فراهم مى آورد.
شش. حفظ لطافت و اعجاز قرآن
لطافت و زیبایى و اعجازین بودن سوره هاى قرآن، در صورت ترجمه از دست خواهد رفت و زیباترین ترجمه هاى بشرى، هرگز جانشین لطافت و زیبایى کلام خداوند و آهنگ دلنشین و دل نواز آن نخواهد شد. «مارمادوک پیکتال» – در مقدمه ترجمه انگلیسى خود از قرآن – مى نویسد: «قرآن را نمى توان ترجمه کرد؛ زیرا نغمه و آواى بى نظیر و آهنگ دلنشین آن، انسان را دگرگون مى سازد و او را به خشوع و گریه و یا شور و شوق وا مى دارد».
هفتم – مصونیت جوامع اسلامى از تهاجم فرهنگى دشمن
از منظر جامعه شناسى زبان، یکى از مهم ترین ابزارهاى انتقال و پویایى فرهنگى است . فرهنگ پذیرى (Acculturation) و جامعه پذیرى (Socialization) در حد بسیار بالایى وامدار زبان مى باشد. اگر استعمار جدید (Neo _colonialism) با تمام توان خود در بسط زبان خود مى کوشد، از آن روست که بهترین راه تحمیل فرهنگ خود و بیگانه سازى ملت ها با هویت خویش، در گرو تغییر زبان و ادبیات است. براى مسلمانان، پیوند دائمى و فزاینده با زبان عربى – که حاوى فرهنگ، ادبیات و معارف دینى است – یک ضرورت اجتناب ناپذیر است و بدون آن جامعه اسلامى، با شتاب بیشترى دستخوش استحاله فرهنگى خواهد شد. از این رو شارع مقدس اسلام از طریق نمازهاى پنجگانه، پیوند با زبان دین را نهادینه و دائمى ساخته تا به این وسیله انتقال و پویایى فرهنگ اسلامى، در همه نسل ها و صیانت آن در برابر تهاجمات فرهنگى بیگانگان، در حد بالایى تضمین شود. وحدت زبان ضامن حفظ و مصونیت این عبادت بزرگ از تحریف و آمیختگى با خرافات است.
در پایان این نکته را یادآورى مى نمائیم که به طور مسلم دانستن معناى آیات و اذکار نماز باعث بهره مندى بیشتر از نماز و توجه به خدا مى شود لذا بر هر مسلمان شایسته است نسبت به یاد گیرى معناى نماز که در یک صفحه کتاب خلاصه مى شود،اقدام نموده و از آنجا که این جملات هر روز چندین نوبت در نمازها تکرار مى شود به قدرى ساده و آسان است که مى شود آن را در یک ساعت، براى تمام عمر یاد گرفت.
منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.