سفر روح و انتقادات وارده بر آن
۱۳۹۳/۰۱/۲۳
–
۶۷۳ بازدید
در مکتب اکنکار، مهم ترین و شاید تنها ترین روش براى حل مشکلات زندگى ، فراگیرى و تمرین عملى اى بنام « سفر روح » می باشد که انتقادات فراوانی بر آن وارد میباشد.
در این عرفان مى خوانیم : تمامى نوع بشر به دو گروه تقسیم مى شوند . مانوموخ ها و گوروموخ ها . معناى این دو کلمه یکى مانوموخ یعنى کسى است که از اوامر ذهنش پیروى مى کند و دیگرى گوروموخ به معناى شخصى است که از ماهانتا ، استاد حق در قید حیات ( مکتب اکنکار ) تبعیت مى کند . مانوموخ ها تابع ذهن هستند و هوس هاى او را اطاعت و به میلش حرکت مى کنند . چنین شخصى برده ذهن و نفسانیت آن است و لیکن شخصى که همواره روى به استاد حق دارد انسانى آزاده است . . . استاد حق راه را به او نشان مى دهد و هیچکس تا به حال نتوانسته که آن را بدون کمک وى و به تنهایى بیابد . سفر روح و به کار گرفتن روشى که اک نام دارد ( سفر روح ) گریز ناپذیر است . ( پال توئیچل – سرزمین هاى دور ، 1379 : 374 .(
ارزش سفر روح در اکنکار بسیار پیچیده تر و با اهمیّت تر تبلیغ مى شود . زیرا اساس تعلیمات اکنکار نهفته در سفر روح است . در برخى از کتب اکنکار ، صرفاً لفظ اکنکار به معناى سفر روح یا عبارات و کلماتى با همین مضمون تعریف شده است . پال پوئیچل مى گوید : مقصود اصلى از سفر روح یافتن اقلیم بهشتى خداست . سفر روح کلید اصلى براى گشودن اسرار جهان معنوى است . این ، وسیله اى است براى رسیدن به اقلیم روح که به عنوان سرزمین بهشت شناخته شده است . جایى که خدا سرچشمه خود را در مرکز تمامى هستى ها تأسیس کرده است . جداى از این حقیقت ، ما مقصودى دیگر براى اکنکار در جهانى که در آن زندگى مى کنیم مى یابیم و آن حل مسائل زندگى مان از طریق سفر روح است . ( پال توئیچل – اکنکار کلید جهان ، 1379 : 235 ( همچنین در این مکتب، یکى از علل آشفتگى امرزوى و رنجش انسان در طى سالیان را ، نادیده گرفتن مطالعه روش هاى جدایى روح از بدن توسط رهبران سیاسى و روحانى میداند . اهمیّت چنین مطالعه اى واضح است ، زیرا تنها راه رسیدن و دستیابى به علم لایتناهى ، رها ساختن روح است از زندان تن قبل از مرگ . روش ارادى خارج ساختن روح از کالبد ، مستلزم استفاده از عالى ترین متون است و مهم ترین مشغله پویندگان حقیقت را تشکیل مى دهد . ( همان ، 23 ( هرگز کسى که در وضعیت آگاهى انسانى به سر مى برد ، در خصوص بر طرف کردن مشکلات موفقیتى حاصل نکرده است . حتى ناجیان و پیشوایان مشهور تاریخ هم که در میان آدمیان به سر مى برده اند بر این اعتراف بوده اند که استفاده از قدرت هاى روانى طریق نهایى نیست . آنها مى دانند که در وضعیت آگاهى انسان مى شود روند مشکلات را تحت کنترل گرفت و لیکن حل این مشکلات از دیدگاه جهان مادى و در این دنیا ممکن نیست . امّا اگر در وضعیت آگاهى معنوى ( سفر روح ( به سر بریم موفقیت حقیقى نصیبمان خواهد شد . ( براد استایگر ، 1380 : 250 (
مزایاى سفر روح در مکتب اکنکار بسیار پر جلوه تبلیغ شده است زیرا منافع سفر روح در عین ظرافت ، متضمن دستیابى به افق هاى دور دست است . ( اکنکار معتقد است که ) هنگامى با تجربه شخصى در مى یابیم که فراسوى کالبد مادى داراى حیات هستیم از وحشت مرگ رها مى شویم و نگرانى کمترى را به خود راه مى دهیم.
پال توئیچل مى گوید : وقتى در طى تجربیات درک کنیم که خود جزئى از خدایى هستیم که به ما عشق مى ورزد ، عشق بیشترى را در زندگى خود جارى و نگرانى یا بیگانگى را کمتر احساس مى کنیم . وقتى به تجربه در مى یابیم که هدفى معنوى در پس زندگى وجود دارد احساس توانایى مى کنیم . ( کرامرتاد و منسون داگلاس ، 1380 : 21 ) هنگامى که شخصى قادر به انجام سفر روح در هر حدى باشد ، مى تواند از بالا به مشکلات دنیایى اش نگاه کند و به همان صورتى که یک معماى تصویرى بچه ها را حل مى کند کنترل آن مشکلات را به دست گیرد . این بدان معنى است که به جاى آنکه مسائل را از سطح افقى ببینیم باید از بالا به آنها نگاه کنیم . این نگاه ماورایى فرصت آن را فراهم مى آورد که بالاتر از آنچه متبحرین علوم ماوراالطبیعه کمربند نگرانى ها مى خوانند قرار بگیریم . و با مستقر شدن در چنین موقعیتى ، قادر به یافتن هر آنچه احتیاج به تنظیم دارد خواهیم بود . از چنین موقعیتى همچنین مى توان دریافت که کدام قسمت از بدن انسان احتیاج به درمان دارد و یا اینکه چگونه مى توان موقعیت مالى را تنظیم کرد و نیز از پس سایر مسائل پر اهمیّت در این دنیا بر آمد . ( پال توئیچل ، 1379 : 236 (
در مورد این نظریه ایرادهاى متفاوتى عنوان مى شود که در زیر به برخى از آنها اشاره مى شود.
در مکتب اکنکار سفر روح براى رسیدن به اقالیم معنوى و در نتیجه رهایى از دردها و رنج ها ، عامل اساسى پیروزى بر اضطراب ، ترس و نارامى است . از این رو ، در تحقق این ایده ، تمرینات فراوان معنوى ارائه مى شود ، که اغلب در جهت رها ساختن روح از جسم است . حال آنکه در ادوار گوناگون استادان و کتاب هاى گوناگونى وجود داشته است که همگى راه هاى خارج ساختن روح از بدن را تعلیم مى دادند و هیچ گاه محاسن و منافع سفر روح را بزرگتر و یا پرارزش تر از تعالیم گوناگون ادیان بزرگ معرفى نکرده اند . ضمن اینکه برخى از استادان عرفانى به داشتن سفر روح ، مکاشفات عرفانى و تجربیات دینى مشهور بودند و چنین ادعایى را نکرده اند
چنانچه اکنکار معتقد است اگر تنها راه دستیابى به هدف معنوى که در پس زندگى وجود دارد ، انجام سفر روح باشد . لاجرم نقش صدها ، بلکه هزاران پیامبر الهى و مبلغ معنوى را نادیده گرفته است ، کسانى که همواره در مورد هدف هاى معنوى سخن گفته اند و برخى از شاگردان ایشان بارها به انجام سفرهاى روحى و مکاشفات گوناگون اذعان کرده اند . ( سفر روح در خدمت آموزه هاى دینى است نه بلعکس .
در عرفان اکنکار ، آرامش حاصل از سفر روح به این معناست که سالک اقالیم بهشتى یا اقالیم خدا را مى یابد . بنابراین وارد بهشت و از اوصاف آن مطلع مى شود . ضمن اینکه در آنجا جواب تمام مشکلات دنیوى خود را مى یابد ، حتى قادر مى شود اوضاع اقتصادى خویش را سر و سامان دهد . این ادعاى بزرگى است که اگر اثبات مى شد وضعیت زندگى و کمیت سالکان اکنکار چنین نبود . این نظریه صرفا ادعایى تبلیغاتى است .
اینکه عارف چگونه بر مشکلات دنیوى پیروز مى شود و به آرامش دست مى یابد ، همان بود که در بحث « آرامش به تعبیر عارف » بیان شد . در عرفان اسلامى عارف حالات گوناگونى را تجربه مى کند . سفر روح و مکاشفات عرفانى و . . . همه جزئى از حالات سالک در عرفان اسلامى است . از این رو سزاوار نیست اکنکار تمام ادیان بزرگ ( از جمله اسلام ) را فاقد هر گونه راه و روش در جهت کسب آرامش و رستگارى بداند . .
به نظر مى رسد در دنیاى مدرن که انسان ها دچار بزرگترین رنج هاى روحى و آزارهاى روانى شده اند ، ترویج « سفر روح » نه تنها موجب آرامش روح نشود بلکه به علت ایجاد نوعى توهمات یا برداشت هاى نامناسب از تجربیات سفر روحى ، دچار آزارهاى روحى نیز شوند.