قبل از پرداختن به پاسخ ضرورت دارد این نکته مهم را بدانیم که بررسی اسناد حدیث در علم فقه، بخاطر استنباط احکام فرعی شرعی، ضرورت زیادی دارد و در سایر علوم مانند تاریخ و … نیاز به چنین «دقت فقهی» در سند روایات لازم نیست.
تسلط در حد اجتهاد در علوم متعددی برای فقیه و عالم دینی ضرورت دارد و با گذشت زمان و پیشرفت همه علوم، علوم حدیث و رجال نیز پیشرفت زیادی داشتهاند؛ این علوم شامل علوم مختلفی مانند علم رجال الحدیث، علم درایه الحدیث، علم روایه الحدیث و زیر مجموعه هایی مهمی مانند فقه الحدیث، فهرست شناسی، مشیخه شناسی، علم ترجمه و … می شود.
بنابر این و بر حسب ضرورت اجتهاد در علوم رجال، درایه و … برای فقیه، به معنای آن است که هر مجتهد و فقیهی دارای مبانی و روش های خاصی در صحت و اعتبار سندی و محتوایی حدیث است و ممکن مبانی مجتهدی با مجتهد دیگری متفاوت باشد و در نتیجه تفاوت مبانی و روش های اجتهادی، مجتهدی روایتی را ضعیف تلقی کند و مجتهد دیگری همان روایت را صحیح یا معتبر بداند. در این میان، برخی مبانی رجالی و حدیثی متقدمین با مبانی رجالی و حدیثی متأخرین، متفاوت است. مثلا در گذشته، صرف این که روایتی توسط یکی از محدثین و فقهای مورد وثوق معصوم (علیه السلام) و در یکی از منابع معتبر مانند کافی، نقل شده باشد، به معنای صحت و اعتبار آن روایت بود ولی امروز چنین مبنایی را نپذیرفته و قائلند که باید در این زمینه نیز اجتهاد باشد و بر اساس اجتهاد در رجال و حدیث، صحت یا ضعف روایتی را مشخص نمود و صرف نقل در کافی و توسط شیخ کلینی، نشانه حجیت و اعتبار نیست.!
همچنین ضعف حدیث، به معنای عدم صدور قطعی از معصوم (علیه السلام) نیست و به معنای دور انداختن و کنار زدن آن نیست. بلکه باید در کنار بررسی سندی، به بررسی محتوایی با شاخص ها و معیارهای تعریف شده در علم الحدیث نیز توجه کافی داشت و اگر حدیثی به لحاظ سند، ضعیف یا فاقد سند بوده، ممکن است دارای محتوای محکم و متقنی باشد و مضمون آن در سایر روایات با عبارات مختلف بیان شده باشد.
به اضافه این که راه ها و معیارهایی برای جبران ضعف سند مانند عمل مشهور، شهرت و … نیز وجود دارد.
در نتیجه، نباید و نمی توان احادیث ضعیف از کتب معتبر مانند کافی و … حذف یا جداسازی شودچرا که:
اولاً: ضعف یا فقدان سند، به معنای عدم قطعیت صدور از معصوم علیه السلام نیست.
ثانیاً: معیارهای ضعف، قوت، صحت یا اعتبار احادیث، بر حسب اجتهاد فقهاء و مجتهدین متفاوت است و کمتر حدیثی را می توان یافت که به طور مطلق ضعیف باشد.
تسلط در حد اجتهاد در علوم متعددی برای فقیه و عالم دینی ضرورت دارد و با گذشت زمان و پیشرفت همه علوم، علوم حدیث و رجال نیز پیشرفت زیادی داشتهاند؛ این علوم شامل علوم مختلفی مانند علم رجال الحدیث، علم درایه الحدیث، علم روایه الحدیث و زیر مجموعه هایی مهمی مانند فقه الحدیث، فهرست شناسی، مشیخه شناسی، علم ترجمه و … می شود.
بنابر این و بر حسب ضرورت اجتهاد در علوم رجال، درایه و … برای فقیه، به معنای آن است که هر مجتهد و فقیهی دارای مبانی و روش های خاصی در صحت و اعتبار سندی و محتوایی حدیث است و ممکن مبانی مجتهدی با مجتهد دیگری متفاوت باشد و در نتیجه تفاوت مبانی و روش های اجتهادی، مجتهدی روایتی را ضعیف تلقی کند و مجتهد دیگری همان روایت را صحیح یا معتبر بداند. در این میان، برخی مبانی رجالی و حدیثی متقدمین با مبانی رجالی و حدیثی متأخرین، متفاوت است. مثلا در گذشته، صرف این که روایتی توسط یکی از محدثین و فقهای مورد وثوق معصوم (علیه السلام) و در یکی از منابع معتبر مانند کافی، نقل شده باشد، به معنای صحت و اعتبار آن روایت بود ولی امروز چنین مبنایی را نپذیرفته و قائلند که باید در این زمینه نیز اجتهاد باشد و بر اساس اجتهاد در رجال و حدیث، صحت یا ضعف روایتی را مشخص نمود و صرف نقل در کافی و توسط شیخ کلینی، نشانه حجیت و اعتبار نیست.!
همچنین ضعف حدیث، به معنای عدم صدور قطعی از معصوم (علیه السلام) نیست و به معنای دور انداختن و کنار زدن آن نیست. بلکه باید در کنار بررسی سندی، به بررسی محتوایی با شاخص ها و معیارهای تعریف شده در علم الحدیث نیز توجه کافی داشت و اگر حدیثی به لحاظ سند، ضعیف یا فاقد سند بوده، ممکن است دارای محتوای محکم و متقنی باشد و مضمون آن در سایر روایات با عبارات مختلف بیان شده باشد.
به اضافه این که راه ها و معیارهایی برای جبران ضعف سند مانند عمل مشهور، شهرت و … نیز وجود دارد.
در نتیجه، نباید و نمی توان احادیث ضعیف از کتب معتبر مانند کافی و … حذف یا جداسازی شودچرا که:
اولاً: ضعف یا فقدان سند، به معنای عدم قطعیت صدور از معصوم علیه السلام نیست.
ثانیاً: معیارهای ضعف، قوت، صحت یا اعتبار احادیث، بر حسب اجتهاد فقهاء و مجتهدین متفاوت است و کمتر حدیثی را می توان یافت که به طور مطلق ضعیف باشد.