این گونه موارد موسوم به تجربهی مرگ ـ که زیاد هم هستند و اغلب در کشورهای غربی ثبت شدهاند ـ از نظر اسلام، مرگ تلقّی نمیشوند. آنچه در این گزارشات ذکر میشود با آنچه در آیات و احادیث در مورد حالات دم مرگ و بعد از مرگ است . اینها عزرائیل علیه السلام را نمیبینند، فشار قبر را تجربه نمیکنند، رومان فتّان القبور را نمیبینند، نکیر و منکر و سؤال قبر را نمیبینند، و … . اغلب اینها هم حالات خوشی را تجربه میکنند در حالی که اغلب آنها، افراد مؤمنی نیستند؛ بلکه حتّی بعد از آن حادثه هم افراد مؤمنی نمیشوند. برخیها، اصل چنین گزارشاتی را با نظر شکّ مینگرند و همه یا بخش زیادی از این گزارشات را دروغ میدانند. برخی دیگر اینها را توطئهای برای زیر سؤال بردن ادیان الهی میدانند. چرا که در این گزارشات، حالات افراد کافر و فاسق هم خوش است. لذا با نظر به این گزارشات، دینداری چیزی بیهوده است. برخی محقّقان هم با پذیرش اصل چنین گزارشاتی، حالات این گونه افراد را صرفاً عملکردی مغزی تلقّی میکنند و برایش توجیهات علمی دارند.
بر فرض هم که این حالات، فرامادّی باشند، میتوانند حالاتی القاء شده از جانب شیاطین باشند، یا حالاتی ناشی از قوّهی خیال خود شخص باشند؛ یعنی رؤیاهایی خیالی باشند. لذا این حالات، حتّی مکاشفه هم نیستند. مکاشفاتی که عرفای بزرگوار دارند با این گزارشات، تطابق ندارد. یک نمونه از مکاشفات مرتبط با مرگ، در کتاب «سیاحت غرب» اثر آیة الله نجفی قوچانی ـ قدّس سرّه ـ آمده است.
بر فرض هم که این حالات، فرامادّی باشند، میتوانند حالاتی القاء شده از جانب شیاطین باشند، یا حالاتی ناشی از قوّهی خیال خود شخص باشند؛ یعنی رؤیاهایی خیالی باشند. لذا این حالات، حتّی مکاشفه هم نیستند. مکاشفاتی که عرفای بزرگوار دارند با این گزارشات، تطابق ندارد. یک نمونه از مکاشفات مرتبط با مرگ، در کتاب «سیاحت غرب» اثر آیة الله نجفی قوچانی ـ قدّس سرّه ـ آمده است.