خانه » همه » مذهبی » سلام علیکم. در استانه روز قدس هستیم. بنده‌ شخصا به مخالفت با اسراییل اعتقاد دارم. اما سوالی پیش امده، ایا در سایر کشورهای جهان، و در مردم غیر مسلمان هم افرادی هستند که با اسراییل مخالف باشند؟ ایا می‌شود برای توجیه مخالفت با اسراییل، دلایل فارغ از مسایل اسلامی بیان کرد؟ بهترین راه توجیه افرادی که می‌گویند با اسراییل سازش کنیم چیست؟

سلام علیکم. در استانه روز قدس هستیم. بنده‌ شخصا به مخالفت با اسراییل اعتقاد دارم. اما سوالی پیش امده، ایا در سایر کشورهای جهان، و در مردم غیر مسلمان هم افرادی هستند که با اسراییل مخالف باشند؟ ایا می‌شود برای توجیه مخالفت با اسراییل، دلایل فارغ از مسایل اسلامی بیان کرد؟ بهترین راه توجیه افرادی که می‌گویند با اسراییل سازش کنیم چیست؟

1. دشمنی با رژیم صهیونیستی اختصاص به مسلمانان نداشته و هر کسی که دارای وجدان انسانی باشد، با چنین رژیم غاصب و جنایتکاری دشمن خواهد بود. حتی در میان یهودیان نیز یهودیان ضد صهیونیسم هستند که با رژیم صهیونیستی مخالفند.
جنبش مقابله با صهیونیسم در اروپا نیز فعالیت دارد. این جنبش علی رغم فشارهای دولتی موجود توانسته است در این زمینه به فعالیت بپردازد. هر اندازه زمان می گذرد، شاهد صهیونیستی ستیزی بیشتر در اروپا هستیم. روشنگری ملت‌های مسلمان و در راس آنها ملت ایران در شکل گیری این روند نقش مستقیمی ایفا کرده است.
در تازه ترین این موارد، دانشگاه بارسلونا با پیوستن به یک جنبش جهانی علیه اسرائیل اعلام کرده است که رسما روابط و همکاری‌های خود با مؤسسات و دانشگاه‌های این رژیم و همه مؤسساتی که با اشغالگری در ارتباطند را قطع کرده است. در سطح دولتی نیز تلاش برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین از سوی یونان و دیگر کشورهای اروپایی آغاز شده است. در این میان سه دولت اصلی حامی رژیم صهیونیستی در اروپا یعنی دولت‌های فرانسه، انگلیس و آلمان نیز نسبت به گذشته روز به روز منزوی تر گردیده و دیگر در ابراز حمایت خود از تل آویو احتیاط می‌کنند. این احتیاط معلول و مرهون خشم جامعه اروپا نسبت به جنایات رژیم صهیونیستی است.
واقعیت امر این است که حمایت از جنایات صهیونیست‌ها برای دولت‌های اروپایی این روزها بیش از پیش هزینه دارد. این هزینه به اندازه‌ای زیاد است که دولت‌های غربی دیگر توان پرداخت آن را ندارند. در جریان تحریم کالاهای شهرک‌های صهیونیستی توسط اتحادیه اروپا، شاهد همراهی افکار عمومی کشورهای مختلف اروپایی با اتحادیه اروپا بودیم. هم اکنون سران ارشد اروپای واحد نسبت به این واقعیت آگاه هستند که هر اندازه بیشتر از تل آویو فاصله بگیرند، بیشتر مورد توجه و اقبال افکار عمومی خود قرار خواهند گرفت.
در سال 2014 میلادی یک نظرسنجی در اتحادیه اروپا نشان داد که به طور متوسط 60 درصد از مردم کشورهای آلمان، فرانسه و انگلیس رژیم صهیونیستی را رژیمی منفور دانسته‌اند. در جریان تجاوز رژیم اشغالگر قدس به نوار غزه شاهد بودیم که ملت‌های اروپایی سکوت و همراهی وقیحانه دولت‌های خود با رژیم اشغالگر خود محکوم کرده و با هدف دفاع از ملت فلسطین و همدردی با خانواده قربانیان غزه به خیابان‌ها آمدند. سیاستمداران اروپایی نظیر آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان، دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس و فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه که تا قبل از خشم ملت‌های اروپایی از تل آویو در حال توجیه جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و حمایت از کشتار کودکان و زنان بیگناه بودند، به ناگهان تغییر موضع داده و کشتار مردم بی دفاع را در ظاهر محکوم کنند.
امروزه ملت‌های اروپایی یکی پس از دیگری نسبت به ماهیت و هویت رژیم صهیونیستی و اشغالگری این رژیم آگاه شده‌اند. رسانه‌های جمعی و آگاهی بخشی‌های عمومی از سوی جهان اسلام و کشورهایی آگاه مخصوصا جمهوری اسلامی ایران نقش مهمی در این معادله ایفا کرده است. آنچه مسلم است اینکه صهیونیسم ستیزی به عنوان یک روند رو به رشد در اروپا ادامه خواهد یافت. (www.tasnimnews.com/fa/news/1394/10/02/950815)
مخالفت با رژیم صهیونیستی در سطح نخبگان غیر مسلمان نیز وجود دارد. که به نمونه هایی اشاره می کنیم.
آلیس واکر، نویسنده و شاعر سیاهپوست آمریکایی نامش به‌دلیل موفقیت کتاب «رنگ ارغوانی» بر سر زبان‌ها افتاد. این کتاب توانست جایزه پولیتزر سال ۱۹۸۳ را برایش به ارمغان بیاورد. او یکی از مخالفان مشهور رژیم صهیونیستی است و با ترجمه کتابش به زبان عبری مخالفت کرد و دلیل مخالفتش را نیز این چنین بیان کرد: «رژیم صهیونیستی رژیمی نژادپرست علیه فلسطینیان است که نژادپرستی آنها از تبعیض نژادی موجود در آمریکا درباره سیاهپوستان بیشتر است.» او در سال ۲۰۱۰ و پس از جنگ ۲۲ روزه به غزه سفر کرد. آلیس واکر در سال ۱۳۹۲ نیز با انتشار یک نامه سرگشاده از یک خواننده خواست تا در سرزمین‌های اشغالی کنسرت ندهد. در این نامه از «آلیشیا کیز» خواست تا به جای شرکت در برنامه کنسرت در سرزمین‌های اشغالی، برای کودکان فلسطینی آواز بخواند. این نویسنده آمریکایی با تاکید بر اینکه یک هنرمند با اجرای برنامه در سرزمین نژادپرست از نظر روحی خودش را در معرض خطر قرار می‌دهد، نوشته است: «ما که نسل بزرگتر هستیم، با همین روش توانستیم بر نژادپرستی دولت آمریکا غلبه کنیم.» او همچنین تاکید کرده است که هنرمندان و دانشگاهیان دیگر نمی‌توانند در برابر آزارها و رفتارهای غیروجدانی اسرائیل که هر روز علیه مردم فلسطین اعمال می‌شود، سکوت کنند و به همین دلیل باید به جهانیان نشان دهند که اسرائیل رژیمی مورد تایید نیست.
گونتر گراس، نویسنده برنده نوبل ادبیات
گونتر گراس، برنده نوبل ادبیات است. او که عموما در مسائل سیاسی کشور آلمان فعالانه حضور داشت و موضعگیری می‌کرد، در سال ۱۳۹۱ شعری علیه سیاست‌های رژیم صهیونیستی علیه ایران منتشر کرد که بازتاب‌های زیادی داشت. او در شعر خود با عنوان «آنچه باید گفته شود» از سیاست‌های جنگ‌طلبانه رژیم صهیونیستی در برابر جمهوری اسلامی ایران انتقاد کرد و خود را به‌خاطر سکوت در برابر خطرات این سیاست مورد سرزنش قرار داد. گراس ۸۴ساله در این شعر با انتقاد از خود شروع می‌کند و می‌نویسد: «چرا مدت‌ها سکوت کردم و از کشوری نام نبردم که سال‌هاست توان اتمی خود را در خفا گسترش می‌دهد و در برابر هیچ ‌مرجعی حاضر به پاسخگویی نیست!»
او با نگارش این بند که شاید با آخرین قطرات جوهرم می‌نویسم، چنین ادامه می‌دهد: «چرا نام بردن از سرزمین دیگری را بر خود ممنوع می‌کنم که در آن سال‌هاست -حتی اگر مخفی نگه داشته شده باشد- یک توان هسته‌ای در حال رشد اما کنترل‌نشده هست که برای هیچ‌ آزمایشی در دسترس نیست؟» گونتر گراس سپس به صراحت از رژیم صهیونیستی نام می‌برد و با انتقاد از «حمله پیشگیرانه» می‌گوید که اسرائیل به‌عنوان یک قدرت اتمی، صلح جهانی را که خود متزلزل است، به خطر انداخته است. گراس از این «حق ناروا» انتقاد می‌کند که «ملتی (ایرانی‌ها) قرار است بمباران شوند، فقط با این حدس و گمان که رهبران آن به‌دنبال ساختن بمب اتمی هستند.» او این را همدستی در جنایتی می‌داند که غیرقابل بخشش است. او در شعر خود همچنین به این نکته اشاره کرده که هرگونه انتقادی از اسرائیل به‌عنوان ضدسامی‌گری تلقی می‌شود که در آلمان برای آن مجازات قانونی تعیین شده است.
هلن توماس، نویسنده و روزنامه‌نگار کاخ سفید
«آنها باید گورشان را از فلسطین گم کنند و به خانه‌هایشان در آلمان، لهستان و آمریکا بازگردند» این سخنان را هلن توماس، نویسنده و روزنامه ارشد کاخ سفید در سال ۲۰۱۰ بیان کرد که موجی از حمایت را برایش به همراه داشت؛ با این حال وی را مجبور کرد از شغلش استعفا دهد. وی در یک مصاحبه رادیویی هم در این‌باره گفت: «شما نمی‌توانید در این کشور از اسرائیل انتقاد کنید و زنده بمانید و افزود که عذرخواهی‌ای که انجام داده به‌دلیل ناراحتی مردم بود اما در نهایت او هنوز همان احساس را در رابطه با وحشی‌خویی و تجاوزگری اسرائیل دارد.» توماس اندکی پس از آن، در دفاع از اظهارات پیشین خود در گفت‌وگو با نشریه کانزاس‌سیتی گفت: «من این اجازه را دارم که در کتابم رییس‌جمهور آمریکا را با هر نام یا صفتی بخوانم، اما اجازه ندارم درباره اسرائیل سخن بگویم.»
قبل از این او در سال ۲۰۰۳ هم این اظهارات را درباره اسرائیل در مراسمی گفت که جشن تولد وی در دانشگاه وین بود: «کف دست‌تان را بالا بگیرید، یک تف بیندازید داخل آن. کف دست را نقشه جهان تصور کنید و تف را اسرائیل. می‌بینید عجب چیز بی‌ربطی از کار درآمده است. اسرائیل و دولتمردانش نیز آدمیانی بی‌ربط و نانجیب از کار در آمده‌اند. اصلا بی‌سبب نیست که ۹۹ درصد مشکلات منطقه خاورمیانه به سرآشپزی این دولتمردان اسرائیلی به بار می‌آید.» گفتنی است، توماس فعالیت روزنامه‌نگاری خود را از دوران ریاست‌جمهوری جان اف. کندی آغاز کرده است و نخستین روزنامه‌نگار زن آمریکایی است که به عضویت اتحادیه روزنامه‌نگاران کاخ سفید درآمده است.
ژان ماری گوستاو لوکلزیو، نویسنده و برنده نوبل ادبیات
«فلسطینی‌ها بالاخره این سرزمین را از آن خود می‌کنند. همه چیز آرام خواهد شد و توازن به منطقه بازخواهد گشت و صلح در این سرزمین حکمفرما می‌شود چرا که آنچه انسان به دنبال آن است، صلح است و نه جنگ. امید فلسطین به مردم فلسطین است؛ مردمی که هر روز در این سرزمین زندگی خود را می‌گذرانند. آنها هستند که صلح را به دست می‌آورند». لوکلزیو، نویسنده فرانسوی برنده نوبل ادبیات از جمله کسانی است که به صراحت از حق مشروع فلسطینی‌ها برای زندگی آزاد در سرزمین مادری خود دفاع کرده است.
او در رمان «ستاره سرگردان» هم از حق فلسطینی‌ها دفاع کرده و مواضع ضداسرائیلی وضدصهیونیستی‌اش را بیان می‌کند.(www.mashreghnews.ir/news/1073506)
2. دشمنی نظام جمهوری اسلامی با رژیم صهیونیستی،صرفاً به دلیل نگاه اسلامی نبوده و برخاسته از نگاه انسانی، عقلانی و منطقی است. جمهوری اسلامی با رژیم صهیونیستی دشمن است؛ زیرا با غصب حقوق انسانها، تجاوزگری، جنایت، تروریسم دولتی و نادیده گرفتن قوانین بین المللی مخالف است. بنابر این دشمنی نظام جمهوری اسلامی فراتر از دشمنی تاکتیکی و سطحی است و ریشه در ماهیت غاصبانه، جعلی و غیر انسانی این رژیم دارد که وجدان انسانی، مسئولیت دینی و ملی چنین دشمنی را ایجاب می کند. جمهوری اسلامی بر اساس وجدان انسانی نمی تواند چشم خود را بر روی ظلم ها و جنایت های آشکاری که این رژیم علیه مردم فلسطین و لبنان روا داشته، ببندد و همچون بسیاری از کشورها سکوت اختیار کند و دم از حرمت انسانیت و حقوق بشر بزند. جمهوری اسلامی بر اساس تحلیل و درک منطقی رژیم صهیونیستی را تهدیدی برای منطقه و جهان و انسانیت دانسته و خود را به مقابله در برابر آن متعهد می داند. همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند: «مسئله‌ فلسطین فقط مسئله‌ جغرافیا نیست مسئله‌ بشریت است مسئله‌ انسانیت است امروز مسئله‌ فلسطین شاخص میان پایبندی به اصول انسانی و ضدیت با اصول انسانی است مسئله این قدر اهمیت دارد آمریکا هم از این معامله زیان خواهد دید بلاشک این چیزهای تاریخی ده سال و بیست سال و سی سال در تحولات تاریخی مثل یک لحظه است به‌زودی خواهد گذشت قطعاً تاریخ آمریکا و آینده‌ی آمریکا مغلوب این حرکتی خواهد شد که در این پنجاه شصت سال اخیر آمریکائی‌ها در رابطه‌ با مسئله‌ فلسطین انجام دادند مسئله‌ فلسطین مایه‌ بدنامی آمریکا در طول قرنهای متمادی در آینده خواهد بود… مسئله‌ فلسطین یک مسئله‌ اسلامی است همه‌ ملتها در مقابل فلسطین مسئولند همه‌ دولتها در مقابل فلسطین مسئول هستند چه دولتهای مسلمان چه دولتهای غیر مسلمان هر دولتی که ادعای طرفداری از انسانیت را دارد مسئول است منتها وظیفه‌ مسلمانها وظیفه‌ سنگین‌تری است دولتهای اسلامی موظفند و باید به این وظیفه عمل بکنند. ما در جمهوری اسلامی مسئله‌ فلسطین برایمان یک مسئله‌ تاکتیکی نیست یک استراتژی سیاسی هم نیست مسئله‌ عقیده است مسئله‌ دل است مسئله‌ ایمان است »(بیانات در دیدار شرکت کنندگان افتتاحیه همایش غزه؛ 8/12/1388)
3. از کسانی که دم از سازش با اسرائیل می زنند، باید پرسید بر اساس کدام منطق عقلانی و انسانی می توان با رژیمی که بر پایه غصب، جنایت و تجاوز استوار شده و ماهیتی غیر مشروع دارد، سازش کرد؟ چگونه می توان مدعی انسانیت و ارزش های انسانی و اخلاقی بود، اما با رژیمی که آشکارا مردم یک کشور را به دلیل دفاع از حقوق خود، می کشد، سازش کرد. چنین سازشی مانند سازش با دزدی است که به خانه انسان آمده و ملک انسان را تصرف کرده و همسر و فرزندان انسان را آواره کرده است.؟ در کدام منطق چنین سازشی قابل پذیرش خواهد بود؟

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد