خانه » همه » مذهبی » سلام. من کتابهای ایت الله محمد جواد انصاری همدانی رو که میخوندم، ایشان میگفتن اگه دوباره جوان میشدم میدونستم چگونه سیر و سلوک رو طی کنم که زود برسم میگفت راه سلوک و توحید نزدیک بود ولی من دور رفتم. حالا به نظر شما اگه ایشان دوباره جوان میشد راه سلوک رو چگونه طی میکرد تا زود به مقصد برسد؟ ممنون

سلام. من کتابهای ایت الله محمد جواد انصاری همدانی رو که میخوندم، ایشان میگفتن اگه دوباره جوان میشدم میدونستم چگونه سیر و سلوک رو طی کنم که زود برسم میگفت راه سلوک و توحید نزدیک بود ولی من دور رفتم. حالا به نظر شما اگه ایشان دوباره جوان میشد راه سلوک رو چگونه طی میکرد تا زود به مقصد برسد؟ ممنون

دوست گرامی. بسیاری از جوانان مومن همواره سوال می کنند: چگونه سیروسلوک کنیم و سریع تر به خدا نزدیک شویم؟ حس کمال خواهی در همه انسان‌ها وجود دارد و این افراد بر اساس فطرت و انگیزه الهی، خواستار وصول به مقامات معنوی و تعالی روحی هستند، ولی باید بدانند که برای موفقیت در این راه، تنها یک مشکل اساسی وجود دارد و آن خواهش‌های نفس اماره و اسارت در خود است و تمامی اسارت های دیگر انسان، مانند اسارت دنیا و شیطان، به اسارت در خود، باز می گردد.
اگر یک انسان خداشناس و خداخواه بتواند از هوای نفس خویش بگذرد، بی شک به همه مقامات معنوی خواهد رسید، این یک شرط اساسی برای سلوک دینی است و بدون گذشتن از خود، هرگز نمی‌توان به خدا رسید.
بنابراین مشکل اصلی انسان در سیروسلوک این است که نمی تواند از خواسته‌های نفسانی خویش بگذرد و از دوست داشتن‌های هوس‌آلود خود صرف نظر نماید؛ خواسته‌ها و دوست داشتن‌هایی که با خواسته‌ها و دوست داشتن‌های خدا و عقل سلیم، در تعارض است.
پس آزادی از نفس و رفع حجاب خودیت و منیت! شرط اصلی و کلی به خدا رسیدن و وصول به حق است و اگر سالک نتواند از هواهای نفسانی خود بگذرد و خدا را بر کشور وجود خویش حاکم نماید، موفقیتی بدست نخواهد آورد و هرگز به مقام بندگی و فناء فی الله نخواهد رسید.
برخی از اهل معرفت گفته اند: به خدا رسیدن دو گام دارد؛ از خود گذشتن و به حق پیوستن، ولی برخی گفته اند سیر و سلوک، یک گام بیشتر ندارد و آن گذشتن از خود است، همین که انسان از خود‌خواهی و خودپرستی و امیال و آرزوهای نفسانی خود، برای رضای خدا بگذرد، خواست و اراده خدا جایگزین خواهد شد، گذشتن از خود و به خدا پیوستن، دو روی یک سکه‌اند. به حق پیوستن ثمره از خود گذشتن است و لذا برخی گفته اند: از خود بگذر به حق رسیدی! یعنی سلوک یک قدم بیشتر ندارد، از خود که بگذری، خداوند جایگزین می شود و گویا به حق پیوسته‌ای.
با این وصف می توان گفت: عنصر حقیقی دین در مقام عمل، تزکیه نفس و تخلیه از شرک و خودپرستی و رهایی از اسارت‌های درونی است و سلوک عملی، بیشتر برای تحقق آزادی معنوی در درون آدمی توصیه شده است و عمده‌ترین کاری که سالک انجام می‌دهد، آزادسازی خود از سلطه بت‌های درونی، نفس اماره، خودپرستی، خودخواهی، افراط و تفریط، امیال و خواسته‌ها و تعلقات نفسانی است و حقیقت بندگی با آزادی از شرک و خودپرستی رخ می‌دهد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد