خانه » همه » مذهبی » سلام. میخوام بدونم این حدیث جعلیه یا راست؟ یه خانمی تو فامیل های ما یه سال اربعین رفت کربلا برگشت. فامیل ها میرفتن دیدنش. یکی از فامیل ها نمیتونست بره دیدنش. پشت تلفن این رو بهش گفت. این خانم گفت: باشه ولی بدون تو احادیث اومده کسی که رفته زیارت امام حسین و برگشته مثل خود امام حسین میمونه یعنی جایگاهی برابر با خود امام حسین داره!

سلام. میخوام بدونم این حدیث جعلیه یا راست؟ یه خانمی تو فامیل های ما یه سال اربعین رفت کربلا برگشت. فامیل ها میرفتن دیدنش. یکی از فامیل ها نمیتونست بره دیدنش. پشت تلفن این رو بهش گفت. این خانم گفت: باشه ولی بدون تو احادیث اومده کسی که رفته زیارت امام حسین و برگشته مثل خود امام حسین میمونه یعنی جایگاهی برابر با خود امام حسین داره!

احتمالا اشاره سوال به این مطلب مشهور باشد «من زار زائرنا کمن زارنا». در پاسخ باید گفت که چنین حدیث یا مطلبی در منابع معتبر حدیثی وجود ندارد ولی شاید بتوان مشابه چنین توصیه ای را از روایات دیگر برداشت نمود:
در حدیثی امام صادق(علیه السلام) فرمود: «زمانی‌که شخصی از برادران شما از زیارت ما یا زیارت قبور ما برگشت، به استقبال او بروید، به او سلام کنید و برای آنچه که خدا به او داده، تهنیت بگویید، تا برای شما نیز پاداشی مانند پاداش او باشد و مشمول رحمت خدا شوید».[1]یا در روایات دیگری توصیه خاص شده در باره دیدار حجاج بیت الله الحرام شده است مانند روایات زیر:
1. امام سجاد(علیه السلام): اى کسانى که توفیق حجّ نصیبتان نشد! هنگامی که حاجیان از سفر بازگشتند، با آغوش و روى باز و چهره خندان از آنان استقبال کنید، دست آنها را بفشارید، و ایشان را گرامی دارید؛ زیرا چنین رفتاری، نوعی وظیفه برای شماست و نتیجه‌اش آن خواهد بود که در پاداش با آنان شریک شوید».[2]3. امام صادق(علیه السلام): «کسی که با یک حاجی ملاقات کند و با او دست بدهد، پاداشش مانند کسی است که حجرالاسود را دست زده باشد».[3]در نتیجه از مجموعه روایات بالا چنین برداشت می‌شود که گرامی ‌داشتن و تکریم فردی که برای خدا به سفر زیارتی رفته و برگشته، مورد توصیه معصومین (علیهم السلام) بوده است و امروزه نیز در میان مؤمنین چنین رفتارهایی به صورت سنت حسنه در آمده است.

پی نوشت:
[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 99، ص 302، بیروت، مؤسسة الطبع و النشر، چاپ اول، 1410ق.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 264، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. شیخ صدوق، امالی، ص 586، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد