این مطلب در یکی از کتب به نام «دار السلام» تألیف میرزای نوری واقعه سر شکستن امام سجاد علیه السلام ذکر شده است.
اسم کامل این کتاب، «دار السلام فیما یتعلق بالرؤیا و المنام» است. این کتاب را مرحوم محدث نوری(متوفی 1330 ق) قریب به یک قرن پیش، به تقاضای استاد خویش در سال 1292 ق، تالیف کردند که محتوای کتاب، خوابها ورؤیاهای صادقه ای است که به گفته استاد محدث نوری، بیان این رؤیاهای صادقه میتواند برای بسیاری از مردم نکات آموزنده ای داشته باشد.
خلاصه روایت این است که شخص یهودی ماجرای خوابی که دیده است و در واقع اشاره به صحنه های اسارت کاروان ابا عبد الله است را برای امام سجاد بازگو میکند و اظهار اسلام میکند . اما در گوشه ای از نقل رؤیای صادقه خود صحنه ای را تعریف میکند وآن صحنه این است که حضرت زهرا سلام الله علیها آمدند و سر فرزند خود را بر فراز نی مشاهده کردند و به سر اشاره کردند و نیزه خم شد و سر در دامن حضرت زهرا سلام الله قرار گرفت و حضرت با سر به گفتگو پرداختند و ظلم های انجام شده در حق امام حسین را بار دیگر بازگو کردند. وقتی نقل داستان به اینجا رسید حضرت بلند شدند و سر به دیوار کوبیدند و خون از سر و بینی بر سینه ایشان جاری شد.
«قام علی طوله و نطح جدار البیت بوجهه فکسر أنفه و شج رأسه و سال دمه علی صدره و خرّ مغشیاً علیه من شدّه الحزن والبکاء…» (1)
چون امام چهارم علیه السلام دید که سر در دامن آن مخدره افتاد، تمام قامت برخاست و سر به دیوار اتاق کوبید و خون از بینی و سرش به سینه اش سرازیر شد و از اندوه افتاده و بی هوش شد.
در بررسی مطلب مورد اشاره، همان گونه که مشاهده می شود این روایت نه تنها در منابع معتبر حدیثی بیان نشده است بلکه تنها منبعی که این روایت را نقل کرده اند، همین کتاب دارالسلام فیما یتعلق بالرؤیا و المنام می باشد. که در قالب یک خواب و رویا می باشد که حتی در صورت صادقه بودن هم، حجت شرعی نیست و دیگران برای رفتارهای نادرست خود از جمله قمه زنی نمی توانند به آن استناد کنند. و نمی توان به لحاظ فقهی، مشروعیت و جواز قمه زنی را با این رویا و خواب اثبات کنند.
بنا بر این به لحاظ سندی روایت مورد اشاره دارای سند نبوده و در منابع معتبر حدیثی یافت نشد. و به لحاظ مدلولی نیز علاوه بر این که این روایت یک رویا می باشد، خلاف سیره حضرت علی بن الحسین علیهماالسلام در زمان حیات خود در واقعه کربلا می باشد. چرا اگر چنین رفتاری از حضرت در زمان حیات خود در کربلا سر می زد توسط مورخین ثبت می شد. در حالی چنین رفتاری از امام سجاد علیه السلام در منابع تاریخی و حدیثی ثبت نشده است.
لازم است در ادامه به یکی دیگر از مطالبی که از آن برای قمه زنی استدلال می شود؛ اشاره کرد و آن روایتی است که در آن حضرت زینب(علیها السلام) سرش را به محمل می کوبد و خون از سرش جاری می شود. پس طبق این روایت اگر سر یا بدن را در عزای امام حسین(علیه السلام) زخمی کنیم، اشکالی نخواهد داشت! .
هر چند پاسخ به روایت بالا به صورت مفصل داده شده است ولی اجمالا باید گفت؛ این روایت به صورت مرسل نقل شده و سلسله راویان آن در جایی ذکر نشده است؛ لذا از حیث سند اعتبار ندارد.
و از جهت دلالت نیز قابل قبول نیست؛ چون اصلًا محملى وجود نداشت تا حضرت زینب(علیهاالسلام) سرش را به آن بکوبد.
زیرا اوّلا: در روایات آمده که اسیران را بر شترهاى بدون جهاز سوار کردند تا ناراحتى ببیند و به نوعی آنان را شکنجه بدهند.
ثانیاً: محمل یک وسیله محترمانه است و هیچ کس آن را براى اسیر خود انتخاب نمى کند.
ضمن اینکه این عمل با توصیه های امام حسین(علیه السلام) بر صبر و شکیبایی حضرت زینب(علیهاالسلام) منافات دارد.
بنا بر این، صرف نقل آن توسط چند عالم بزرگ، بی آنکه بر صحّت آن تصریح کرده باشند و مشهور بودن آن نزد برخی از مردم، دلیل بر صحت آن نبوده و بسیاری از علما هم صراحتاً بر عدم اعتبار آن تصریح کرده اند.
و در صورت پذیرش چنین روایتی، تنها توجیهی که می توان در پاسخ آورد، این است که اگر چنین عملی از سوی حضرت زینب(علیهاالسلام) رخ داده باشد، قطعا بی اختیار بوده و بخاطر غلبه احساسات و شدت مصیبتی بوده که بر آن حضرت وارد شده بود؛ در نتیجه، این عمل غیر ارادی حضرت زینب (علیهاالسلام) هرگز نمی تواند معیار فقهی و مستند شرعی برای عمل دیگران قرار گیرد.
بنا براین، هر دو روایت مورد اشاره هم به لحاظ ایراد سندی و هم به لحاظ ایرادات مدلوی نمی تواند به عنوان حجت شرعی و معیار فقهی برای قمه زنی محسوب شود.
پی نوشت:
(1) دارالسلام مرحوم محدث نوری: ج2، ص179
اسم کامل این کتاب، «دار السلام فیما یتعلق بالرؤیا و المنام» است. این کتاب را مرحوم محدث نوری(متوفی 1330 ق) قریب به یک قرن پیش، به تقاضای استاد خویش در سال 1292 ق، تالیف کردند که محتوای کتاب، خوابها ورؤیاهای صادقه ای است که به گفته استاد محدث نوری، بیان این رؤیاهای صادقه میتواند برای بسیاری از مردم نکات آموزنده ای داشته باشد.
خلاصه روایت این است که شخص یهودی ماجرای خوابی که دیده است و در واقع اشاره به صحنه های اسارت کاروان ابا عبد الله است را برای امام سجاد بازگو میکند و اظهار اسلام میکند . اما در گوشه ای از نقل رؤیای صادقه خود صحنه ای را تعریف میکند وآن صحنه این است که حضرت زهرا سلام الله علیها آمدند و سر فرزند خود را بر فراز نی مشاهده کردند و به سر اشاره کردند و نیزه خم شد و سر در دامن حضرت زهرا سلام الله قرار گرفت و حضرت با سر به گفتگو پرداختند و ظلم های انجام شده در حق امام حسین را بار دیگر بازگو کردند. وقتی نقل داستان به اینجا رسید حضرت بلند شدند و سر به دیوار کوبیدند و خون از سر و بینی بر سینه ایشان جاری شد.
«قام علی طوله و نطح جدار البیت بوجهه فکسر أنفه و شج رأسه و سال دمه علی صدره و خرّ مغشیاً علیه من شدّه الحزن والبکاء…» (1)
چون امام چهارم علیه السلام دید که سر در دامن آن مخدره افتاد، تمام قامت برخاست و سر به دیوار اتاق کوبید و خون از بینی و سرش به سینه اش سرازیر شد و از اندوه افتاده و بی هوش شد.
در بررسی مطلب مورد اشاره، همان گونه که مشاهده می شود این روایت نه تنها در منابع معتبر حدیثی بیان نشده است بلکه تنها منبعی که این روایت را نقل کرده اند، همین کتاب دارالسلام فیما یتعلق بالرؤیا و المنام می باشد. که در قالب یک خواب و رویا می باشد که حتی در صورت صادقه بودن هم، حجت شرعی نیست و دیگران برای رفتارهای نادرست خود از جمله قمه زنی نمی توانند به آن استناد کنند. و نمی توان به لحاظ فقهی، مشروعیت و جواز قمه زنی را با این رویا و خواب اثبات کنند.
بنا بر این به لحاظ سندی روایت مورد اشاره دارای سند نبوده و در منابع معتبر حدیثی یافت نشد. و به لحاظ مدلولی نیز علاوه بر این که این روایت یک رویا می باشد، خلاف سیره حضرت علی بن الحسین علیهماالسلام در زمان حیات خود در واقعه کربلا می باشد. چرا اگر چنین رفتاری از حضرت در زمان حیات خود در کربلا سر می زد توسط مورخین ثبت می شد. در حالی چنین رفتاری از امام سجاد علیه السلام در منابع تاریخی و حدیثی ثبت نشده است.
لازم است در ادامه به یکی دیگر از مطالبی که از آن برای قمه زنی استدلال می شود؛ اشاره کرد و آن روایتی است که در آن حضرت زینب(علیها السلام) سرش را به محمل می کوبد و خون از سرش جاری می شود. پس طبق این روایت اگر سر یا بدن را در عزای امام حسین(علیه السلام) زخمی کنیم، اشکالی نخواهد داشت! .
هر چند پاسخ به روایت بالا به صورت مفصل داده شده است ولی اجمالا باید گفت؛ این روایت به صورت مرسل نقل شده و سلسله راویان آن در جایی ذکر نشده است؛ لذا از حیث سند اعتبار ندارد.
و از جهت دلالت نیز قابل قبول نیست؛ چون اصلًا محملى وجود نداشت تا حضرت زینب(علیهاالسلام) سرش را به آن بکوبد.
زیرا اوّلا: در روایات آمده که اسیران را بر شترهاى بدون جهاز سوار کردند تا ناراحتى ببیند و به نوعی آنان را شکنجه بدهند.
ثانیاً: محمل یک وسیله محترمانه است و هیچ کس آن را براى اسیر خود انتخاب نمى کند.
ضمن اینکه این عمل با توصیه های امام حسین(علیه السلام) بر صبر و شکیبایی حضرت زینب(علیهاالسلام) منافات دارد.
بنا بر این، صرف نقل آن توسط چند عالم بزرگ، بی آنکه بر صحّت آن تصریح کرده باشند و مشهور بودن آن نزد برخی از مردم، دلیل بر صحت آن نبوده و بسیاری از علما هم صراحتاً بر عدم اعتبار آن تصریح کرده اند.
و در صورت پذیرش چنین روایتی، تنها توجیهی که می توان در پاسخ آورد، این است که اگر چنین عملی از سوی حضرت زینب(علیهاالسلام) رخ داده باشد، قطعا بی اختیار بوده و بخاطر غلبه احساسات و شدت مصیبتی بوده که بر آن حضرت وارد شده بود؛ در نتیجه، این عمل غیر ارادی حضرت زینب (علیهاالسلام) هرگز نمی تواند معیار فقهی و مستند شرعی برای عمل دیگران قرار گیرد.
بنا براین، هر دو روایت مورد اشاره هم به لحاظ ایراد سندی و هم به لحاظ ایرادات مدلوی نمی تواند به عنوان حجت شرعی و معیار فقهی برای قمه زنی محسوب شود.
پی نوشت:
(1) دارالسلام مرحوم محدث نوری: ج2، ص179