طلسمات

خانه » همه » مذهبی » سلام یه کتابی درمورد مادران معصومین علیهم السلام نوشته شده که نوشته مهدی خدامیان هستمن که نمیتونم اعتماد کنم چون یه جا خوندم امام جواد علیه السلام سفید پوست بودن بعد تو کتاب خوندم پوستشون کمی تیره بوده و مادرشون تیره پوستدرسته ملاک تقواست سفید و سیاه فرقی نمیکنهاما مگه نباید برا خاندان رسالت بهترین باشه از همه لحاظممنون پاسخ منطقی بدین

سلام یه کتابی درمورد مادران معصومین علیهم السلام نوشته شده که نوشته مهدی خدامیان هستمن که نمیتونم اعتماد کنم چون یه جا خوندم امام جواد علیه السلام سفید پوست بودن بعد تو کتاب خوندم پوستشون کمی تیره بوده و مادرشون تیره پوستدرسته ملاک تقواست سفید و سیاه فرقی نمیکنهاما مگه نباید برا خاندان رسالت بهترین باشه از همه لحاظممنون پاسخ منطقی بدین

از منابع معتبر تاریخی استفاده کنید و یا از کتاب‌هایی که مستند به سندهای معتبر باشند.سفید پوست یا سیاه پوست بودن فضیلت یا رذیلت نیست که به دنبال اثبات یا نفی آن باشیم. ملاک دین در تشخیص برتری این امور نیست.خاندان ائمه ع از تیره و تبار قریش و بنی هاشم و حجاز بودند و هستند و چهره ظاهری آنها نه سیاه بود و نه سفید بلکه بیشتر پوست گندمی یا خرمایی و یا پوست سبزه بوده است .

توضیح بیشتر :
1- سن امام جود ع از بقیه ائمه کمتر بود و در هنگام شهادت ۲۵ سال سن داشت. حضرت عبدالعظیم حسنی و «زکریا ابن آدم» از جمله این صحابی خاص مورد وثوق بودند.

2 . مادر ایشان ظاهراً کنیزی از اهل نوبه بود. نوبه بخشی از سودان فعلی و مصر محسوب می‌شد و اهالی آن عمدتاً سیاه‌پوست بودند و این کنیز هم احتمالاً سیاه‌پوست بود، چون در روایات آمده که رنگ پوست شان بر خلاف پدرشان سیه‌چرده بود، در روایات درباره پوست ایشان، عباراتی همچون «حائل‌اللون» و «اسوداللون»(سیه‌چرده) به کار رفته است.

عده‌ای اتهام می‌زدند که او فرزند امام رضا(ع) نیست چون شباهت ظاهری به ایشان ندارد،
کلینی در جلد یک «کافی»(که در ترجمه‌های فعلی جلد دوم محسوب می‌شود) حدیثی را آورده که می‌گوید عده‌ای، جلسه‌ای با حضور امام رضا(ع)، فرزند ایشان، جمعی از بنی‌هاشم، تعدادی از اصحاب و یک قیافه‌شناس ترتیب دادند تا نظر بدهند که آیا این فرزند به پدرش شباهت دارد یا خیر، این روایت و ماجرا به جز کافی در بعضی منابع دیگر نیز آمده، است .

3. دوران امامت امام جواد ع بخشی از دوران تاریخی موسوم به «محنت» است که خلفای عباسی در آن به تفتیش عقاید می‌پرداختند، مأمون و معتصم خود را نزدیک به معتزله و جریان عقل‌گرایی نشان می‌دادند و به بهانه مخالفت علمی با اشاعره و اهل حدیث، بسیاری از مخالفان را از سر راه بر می‌داشتند.
شاید برخی از این گزارش ها بخاطر فشارهای سیاسی باشد .

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد