سنجش اعمال ، مقایسه اعمال در آخرت
۱۳۹۷/۰۹/۲۶
–
۶۷۸ بازدید
سلام مگر نمیگویند اعمال خوب و بد را با هم در روز قیامت میسنجند؟ ولی بعضی ها میگویند با یک کار بد همه ی اعمال خوبش از بین میرود و بالعکس پس این چطور است؟
معیار سنجش در قیامت دین الهی و پیروی ازحجت الهی است.اعمال زشت مجازات متناسب دارند .اعمال خوب پاداش مضاعف دارند. گاهی یک عمل خوب یا زشت در برابر کل اعمال خوب یا زشت ِ شخص برابری یا برتری دارد.
همه کارهاى انسان- اعم از چهره ظاهرى آنها و چهره باطنى آنها- در نامه عمل او ثبت و ضبط شده است و هیچ چیز از آن پوشیده نیست و ظاهراً در موقف میزان، مشخص مى شود که سمت و سوى او به کدام جهت است به سمت حق است یا باطل:
(وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما کانُوا بِایاتِنا یَظْلِمُونَ)
«و وزن در آن روز حق است. کسى که میزان هاى [عمل ] آنان سنگین است، همان رستگارانند و کسانى که میزان هاى آنها سبک است، افرادى اند که سرمایه خود را به خاطر ستمى که نسبت به نشانه هاى ما مى کردند، از دست داده اند».(1)
در روایتى آمده است: زندیق درباره این آیه از امام صادق علیه السلام مى پرسد: «قال أو لیس توزن الأعمال قال علیه السلام لا إن الأعمال لیست بأجسام و إنما هى صفه ما عملوا و إنما یحتاج إلى وزن الشى ء من جهل عدد الأشیاء و لایعرف ثقلها أو خفتها و إن الله لا یخفى علیه شى ء. قال: فما معنى المیزان؟ قال علیه السلام: العدل. قال فما معناه فى کتابه فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ؟ قال علیه السلام: فمن رجح عمله».(2)
«پرسید: آیا اعمال را وزن نمى کند؟ امام فرمودند: خیر اعمال اجسام نیستند بلکه آنچه عمل مى گردد، توزین مى شود. کسى نیازمند وزن کردن چیزها است که به عدد آن نادان باشد و همچنین سنگینى و سبکى آن را نداند و از خداوند هیچ چیزى پنهان نیست.
او پرسید: معناى میزان چیست؟ امام فرموند: عدل. او گفت: معناى این آیه «کسى که میزانش سنگین است» چیست؟ امام فرمودند: کسى که عملش راجح باشد».
همچنین امیر المومنین علیه السلام در تفسیر این آیه مى فرماید:
«و معنى قوله (فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ)
وَ (مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ)
فهو قله الحساب و کثرته و الناس یومئذ على طبقات و منازل فمنهم من یحاسب حساباً یسیراً و ینقلب إلى أهله مسروراً و منهم الذین یدخلون الجنه بغیر حساب لأنهم لم یتلبسوا من أمر الدنیا و إنما الحساب هناک على من تلبس بها هاهنا و منهم من یحاسب على النقیر و القطمیر و یصیر إلى عذاب السعیر و منهم أئمه الکفر و قاده الضلاله فأولئک لایقیم لهم وزناً و لا یعبأ بهم بأمره و نهیه یوم القیامه و هم فى جهنم خالدون (و تلفح وجوههم النار و هم فیها کالحون)
(3) (فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)
(4)
«و معناى «کسى که میزانش سنگین باشد» و «کسى که میزانش سبک باشد» عبارت از کمى و زیادى حساب است و مردم در آن روز بر طبقات و جایگاه هاى مختلفى هستند: گروهى به سرعت محاسبه مى شوند و با شادمانى به سوى خاندان خود باز مى گردد گروهى بدون حساب وارد بهشت مى شوند زیرا خود را به دنیا آلوده نکرده اند و حساب قیامت براى کسانى است که در دنیا خود را آلوده کرده اند و گروهى بر کمترین و کوچکترین [امر] محاسبه مى شوند و به سوى عذاب دردناک رانده مى شوند و از ایشان است پیشوایان کفر و رهبران گمراهى که براى آنها هیچ میزانى برپا نمى شود آنها در روز قیامت هیچ ارجى ندارند و در دوزخ جاودانه هستند و (شعله هاى سوزان آتش [همچون شمشیر] به صورت هاى شان نواخته مى شود و در دوزخ چهره اى عبوس دارند)
پس کسانى که میزان هاى شان سنگین باشد، آنها رستگاراند».
در آن روز حساب در دستان خداوند متعال است و همگى از روى عدالت حسابرسى مى شوند: (وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَهِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَ کَفى بِنا حاسِبِینَ)
«ما ترازوى عدل را در روز قیامت برپا مى کنیم. پس به هیچ کس کمتر ستمى نمى شود و اگر به مقدار سنگینى یک دانه خردل باشد، ما آن را حاضر مى کنیم. و کافى است که ما حساب کننده باشیم».(5)
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه (وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَهِ)
مى فرمایند: «الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَوْصِیَاءُ» یعنى، انبیا و اوصیاى آنان موازین قسط هستند که دیگرن با آنها سنجیده مى شوند».(6) آرى اگر آنها در دنیا راهنمایان مردمان هستند که براى هدایت باید بدان ها اقتدا کنند، در قیامت نیز موازین قسط و عدل هستند که هر کس با نسبتش با آنها سنجیده مى شود.
بعد از بیان مقدمه باید گفت در این مسئله بین شیعیان و گروهى از اهل سنت اختلاف است. گروهى از معتزله قائل به موازنه هستند یعنى اگر گناه زیاد باشد مثلا 10 عدد و ثواب کم، مثلا 5 عدد، گناهى زیاد ثواب را به مقدار ثواب (5) از بین مى برد و باقى مى ماند 5 گناه.
نیز جمعى مى گویند گناه قبلى با طاعت بعدى از بین مى رود و طاعت و ثواب قبلى با گناه بعدى پوشیده مى شود که این را تعبیر مى کنند به «احباط» یعنى نابودى اعمال و یا «تکفیر» یعنى پوشاندن گناهان ولى از نظر محققین شیعه مانند علامه حلى و خواجه نصیرالدین طوسى حق این است که کارهاى خوب پاداش خود را دارد و کارهاى بد جزاى خود را، این گروه «احباط» و «تکفیر» و «موازنه» را قبول ندارند. دلیل آنها نیز آیه «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ پس هر که هموزن ذره اى نیکى کند [نتیجه ] آن را خواهد دید و هر که هموزن ذره اى بدى کند [نتیجه ] آن را خواهد دید. (زلزال/ 7 و 8 کشف المراد، علامه حلى، قم مؤسسه النشراسلامى، ص 413)
مرحوم علامه طباطبایى (ره) در ذیل آیه «فمن یعمل» مى فرماید: «این آیه تفریع بر گذشته و ارائه اعمال است و در این بیان تأکید شده که اعمال خیر و شر کم باشد یا زیاد کوچک باشد یا بزرگ آنجا دیده مى شود (و به کار خوب پاداش و بد جزا داده مى شود) در واقع این آیه یک ضابطه کلى را بیان مى کند که کار خیر و شر باقى است….» (المیزان، علامه طباطبایى، دارالکتاب الاسلامیه، چهارم، ج 20، ص 486)
بعد به این مسئله مى پردازد که برخى انسانها مثل قاتل، اعمال خیرش به مقتول منتقل مى شود و گناهان مقتول به قاتل و در توبه گناهان تبدیل به حسنات مى شود، در واقع قاتل دیگر اعمال خیر ندارد و تائب گناه ندارد، یعنى این آیه بر آنها حکومت دارد و مى گوید هر کسى عمل خیرداشته باشد، پاداش آن را مى بیند و هر کس عمل بد داشته باشد، جزاى آن را مى بیند و این قاعده عمومى است و قاتل و تائب در واقع ثواب و گناه ندارند در نتیجه باید گفت کار خوب پاداش خود را و کار بد جزاى خود را دارد مگر در مواردى مثل قاتل و… که کار خوب از بین مى رود.
(1) اعراف (7)، آیه 8 و 9 همچنین ر. ک: مومنون (23)، آیات 101-. 108
(2) الاحتجاج، ج 2، ص. 351
(3) مومنون (23)، آیه. 104
(4) الاحتجاج، ج 1، ص. 244
(5) انبیاء (21)، آیه. 47
(6) کافى، ج 1، ص. 419
همه کارهاى انسان- اعم از چهره ظاهرى آنها و چهره باطنى آنها- در نامه عمل او ثبت و ضبط شده است و هیچ چیز از آن پوشیده نیست و ظاهراً در موقف میزان، مشخص مى شود که سمت و سوى او به کدام جهت است به سمت حق است یا باطل:
(وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما کانُوا بِایاتِنا یَظْلِمُونَ)
«و وزن در آن روز حق است. کسى که میزان هاى [عمل ] آنان سنگین است، همان رستگارانند و کسانى که میزان هاى آنها سبک است، افرادى اند که سرمایه خود را به خاطر ستمى که نسبت به نشانه هاى ما مى کردند، از دست داده اند».(1)
در روایتى آمده است: زندیق درباره این آیه از امام صادق علیه السلام مى پرسد: «قال أو لیس توزن الأعمال قال علیه السلام لا إن الأعمال لیست بأجسام و إنما هى صفه ما عملوا و إنما یحتاج إلى وزن الشى ء من جهل عدد الأشیاء و لایعرف ثقلها أو خفتها و إن الله لا یخفى علیه شى ء. قال: فما معنى المیزان؟ قال علیه السلام: العدل. قال فما معناه فى کتابه فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ؟ قال علیه السلام: فمن رجح عمله».(2)
«پرسید: آیا اعمال را وزن نمى کند؟ امام فرمودند: خیر اعمال اجسام نیستند بلکه آنچه عمل مى گردد، توزین مى شود. کسى نیازمند وزن کردن چیزها است که به عدد آن نادان باشد و همچنین سنگینى و سبکى آن را نداند و از خداوند هیچ چیزى پنهان نیست.
او پرسید: معناى میزان چیست؟ امام فرموند: عدل. او گفت: معناى این آیه «کسى که میزانش سنگین است» چیست؟ امام فرمودند: کسى که عملش راجح باشد».
همچنین امیر المومنین علیه السلام در تفسیر این آیه مى فرماید:
«و معنى قوله (فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ)
وَ (مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ)
فهو قله الحساب و کثرته و الناس یومئذ على طبقات و منازل فمنهم من یحاسب حساباً یسیراً و ینقلب إلى أهله مسروراً و منهم الذین یدخلون الجنه بغیر حساب لأنهم لم یتلبسوا من أمر الدنیا و إنما الحساب هناک على من تلبس بها هاهنا و منهم من یحاسب على النقیر و القطمیر و یصیر إلى عذاب السعیر و منهم أئمه الکفر و قاده الضلاله فأولئک لایقیم لهم وزناً و لا یعبأ بهم بأمره و نهیه یوم القیامه و هم فى جهنم خالدون (و تلفح وجوههم النار و هم فیها کالحون)
(3) (فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)
(4)
«و معناى «کسى که میزانش سنگین باشد» و «کسى که میزانش سبک باشد» عبارت از کمى و زیادى حساب است و مردم در آن روز بر طبقات و جایگاه هاى مختلفى هستند: گروهى به سرعت محاسبه مى شوند و با شادمانى به سوى خاندان خود باز مى گردد گروهى بدون حساب وارد بهشت مى شوند زیرا خود را به دنیا آلوده نکرده اند و حساب قیامت براى کسانى است که در دنیا خود را آلوده کرده اند و گروهى بر کمترین و کوچکترین [امر] محاسبه مى شوند و به سوى عذاب دردناک رانده مى شوند و از ایشان است پیشوایان کفر و رهبران گمراهى که براى آنها هیچ میزانى برپا نمى شود آنها در روز قیامت هیچ ارجى ندارند و در دوزخ جاودانه هستند و (شعله هاى سوزان آتش [همچون شمشیر] به صورت هاى شان نواخته مى شود و در دوزخ چهره اى عبوس دارند)
پس کسانى که میزان هاى شان سنگین باشد، آنها رستگاراند».
در آن روز حساب در دستان خداوند متعال است و همگى از روى عدالت حسابرسى مى شوند: (وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَهِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَ کَفى بِنا حاسِبِینَ)
«ما ترازوى عدل را در روز قیامت برپا مى کنیم. پس به هیچ کس کمتر ستمى نمى شود و اگر به مقدار سنگینى یک دانه خردل باشد، ما آن را حاضر مى کنیم. و کافى است که ما حساب کننده باشیم».(5)
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه (وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَهِ)
مى فرمایند: «الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَوْصِیَاءُ» یعنى، انبیا و اوصیاى آنان موازین قسط هستند که دیگرن با آنها سنجیده مى شوند».(6) آرى اگر آنها در دنیا راهنمایان مردمان هستند که براى هدایت باید بدان ها اقتدا کنند، در قیامت نیز موازین قسط و عدل هستند که هر کس با نسبتش با آنها سنجیده مى شود.
بعد از بیان مقدمه باید گفت در این مسئله بین شیعیان و گروهى از اهل سنت اختلاف است. گروهى از معتزله قائل به موازنه هستند یعنى اگر گناه زیاد باشد مثلا 10 عدد و ثواب کم، مثلا 5 عدد، گناهى زیاد ثواب را به مقدار ثواب (5) از بین مى برد و باقى مى ماند 5 گناه.
نیز جمعى مى گویند گناه قبلى با طاعت بعدى از بین مى رود و طاعت و ثواب قبلى با گناه بعدى پوشیده مى شود که این را تعبیر مى کنند به «احباط» یعنى نابودى اعمال و یا «تکفیر» یعنى پوشاندن گناهان ولى از نظر محققین شیعه مانند علامه حلى و خواجه نصیرالدین طوسى حق این است که کارهاى خوب پاداش خود را دارد و کارهاى بد جزاى خود را، این گروه «احباط» و «تکفیر» و «موازنه» را قبول ندارند. دلیل آنها نیز آیه «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ پس هر که هموزن ذره اى نیکى کند [نتیجه ] آن را خواهد دید و هر که هموزن ذره اى بدى کند [نتیجه ] آن را خواهد دید. (زلزال/ 7 و 8 کشف المراد، علامه حلى، قم مؤسسه النشراسلامى، ص 413)
مرحوم علامه طباطبایى (ره) در ذیل آیه «فمن یعمل» مى فرماید: «این آیه تفریع بر گذشته و ارائه اعمال است و در این بیان تأکید شده که اعمال خیر و شر کم باشد یا زیاد کوچک باشد یا بزرگ آنجا دیده مى شود (و به کار خوب پاداش و بد جزا داده مى شود) در واقع این آیه یک ضابطه کلى را بیان مى کند که کار خیر و شر باقى است….» (المیزان، علامه طباطبایى، دارالکتاب الاسلامیه، چهارم، ج 20، ص 486)
بعد به این مسئله مى پردازد که برخى انسانها مثل قاتل، اعمال خیرش به مقتول منتقل مى شود و گناهان مقتول به قاتل و در توبه گناهان تبدیل به حسنات مى شود، در واقع قاتل دیگر اعمال خیر ندارد و تائب گناه ندارد، یعنى این آیه بر آنها حکومت دارد و مى گوید هر کسى عمل خیرداشته باشد، پاداش آن را مى بیند و هر کس عمل بد داشته باشد، جزاى آن را مى بیند و این قاعده عمومى است و قاتل و تائب در واقع ثواب و گناه ندارند در نتیجه باید گفت کار خوب پاداش خود را و کار بد جزاى خود را دارد مگر در مواردى مثل قاتل و… که کار خوب از بین مى رود.
(1) اعراف (7)، آیه 8 و 9 همچنین ر. ک: مومنون (23)، آیات 101-. 108
(2) الاحتجاج، ج 2، ص. 351
(3) مومنون (23)، آیه. 104
(4) الاحتجاج، ج 1، ص. 244
(5) انبیاء (21)، آیه. 47
(6) کافى، ج 1، ص. 419