خانه » همه » مذهبی » سند صحیفه ی سجادیه

سند صحیفه ی سجادیه


سند صحیفه ی سجادیه

۱۳۹۳/۰۱/۲۵


۴۸۴ بازدید

بسمه الله
سلام علیکم. اگر امکانش هست، لطفا سند صحیفه ی سجادیه را بررسی فرمایید. ظاهرا سندش در مقدمه اش آمده است. آیا می توانیم مطمئن شویم که این دعاها سخنان دقیق حضرت زین العابدین (ع) است؟ چون ظاهرا این دعاها قبل از این که بر روی کاغذ بیایند، به خاطر سپرده شده بودند. تا جایی که شخص مورد نظر ۱۱ باب آن را نیز فراموش کرده است. آیا با در نظر گرفتن این مساله آیا می توان به بقیه ی مطالبی که این شخص خوانده، اعتماد کرد؟ البته مسلم است که سندش باید بررسی گردد و علاوه بر سند، از لحاظ محتوایی مطمئنا با آموزه های اسلام هم خوانی دارد. و در آخر، آیا صحیفه ی سجادیه متواتر است؟ اجرتان با خدا. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته.


در مقدمه صحیفه آمده است که این ادعیه به املای امام زین العابدین بوده و امام باقر نوشته اند و و امام صادق علیه السلم نیز شاهد نوشتن آن  بوده اند که ذیلا  می آید و اما این که نوشته اید «این دعا قبل از این که روی کاغذ بیایند به خاطر سپرده شده بودند» مساله این گونه نیست و در همان مقدمه آمده است که متوکل می گوید امام صادق آنرا بر من آنرا املا کردند مفهوم املا این است که فردی متنی را برای دیگری بخواند و او بنویسد و این که نوشته اید «تا جایی که شخص مورد نظر 11 باب آن را نیز فراموش کرده است» در این مورد هم برداشت صحیحی صورت نگرفته در کجای متن صحیفه آمده است که راوی یازده دعا را فراموش کرده؟ مطلب از این قرار است که راوی می گوید: «دعاهاى صحیفه را امام صادق بمن املاء نمود (فرمود و من نوشتم) و آنها هفتاد و پنج باب (دعاء) بود، یازده باب آن از دست من رفت، و شصت و چند (چهار) باب آن را حفظ کرده و نگاه داشتم» مقصود از حفظ نگه داشتن است به گونه ای که از بین نرود و نه این که این مقدار را حفظ کرده ویازده باب را فراموش کرده بلکه یازده باب آن از بین رفته به احتمال زیاد چون در جاهای متفرق نوشته شده بوده بخشی از آن از بین رفته است .
 
در باره سند صحیفه به اختصار مى توان گفت که‌ راویان کتاب که‌ ‌آن را‌ «خواهر قرآن» نام داده اند- امام محمد باقر ‌و‌ زیدبن على بن‌ حسین بن‌ على (علیهم السلام) بوده اند.
امام همام محمد باقر (ع) این امانت نفیس را‌ به‌ ودیعت نزد امام جعفر صادق موسس مذهب جعفرى مى سپارد ‌و‌ زید اول ‌آن را‌ به‌ یحیى بن‌ زید مى دهد، چنانکه مى دانیم هر‌ دو‌ زید ‌و‌ یحیى به‌ علت قیام علیه ‌ى‌ خلفاى زمان خود به‌ شهادت مى رسند.
متوکل بلخى از‌ پدرش متوکل بن‌ هارون نقل مى کند که‌ گفت با‌ یحیى فرزند زید اول ملاقات کردم ‌و‌ وى در‌ حال حرکت به‌ سمت خراسان بود. پرسیدم از‌ کجا مى آیى؟ گفت از‌ سفر حج. یحیى نوه ‌ى‌ امام سجاد از‌ حال صادق آل‌ محمد پرسید. وى در‌ پاسخ مى گوید که‌ ‌آن حضرت از‌ ماجراى قیام ‌و‌ به‌ دار آویخته شدن وى غمگین است.
یحیى مى گوید عموى من‌ امام محمد باقر به‌ پدرم (زید) فرمود از‌ قیام بپرهیزد ‌و‌ گرنه کشته خواهد شد!
بعد یحیى از‌ متوکل مى پرسد آیا جعفر بن‌ محمد را‌ دیده اى؟ وى مى گوید آرى. یحیى با‌ اصرار مى پرسد آیا سخنى درباره ‌ى‌ من‌ بر‌ زبان نرانده است؟ متوکل مى گوید: آرى ولى متوکل مى گوید اگر آنچه را‌ که‌ وى گفته بگویم ناراحت مى شوید! یحیى پاسخ مى دهد آیا مرا از‌ مرگ مى ترسانى؟ حتما بگو.
متوکل مى گوید از‌ ‌آن حضرت شنیدم که‌ تو‌ کشته خواهى شد ‌و‌ پیکرت را‌ بردار مى کشند همانگونه که‌ پیکر زید پدرت را‌ بردار کشیدند. چون این سخن را‌ گفتم، یحیى دژم شد ‌و‌ گفت: خدا هر‌ چه را‌ بخواهد مى زداید ‌و‌ هر‌ چه را‌ بخواهد نگاه مى دارد ‌و‌ «کتاب مادر» در‌ نزد اوست. (سوره ‌ى‌ رعد آیه 39)
آنگاه یحیى مى گوید که‌ از‌ معارف دینى آیا چیزى به‌ دست خود نوشته اى؟
متوکل مى گوید که‌ این دعا را‌ امام محمد باقر به‌ امام صادق املاء فرموده ‌و‌ گفته است که‌ از‌ ادعیه صحیفه سجادیه است.
یحیى لختى دعا را‌ مطالعه مى کند ‌و‌ خطاب به‌ متوکل مى گوید آیا اجازه مى دهى من‌ نسخه اى از‌ این دعا بردارم؟
متوکل مى گوید اى فرزند پیامبر (ص) براى چیزى که‌ از‌ خود شماست چگونه از‌ من‌ اجازه مى خواهى؟! بعد یحیى مى گوید آیا مى خواهى نسخه اى کامل از‌ صحیفه سجادیه را‌ به‌ تو‌ نشان بدهم؟ ولى پدرم (زید) مرا سفارش کرده که‌ این نسخه نباید بدست نااهل برسد. کوتاه سخن روایت تا‌ آنجا منتهى مى شود که‌ یحیى فرزند زید، صحیفه ‌ى‌ کامله ‌ى‌ سجادیه را‌ از‌ میان جعبه اى قفل ‌و‌ مهر ‌و‌ موم کرده بیرون مى آورد ‌و‌ مى بوسد ‌و‌ بر‌ روى چشم مى گذارد ‌و‌ بعد مى گوید: اى متوکل! اگر پسر عمویم (امام جعفر صادق ع) خبر نداده بود که‌ من‌ کشته مى شوم ‌و‌ پیکرم بر‌ سردار مى رود، این کتاب را‌ به‌ تو‌ نمى دادم ولى سعى کنید این کتاب به‌ دست بنى امیه نیفتد ‌و‌ در‌ حفظ ‌آن کوشا باشید ‌و‌ خلاصه ‌آن را‌ با‌ کمال دقت حفظ کن ‌و‌ بدان که‌ پس‌ از‌ من‌ پسر عموهاى دیگر من‌ محمد ‌و‌ ابراهیم فرزندان عبدالله بن‌ حسن نیز قیام خواهند کرد… متوکل وقتى به‌ مدینه خدمت امام جعفر صادق مى رسد که‌ یحیى فرزند زید (اول) به‌ شهادت مى رسد ‌و‌ چون ماجرا را‌ براى موسس فرقه ‌ى‌ جعفرى بازگو مى کند، امام سخت متاثر مى شود ‌و‌ مى گرید ‌و‌ مى فرماید: خدا یحیى را‌ بیامرزد ‌و‌ با‌ پدرانش محشور فرماید. اما اى متوکل صحیفه کجاست؟ متوکل صحیفه را‌ به‌ دست امام مى نهد. امام جعفر صادق پس‌ از‌ گشودن ادعیه نامبرده مى گوید: به‌ خدا سوگند که‌ این خط‌ عموى من‌ زید (فرزند امام زین العابدین) است ‌و‌ دعا از‌ ‌آن حضرت سجاد است.
آنگاه امام صادق به‌ فرزند خود اسماعیل فرمود: فرزندم دعاهایى را‌ که‌ گفتم از‌ بر‌ کن، بیاور. فرزند امام صحیفه را‌ آورد ‌و‌ در‌ حقیقت عین همان صحیفه یحیى فرزند زید بود. امام صادق بر‌ ‌آن صحیفه بوسه زد ‌و‌ ‌آن را‌ بر‌ روى چشم نهاد ‌و‌ فرمود این صحیفه به‌ خط‌ پدرم امام محمد باقر ‌و‌ املاى پدر بزرگم سید سجادست که‌ خود من‌ هم در‌ وقت املاى ‌آن گواه بودم. متوکل از‌ امام رخصت مى طلبد که‌ آیا اجازه مى دهى این دو‌ نسخه را‌ با‌ هم مقابله کنم؟ امام مى فرماید تو‌ صلاحیت این کار را‌ دارى.
متوکل پس‌ از‌ مقایسه هر‌ دو‌ نسخه- یعنى نسخه یحیى ‌و‌ نسخه امام جعفر صادق- مشاهده مى کند که‌ هر‌ دو‌ عین همدیگرند ‌و‌ حتى یک کلمه- با‌ یکدیگر- زیاد ‌و‌ کم ندارند.
سپس امام نسخه دوم را‌ به‌ فرزندان یحیى مى دهد ‌و‌ سفارش در‌ حفظ آنها مى کند ‌و‌ ضمنا به‌ هر‌ دو‌ آنها خبر مى دهد که‌ شما نیز به‌ زودى خروج خواهید کرد ‌و‌ کشته خواهید شد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد