سیاستمداران غرب و حقانیت اسلام؟
۱۳۹۴/۰۲/۱۴
–
۳۰۵ بازدید
با سلام و احترام خدمت شما ، حقانیت و ارزش اسلام و هماهنگی آن با عقل و منطق برای کسانی قابل درک و پذیرش است که فطرت آنها با هوا پرستی و خود خواهی آلوده نشده و تمایلات مادی و نفسانی بر عقل آنها سایه نیفکنده باشد .
با سلام و احترام خدمت شما ، حقانیت و ارزش اسلام و هماهنگی آن با عقل و منطق برای کسانی قابل درک و پذیرش است که فطرت آنها با هوا پرستی و خود خواهی آلوده نشده و تمایلات مادی و نفسانی بر عقل آنها سایه نیفکنده باشد . سردمداران و سیاستمداران نظام سلطه که به دنبال اجرا کردن سیاست های استکباری خود هستند ، حقیقت وجودی آنان ، چنان مسخ شده که دیگر حق و حقیقت را درک نمی کنند و به تعبیر خداوند متعال بر دلها و گوشهای آنان مهر زده و بر چشمان آنان پرده افکنده است که حقایق را درک نمی کنند .« خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ » « خدا بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده، و بر چشمهاى آنها پرده افکنده شده، و عذاب بزرگى در انتظار آنها است.» ( سوره بقره، آیه 7) این دسته چنان در گمراهى خود سرسختند که هر چند حق براى آنان روشن شود حاضر به پذیرش نیستند، آنها چنان در کفر و عناد فرو رفته اند که حس تشخیص را از دست داده اندخدا بر دلها و گوشهایشان مهر نهاده و بر چشمهاشان پرده افکنده شده به همین دلیل نتیجه کارشان این شده است که براى آنها عذاب بزرگى است به این ترتیب چشمى که پرهیزگاران با آن آیات خدا را مى دیدند، و گوشى که سخنان حق را با آن مى شنیدند، و قلبى که حقایق را بوسیله آن درک مى کردند در اینها از کار افتاده است، عقل و چشم و گوش دارند، ولى قدرت درک و دید و شنوایى ندارند! چرا که اعمال زشتشان و لجاجت و عنادشان پرده اى شده است در برابر این ابزار شناخت. مسلما انسان تا به این مرحله نرسیده باشد قابل هدایت است، هر چند گمراه باشد، اما به هنگامى که حس تشخیص را بر اثر اعمال زشت خود از دست داد دیگرراه نجاتى براى او نیست، چرا که ابزار شناخت ندارد و طبیعى است که عذاب عظیم در انتظار او باشد. اصرار و لجاجت آنها در برابر حق و ادامه به ظلم و بیدادگرى و کفر سبب مى شود که پرده اى بر حس تشخیص آنها بیفتد، در سوره نساء آیه 155 مى خوانیم: « بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ » «خداوند بواسطه کفرشان، مهر بر دلهاشان نهاده! و در سوره مؤمن آیه 35 مى خوانیم: «کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلى کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ» « اینگونه خداوند مهر مى نهد بر هر قلب متکبر ستمکار» و در سوره جاثیه آیه 23 چنین آمده است: « أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً» « آیا مشاهده کردى کسى را که هواى نفس را خداى خود قرار داده؟ و لذا گمراه شده، و خدا مهر بر گوش و قلبش نهاده و پرده بر چشمش افکنده است» سلب حس تشخیص و از کار افتادن ابزار شناخت در آدمى در این آیات معلول عللى شمرده شده است، کفر، تکبر، ستم، پیروى هوسهاى سرکش لجاجت و سرسختى در برابر حق، در واقع این حالت عکس العمل و بازتاب اعمال خود انسان است نه چیز دیگر. اصولا این یک امر طبیعى است که اگر انسان به کار خلاف و غلطى ادامه دهد تدریجا با آن انس مى گیرد، نخست یک حالت است، بعدا یک عادت مى شود، سپس مبدل به یک ملکه مى گردد و جزء بافت جان انسان مى شود، گاه کارش به جایى مى رسد که باز گشت بر او ممکن نیست، اما چون خود آگاهانه این راه را انتخاب کرده است مسئول تمام عواقب آن مى باشد بى آنکه جبر لازم آید، درست همانند کسى که آگاهانه با وسیله اى چشم و گوش خود را کور و کر مى کند تا چیزى را نبیند و نشنود. (مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونه ، تهران: دار الکتب الاسلامیه ، 1374، ج1، ص 82-84) این مسأله ارتباطی به امروز نداشته و در طول تاریخ همواره در برابر پیامبران ، جریان و گروهی قرار داشتند که وجود پیامبران و خط نورانی دین را در برابر منافع و سدی در رسیدن به اهداف خود می دیدند و به همین دلیل به دشمنی عالمانه و عامدانه با آنان می پرداختند. مستکبران عالم فرعون ها ، قارون ها ، نمرودها ، ابوسفیان ها ، ابوجهل ها و… هموراه در برابر خط الهی ایستاده اند . این افراد چنان در خود خواهی ها و خود پرستی ها و هواههای نفسانی خود فرو رفته اند که حقیقت و باطن آنها مسخ شده و نه تنها ارزش ها در نظر آنها ضد ارزش ، بلکه ضد ارزش ها و اعمال نادرست آنها در نظر آنها جلوه داده شده است . خداوند متعال در باره این گروه می فرماید:« أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْکافِرِینَ ما کانُوا یَعْمَلُون» «آیا کسى که مرده بود سپس او را زنده کردیم و نورى بر او قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود همانند کسى است که در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد، اینچنین براى کافران اعمال (زشتى) که انجام مى دادند تزیین شده است (و زیبا جلوه کرده).» ( سوره انعام ، آیه 122) «زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرین»«اعمال زشتشان در نظرشان زیبا جلوه داده شده و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمى کند.» ( سوره تویه ، آیه 37) و جدان انسان در حالى که دست نخورده باشد به خوبى نیک و بد را تشخیص مى دهد اما هنگامى که دانسته قدم در جاده گناه و خلافکارى بگذارد فروغ و جدان کمرنگ و کمرنگتر مى شود و کار به جایى مى رسد که زشتى و قبح گناه تدریجا از میان مى رود. هر گاه باز ادامه به این کار دهد کم کم اعمال زشت در نظرش زیبا، و زیبا، زشت جلوه مى کند! و این همان چیزى است که در آیات فوق و آیات دیگر قرآن به آن اشاره شده.( مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونه ، ج7، ص 411)