۱۳۹۵/۱۰/۱۰
–
۵۰۰ بازدید
دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس شما با این مرکز، واژه سیاست همانند دین داراى معانى و گونه هاى متعددى است. در لغت به معناى: حکم راندن، ریاست کردن تدبیر ریاست داورى حفاظت حراست و تنبیه به کار مى رود. (ر. ک: عبد الحمید ابو الحمد، مبانى سیاست، تهران: توس، ۱۳۶۸، ص ۶) و در اصطلاح داراى تعاریف گوناگونى است: ۱. به معناى علم به دست آوردن قدرت و حفظ آن ۲. در معنى خاص دانش و هنر کارآمد نمودن دولت و در معنى عام هرگونه روش اداره یا بهبود امور شخصى یا اجتماعى ۳. فن حکومت کردن دولت و رهبرى روابط آن با دیگر دولت ها و… (IranDoc , A Dictionary Of Politics , ۲ nd Edition , spring ۶۹۹۱ , P ۴۰۳).
دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس شما با این مرکز، واژه سیاست همانند دین داراى معانى و گونه هاى متعددى است. در لغت به معناى: حکم راندن، ریاست کردن تدبیر ریاست داورى حفاظت حراست و تنبیه به کار مى رود. (ر. ک: عبد الحمید ابو الحمد، مبانى سیاست، تهران: توس، 1368، ص 6) و در اصطلاح داراى تعاریف گوناگونى است: 1. به معناى علم به دست آوردن قدرت و حفظ آن 2. در معنى خاص دانش و هنر کارآمد نمودن دولت و در معنى عام هرگونه روش اداره یا بهبود امور شخصى یا اجتماعى 3. فن حکومت کردن دولت و رهبرى روابط آن با دیگر دولت ها و… (IranDoc , A Dictionary Of Politics , 2 nd Edition , spring 6991 , P 403). اگر بخواهیم به صورت دقیق تر به بررسى معانى سیاست بپردازیم لازم است یک تقسیم بندى میان سیاست در نظام هاى توحیدى با سیاست در نظام هاى سکولار داشته باشیم: 1 سیاست از دید گاه اسلام: سیاست بخشى از منظومه منسجم اندیشه اسلامى تلقى مى گردد و رویکرد مسلمانان به آن ریشه در وحى سنت و سیره معصومین (ع) دارد. از دید گاه علامه محمد تقى جعفرى «سیاست از دیدگاه اسلام: عبارت از مدیریت حیات انسانها چه در حالت فردى و چه در حالت اجتماعى براى وصول به عالى ترین هدف هاى مادّى و معنوى است.». (ر. ک: محمد تقى جعفرى، تحلیل و بررسى سکولاریسم، مجله قبسات، ش 1 و محمد تقى جعفرى، سکولاریسم یا حذف دین از زندگى دنیوى، گردآورى، تنظیم و تلخیص، محمد رضا جوادى، قم: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1377، ص8) و از منظر حضرت امام خمینى (ره) «سیاست همان هدایت دینى جامعه از طریق اصلاح خلق در بعد وسیع است». (ر. ک: چشمه خورشید، مجموعه مقالات کنگره بین المللى امام خمینى (ره) و فرهنگ عاشورا، نشر عروج، 1374.) براین اساس مبانى سیاست حاکم بر نظام توحیدى عبارتند از: ولایت الهى، اطاعت از رهبران شایسته (پیامبر و جانشینان آن)، مشروط بودن اطاعت از رهبران، سلطه ناپذیرى و عزت و کرامت انسانى، تأکید بر ایمان و تقواى الهى به عنوان رمز عزت وکرامت، جلب مشارکت مردمى و پرهیز از خودکامگى و دیکتاتورى، عدالت جویى و ظلم ستیزى، ایمان به اصالت ارزشها در قالب امر به معروف و نهى از منکر و ایجاد تحول و دگرگونى در فرد جامعه، ستیز با استکبار و سازش ناپذیرى در مقابل ستمگران، استقلال جویى (فرهنگى، سیاسى، اقتصادى)، حق گرایى وانتقاد پذیرى، هوشیارى در برابر بیگانگان، صلح خواهى و امنیت جویى، حاکمیت ضابطه، فقرزدایى و تعدیل ثروت، همزیستى مسالمت آمیز بر اساس محبت و رحمت. 2 سیاست در مکاتب الحادى: اما در مقابل سیاست در اندیشه سیاسى و فرهنگ غرب ره آورد عینیت گرایى مطلقى است که بر تفکر معاصر غرب سایه افکنده و توجهى به پرسشهاى بنیادین درباره انسان و آرمان او ندارد. و با دین و ارزش هاى دینى بیگانه است. تا آنجا که صاحب نظران غربى در تعریف سیاست عموما بر اصالت قدرت و چگونگى کسب قدرت و حفظ و گسترش آن تاکید داشته و با تفکرات اومانیستى کسب قدرت را به عنوان یک هدف مى پندارند نه یک وسیله و ابزارى در جهت هدایت و خدمت به حیات مادى و معنوى بشر. بر این اساس ویژگى سیاست در نظام هاى سکولار عبارت است از: شیطانى، ناپسند و ضد ارزشى، مبتنى بر زور، غلبه، نیرنگ و خدعه ، دیکتاتورى و خود محورى، نفى ارزشهاى والاى انسانى و محورساختن ارزشهاى جاهلى (زر و زور و تزویر)، بى شخصیت بار آوردن و تحقیر و تهى کردن انسانها جهت بقاء قدرت و تحکیم مناسبات سلطه و استثمار، جوسازى و شایعه پراکنى و غلوّ واقعیتها، کتمان حقایق و سانسور، دامن زدن به تعصبهاى جاهلى، هراس از بیدارى ملتها، استثمار و بهره کشى و در فقر و فلاکت نگهداشتن مردم و نفاق و دورویى. چنین سیاستى که از آن به «سیاست ماکیاولى» نیز تعبیر مى شود در «مبانى فکرى» «اهداف» و «خط مشى ها و روند اجرایى» با سیاست الهى و آموزه هاى وحیانى تفاوت هاى اساسى دارد.( ر. ک: فلسفه سیاست، قم: انتشارات موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره)، 1378، صص 22- 25) حضرت امام خمینى (ره) پس از آزادى از زندان- ضمن بیان خاطره اى از دوران حبس فرمود: «آمد یک نفر… گفت: آقا سیاست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فریب، نیرنگ و خلاصه پدر سوختگى است و آن را شما براى ما بگذارید… گفتم: از اول ما وارد این سیاست که شما مى گویید، نبوده ایم». (صحیفه نور، ج 1، ص 65.) بنابر این سیاستی که به عنوان سیاست پلید از آن یاد می شود همان سیاست غیر دینی است که هدف اصلی در آن کسب قدرت است و در نتیجه در راه رسیدن به آن هر گونه اقدام نامشروع و خلافی مجاز شمرده می شود و نه سیاست اسلامی که تحقق اهداف و آرمان های ارزشی، انسانی و الهی اجتماعی در آن به عنوان هدف شمرده شده و رسیدن به هدف نیز جز از راه های مشروع مجاز نمی باشد.