۱۳۹۳/۰۹/۰۵
–
۱۳۷ بازدید
سلام.خیلی خیـــــلی دوست دارم راه سلوک را بپیمایم ،در این راه باید حتما استاد باشد،چگونه میتوانم استادی را بشناسم یا به او دست پیدا کنم
1 انسان دو نوع سلوک باید انجام دهد سلوک عقلانی و عرفانی. برای سلوک عقلانی نیاز به استاد خاصی نیست همین اساتید حوزوی و عالمان دینی برای این منظور کافی هستند، در صورت موفقیت در این سلوک برای سلوک عرفانی خدای متعال عنایت خاص خواهد داشت. والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. رسیدن به درجات قرب الهی و سلوک راه بندگی برای همه ممکن و میسور است و اختصاص به گروه و صنف خاصی ندارد .
2. هر چند استاد راه معرفت و سلوک الهی در نیل انسان به مقام قرب و معرفت نقش مهمی دارد اما رسیدن به کمال مشروط به ان نیست و اگر چنین بود با وجود عدم دسترسی اکثر قریب به اتفاق مردم به استاد سلوکی دعوت از آنها برای پیمودن راه کمال و معرفت بی معنا بود .
3. عمل به دستورات شرع مقدس و اهمیت دادن به اموری مانند نماز و خصوصا نماز اول وقت در کنار عمل به واجبات و ترک محرمات راهگشای انسان در قرب به حق تعالی است .
4. بزرگان اهل معرفتی مانند مرحوم آیه الله بهجت در پاسخ به پرسشی در مورد نیاز به استاد فرموده که اگر به انچه می دانید عمل کنید خود این کار استاد و راهنمای شما برای نیل به درجات بالاتر است .
ایشان می فرماید :از ما، عمل چندانی نخواسته اند! مهم تر از عمل کردن، عمل نکردن است! تقوا یعنی عمل گناه را مرتکب نشدن! همه می پرسند چه کار کنیم؟من می گویم: بگویید چه کار نکنیم؟و پاسخ اینست: گناه نکنید.«ترک معصیت در اعتقاد و در عمل».
5. افراد غیر مسلمانان نیز اگر بر طبق فطرت پاک خود عمل کنند و اهل ظلم و طغیان و فساد و زشتی نباشند و آنچه را که عقل انها حکم به بدی و زشتی ات می کند ترک کنند و به صفات و فضائل انسانی مانند سخاوت و کرامت نفس و مهربانی و گذشت اراسته و از رزائل نفسامی مانند بخل و حسد و کینه و دروغ و مانند آن به دور باشند می توانند قرب به خداوند پیدا کنند و راه بر انها نیز بسته نیست .
6. البته قرب به حق و نیل به آن دارای مراتب بیشماری است و نباید توقع داشت سلوک همه انسان ها منجر به یک درجه از قرب الهی گردد .سلوک عقلانی مربوط به عقل و محاسبات عقلانی و استدلال و قرب واجبات است و سلوک عرفانی مربوط به حوزه عبادت و بندگی عاشقانه و ریاضت شرعی و انجام نوافل و قرب مستحبات می باشد. مستحب از حب است و کارهای مستحب را سالک و مومن از روی محبت خداوند انجام می دهد و به خداوند نزدیک می گردد. البته در کتاب های عرفانی مانند اوصاف الاشراف منازل و مقاماتی را شمارش کرده اند اما عمده مطلب همان نماز نافله و روزه مستحب و حج و زیارت و تلاوت و ذکر است که همراه با راه رفته ای انتخاب و عملی می شود. گردنه راه خدا سلوک عقلانی است و توصیه ما کوشش در قرب فرایض است.
بایدتوجه داشته باشید که سیرو سلوک دارای خطرات و موانع خاص خود می باشد وانچه برای شما مناسب است عمل به واجبات وترک محرمات میباشد:
سیر و سلوک داراى چند مانع است :
1- سالک در هیچ لحظه اى از لحظات حرکت خود نباید احساس وصول یا امتیاز برترى کند، اگر چنین آفتى گریبان (( سالک )) را بگیرد، نه تنها از حرکت به مراحل بعدى باز خواهد ماند، بلکه نفس کمال جوى او به قهقرا خواهد رفت
2- اشتقالات و علایق دنیوى مانند ثروت اندوزى ، مقام جویى ، شهرت طلبى و محبوبیت خواهى میان مردم ، از امور تباه کننده (( سیر و سلوک اند. )) البته اگر ثروت در مقام وسیله اى جهت تنظیم حیات خود و دیگران باشد، نه تنها مانع راه کمال نخواهد بود، بلکه به خاطر مشقت هایى که سالک در این مسیر تحمل مى کند عبادت تلقى خواهد شد.
3- اشباع خودخواهى ؛ به هر شکل و با هر وسیله ، مانع نیرومندى براى سیر و سلوک است ، ادعاى تزکیه نیز سد راه کمال است ، برخى ادعاى تزکیه را به عنوان بیان واقعیت ، ناشى از خودخواهى نمى دانند، اما عرفاى بزرگ این مطلب را نمى پذیرند، زیرا همه عظمت ها و امتیازات سالک ، از الطاف الهى است و استناد آنها به خود، نوعى شرک محسوب مى شود.
4- شکوفایى ها و روشنایى هاى خیره کننده که در حالات عرفانى براى سالک حاصل مى شود از دیگر موانع سیر و سلوک است ، برخى از اهل سلوک با بروز این حالات لذت بار، خود را گم مى کنند و این حالات را آخرین منزلگاه کمال تلقى مى کنند، در حالى که این حالات فقط براى تشویق و تحریک سالک جهت ادامه راه است .
5- به فعلیت رسیدن قدرت هاى شگفت انگیز، نظیر اطلاع از دلها، امور مخفى اخبار گذشته و آینده ، تصرف در امور مادى و نفوس ، گاه سلوک را از کمال باز مى دارد سالک باید بداند که هدف وى وصول به حق است نه تحقق کرامات ، وصول به لقاى الهى ، برتر و عظمت تر از کشف کرامات است .
6- حالت آرامش و آزادى مطلق و با اشراف برنامه عالم هستى از عظمت هاى شگفت انگیز روح است که اگر سالک آن را از خود بداند، ممکن است از عظمت روح غفلت کرده ، ادعاى اناالحق کند.
7- احساس شکوفایى و ابتهاج روح نشانه ورود به جاذبه الهى و تجلى صفات حق تعالى بودن سالک است . سالک باید مراقب باشد که این احساس سد راه کمال او نشود.
درخاتمه بایدبدانیداگر پدر ومادر هر چیزی رابه فرزندان توصیه میکنند حاصل تجربه زندگیشان است که درجامعه با ان روبرو شده اند وگرگهای در کمین نشسته راهرروزمشاهده کرده اندبدین لحاظ نصایح انها راخوب گوش داده ومنطقی عمل کن تا خلاف عقل وشرع نباشد.
2. هر چند استاد راه معرفت و سلوک الهی در نیل انسان به مقام قرب و معرفت نقش مهمی دارد اما رسیدن به کمال مشروط به ان نیست و اگر چنین بود با وجود عدم دسترسی اکثر قریب به اتفاق مردم به استاد سلوکی دعوت از آنها برای پیمودن راه کمال و معرفت بی معنا بود .
3. عمل به دستورات شرع مقدس و اهمیت دادن به اموری مانند نماز و خصوصا نماز اول وقت در کنار عمل به واجبات و ترک محرمات راهگشای انسان در قرب به حق تعالی است .
4. بزرگان اهل معرفتی مانند مرحوم آیه الله بهجت در پاسخ به پرسشی در مورد نیاز به استاد فرموده که اگر به انچه می دانید عمل کنید خود این کار استاد و راهنمای شما برای نیل به درجات بالاتر است .
ایشان می فرماید :از ما، عمل چندانی نخواسته اند! مهم تر از عمل کردن، عمل نکردن است! تقوا یعنی عمل گناه را مرتکب نشدن! همه می پرسند چه کار کنیم؟من می گویم: بگویید چه کار نکنیم؟و پاسخ اینست: گناه نکنید.«ترک معصیت در اعتقاد و در عمل».
5. افراد غیر مسلمانان نیز اگر بر طبق فطرت پاک خود عمل کنند و اهل ظلم و طغیان و فساد و زشتی نباشند و آنچه را که عقل انها حکم به بدی و زشتی ات می کند ترک کنند و به صفات و فضائل انسانی مانند سخاوت و کرامت نفس و مهربانی و گذشت اراسته و از رزائل نفسامی مانند بخل و حسد و کینه و دروغ و مانند آن به دور باشند می توانند قرب به خداوند پیدا کنند و راه بر انها نیز بسته نیست .
6. البته قرب به حق و نیل به آن دارای مراتب بیشماری است و نباید توقع داشت سلوک همه انسان ها منجر به یک درجه از قرب الهی گردد .سلوک عقلانی مربوط به عقل و محاسبات عقلانی و استدلال و قرب واجبات است و سلوک عرفانی مربوط به حوزه عبادت و بندگی عاشقانه و ریاضت شرعی و انجام نوافل و قرب مستحبات می باشد. مستحب از حب است و کارهای مستحب را سالک و مومن از روی محبت خداوند انجام می دهد و به خداوند نزدیک می گردد. البته در کتاب های عرفانی مانند اوصاف الاشراف منازل و مقاماتی را شمارش کرده اند اما عمده مطلب همان نماز نافله و روزه مستحب و حج و زیارت و تلاوت و ذکر است که همراه با راه رفته ای انتخاب و عملی می شود. گردنه راه خدا سلوک عقلانی است و توصیه ما کوشش در قرب فرایض است.
بایدتوجه داشته باشید که سیرو سلوک دارای خطرات و موانع خاص خود می باشد وانچه برای شما مناسب است عمل به واجبات وترک محرمات میباشد:
سیر و سلوک داراى چند مانع است :
1- سالک در هیچ لحظه اى از لحظات حرکت خود نباید احساس وصول یا امتیاز برترى کند، اگر چنین آفتى گریبان (( سالک )) را بگیرد، نه تنها از حرکت به مراحل بعدى باز خواهد ماند، بلکه نفس کمال جوى او به قهقرا خواهد رفت
2- اشتقالات و علایق دنیوى مانند ثروت اندوزى ، مقام جویى ، شهرت طلبى و محبوبیت خواهى میان مردم ، از امور تباه کننده (( سیر و سلوک اند. )) البته اگر ثروت در مقام وسیله اى جهت تنظیم حیات خود و دیگران باشد، نه تنها مانع راه کمال نخواهد بود، بلکه به خاطر مشقت هایى که سالک در این مسیر تحمل مى کند عبادت تلقى خواهد شد.
3- اشباع خودخواهى ؛ به هر شکل و با هر وسیله ، مانع نیرومندى براى سیر و سلوک است ، ادعاى تزکیه نیز سد راه کمال است ، برخى ادعاى تزکیه را به عنوان بیان واقعیت ، ناشى از خودخواهى نمى دانند، اما عرفاى بزرگ این مطلب را نمى پذیرند، زیرا همه عظمت ها و امتیازات سالک ، از الطاف الهى است و استناد آنها به خود، نوعى شرک محسوب مى شود.
4- شکوفایى ها و روشنایى هاى خیره کننده که در حالات عرفانى براى سالک حاصل مى شود از دیگر موانع سیر و سلوک است ، برخى از اهل سلوک با بروز این حالات لذت بار، خود را گم مى کنند و این حالات را آخرین منزلگاه کمال تلقى مى کنند، در حالى که این حالات فقط براى تشویق و تحریک سالک جهت ادامه راه است .
5- به فعلیت رسیدن قدرت هاى شگفت انگیز، نظیر اطلاع از دلها، امور مخفى اخبار گذشته و آینده ، تصرف در امور مادى و نفوس ، گاه سلوک را از کمال باز مى دارد سالک باید بداند که هدف وى وصول به حق است نه تحقق کرامات ، وصول به لقاى الهى ، برتر و عظمت تر از کشف کرامات است .
6- حالت آرامش و آزادى مطلق و با اشراف برنامه عالم هستى از عظمت هاى شگفت انگیز روح است که اگر سالک آن را از خود بداند، ممکن است از عظمت روح غفلت کرده ، ادعاى اناالحق کند.
7- احساس شکوفایى و ابتهاج روح نشانه ورود به جاذبه الهى و تجلى صفات حق تعالى بودن سالک است . سالک باید مراقب باشد که این احساس سد راه کمال او نشود.
درخاتمه بایدبدانیداگر پدر ومادر هر چیزی رابه فرزندان توصیه میکنند حاصل تجربه زندگیشان است که درجامعه با ان روبرو شده اند وگرگهای در کمین نشسته راهرروزمشاهده کرده اندبدین لحاظ نصایح انها راخوب گوش داده ومنطقی عمل کن تا خلاف عقل وشرع نباشد.